دمکراسی چیست و حاملان ان کیان اند؟ (۴)
علی رضا جباری (آذرنگ)
•
این اندیشه بد بهتر از بدتر است، دهه هاست که در کشور مطرح بوده و در هر زمان نیز به طور نسبی وضع بهتر از گذشته نشده، بلکه بدتر هم شده است. آیا می توان روابط نیابتی را در کشور برقرار کرد و از شماری محدود از نیک اندیشان دولتی خواست به نمایندگی از مردم در هرجا هرچه خواستند بگویند و هر گونه که خواستند عمل کنند؟
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۲۵ آذر ۱٣۹۴ -
۱۶ دسامبر ۲۰۱۵
دوستانی از میان نیروهای ملی و دمکرات پیوسته این پرسش را به پیش می کشند که: برای برونرفت از شرایط دشوار کنونی ایران چه باید کرد؟
پرسش همراه با پرسش نخست این است که: در تنگنای سربرزده از نبود امکان طرح برابر- حقوق مسائل بغرنج کنونی، نبود احزاب واقعی اپوزیسون در صحنه ی سیاسی کشور، و نبود نمایندگان گروهها و جریانهای اپوزیسیون و منتقدان، به صورت واقعی، در صحنه ی سیاسی کشور، چگونه می - توان گامی در راستای تحقق بخشیدن به شرایط دمکراتیک برداشت؟ به سخن دقیقتر، چگونه می- توان خواستهای منسجم و مشترک ملی و مردمی را در شرایطی مطرح کرد که هرگونه ندای مخالف با سیاست عمومی دولتمردان کشور، به شرط اینکه برخوردار از پشتوانه ی ملی و مردمی شمرده شود، در نطفه خفه می شود و در جامعه صدایی بجز صدای قدرتمندان دولتی یا هوادار دولت در جامعه پژواک نمی افکند؟
خوب، جواب این دوستان بسیار ساده است: "می توان کار را از بالا شروع کرد. در میان نخبگان کسانی هستند که خواستهای مردمی را مطرح می کنند و می توانند این خواستها را به میان دولتمردان دیگر ببرند و به آنها تحمیل کنند. و خلاصه، بد بهتر از بدتر است.
اما این اندیشه ی: بد بهتر از بدتر است، دهه هاست که در کشور مطرح بوده و در هر زمان نیز به طور نسبی وضع بهتر از گذشته نشده، بلکه بدتر هم شده است. آیا می توان در شرایطی که گفتم روابط نیابتی را در کشور برقرار کرد و از شماری محدود از نیک اندیشان دولتی خواست که به نمایندگی از مردم در هرجا هرچه خواستند بگویند و هر گونه که خواستند عمل کنند؟ و بعد هم امید داشت که اینان از عهده ی انجام وظایف نیابتی خویش برآیند؟ این در شرایطی است که رابطه ای سر- راست و مشخصی میان توده های میلیونی مردم و نمایندگانشان در میان نخبگان حاکم برقرار نیست و نمی تواند هم باشد. این نمایندگان به شکلها و نامهای گونه گون بی بهره از امکان حضور اجتماعی، تحت پیگرد یا در زندان اند؛ و حتی مانع برگزاری سخنرانیهایشان نیز می شوند بدون اینکه عملأ اقدام جدی دولتمردان موثر را در برخورد با این گونه برخوردهای ضد مردمی بتوان دید. تا آنجا که می- دانیم, تا به امروز هرگونه سخنرانی کسانی که ممکن است نمایندگان بالقوه ی اصلاح طلبان دولتی شمرده شوند لغو شده است یا اینکه کسانی مانع برگزاری آن شده اند.
می توان گفت که دولتمردان تا کنون در جدا نگه داشتن نیروهای سیاسی منتقد و مخالف از خود، از صفوف مردم، از کنشگران صنفی و فعالان حقوق شهروندی موفق بوده اند؟ اما سوال این است که:
مگر حقوق جناح حاکم دولتی با همه ی این نیروها و صنوف و با توده های مردم منافات دارد که ایشان چنین راهبردها، راهکارها و خط مشی های جدایی ناپذیر و همراستایی را در قبال خواستها، دیدگاه ها و منافع آنان به کار برده اند؟ پاسخ ممکن است این باشد که: خب، به هر حال دولتی مشروع و بر آمده از حرکت عام مردم برسر کار است و نزدیک شدن این نیروها، گروهها و صنوف ممکن است این دولت برخاسته از رأی مردم را در معرض تهدید قرار دهد و مایه ی سقوط یا تشتت آن شود. پاسخ دقیق، بدون مدد گرفتن از سخنان آیت اله خمینی در باره ی رژیم شاه، این است: مگر این دولت برخاسته از آرای میلونی مردم نیست؟ پس، بگذارد تا مردم همواره خواست خود را با صدای بلند بیان کنند و بر پایه ی نیازهای روزشان تصمیم بگیرند. آیا دولتها برای برقراری و تداوم سلطه بر مردم شکل گرفته اند یا اینکه برای خدمت به آنان و اداره ی کارهای آنان و تأمین برابرحقوق منافع انان؟ اگرشرط نخست درست است، پاسخی که پیش از این از زبان دولتمردان دادم نمی تواند درست باشد، و ایشان را با منافع و خواستها و آرای مردم کاری نیست؛ اما اگر شق دوم درست باشد، آیا به راستی گامی مشهود در این راه برداشته شده است؟ و اگر شده است پس مرتضوی ها، بابک زنجانی ها، قهرمان ها، خاوریها، و......... کیان اند، که تا کنون فکری برای انها نشده است و در زیر چتر حمایت برخی از دولتمردان درامن و آسایش به سر می برند؟ اینکه آقایان روحانی و توابع از افزون بر ٨۰۰ هزار میلیارد تومان بودجه ی خود تنها مالک ۱٣۰ هزار میلیارد تومان آن اند و مابقی آن را به سازمان تآمین اجتماعی، سیستم بانکی کشور و... بدهکارند از کجا آب می خورد و اینکه کسانی درون سیستم صنعتی و بانکی، یا از فراز سازمان تأمین اجتماعی و... امکان این دزدیهای کلان و خانمان بر باد ده را می یابند از کجا سر بر می زند؟ اینکه سپاه پاسداران، در جایگاه نیروی نظامی مسلط ، مهمترین مالک شبه دولتی ایران است، و این امکانات وسیع مالی رسمی که هم اکنون در اختیار آن است (حال با مبلغ اسمی خرید آنها که بضاعت مزجات است و باید واگذارکنندگان و گیرندگان هر دو به یکسان پاسخگوی آن باشند کاری نداریم. ) از کجا در آمده است؟ و چگونه است که آقایانی که در نیروی اجرایی، قضایی و قانونگذاری وظیفه ی صیانت از حقوق و آزادیهای مردم را دارند، تا کنون نخواسته یا نتوانسته اند برای حل این مسائل کاری بکنند؟ برخی از ما دمکراتها همه ی این کمبودها و امکان قریب الوقوع رفتن ایران به زیر بار سرمایه ی انحصارات چهانی، به جای زنده کردن این بدهیها و سرمایه های برباد رفته، را به حال خود رها کرده ایم و دمادم بر طبل حضور و هزینه های به غایت تدافعی ایران در سوریه و لبنان و... می کوبیم.
خوب، در چنین شرایطی پاسخ من به مسئله قطعی است:
۱: نخست اینکه دولت برخاسته از اتحاد و خواستهای مردم، نیروهای سیاسی اپوزیسیون، صنوف و فعالان حقوق شهروندی بنا به ضرورت دولتی سربرآورده از پروژه ی براندازی نیست؛ و شرط مقدم این گزاره این است که نشانه های پذیرش دگرگونی تدریجی و توجه به آرا و خواستها و ندای حق-نیروهای پیشگفته در جریان کاربست آن نمایان شود.
۲: بنا براین، حرکت مقدم در این زمینه این است که دولتمردان در زمینه ی پذیرش قوای مردمی گرایش مثبت نشان دهند.
٣: شرط عدول دولتمردان از مواضع تاکنونی خود این است که ندای اصلاحات از پایین و از همان گروهها و نیروهایی که بر شمردم آغاز شود و از پایین به بالا پیشروی کند.
۴: هرگونه براندازی زودهنگام و پیش از تکوین بدیل مردمی به مثابه ی در افتادن از چاله به چاه است و نیروهای بالقوه ی غیر یا ضدمردمی حاضر در صحنه ی جهانی ممکن است از نبود حضور نیروهای دمکرات و مردمی در صحنه استفاده کنند و گامی در راستای شکستن موازنه ی قوا به سود خود بر دارند.
۵: اگرچه اتحاد از پایین هم اکنون به دلیل شرایط حاکم برکشور مقدور یا در چشم انداز نیست، برقراری این اتحاد تنها راه ممکن برون رفت از شرایط ناپایدار کنونی است و هرکس باید با هر امکان یا روزنه ای که در اختیار دارد در جهت تآمین این اتحاد بکوشد. خطاب من به همه ی نیروهایی در داخل و خارج از کشور است که ساز مخالف می زنند و به هیچ رو حاضر نیستند اختلاف نظرهایشان را کنار بگذارند و در راستای گرفتن مواضع مشترک برای بهبود بخشی به شرایط با یکدیگر مشارکت کنند؛ حتی اگر این مواضع مشترک در اغاز کار اندک و کم اثر باشد. به گمان من درک ضرورت اشتراک، با هر کیف و کم، در بلندمدت موجب همگرایی بیشتر همه ی نیروهای مردمی و بهروزی کشور خواهد شد. ممکن است برخی از نیروهایی که خود را مردمی وانمود می کنند وابستگی هایی نامطلوب داشته باشند و اهدافی را بجر انکه بر زبان می آورند پی بگیرند؛ اما جز شروع به اقدام هیچ عاملی نمی تواند این وانمودهای دروغین را افشا، و راه حرکت به پیش را هموار کند.
۶: هرگونه گرایش مستقل از مردم و ... به سوی بخشی از دولتمردان، امکان مصرف انرژی و منابع در راه اتحاد مردم و بردن رآی مردم به میان دولتمردان را از میان می برد و مسیر پیشروی به سوی دمکراسی را تنگتر و دسترس نا پذیر تر می کند.
۷: با وجود این، رفتن به میان دولتمردان معتدل و مردمی با برنامه ی مطالبه محور زمینه را برای نزدیکتر کردن دیدگاهها، چه در بخش سیاسی دولتی و چه در میان نیروهای مردمی، و چه در میان آن دو بیشتر فراهم می کند. این برنامه باید مقدم بر همه خواستهایی راهبردی و پس از ان راهکارها را در بر گیرد و بدون کوشش در تحقق این شرط امکان بهره برداری سودمند از ن وجود ندارد.
به همینجا بحث و گفت و گو درباره ی دمکراسی و حاملان ان را به پایان می برم و امیدوارم درفرصتهایی دیگر و در باب مسائلی دیگر مصدع وقت خوانندگان محترم شوم.
با امید به فردای روشن
علی رضا جباری ( آذرنگ )
|