"معلول"چه بسیار که"علّت"گشته ست
اسماعیل خویی
•
با سنّت ها نوآوری در جنگ است:
باغ و برِ این جنگ همان فرهنگ است.
هر سُنّت یک نوآوری بوده نخست،
این کهنه و نو شدن شتاب آهنگ است.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۱۰ اسفند ۱٣۹٣ -
۱ مارس ۲۰۱۵
"ز دین و مذهب سخن گفتن
سخن از معلول گفتن است."
البرز،
در پاسخِ شعرِ "از اسلام مگو"ی من ،در "اخبارِ روز"
۱
هر چیز، که با ضدّش در استیزه ست،
از علّت و معلول یکی آمیزه ست.
این گونه، روندی که جهان را سازد
زنجیره ی انگیخته و انگیزه ست.
۲
با سنّت ها نوآوری در جنگ است:
باغ و برِ این جنگ همان فرهنگ است.
هر سُنّت یک نوآوری بوده نخست،
این کهنه و نو شدن شتاب آهنگ است.
٣
معلولِ جهالتِ عرب بود اسلام.
روکرد به علم، لیک، چون یافت نظام.
شد یاورِ عامِ خلق روزی؛ و امروز
از او به ظلامِ جهل و فقرند عوام.
۴
ذاتی ست توان مند و توگویی سایه ست؟!
گر سایه بُوَد، چرا چنین پُر مایه ست؟!
چون می نگری که نقشِ ایوان بینی:
آن سنگ که در کاخِ "ولایت"پایه ست؟!
۵
معلول چه بسیار که علّت گشته ست:
بس داروی آفت که خود آفت گشته ست.
اسلام بیامد که شود آلتِ داد؛
اکنون، به کفِ ستمگر، آلت گشته ست.
۶
دانی به یقین ، رفیقِ خوب ام، البرز!
کاسلام شد اسلام به شمشیر و به گُرز.
او غیرِ خشونت نشناسد: هُش دار:
جنگی شو و البرزوَشی باش به بُرز!
یکم اسفندماه ۱٣۹٣،
بیدرکجای لندن
|