یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

"دارینه" و "سیاهکل"


ابراهیم فرشی


• تاریخ نخبگان سیاسی، فرهنگی، علمی این سرزمین تراژیک است که خود در استحکام دیکتاتوری در این سرزمین نقش ایفا کردهاند و این تنها شامل نحله محمود جعفریان، پرویز نیکخواه و امثالهم نمی شود، بلکه شامل همه من و ماها می شود که نقش ستون فقرات دیکتاتوریها را بازی کرده و می کنیم ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۲ بهمن ۱٣۹۴ -  ۱۱ فوريه ۲۰۱۶


روز ١٢ اردیبهشت سال ١٣٤٧ صدای گلولهها، سکوت منطقه "دارینه" را شکست. دو سال بعد در ١٩ بهمن سال ١٣٤٩ سکوت منطقه "سیاهکل" شکسته شد. اولی روستائی است در اطراف بانه کردستان، دومی امروز شهری در گیلان. در هر دو سوی جنگل و کوههای گیلان و کردستان، بطور مدام هر روز صدای تفنگ شکارچیان که بسوی کبک، آهوی کوهی شلیک می کردند، بگوش می رسید. اما این دو بار انسانها در دو سو بسوی همدیگر آتش می گشودند. یکسو شلیک برای کسب آزادی، سوی دیگر برای کشتن آن.
رویداد نخست در تاریخ بنام شریفزاده/معینی و رویداد دوم بنام "جزنی/احمدزاده" در تاریخ ثبت شدهاند. هر دو جریان از نفی خط مش سیاسی حزب توده، به مبارزه نظامی رسیده بودند. "دارینه" پایانی بود بر مبارزهای که از سال ٤٦ درمناطق روستائی سردشت، بانه، سقز، بوکان و مهاباد تحت نام "کمیته انقلابی حزب دمکرات کردستان" شروع شده بود و سیاهکل آغازی بود بر مبارزهای که تحت نام "چریکهای فدائی خلق ایران" با سیاهکل شروع شده بود.

رویداد اول هرچند تاثیر قابل توجهی بر جامعه آنروز کردستان گذاشته بود، اما از طرف حزب دمکرات کردستان ایران دنبال نشد و بطور رسمی نیز جزو تاریخ این حزب بعداز سال ١٣٥٠ محسوب نشد. دنبال نشد، به دلیل وابستگی رهبری آن حزب به رهبری حزب دمکرات کردستان عراق که او هم در وابستگی تام با ساواک و رژیم شاه قرار داشت. به جزئی از تاریخ این حزب هم بدل نشد، زیرا   حزب دمکرات کردستان ایران بعداز کشته شدن و اعدام اعضای کمیته انقلابی در همان مسیر سیاسی طی طریق نمود، که بعداز اعدام رهبران اولیهاش قاضی محمد و یارانش، در پیوند نزدیک با حزب توده، توسط غنی بلوریان- عبدالرحمان قاسملو، انتخاب شده بود.

افراد رهبری کمیته انقلابی بر خلاف چریکهای فدائی به دنبال مش مسلحانه تودهای بودند و ترور در شهرها را مد نظر نداشتند. به همین دلیل از سال ١٣٤٦ در مناطق روستائی در میان مردم به تبلیغ نظرات خود مشغول بودند و ناگزیر در روستای دارینه بر اساس توطئه از قبل طراحی شده، با نیروهای ژاندارمری و شبه نظامیان حکومت درگیر شدند، که این درگیریها به مناطق مهاباد، بوکان و سقز هم کشیده شد و سرانجام اغلب آنها یا در درگیری با نیروهای حکومت جان باختند، یا در پادگان جلدیان و شهرهای یاد شده به جوخههای اعدام سپرده شدند.
عدم ادامه راه شریفزاده، معینی و یارانشان از طرف حزب دمکرات، رویگردانی جوانان کرد از این حزب را به دنبال داشت. در جریان سال ٥٧ سازمان چریکهای فدائی و کومهله ( که خود را به کمیته انقلابی و چریکهای فدائی نزیک می دانست)، اکثر جوانان دختر و پسر را در شهرهای کردستان به خود جذب کردند. حزب دمکرات در مقطع سال ٥٧ و بعداز آن ترکیبی بود از طرفدران حزب توده، دمکراتهای قدیم و افرادی که عمدتا" به جامعه روستائی کردستان تعلق داشتند.
آنچه در سالهای ٤٦ و ٤٧ در کردستان و ٤٩ در گیلان و سپس در تهران و سایر نقاط ایران رخ داد، رویدادهای خلق الساعه در جامعه ایران نبودند. تاریخ چند هزار ساله سلسلههای شاهنشاهی در ایران بر بستر قهر استوار شده بود. قرن بیستم هم علیرغم خیزشهای سیاسی، مدنی و اجتماعی، قرن جنبش ها و انقلابات قهرآمیز، علیه قهر حاکم در ایران بود. جنبش جنگل، انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی، سوای ایدهها، ایدئولوژی و اعتقادات، کاملا" متفاوت و متضاد از همدیگر، سه نمونه از تسلط فکر و فرهنگ قهرآمیز در این سرزمین را به نمایش گذاشتند. همخوان شدن این پدیده وطنی با جریانی که در آن زمان در برخی از نقاط جهان تحت هژمونی سیاسی و ایدئۆلۆژی چپ مرسوم شده بود، نباید مارا از برخورد با این تاریخ قهرآمیز بازدارد. رژیم اسلامی هم که ٣٧ سال است بر این سرزمین با استفاده از قهر در اشکال متفاوت مسلط شده است، نطفهاش به جریانهای قهرآمیز اسلامی در ایران و منطقه بر می گردد.
حضور افراد اولیه گروه "دارینه" و "سیاهکل" در دانشگاههای تهران و تبریز و زندانهای این دو شهر و ارتباط آنها با همدیگر، امری است که آغاز همزمان هر دو رویداد را نشان می دهد. کما اینکه بعدا" برخی از افراد گروه فدائی در کردستان حضور پیدا کرده و از این طریق با جنبش کردهای جنوب کردستان (عراق) نیز مرتبط شدند، تا جائیکه رادیو متعلق به فدائیان، برنامههایش را از عراق پخش می کرد.
پیوستگی جنبش چریکی فدائیان و کردها بعداز سقوط رژیم پهلوی، در مدتی بس کوتاه، فدائیان را در کنار حزب دمکرات کردستان ایران و کومهله که هنوز جمعیتی متشکل از نیروهای کرد و سازمانهای موسوم به خط سه بود، به یکی از سه نیروی عمده در کردستان در عرصه نظامی، سیاسی و تشکیلاتی تبدیل کرد و موقعیتی به مراتب بالاتر از دو نیروی دیگر در ایران را پیدا کرد.
فدائیان از نیرو و تشکیلات بزرگی در سراسر ایران برخوردار بودند، تجربیات نظامی آنها در کنار نیروهای فلسطینی و دسترسی آنها به منابع مالی بیشتر، جایگاه بهتری در کردستان به آنها بخشیده بود. از طرف دیگر حضور فدائیان در کردستان امکان بسیار مناسبی برای جنبش کرد در سراسر ایران، بویژه در آذربایجان و ترکمن صحرا بوجود آورده بود. برگزاری جشنواره خلقها در شهرهای کردستان با حضور هنرمندان آذربایجانی، ترکمن و فارس، همبستگی کردها با خلق ترکمن و کمکهای واصله از کردستان به گنبد، همبستگی مردم کرد با مردم آذربایجان در جریان خیزش مردم تبریز و همبستگی وسیع و شرکت بسیاری از انقلابیون آذربایجان در مقاومتهای مردم کردستان که برخی از آنها در کردستان جان باختند و در گورستانهای کردستان آرامیدهاند، بخشی از تاریخ فدائیان و کردها را در فاصله سالهای ١٣٥٧ تا ١٣٦٠ را بازگو می کند.
جمهوری اسلامی ایران و رهبران آن که برخی از آنان دوران تبعید خود را در شهرهای کردستان در دوره پهلوی سپری کرده بودند، هیچ جایگاهی در کردستان نداشتند، بغییر از آن نقاطی که مذهب شیعه آنها را به برخی از کردها متصل می کرد. اما حزب توده ایران به علت جایگاهی که در حزب دمکرات کردستان ایران و سازمان چریکهای فدائی پیدا کرده بود، امکان بالقوهای برای تضعیف جنبش کردستان بود، تا حکومت اسلامی از طریق نظامی، اداری، سیاسی و فرهنگی بتواند بر کردستان مسلط شود. در دورهای که سازمان فدائی، حزب دمکرات کردستان ایران و کومله دچار انشعاب و انشقاق نشده بودند، حکومت جمهوری اسلامی، ارتش و نهادهای نظامی وابسته به آن، در همه عرصهها با شکست مطلق روبرو شده بودند، هرچند نیروهای نظیر احمد مفتی زاده و برخی دیگر نقش اسب تروا را در کردستان برای جمهوری اسلامی ایفا می کردند.
انشعاب پیروان کنگره ٤ از حزب دمکرات با مشارکت مستقیم حزب توده و شخص کیانوری در خرداد ٥٩ و انشعاب همزمان در همان ماه و همان سال در سازمان چریکهای فدائی خلق ایران و رویگردانی بخش اکثریت این جریان از دفاع از خود و مردم کرد و پیوستن به سیاست و استراتژی حزب توده، چرخش بنیادین در کل ایران بسود استحکام دیکتاتوری اسلامی ایجاد نمود.
در ادامه این روند کومله نیز با تشکیل حزب کمونیست ایران در پیوند با نیروهای منتصب به خط سه، در مسیری گام نهاد که این نیرو و حزب دمکرات را در برابر هم قرار داد و هر دو را درگیر جنگی خانمان برانداز نمود. همه این حوادث بهترین موقعیت را برای پیروزیهای پی در پی حکومت جمهوری اسلامی در کردستان و سراسر ایران و شکستهای مداوم احزاب کرد و سراسری از جمله حزب توده ایران و سازمان چریکهای فدائی را مهیا نمود. آنچه بعداز سرکوب همه جانبه مردم کردستان در آن سالها روی داد، آغازی بود برای سرکوب مداوم ٣٧ ساله جمهوری اسلامی در سراسر ایران و این واقعیتی بود که مردم کرد فریاد می کشیدند، که بعداز گنبد و کردستان نوبت به تهران و اصفهان خواهد رسید.
تاریخ نخبگان سیاسی، فرهنگی، علمی این سرزمین تراژیک است که خود در استحکام دیکتاتوری در این سرزمین نقش ایفا کردهاند و این تنها شامل نحله محمود جعفریان، پرویز نیکخواه و امثالهم نمی شود، بلکه شامل همه من و ماها می شود که نقش ستون فقرات دیکتاتوریها را بازی کرده و می کنیم.
پروسه کیانوری شدن ارانی، نگهدار شدن جزنی/ احمدزاده، حسن زاده شدن شریفزاده/ معینی، مهتدی شدن مصطفی سلطانی، پروسههای قابل بررسی هستند. تغییر احزاب بزرگ به کلوبهای بیشمار منشعب از هم، دور افتاده در خارج از ایران، پدیدههای نادر در تاریخ مبارزات هستند.
حزب توده ایران از ٧٥ سال تنها ١٥ سال، حزب دمکرات کردستان ایران از ٧٠ سال تنها ١٧ سال، سازمان فدائیان از ٤٥ سال تنها ١٢ سال، کومله زحمتکشان از چهل سال تنها ٥ سال در میان مردم بودهاند، اما هرکدام ادعای ٤٠، ٤٥، ٧٠ و ٧٥ سال فعالیت را دارند و سالانه نرخ فعالیتهایشان بالاتر هم می رود. باید پرسید بر اساس کدام معیار حزب توده با ٦٠ سال اقامت در خارج، حزب دمکرات با ٥٣ سال، فدائیان با ٣٣ سال، کومله با ٣٥ سال دور بودن از مردم، هنوز حزب خوانده می شوند؟
بهمن ماه امسال مصادف است با ٤٥ مین سال سیاهکل و ٤٨ مین سال دارینه، که نماد عصیان سیاسی افرادی بود که جان را بهای آزادی می پنداشتند. نیم قرن بعداز این رویداد، در سکوت دارینه و سیاهکل، مردم و نخبگان در روزهای آتیه بسوی صندوقهای رای خواهند شتافت، تا طول عمر دیکتاتوری را به قرن ١٥ هجری شمسی برسانند و ثابت کنند در حفظ عادت خویش استوارند.

ابراهیم فرشی (بهرام) - بهمن ١٣٩٤ 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (٨)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست