یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

آخرین گًل پاییز
سروده ی: اِدیت سودرگران شاعره ی سوئدی. مترجم: شیرین تولایی


• من آخرین گًل پاییزم،
تاب داده‌شده در گهواره تابستان،
به پاسداری‌گمارده شده در برابرِ بادِ شمال، ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱۵ مهر ۱٣۹۴ -  ۷ اکتبر ۲۰۱۵


 
من آخرین گًل پاییزم،
تاب داده‌شده در گهواره تابستان،
به پاسداری‌گمارده شده در برابرِ بادِ شمال،
شعله های سرخ شُکُفت
بر گونه های سپیدم.
من آخرین گًل پائیزم.
تازه ترین بذر بهارِِ مرده ام،
آسان است واپسین بودن در مرگ؛
دیده ام دریاچه را: افسانه ای و آبی رنگ
شنیده ام صدایِ تپشِ قلبِ تابستانِ مُرده را
جام من هیچ بذری ندارد به جُز مرگ.

من آخرین گًل پاییزم.
جهانِ ژرفِ پُرستاره پائیز را دیده‌ ام،
شاهد درخششِ روشناییِ اجاقهای گرم بوده ام در دوردستها،
چه ساده است پیمودن آن راه!
دروازه های مرگ را خواهم بست.
من آخرین گًل پاییزم.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست