یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

دختر جهیزیه


فریبا صفری نژاد


• دختر، جهیزیه نه، ولی رنگ و رو که داشت
گیریم آس و پاس، ولی آبرو که داشت

زنجیر و سینه ریز و گلوبند ... نه! ولی
بغضی به وزنِ این همه را در گلو که داشت ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱۶ مرداد ۱٣۹۵ -  ۶ اوت ۲۰۱۶


 
• روزنامه وقایع اتفاقیه، سه شنبه ۱۲ مرداد ۹۵: «دختر 11 ساله کامیارانی، به‌خاطر اصرار مادربزرگش برای ازدواج اجباری با یک مرد 25 ساله دارای معلولیت ذهنی و جسمی، خودش را حلق آویز کرد».

دختر جهیزیه
-------------


دختر، جهیزیه نه، ولی رنگ و رو که داشت
گیریم آس و پاس، ولی آبرو که داشت

زنجیر و سینه ریز و گلوبند ... نه! ولی
بغضی به وزنِ این همه را در گلو که داشت

لبخند می زد از ته دل؟ نه، مگو که بود
حس غرور جشن شما را، مگو که داشت

در خانه ی مجللِ بخت، احتیاج؟ نه
اما هوایی از خفقان، از هوو که داشت

او را به جرمِ هیچ به جرم نداشتن
بی دستبند بُرد به دنبال، او که داشت

دامادِ پیرتر ز پدر، این چه صیغه ای ست؟
دختر پدر نداشت، ولی آرزو که داشت

---------------------------
فریبا صفری نژاد
www.facebook.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۴)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست