مجازات اعدام نویسنده : کارل مارکس، برگردان: سیروس الماسیان
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۱۶ مهر ۱٣۹۵ -
۷ اکتبر ۲۰۱۶
تایمز 25 ژانویه دربردارنده ی دیدگاه های زیرین پیرو سرعنوان " به دارآویختن ناشیانه " است :
" این که بیشتر گوشزد داده می شود که اعدام در این کشور در پیش دید همگان معمولن با اینهمانی از مرگ ِ با دار پیروی می گردد ، چه خودکشی های خود خواسته و یا ناخواسته ، پی آمد اثر نیرومندی است که مجازات اعدام تبهکارِ شناخته شده ای بر روی ذهنیت بیمار و نارسیده ای پدید آورده است . "
از میان گزینه هایی چند که به گمان تایمز نشانگر این گوشزد می باشند ، نخستین گزینه که بیماری روانی در شفیلد است ، که ، در پی گفت و گو با سایر بیماران روانی در حین پاس داشت اعدام باربور ، فرجامی بر زندگانی خویش با بدار آویختن اش می گذارد . داعیه ی دیگر که یک پسر چهارده ساله است ، که باز خود را هم به دار آویخت .
این آموزه از آن رویی که برشمردن چُنین راست نمایی های از پیش معین گشته در راستای پشتیبانی دادن اش در نظر بوده ، موردی است که درخور باور انگاشتن هیچ آدم فرهیخته ای نخواهد بود ، تا هنگامی که مجازات اعدام چونان ایده آلِ جامعه موردِ ستایشگری است ، کمتر از ستایش صریح ، از به دار کشیدن آدمی نمی باشد . این در سرعنوان ِ سر مقاله ی " روزنامه ای پیشرو روی داده است . "
روزنامه ی " مورنینگ آدورتایزر " ، بر شالوده ی ارزیابی خونبار تایمز در باره ی دار آویختن های خود خواسته از میان گزینه هایی تلخ اما با باریک اندیشی هایی بس بجا ، داده های شگفتی برانگیزنده زیرین در چهل و سه روز سال 1849 بدست آورده است :
این نمودار ، بر اساس گواهی های تایمز ، که از نزدیک بر روی اعدام این تبهکاران را پژوهش می کند ، نشان دهنده ی نه تنها خود کشی ها ، بلکه هراس آورترین ترین شیوه های آدم کشی ها هم می باشند . شگفت ی آور می باشد که مقاله به هنگام پرس مان گفتمانی هر چند انتزاعی یا عذری برای کنگاش ِ تئوری ِ خشونت گرایانه ی بیان شده در آن را ؛ در جامعه ای که به تمدن اش می بالد ، ارائه نمی دهد ، و گرچه این نه یکسره ناممکن ، بسی دشوار می تواند باشد ، بنا نهادن هر بنیانی بر اساس این که این دادگری با دستیازیدن به امر شاق اعدام می تواند بر پا گردد . اعدام چونان راه چاره برای ساماندهی یا هراس برانگیزی به طور فراگیرنده ای مورد پشتیبانی قرار داده شود . و افزون بر این شما در به مجازات رساندن من برای ساماندهی یا هراس برانگیزی سایرن چه اندازه درست می گوید ؟ همراه اینها ، تاریخ هست – چیزی به نام آمار هست - که با استوارترین مدارک اثبات گردیده که از روزگار قابیل هستی هیچگاه به واسطه ی مجازات نه به سامان و نه بیمناک گشته است. درست وارونه ی این است . از کانون نگرش حقیقت انتزاعی ، تنها یک تئوری مجازات است که جایگاه انسانِ در تجرید را پذیرا گشته است ، و آن تئوری کانت ، به ویژه در حکم بسی دشوارتر داده شده از آن به توسط هگل است . هگل می گوید:
"مجازات حق گناهکار است . این بازتابی از اراده ی خود خواسته اوست . سرباز زدن از این حق بدست خاطی به گواهی خود او به روشنی به زبان رانده شده است . گناه او نفی حق است . انگیزه و ناگزیری بر انجام جنایت به توسط خود او ، در دنباله تاییدگر حق اند ، به سزا رساندن ، نفی ِ این نفی می باشد . "
بدون شک چیزی گمراه کننده در این فرمول هست ، چونانکه هگل تا آنجا که ، بجای نگریستن به محکوم به مثابه ی شی محض ، برده ی عدالت ، برکشانیدن جایگاه او را به یک صاحب اختیار و همچنین خود – تصمیم گیرنده بودن را دارد . در ادامه ،اما ، با تماس بیشتر در درونمایه جستار است ، که ایده آلیسم آلمانی را در این باره کشف می کنیم ، به همآن گونه ای که در بیشترین نمونه ها ، جانشینی غیر جبری برای نقش های موجود جامعه به جای جبر شرایط گوناگون اجتماعی داده است . این انتزاعِ " اراده ی آزاد " – از میان یکی از ویژگی های انسانی به جای خود انسان! - آیا این تنها توهمی برای جایگزین کردن فرد بجای انگیزه های واقعی اش نیست ، این نظریه ، گوشزد می کند سزائیدن* پی آمدی همسنگ جنایت های خود خواسته است ، آیا یک بیان گسترش یافته ی ماوراهستی باوری* بجای " قصاص " عهد قدیم [ قصاص حق تلافی با مجازات مقابله به مثل با همان روش است ] " چشم در برابر چشم ، دندان در برابر دندان ، خون در برابر خون نیست . هر آنچه که سزاوارنده اشان است ، و همگی تفسیرها را بیهوده برمی شُمرد ، و آشکارا می گوید ، مجازات چیزی جز یک راه چاره ی جامعه برای دفاع از خودش در برابر سرپیچی از شرایط حیاتی آن نمی باشد . این خشونتگری خود چونان ساز و کاری ابدی است ؟ اکنون چه کسی جز دولت جامعه است که ، دریابد هیچ ابزاری بهتر از بر پایی دار ، برای دفاع از خود اش ندارد ، و این به وسیله ی " مجله ی پیشرو در دنیا " اعلان می شود .
آقای . آ . کویتلیت ، در کار شگرف در دست خود ، "وضعیت اقتصادی اجتماعی " می گوید :
" بودجه ای که ما در جهت نظم عمومی می پردازیم – به خاطر زندانی ها ، سیاه چال ها و چوبه های دار ...... برای ما حتا پیش بینی چه تعدادی دستانشان به خون افراد انسانی آلوده خواهد شد ، چه تعدادی جاعل خواهند شد ، چه تعدادی پخش کننده ی مواد مخدر خواهند شد ، امکانپذیر است ، تقریبن بسیار به خوبی همانگونه روشی که ما بعنوان مثال می توانیم زایش ها و مرگ ومیرهای سالیانه را پیش بینی کنیم ."
در مجموعه ای از احتمال هایی از جرم و جنایت در سال ، 1929، که از آقای کویتلت منتشر گردیده است ، در عمل با اطمینانی باور نکردنی ، نه تنها میزان بلکه همه ی انواع جرم و جنایت ها را در فرانسه در سال 1830 پیش بینی می کند . که روی هم رفته از سوی نهاد های سیاسی ویژه ی کشوری چُنین بنیادین پای بند به جامعه ی سرمایه داری مدرن آنچنان دقیق نمی باشد ، ما میانگینی از جرم و جنایت ارائه شده در بخش داده های ملی جامعه ، در ارتباط با کویلت را ، طی سال های 1822- 24 ممکن بود از درون جدول زیرین به صورت اتفاقی برخورد شود . از میان شمار صد نفر از متهمین در آمریکا و فرانسه یافتیم :
حالا اگر جرایم در مقیاس گسترده بنابر این نمودار ، در مجموع و دسته بندی هایشان مشاهده شد ، سامان یافتگی پدیده های مادی – همانند گوشزد های آقای کویتلت " با همه ی قاعده مندی ، نقش موثر سازه های بروزشان در باز آیی ی به کدام از این دو " ( جهان مادی یا سیستم اجتماعی ) برای داوری دشوار خواهد گشت " - آیا با توجه به منشا این جنایات ها باز اندیشی ژرف بر روی دگرگون سازی سیستم ، به جای ستاییدن بر پا دارنده ی دار که شمار زیادی از متهمین را تنها به سبب ساخت مکان نو برای نگهداری افراد به دار می کشاند بایسته نیست ؟
-------------------------------------------
سزائیدن : به مجازات رساندن
ماوراهستی باوری : به جای واژه ی متافیزک در متن بکار برده شده است .
|