نابهنگامی (۴)؟!
اسماعیل خویی
•
چرا
به روزگارِ خود از مادرم نزادم من؟!
چرا
در این زمان به جهان آمدم:
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۴ بهمن ۱٣۹٣ -
۲۴ ژانويه ۲۰۱۵
چرا
به روزگارِ خود از مادرم نزادم من؟!
چرا
در این زمان به جهان آمدم:
که، در نخستین رویارویی
با هرچه اش،
از آن به جان آمدم؟!
چرا
به کارِ خویش نپرداختم،
به کارخانه ی این روزگار؟!
-چرا؟
چرا که ندیدم زمینه را آماده
برای کار:
و هرچه کردم،
دیدم
هیچ نیست مگر بیگار.
از آنِ گلّه نمی شد باشم،
نمی توانستم:
چرا
که من نه خوی شبان داشتم،
نه طینتِ میش
وَ
به ویژه در می افتادم با هر شبان،
اگر در او
کمین نشانه ای از گرگ بود.
مرا چنین افتاد،
آی آیندگان!
مرا چنین افتاد
که زندگانی ی من،
در این نبردِ درازآهنگ و بی امان
ولی به ناهنگام،
شکستی بزرگ بود.
بیست و ششم اردیبهشت ۱٣۹٣،
بیدرکجای لندن
|