یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

هیزم بیار آتش اسلام هراسی نباشیم


رضا فانی یزدی


• تئوری سازی های تنفرآمیز و نقش آفرینی در ایجاد تنش های بزرگ اجتماعی از طریق ایجاد تنفر علیه هر مذهب، نژاد، جنسیت و یا وابستگی فراگیر جمعی در حقیقت مشارکت در فاجعه ای است که می تواند چون هلوکاست موجبات قتل و کشتار میلیونها انسان را فراهم آورد. مواظب باشیم که هیزم بیار این جنایات های جمعی نشویم ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱۹ دی ۱٣۹٣ -  ۹ ژانويه ۲۰۱۵


تروریسم و افراط گرایی نژادی و مذهبی و قومی پدیده ای جدید نیست. در طول تاریخ همیشه وجود داشته و متاسفانه موجب فجایعی شبیه آنچه این روزها شاهد آن هستیم شده است. تروریست ها افراد معدودی هستند که دچار استیصال بوده و همین استیصال متاسفانه آنها را به جنایت می کشاند و گاه برای توجیه جنایت های خود از یک دین و یا ایدولوژی توجیهی می سازند. جنایت اما در ابعاد فاجعه آور آن وقتی اتفاق می افتد که یک گروه بزرگ اجتماعی منزوی شده ، بدهکاری بالا می آورد. تنفر اجتماعی نسبت به آنها بوجود می آید تا آنجا که حتی بخشی از آنها خواسته و یا ناخواسته مجبور به خود زنی شده و در ایجاد آن تنفر و منزوی سازی نقش آفرینی می کنند و وقتی شرایط فراهم شد فاجعه در ابعاد میلیونی اتفاق می افتد.
در همه جای دنیا گروه های تروریستی وجود داشته اند و در بسیاری از موارد نتیجه نهایی کار آنها یکی است، کشتار افراد بی گناه به شیوه های آدم ربایی، ترور فردی و جمعی و یا انفجار ساختمان های دولتی و بازرگانی و شخصی و یا وسایل نقلیه مثل اتومبیل شخصی، قطار مسافربری و هواپیمای مسافربری.
در همین به اصطلاح مهد تمدن بشری در اروپا ما گروهای تروریستی فراوانی داشته ایم مثل بادرماینهوف در آلمان، بریگاردهای سرخ در ایتالیا و گروه اتا در منطقه باسک اسپانیا و گروه شین فن در ایرلند که بارها و بارها عملیات تروریستی به شیوه های گوناگون مرتکب شده و عده ای را کشته اند. در امریکا بسیاری بمبگذاری ها انجام گرفته که افراد و یا سازمانهای سفید پوست با سابقه دینی مسیحی و کلیسایی پشت سر آن بوده اند. شاید بدترین آنها گروه های کوکلوکس کلان بوده اند که سیاهان را لینچ می کردند و زنده زنده در آتش می سوزاندند. در اسراییل می بینیم که گروهای تند رو یهودی و حتی خود دولت اسرییل به ترور و کشتار متوسل شده اند. همین دو روز پیش انفجار بمب در مقابل ساختمان انجمن ملی دفاع از حقوق مردم رنگین پوست در امریکا (NAACP) رخ داد اما هیچ کس مردم سفیدپوست را متهم به این بمگذاری نکرده است. در هیچ کدام از این موارد هیچ وقت مطبوعات به گونه ای یکدست این جنایت ها را نه به نژاد و نه به مذهب خاصی نسبت نداده اند، ولی وقتی پای تروریست های مسلمان پیش می آید، اسلام و همه مردم مسلمان محکوم شده و بدهی بالا می آورند.
بسیار تاسف آور است که آنچه در مورد مسلمان ها انجام می شود و پشت سر آن یک جنگ مذهبی و سیاسی در جریان است مورد استقبال بخشی از روشنفکران جوامع مسلمان قرار گرفته است. این افراد متوجه نیستند که ریشه این منزوی کردن و به حاشیه راندن مردم مسلمان کجاست. ما لازم نیست که خود اسلام گرا باشیم تا از این فضایی که دارد بر علیه اسلام و مسلمان ها بوجود می آید در آینده آسیب دیده و خود قربانی آن شویم. تاریخ شهادت می دهد که وقتی یهودی ستیزی (آنتی سمیتیزم) پدید آمد، همه یهودی های معتقد و غیرمعتقد ، فناتیک و یا حتی دین ناباور یهودی الاصل را به اردوگاه های جنایت و آدم کشی آشویتز و داخائو و تریبلینکا برده و در ابعاد میلیونی به قتل رساندند، حتی بچه های آنها را قتل عام کردند. مامورین مرگ و جنایت در اردوگاه های نازی وقتی یهودی ها را در کوره ها می انداختند از آنها نمی پرسیدند که به دین یهودی تا چه اندازه باور دارند و یا کدام درک از یهودیت را قبول دارند.
در مورد همه گروه بندی های دیگر اجتماعی هم همیشه همینطور بوده است. در ترکیه وقتی یک میلیون ارمنی را قتل عام کردند، کسی از آنها نپرسید که تا چه اندازه ارمنی هستی. در مورد سیاه پوستان هم همینطور بود و هنوز هم همینطور است. مهم نیست که شما پسر شهردار نیویورک باشی و یا پسر دادستان کل آمریکا، همین که سیاه پوست هستی هدف گروه های ضدنژادی قرار می گیری. رنگ پوست تو جایت را معلوم می کند و نه ماشینی که سوار می شوی و یا شغلی که داری. حتی اگر پدرت سفید پوست باشد و شهردار نیویورک و یا حتی اگر از رنگ پوستت متنفر باشی و یا از نژادت و یا مذهبت متنفر باشی، هنوز رنگ پوست توست که جایت را در وضیعتی که بوجود آمده تعیین می کند. یا تعلق مذهبی پدر و مادرت است، و یا تعلق قومی ات که تو را هدف فشارهای اجتماعی یا سرکوب و یا ترور قرار می دهد. همانطور که در یوگوسلاوی سابق در کسووو پیش آمد و یا در رواندا برای توتسی ها پیش آمد.
این روزها شاهد نقدهای تنفرآمیزی هستیم از طرف بعضی روشنفکران جوامع اسلامی که خود گرچه تعلق اسلامی و یا مذهبی ندارند ولی در کوره جنگ کثیف مذهبی علیه مسلمانها می دمند و اسلام را منشاء همه جنایت های تروریسی معرفی می کنند. اینگونه نقدها شاید در نگاه اول بیانگر تنفر آنها از رفتار جنایتکارانه بعضی از گروهای تروریست مسلمان باشد، اما معرفی اسلام به عنوان ریشه و منشا این ترورها و جنایات و در نتیجه منزوی کردن مسلمانها و ایجاد تنفر عمومی نسبت به جوامع و مردم مسلمان کمک به شعله ورتر شدن آتشی است که وقتی به اندازه کافی شعله ور شد دیگر اینکه شما از اسلام بیزار باشید و یا شیفته آن فرق چندانی نمی کند، چنان که در مورد یهودی ها در کوره های آدم سوزی نکرد و در رواندا برای توتسی ها نکرد و در غزه در مورد اهالی آنجا نمی کند و یا در هیچ کجای دیگر دنیا نکرده است. این در حقیقت هیزم کشی بی جیره و مواجب برای افراطیونی است که بعضی از آنها خود با تعلق مذهبی دیگری و با همان تنفر دینی ای که افراطیون مسلمان دارند، دارند خودشان را آماده قتل عام مسلمانان می کنند.
تئوری سازی های تنفرآمیز و نقش آفرینی در ایجاد تنش های بزرگ اجتماعی از طریق ایجاد تنفر علیه هر مذهب، نژاد، جنسیت و یا وابستگی فراگیر جمعی در حقیقت مشارکت در فاجعه ای است که می تواند چون هلوکاست موجبات قتل و کشتار میلیونها انسان را فراهم آورد.
مواظب باشیم که هیزم بیار این جنایات های جمعی نشویم.

رضا فانی یزدی
۸ ژانویه ۲۰۱۵


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱۹)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست