سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

بمناسبت: ۲۱ سپتامبر روز جهانی صلح
و سالروز جنگ ایران و عراق


محمد صفوی


• بسیار تاسف برانگیز است در منطقه ای که کشور ما را نیز شامل می شود و بیش از سه دهه است که شاهد جنگ های خونین بوده است، مردم بدلایل سرکوب و جنگ نتوانسته اند که یک جنبش صلح طلبانه موثر علیه جنگ و خشونت سامان دهند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۷ شهريور ۱٣۹٣ -  ۱٨ سپتامبر ۲۰۱۴


«جنازه مریم بنت سعید»
و روح اله خمینی و همه مردانش که صلح را انتخاب نکردند!

ساعت، پنج دقیقه مانده به عصر، عصرِ همین روز، همین حالا
ظاهرِ امر نشان میدهد اینطور
راس شبکه کسی دارد از خورِ موسا پخش می کند چیزی
رَفته رَفته دیگر از رویِ مین ها پایین نمی آید جز تکه تکه هایش
نمی آید از آوازی هم اسبی نمی آید و انفجار آخر است زندگی.

برگرفته از شعر داریوش معمار "جناره مریم بنت سعید"

قطعه بالا بخشی از شعر بلند «جنازه مریم بنت سعید، عاشقانه ای برای جنگ» است که توسط شاعر و منتقد ادبی، داریوش معمار، سروده شده است. شاعری که زاده آبادان است و خود تمامی اضطراب و دغدغه های جنگ و جنگزدگی و آوارگی مردم را زیسته و تجربه کرده است. شاعر در این سرایش تاثیر گذار به زبانی روایتگر، تصویری و سینمایی، پلیدی و عواقب ویرانگر جنگ ایران و عراق، که در 31 شهریور 1359 آغاز شد را به یاد ما می آورد. شاعر در این اثر ضدجنگ، با خلق تصاویر تکان دهنده، تکه تکه شدن مردمانی که بی هیچ پرسشی به یک هیستری جمعیِ خشونت بار لبیک گفتند را در ذهن ما زنده می کند. او قربانی شدن زنان و کودکان و مرگ اسفناک مریم های بی گناه و «مریم بنت سعید» را که در هر جنگی قربانی اصلی آن هستند را روایت می کند. این سرایش بلند ضدجنگ بدرستی ساختار ذهنی خشونت زای کسانی را که به جای صلح، گزینه جنگ و خشونت را برگزیدند مورد خطاب و پرسش قرار میدهد.
برای کسی که زاده ی آبادان است و آنجا را در زمان صلح و جنگ زیسته و تجربه کرده است «جنازه مریم بنت سعید» یادآور صدها تصاویر نوستالژیک دیگر است. تصویر فروپاشی یک شهر با همه داشته ها و نداشته هایش. تصویر شهری که روزی یکی از مهمترین شهرهای صنعتی ایران بود. تصویر سوختن زندگی و پالایشگاهی که روزی شاهد بزرگترین جنبش کارگری ایران برای داشتن زندگی بهتر و رفع تبعیض در این شهر بود و نشانِ "یوسف افتخاری"، "علی امید"، "رحیم همداد"، "رمضان کاوه" و "زهرا"* و صدها فعال کارگری دیگر را بر خود داشت. تصویر سوختن شهری که روزی سرشار از "دفتر های هنر و ادبیات جنوب"، شعر، داستان، سینما و ترجمه ی آثار ادبی بود. تصویر شهری که پر از نخلستان های جادویی و سر سبز و شط های پر آب بود. تصویر جنگ و فروپاشی شهر و صف های طویل پرخشونت بنزین. تصویر خالی شدن کوچه های جنگزده از کودکانِ بازی و شادی. تصویر زنان و کودکان عرب که با پای خسته و پیاده، جزیره سلبوخ را تا اردوگاهای جنگزده ی تحقیر و برخوردهای نژادپرستانه طی کردند. تصویر تکه، تکه شدن و آسیب های مانده گار روحی و روانی و پرسشی که سرچشمه این جنگ لعنتی و این همه خشونت و تنفر و جدایی از کجاست؟ چه کسانی مسئول پَر پَر شدن «مریم بنت سعید» و تمامی مریم های این یا آن سوی مرزهای جنگ و خشونت هستند؟
پس از گذشت 34 سال از آغازجنگ ایران و عراق هنوز برخی از روشنفکران و شخصیت ها و استادید برجسته ای که از حامیان جنبش سبز یا جریان اصلاح طلبی هستند نمی خواهند سهمی را که خمینی و مردانش در ایجاد جنگ ایران و عراق داشتند را منصفانه مورد نقد و ارزیابی قرار دهند. این بخش از روشنفکران و اساتید محترم که منتقد نظرات اقتدارگرایان حاکم نیز هستند، لیکن در مورد جنگ همان حرف های بی اعتبار نظامیان و اقتدارگرایان حاکم مبنی بر "جنگ تحمیلی یا دفاع مقدس" را تکرار میکنند. آنها با چشم پوشی بر مقالات و خاطرات زیاد و متنوعی که منتقدین در مورد آغاز جنگ ایران و عراق و نقش خمینی نوشته اند، مسئولیت آغاز جنگ را بطور یکسویه متوجه عراق و صدام حسین می کنند. آنها از سیاست های جنگ افروزانه خمینی که می خواست انقلاب اسلامی را ابتدا به عراق و بعد به سراسر دنیا صادر کند، نقدی وارد نمی سازند. برخی از این "روشنفکران" نه تنها خود شجاعت نقد سیاست های خمینی را ندارند بلکه مردمی را که میخواهند سیاست های جنگی و خشونت محور خمینی و مردان او را نقد کنند، دعوت به سکوتِ مرگبار می کنند و نقد و ارزیابی از رفتار خمینی را به صد سال آینده موکول می کنند!
روح اله خمینی پس از وعده های های شیرین پاریسی در زیر درخت سیب، پس از کسب قدرت دو هدف سیاسی مشخص و عمده را در سر داشت. یکی در عرصه داخلی، پیشبرد پروژه سرکوب و اعدام نیروهای سیاسی مخالف، اعم از چپ و مجاهد و ملی و زنان و مردان آزادیخواه و اقلیت های ملی و دینی و دیگری در عرصه سیاست خارجی نیز صدور انقلاب اسلامی به خارج و کشورهای همسایه را از قبل در دستور کار خود قرار داده بود. او کشورگشایی توسط نیروهای اسلام را و اسلامی کردن جهان و ایجاد حکومت اسلامی در جهان را یکی از ایده های اصلی خود می دانست. رویدادهای بعدی نشان میدهند که خمینی در مورد سیاست کشور گشایی توسط نیروهای اسلام، سالها رویاپردازی و برنامه ریزی کرده بود.
روح اله خمینی که از تاویلها و تفسیر های عارفانه – اسلامی برخی از عارفان و صوفیان اسلامی گله مند بوده است، مدتها قبل از به قدرت رسیدن بر اصل جهان گشایی اسلامی به سبک و روش هیتلری علاقه مندی خاصی نشان داده بود. ایشان در نقد برخی از عارفان و صوفیان میگوید:
"اسلام غریب است. از اول غریب بوده و الان هم غریب است؛ برای اینکه غریب آن است که نمی شناسند او را. در یک جامعه ای است او؛ اما نمی شناسند. همیشه یک ورق را گرفته اند و آن ورق دیگر راحذف کرده اند یا مخالفت با آن کرده اند. یکی مدت زیادی گرفتار عرفا بودیم. اسلام گرفتار عرفا بود. آنها خدمتشان خوب بود، اما گرفتاری این بود که همه چیز را بر می گردانند به آن طرف ... مثل تفسیر عبدالرزاق... یک وقت هم گرفتار شدیم به دسته دیگری که همه معنویات را بر می گردانند به این طرف. اصلا به معنویات کار ندارد. اسلام آمده برای اینکه اسلام هم طریقه اش مثل هیتلر که او آمد که دنیاگیری کند، اسلام هم آمده کشور گشایی کند. (1)   
خمینی با اینگونه برداشت های عارفانه از اسلام، که برخی از اندیشمندان دینی آنرا از نوع برخورد عارفانه پیامبرانه یا نوع عارفانه امام حسینی ارزیابی می کنند (2)، از ابتدا قدرت گیری خود بطور حساب شده ای با سوء استفاده از اعتقادات دینی و فرهنگی و ملی مردم، کلید واژه هایی جدیدی را در عرصه زبان برای پیشبرد امر "عارفانه" خود و بسیج مردم برای جنگ اختراع کرد. خمینی و مردانش از ماهها قبل از جنگ و همچنین در حین جنگ واژه هایی می ساختند که بتوانند پیشبرد جنگ و امر خشونت را تسهیل کنند. برای نمونه در مورد شخص صدام حسین، سی و یک واژه، مانند "صدام کافر"، "صدام بعثی" ساخته شد. بهمین ترتیب در مورد شهید و شهادت نیز سی و یک واژه و جنگ و پیروزی 35 واژه، مانند: "امت شهیدپرور"، "شهید مظلوم"، "فتح کربلا" و "فتح بیت المقدس" و... (3)
خمینی و مردانش سپس بر بستر چنین فرهنگ و واژه هایی که بتدریج در ذهن بسیاری از مردم رسوب کرد، زمینه را برای کشورگشایی اسلامی و صدور انقلاب اسلامی و تسخیر بیت المقدس از طریق کربلا، آماده کردند. از جمله خمینی گفت: "ما باید به هر قیمت شده انقلاب خود را به تمام ممالک اسلامی و تمام جهان صادر کنیم" (4) یا ایشان در راستای سیاست جنگ طلبانه، ارتش عراق را به قیام دعوت میکرد. (5) پس از آن خمینی بر بستر آماده سازی مردم برای جنگ با عراق و تهیه سلاح از یک سال قبل از آغاز جنگ با عراق، با فرستادن "احمد کاشانی" فرزند کوچک آیت اله کاشانی" به اسراییل با مقامات اسراییل وارد معامله پنهانی شد. (6)
متاسفانه در آن شرایط جنگی، گرایش صلح طلبانه و ضدجنگ بسیار ضعیف و ناتوان بود. در میان بخشی از افراد حکومتی مانند مهندس بازرگان و یا آیت اله منتظری که مخالف سیاستهای جنگی خمینی بودند، صدای آنها نیز ناتوان بود. خمینی در اساس، برای حرف ها و هشدارهای آنان در مورد خطر شروع جنگ ارزشی قائل نبود. (7) در نتیجه، سیاست جنگ طلبانه خمینی و مردانش زمینه ساز حمله ارتش عراق به ایران شد. جنگی که خمینی از آن بعنوان برکت و نعمت یاد کرد! جنگی که با لجبازی خمینی و مردان او به مدت 8 سال ادامه داشت و زیر ساخت های توسعه ایران را ویران کرد و حاصلی جز گسترش خشونت و مرگ و پَر پَر شدن «مریم(ها) دختر بنت سعید» و قربانی شدن مردم و جوانان را در پی نداشت. روح اله خمینی در آن مقطع زمانی پس از هشت سال جنگ و ویرانی بی حاصل نتوانست انقلاب اسلامی خود را به عراق صادر کند. اما پیروان تفکرات او و رژیم جمهوری اسلامی با یاری رساندن به نئوکانهای امریکا و انگلیس در سال 2003 میلادی سرانجام موفق شدند که رژیم عراق را سرنگون کنند و به جای آن جمهوری اسلامی عراق، به رهبری سپاه بدر و رهبران شیعه را در آنجا مستقر سازند.

از جنگ ایران و عراق بیش از سه دهه می گذرد. از آن پس تاکنون عراق دو جنگ ویرانگر را تجربه کرده است و اینک در آستانه فروپاشی و جنگ دیگری قرار دارد. بسیار تاسف برانگیز است در منطقه ای که کشور ما را نیز شامل می شود و بیش از سه دهه است که شاهد جنگ های خونین بوده است، مردم بدلایل سرکوب و جنگ نتوانسته اند که یک جنبش صلح طلبانه موثر علیه جنگ و خشونت سامان دهند. اینک که حضور ویرانگر انواع گروهای مسلح اسلامی و ناسیونالیستی افراطی زمینه ساز دو بار تجاوز نیروهای خارجی در منطقه ما شده اند، بار دیگر کلیت منطقه در آستانه فروپاشی و خطرِ جنگی بی پایان قرار گرفته است. اگر در ایران گرایش صلح طلبانه و ضدخشونت و ضدجنگ، فعالانه به میدان نیاید چه بسا پای کشور ما نیزبرای بار دیگر به این منجلاب تاریکِ جنگ کشیده شود. که این بار ویرانیها چه بسا گسترده تر خواهد بود. متاسفانه در این شرایط تیره و تاریک برخی از ایرانیان که در کشورهای امن اروپا و امریکا زندگی میکنند، بجای فعال کردن تفکر وگرایش صلح طلبانه و دفاع از مبارزات صلح آمیز و بی خشونتِ جنبش های اجتماعی در ایران، مانند جنبش زنان و دفاع از مادران صلح و وکلای صلح دوست و فعالین مدنی و جنبش کارگری، مرتبا به تفکر خشونت آمیز و جنگ طلبانه دامن می زنند. آنان تصویرهای زنان کرد مسلح را بصورت اغراق آمیز در بوق و کرنا کرده اند و شیوه های تندروانه و جنگی و خشونت طلبانه را تشویق و ترویج میکنند تا گرایش صلح طلبانه و ضدخشونت در منطقه و یا کشور ما را به زیر سئوال ببرند. اینان در حالیکه از برخی زنان مسلح کرد اسطوره پردازی میکنند، نیم نگاهی به بخشی از زنان درمانده عراق که تحت ستم افراطیون مذهبی شیعه و سنی در شرایط بسیار اسفناکی قرار دارند نمی اندازند. براستی این همه بی اعتنایی به زنان عرب منطقه، چه دلیلی به جز روحیه ناسیونالیسم افراطی و تعصب نابخردانه در میان برخی که خود را منتسب به قومیت فارس و آریایی میدانند، دارد. بسیار تامل برانگیز است که این افراد به همان شدت و حدٌت که از زنان مسلح کرد اسطوره سازی می کنند به همان شدت و حدٌت هم زنان ستمدیده و بی پناه "عراق و شام" را نا دیده می گیرند. انگار که در جنگ مردانه ای که بوسیله قدرت های بزرگ جهانی و دولت های قدرتمند و ثروتمند منطقه بر مردم "عراق و شام" تحمیل شده، زنان فقرزده عرب باید از بین بروند و هیچ کس نیست که حتی گوشه ی چشمی به زنان و کودکان آنان داشته باشد. نیروهای داعش هم به خوبی از زنان طرفدار خود، تصویرهای اغراق آمیز به جهان صادر میکند. در واقع هر دو سوی جنگ، از نشان دادن حضور زنان در جبهه خودشان سعی می کنند برای خود "مشروعیت" کسب کنند. حکومت اقلیم کردستان، و برخی از احزاب آن نیز از یک سو، و نیروهای داعش هم از سوی مقابل زنان را مستمسک قرار داده اند و پرسش برانگیز است که گروه های تندرو و رادیکال در سطح منطقه نیز کاملا به دو قسمت شده اند: یا از زنان کرد یا از زنان داعش طرفداری می کنند!؟
آیا کسی است که قدری شجاعت بخرج دهد و بپرسد که اساس این جنگ و خونریزی، در آینده ای نه چندان دور، چه به روز زنان درهر دو جبهه خواهد آورد؟
آیا در چنین شرایطی یک جنبش صلح طلبانه و ضدخشونت و ضدجنگ که فارغ از نژاد و قومیت و ملیت و جنسیت و مذهب و عقیده باشد می تواند در کشور و منطقه ما سر برآرد که دیگر شاهد قربانی شدن انسانها و پَر پَر شدن «مریم (ها) دختر بنت سعید» توسط جنگ طلبان و افراطیون نباشیم؟   

   
پی نوشته ها:
*زهرا، که نام فامیل یا خانوادگی او جایی درج نشده است از جمله زنانی بود که در مبارزات کارگری حضور فعال داشت و برای کارگران نفت آبادان سخنرانی میکرد و خانواده های کارگری را در حمایت از مبارزات کارگران سازماندهی میکرد.

1- صحیفه نور جلد 1 ص 400، نگاهی به عرفان اسلامی و احیای آن در مکتب امام خمینی (ره)- ابراهیم احمدیان.www.ensani.ir
2-همانجا
3- معنا سنجیِ دو دوران. الف آویشن.www.ensani.ir
4- اطلاعات 22 بهمن 1358
5- کیهان 30 فروردین 1359
6- , Iran and U.S. p35 , reacherous Alliance The secret Dealings of Israel. تریتا پارسی.
7- در مورد بی اعتنایی خمینی به هشدارهای مهندس بازرگان و دعایی و آیت اله منتظری در مورد جنگ رجوع کنید به مقاله آقای حسین زاهدی در سایت زیر
www.roozonline.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست