سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

حاشیه ای بر اعتراضات اخیر معلمان


نسرین هزاره مقدم


• ما در واکاوی مشکلات تواناییم اما در ارائه راهکار ناتوان. بدون این که بخواهیم مهر تایید یا رد بر اعتراضات یا اعتصابات معلمان در روزهای اخیر بگذاریم و قضاوتی بکنیم، یک پرسش داریم: راهکار جایگزین و آلترناتیو منتقدین چیست؟ آیا باید به دولت زمان داد؟ تا کی؟ پس از پایان یک مهلت مشخص چه باید کرد، باز هم مذاکره؟ آیا طرف مقابل حاضر هست سر میز مذاکره بنشیند؟ ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۶ بهمن ۱٣۹٣ -  ۲۶ ژانويه ۲۰۱۵


شرایط اقتصادی موجود، عرصه را بر خیلی ها و به طور مشخص، بر معلمان و کارگران تنگ کرده است. تخصیص ناعادلانه بودجه، دستمزدهای ناکافی و فشارهای امنیتی، به واکنش های بسیاری در میان قاطبه دستمزدبگیران انجامیده. این واکنش ها مدتهاست که در فضای مجازی و نوشتاری، به شدت به چشم می خورد اما در هفته ها و روزهای اخیر، در میدان عمل هم، کنش های اعتراضی بسیاری را شاهد هستیم. یک نمونه آن، اعتراضات اخیر معلمان است که بی شک سخن گفتن از زیر وبم آن، خالی از فایده نخواهد بود. در همین راستا، به چند نکته شاید نه چندان کم اهمیت، باید توجه کرد:

۱- چه بخواهیم و چه نخواهیم، اعتراضات اخیر از لحاظ فرم و ساختار، توده ای است و متشکل نیست.
این اعتراضات توده ای است چرا که پراکنده، در بازه های جغرافیایی گسترده، از نظر زمانی گاها نامتقارن و غالبا خودجوش است. از طرفی هرجا خشم توده ها بیشتر است، اعتراض هم بیشتر است. وقتی دقیق نگاه می کنیم، می بینیم از این اعتصابات و اعتراضات، در شهرهای بزرگ و کلانشهرهایی مثل تهران، مشهد و اصفهان با وجود تراکم بالای نیروی کار، خبر چندانی نیست. در عوض در مناطق حاشیه ای تر و سطوح پایین تر شهری، حجم و گستردگی اعتراضات، بیشتر به چشم می خورد . روشن است اعتراضات توده ای معمولا در شرایطی شکل می گیرد که حساسیت امنیتی حکمفرماست، چرا که اگر فضا، امنیتی نباشد، متشکل شدن و هماهنگی برای اعتراض بسیار ساده است. پس در چنین فضایی، نتیجه این اعتراضات اگربا همین روال ادامه پیدا کند و در شاکله آن پیشرفتی حاصل نشود و با همراهی تشکل ها و گروههای صنفی به همگرایی نرسد، موجی از دستگیری، احضار و ترساندن خواهد بود. در نتیجه، مطالبات درخواستی، بی پاسخ می ماند و پس از مدتی شاهد سیطره بیشتر فضای یاس و ناامیدی خواهیم بود. اگر امروز تشکل یابی سخت است، در صورت در نطفه خفه شدن کنش های پراکنده، از این هم سخت تر خواهد شد.

۲- در اعتراضات و اعتصابات اخیر نیروی کار، چه کارگران و چه معلمان، یک خصیصه مشاهده می شود: میدان عمل به حد کافی در دست تشکل ها نیست.
در اکثر مواقع، این بدنه کارگران و یا معلمان است که سکان را در دست گرفته است. تشکل ها به عنوان شخصیت های حقوقی، در میدان عمل حضور تمام قد ندارند. گاهی در کنار زمینند و گاهی نصف پتانسیل اجرایی خود را وارد میدان کرده اند که این حضور نیم قد و بدون همگرایی، تشکل را شکننده خواهد کرد و به ساختار آن ، ضربه خواهد زد. البته این حرف به معنای انتقاد از تشکل ها نیست بلکه تنها تشریح شرایط موجود است. ریشه یابی دلایل آن، نگاه کارشناسی و واقع گرایانه می خواهد. باید کمبودها و امکانات موجود، هر دو را در نظر گرفت.

٣- نگاه دوآلیستی تقابل و تعامل در کنش سندیکایی و صنفی بی معناست.
تعریف دقیق فعالیت سندیکایی، نه تقابل و مقابله با نهادهای قدرت است و نه تعامل همیشگی و دنباله روی از آنها. نهادهای مدنی از جمله اتحادیه ها و سندیکاها باید هم قدرت و هم شان نهادهای سیاسی باشند. به عنوان کنشگر صنفی اگر به درستی، میگوییم و اعتقاد داریم کارسیاسی نباید کرد، این باور، فقط به معنای پرهیز از مقابله و پروتست سیاسی نیست، بلکه به معنای حمایت نکردن از جناح های سیاسی و رها نکردن مطالبات به خاطر این حمایت ها هم هست. گروهی مذاکره را سازشکاری می دانند و رد می کنند و گروهی اعتصاب را تقابل خشونت آمیز و ساختارشکن می دانند و آن را رد می کنند. سندیکاها باید بین این دو طیف، با درایت و واقع بینی و به دور از شعارزدگی حرکت کنند. نه مذاکره با مقامات در صورت لزوم و در شرایط برابر سازشکاری است و نه اعتصاب در صورت بی ثمر بودن مذاکرات و بیان مکرر درخواست ها، رادیکالیسم است. باید بین اعتصاب صنفی و شغلی که یک حق بدیهی است و اعتصاب سیاسی تفاوت قایل شویم. کنش صنفی، یعنی مطالبه محوری بر مبنای واقع گرایی. پس در صورت لزوم، وارد شدن به صحنه و دفاع تمام قد از مطالبات، رادیکالیسم نیست، بلکه عملگرایی به موقع و شناخت صحیح موقعیت است. شاید تعریف درست تر کنش صنفی و سندیکایی این باشد که نه تقابل می کنیم و نه به دنبال تعامل بی حد و حصر هستیم، از مطالباتمان، تمام قد و با به کارگیری همه ابزارها دفاع می کنیم.

۴- ما در واکاوی مشکلات تواناییم اما در ارائه راهکار ناتوان.
بدون این که بخواهیم مهر تایید یا رد بر اعتراضات یا اعتصابات معلمان در روزهای اخیر بگذاریم و قضاوتی بکنیم، یک پرسش داریم: راهکار جایگزین و آلترناتیو منتقدین چیست؟ آیا باید به دولت زمان داد؟ تا کی؟ پس از پایان یک مهلت مشخص چه باید کرد، باز هم مذاکره؟ آیا طرف مقابل حاضر هست سر میز مذاکره بنشیند؟ در روزهای اخیر نامه های سرگشاده بسیاری منتشر شد، معلمان طومارهای اعتراضی امضا کردند. مخاطب این نامه ها گاهی دولت بود و گاهی قوه مقننه و قانونگذاران اقتصادی و فرهنگی. اما به هیچ یک از این نامه ها و طومارها پاسخی داده نشد. مخاطبان این نامه ها، بدترین راه ممکن را برگزیدند، همه این درخواست ها و نامه ها را نادیده گرفتند. حتی پاسخ منفی هم ندادند. حتی نگفتند و ننوشتند که ما این درخواست ها را مشروع نمی دانیم و قرار نیست برآورده شوند و این دقیقا یعنی اعلام کرده اند ما قائل به مذاکره نیستیم. در این شرایط، پیشنهاد عملی منتقدین اعتصابات اخیر به معلمان معترض چیست؟؟ اگر می گویند اعتصاب و اعتراض به صلاح نیست و زمان، مناسب نیست، پس چه باید کرد؟ باز هم نامه نگاری؟ تا چه زمانی؟ به طور مشخص تا کی؟؟؟


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست