یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

طنز یا سرمایه، کدامیک خطرناکترند؟


مزدک دانشور


• پزشکان بیش از آنکه نگران هتک حرمتشان به واسطه ی سریالهای کم مایه و آبکی تلویزیون باشند باید به فکر حضور سرمایه در امر پزشکی و روند کالایی شدن هر چه بیشتر سلامت و درمان مردم بیفتند. خدایی پول در روابط بین انسانها آنها را از یکدیگر بیگانه می کند و احترامها را از بین می برد، پس بهتر است که نگرانی پزشکان سمت و سویی بهتر یافته و ورود پول به رابطه ی پزشک و بیمار را هدف بگیرد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲۵ فروردين ۱٣۹۴ -  ۱۴ آوريل ۲۰۱۵



از آنجا که تاریخ تنها آزمایشگاه علوم اجتماعی است و در حقیقت فرضیات و نظرات ما اگر از منظری تاریخی نگریسته نشوند، نمی توانند به جامعه ی امروز منضم شوند، لذا من سخنم را از تاریخ شروع می کنم. "پزشکی کردن" به معنای بهبود بخشیدن جسم و جان بیماران از کهن ترین شغلهای بشر محسوب می شود. در حقیقت ما می توانیم ریشه ای پزشکی را تغذیه مربوط کنیم. اینکه ما از هر غذایی انتظاری داریم و اصطلاحاتی چون سردی و گرمی برای آن به کار می بریم و تلاش می کنیم تا این طبایع را با هم ترکیب کنیم، در حقیقت نشان دهنده ی ریشه های تاریخی پزشکی است. درمانگری در ابتدای خود شکلی آیینی و سپس مذهبی داشته و جایگاه درمانگران جایگاهی بوده که نه فقط برای جسم بیماران که برای روح آنان نیز تجویزاتی داشته است. پس می توان دید کسی که اختیار روح و جسم افراد را در زیر نگین خود دارد، چه احترام و جایگاهی در اجتماع خود دارد. این شیوه نگرش کل گرایانه ی درمانگران ماقبل مدرن (یعنی توجه به وضعیت فرد در کلیت اجتماع و بررسی مسایل روحی و روانی او) رویکردی بود که در پزشکی مدرن به آن بی توجهی شد و به همین علت درمانگران سنتی هنوز به بقای خود در جامعه ی امروز نیز ادامه می دهند (می توان به آمار بالای مراجعه به دعانویسان، عطاریها و دیگر اشکال طب حاشیه (همچون سنگ درمانی، ماساژ درمانی، حلقه های عرفانی و... که به نظر مدرن می آیند ولی ریشه های کهنی دارند اشاره کرد)
پزشکی مدرن در سالهای اول قرن بیستم به ایران وارد شد و فارغ التحصیلان دارالفنون و سپس دانشکده ی پزشکی دانشگاه تهران، با یک گسست معرفت شناسی در امر پزشکی مواجه شدند. آنها دیگر بدن انسان را از دریچه ی سنت و در یک کلیت نمی دیدند بلکه با پذیرفتن پزشکی علمی غرب به عنوان مرجع بلافصل، بدن انسان را به صورتی مجزا از جامعه، روح و سنت می دیدند. پزشکی غربی به واسطه ی خصلت آزمایش پذیر و تکرار شونده ی داده هایش می توانست علت بسیاری از بیماریها را که تا آن موقع بر اساس طبایع، یا نظر بد، یا نفرین و بختک و ... علت یابی می شد، روشن نماید و با خصلت آزمون پذیری اش باعث شد که علم جهانشمول مورد پذیرش پزشکان ایرانی نیز قرار گیرد و بدینوسیله غرب به نوعی بدل به کعبه آمال آنان شود. درس خواندن به شیوه ی غربی و سپس در دانشگاه های غربی موجبات ترقی در دولت مدرن نیز بود که می خواست بدن شهروندانش را در اختیار خود بیاورد. این روند جایگاه ویژه ای به پزشکان مدرن بخشید و دیگر درمانگران به عنوان مداخله گران نامشروع در زمینه ی سلامت شهروندان دیده شدند و قوانینی علیه آنان به تصویب مجلس نیز رسید و از دیگر سو برای بررسی تخلفات پزشکی، پزشکان خود نهادهایی ویژه تدارک دیدند. پزشکان هم در دوران پهلوی اول و دوم و هم در دوران معاصر (البته تا پس از جنگ و پیش از آغاز روند کالایی سازی عرصه های زندگی) نه تنها از نخبگان حکومتی بودند که در شهرستانها و شهرهای کوچک نیز از افراد مورد وثوق و شخصیتهای مرجع جوامع خود به حساب می آمدند. چنین جایگاهی در حقیقت تداوم جایگاه حکیمان و درمانگران سنتی در فضای مدرن بود با جایگاه و اعتباری که به آنان می بخشید و نوع خاص ارتباطی که با بیمار می گرفتند.
اگر اجازه بدهید مقوله ی ارتباط با بیمار را بیشتر توضیح بدهم. ارتباط با بیمار در جامعه شناسی پزشکی بر سه نوع تقسیم می شود. ارتباط از بالا به پایین، ارتباط برابر و ارتباط نامتوازن. در ارتباط از بالا به پایین، پزشک به واسطه ی تحصیلات و جایگاهش از برتری روانی و اقتداری برخوردار است که باعث می شود بیمار از دستورات پزشک پیروی کامل کرده و آن را بی خدشه بپذیرد. پزشکانی از این دست از صفاتی سنتی نیز برخوردار می شوند: نفسش حق است، دستش شفاست، دستش سبک است و...که نشان دهنده ی توانمندی فراطبیعی آن پزشک از دید بیمارانش است. ارتباط برابر در حقیقت رابطه ای مدرن است که در جوامع شمال اروپا شکل گرفته است و در آن پزشک به عنوان یک متخصص در امر بدن شناخته می شود و نه فردی برتر. در این شکل رابطه پزشک توضیحات کاملی به بیمار در رابطه با بیماری اش می دهد و او را به اصطلاح در رابطه با درمان و یا جراحی توجیه می کند و او را فردی بالغ و صاحب اختیار فرض می کند که نمی توان از جانبش تصمیم گرفت و یا صلاحدید ارائه داد. رابطه ی سوم رابطه مخدوش و نامتوازن است که در آن بیمار به واسطه ی آشنایی اندک با مسایل پزشکی، پزشک خود را به چالش می کشد و پزشک برای دستیابی به موقعیت برتر، خود را پشت دستگاههای پیچیده، تخصصهای رنگارنگ و مطبهای آنچنانی پنهان می کند تا بیمار نتواند جایگاه او را به چالش بکشد. آنچه ذکر شد یک طبقه بندی صوری است وگرنه مسایلی چون وارد شدن سرمایه داری به عرصه ی پزشکی به طور کامل می تواند این طبقه بندی را بی اعتبار کند ولی ما برای ادامه بحث این تقسیم بندی را به صورت پیش فرض می پذیریم.

سریال در حاشیه مهران مدیری از همین زاویه پزشکان بسیاری را در ایران آزرده کرده است، تا آنجا که یکی از جراحان معروف به نوعی مهران مدیری را به بی معرفتی متهم می کند و از از او می پرسد "آیا این سریال جزای رسیدگی خوب جراحان به انگشت آسیب دیده ی اوست؟" و یا یک جراح مغز و اعصاب تخریب پزشکان را تخریب اعتماد به پزشکان می داند. پزشکان بسیاری در ایران امروز به این سریال واکنش منفی داشته اند. به راستی علت اینهمه واکنش چیست؟
پزشکان ایرانی به واسطه ی سابقه سنتی و حتی مدرن، جایگاه خود را بسیار بالا می بینند و این جایگاه معنوی و تقدس گونه را حتی به نفع بیماران نیز معرفی می کنند. پس می توان نتیجه گرفت که هر چیزی که این جایگاه را از آنان بگیرد و رابطه ی از بالا به پایینن را با بیمارانشان مخدوش کند می تواند مورد نقد انان نیز باشد. اینکه پزشکان بسیاری از نقد درست و منطقی دفاع کرده و نقدهای در حاشیه را مخرب می دانند در حقیقت نگرانی شان را از پایین آمدن جایگاهشان بازتاب می دهند. زیرا هر آن‌چیز که بتوان به آن خندید دیگر در جایگاهی مقدس و بی خدشه قرار نمی گیرد.
البته پزشکان تا حدی حق دارند زیرا از میان دیگر نخبگان موجود فقط جایگاه قدسی آنان مورد سوال و تخطئه قرار گرفته است، اما آنان فراموش کرده اند که بیش و پیش از آنکه طنزپردازان و در حاشیه سازان جایگاه مقدسشان را مورد حمله قرار دهند، خود پزشکان با پذیرش و سپس استقبال از حضور سرمایه در پزشکی این جایگاه را به زیر کشانده اند. پزشکانی که بیمارانشان را به شکل قسط آخر ماه مسکن و ماشین و مطب می بینند و یا با دیدن تعداد بیماران در انتظار، دریافتی آخر روزشان را به سرعت در ذهنشان محاسبه می کنند، خود در به زیر کشاندن تقدس امر پزشکی مقصرند. از پزشکانی سخن نمی گویم که البته در اقلیتند ولی برای سوددهی بیشتر بیمارستان و مطبشان آزمایشها و جراحیها و تصویربرداریهای غیرلازم را برای بیماران تجویز می کنند و چرخ اقتصادشان را به شیوه ای نادرست می چرخانند و از قضا این سریال نیز به آنان نظر دارد.
تجربه بشری نشان داده است که ورود سرمایه به هر عرصه ای می تواند آن را از تقدسهای پیشین جدا کئد. به قول مارکس و انگلس در مانیفست کمونیست: "بورژوازی از تمام حرفه هایی که قبلا شریف شمرده می شد و اعجاب توأم با احترام مردم را برمی انگیخت، سلب حرمت و شخصیت کرده است. بورژوازی پزشک قاضی کشیش شاعر و دانشمند را به مزدبگیران خود بدل کرده است." لذا به نظر من پزشکان بیش از آنکه نگران هتک حرمتشان به واسطه ی سریالهای کم مایه و آبکی تلویزیون باشند باید به فکر حضور سرمایه در امر پزشکی و روند کالایی شدن هر چه بیشتر سلامت و درمان مردم بیفتند. خدایی پول در روابط بین انسانها آنها را از یکدیگر بیگانه می کند و احترامها را از بین می برد، پس بهتر است که نگرانی پزشکان سمت و سویی بهتر یافته و ورود پول به رابطه ی پزشک و بیمار را هدف بگیرد...


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست