یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

الا ای اهل بی تابی ...


ویدا فرهودی


• منم دیوانه در گفتن که بس تلخ است خاموشی
نشستن گوشه ای تنها پذیرای فراموشی

چه زیبا بود دورانی، که قدرش را نمی دانی
همان وقتی که می جستی مرامت را به چاووشی ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲۹ مهر ۱٣۹۴ -  ۲۱ اکتبر ۲۰۱۵


 
 منم دیوانه در گفتن که بس تلخ است خاموشی
نشستن گوشه ای تنها پذیرای فراموشی

چه زیبا بود دورانی، که قدرش را نمی دانی
همان وقتی که می جستی مرامت را به چاووشی

در آن دم اهل میهن را، تو بودی هم صدا اما
بریدت فکر عصیانگر که در آن سخت می کوشی

دلم تنگ است از دردی که می کاود به نا مردی
طنین سرخ ایمان را ، به قصد زردِ بیهوشی

رسیده مرگ رویایت، شکسته بالِ پروایت
چه می شد واژه ای شیرین ز کام شوق بنیوشی!

گذشته می برد بنگر تورا تا ورطه ای کاخر
به رغم رسم دیرینت، به کارعشق بخروشی

تورا رانـَد به حیرانی، و هستی را به ویرانی
مگر عریان شوی از خود و رخت دیگران پوشی

الا ای اهل بی تابی، نبینم نوبنی خوابی!
خوشا بالیدنِ ذهنت، خوشا ایام چاووشی

وطن بس چون تو می خواهد ولیکن در مداراها
ببین آمال میهن را،مبادایش که بفروشی

زمان بنگر که بس تنگ است، ستم با عشق در جنگ است
و رسم خفتگی ننگ است، مبادایت فراموشی!!!

ویدا فرهودی
خزان ١٣٩٤


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱۲)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست