یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

۲۲ بهمن، غروب امید بود!

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : سیروس نیا

عنوان : آقای بابک ساده اشتباه میکنید
آقای بابک سادهء عزیز
آیا به غیر از شعار دادن کار دبگری از شما بر میاید؟ هیچکس نمیخواهد از شاه یک بت بسازد. حتی پسر او در مصاحبه هایش اذعان دارد که در زمان حکومت پدرش در ایران دموکراسی نبود (رجوع کنید به مصاحبه های او در نیمروز). ولی همهء ما اذعان داریم که جامعهء ایران در زمان شاه در عرصهء فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی بسیار پیشرفت کرد. دوست گرامی، چرا اذعان نمیدارید که شاه بعد از اوج گرفتن مخالفتها در پی اصلاح امور بر آمد. او با گزینش روانشاد بختیار به این تعهد خود جامهء عمل پوشاند و اگر ناآگاهی مردم و حماقت نیروهای سیاسی "مترقی" ما نبود، امروز ما دچار چنین مصیبتی نبودیم. در ضمن کیانوری ، امیرخسروی، رجوی ، نگهدار و دیگر فعالین قبل از ایشان نه فقط به زعم شما در تعریف امروز، بلکه در استانداردهای دورهء خود نیز پای بند به حقوق بشر نبودند. هموطن "سادهء" من بیاییم دست را از ساده اندیشی بشوییم.
۱۱٨ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣٨۶       

    از : بابک ساده

عنوان : اندیشه ی نو آری !
رژیم گدشته ببخشید "شاه" نتوانست حکومت کند با تمام سرکوبها و دوستان غربی و ثروتهای نفت واقعا تاسف انگیز ست که آدم کمر بسته ی امام رضا باشد و آن همه خرج اوقاف کند ولی از ترس آخوندها به تولید "و لیعهد" متوسل شود و حق پرنسس شهناز را هم بخورد و دم از مدرنیسم و آزادی زنان بزند. تمام فضاحت ها ودخالت ها ره به حساب دور و بری هایش بگدارند. در سال ۱۳۵۶ هویدا را بعداز ۱۳ سال عوض کرد ! روشنفکران شب های شعر را شاعران و نویسندگان برگزار کردند و راجع به سانسور صحبت کردند و یک دفعه شاه هوس می کند که آخوند ها را به میدان بیاورد. با کمک داریوش همایون نامه ی معروف برای خمینی چاپ میشود . بعد به آمریکا میرود یک دفعه جیمی کارتر با "عوامل نفوذی" آمریکا تظاهرات دانشجویان ضد شاه را در واشنگتن را از تلویزیون ملی نشان میدهند. گاز اشک آور و اشک های شاه ! نماز عید فطر ، ۱۷ شهریور .به کسی مربوط نیست که شاه و غرب میخواست آلترناتیوش نیروهای ملی و چپ نباشد. ولی با این وجود شاه از اینکه هویزر و شرکا میرفتند با بازرگان و بهشتی و بقیه برای دولت انتقالی رایزنی می کنند عصبانی بود خودش کاشته بود و دلیلی نداشت کسی دلش برای شاه بسوزد . تمام فرهنگ ورزان ایرانی که در حکومت سانسور شاه مورد بی مهری قرار گرفتند در حکومت اسلامی هزاران مرتبه بیشتر صدمه دیدند بجز یکی دو نفر هیچکس خطاهای جبران پذیر شاه را با جنایات جبران ناپذیر حکومت اسلامی مقابل به مثل نمی کند و هر کدام در جای خود محکوم ست.

اگر کیانوری ، امیرخسروی، رجوی ، نگهدار و صدها فعال سیاسی "آزادیخواه" با تعریف امروزی پای بند به مبانی حقوق بشر نبوده اند. این "اعلیحضرت" را تبرئه نمی کند در این جا می توان از انسانهای فرهیحته و آزاده ای نام برد که شاه به آنها هم رحم نکرد.

شاه دگراندیشان را تحمل نکرد و "حزب رستاخیز" ساخت. حکومت دینی هزاران مرتبه از شاه بد تر ولی بازهم شاه تبرئه نمیشود. فرمول شاه "بد" از آخوند "بدتر"
بهتر ست دیگر خیلی بو میده لطفا اینطوری بحث نکنید.
۱۱۷ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣٨۶       

    از : روزبه م

عنوان : پاسخ به خانم آزادهء تهرانی
خانم آزاده تهرانی عزیز
کمی بر اعصاب (و در نتیجه ادبیات) خود مسلط باشید. اینجا جای فحاشی و شعار دادن نیست. به اندازهء کافی در نشریات ولایت فقیه امثال این حرفها را میبینیم. اگر حرفی دارید آن را بدون شعار و با منطق و استدلال بیان دارید.
با تشکر
۱۱۶ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣٨۶       

    از : آزاده تهرانی

عنوان : سگ زرد برادر شغال است
رژیم ساواک شاه خائن روی دیگر سکه رژیم جنایتکار خمینی بود. تفاوتی بین این دو رژیم سلطنتی جانی نیست. حرف این نیم پهلوی ارزشی ندارد و باعث تاسف است که وقت ما را با اراجیفی از این قبیل تلف می کنید. مردم ایران همه به درستی فریاد می زدند که "مرگ بر شاه". رژیم شاه خائن هماند ملایان ضد انسانی لایق حاکمیت مردم ایران را ندارند. این رژیم سلطنتی ولایت فقیه نیز راه رژیم ساواک سابق را خواهد رفت و مردم ایران این یکی را نیز به زباله دان تاریخ خواهند فرستاد.
۱۱۵ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣٨۶       

    از : ج ح

عنوان : در رابطه با ۲۲ بهمن
من یک فعال سابق چپ هستم که از یک خانوادهء هوادار جبههء ملی می آیم. اگر امروز در ایران یک همه پرسی بر قرار شود، من قطعا به برقراری جمهوری پارلمانی/فدرال رای خواهم داد.این مقدمه چینی را از آن نظر نوشتم تا توضیح دهم که از نظر دیدگاه های سیاسی با جناب پهلوی در یک جبهه قرار ندارم.
با وجود این با فرمایشات آقای رضا پهلوی در مورد روز شوم ۲۲ بهمن کاملا موافقم. ۲۲ بهمن نه در تداوم انقلاب مشروطه، بلکه حرکتی ارتجاعی برای برقراری یک نظام فاشیستی/مذهبی بود. واقعیت آن است که گروههای سیاسی کینه توزی نسبت به خاندان پهلوی را مقدم بر مصالح و منافع کشور قرار دادند. این درست است که حکومت محمدرضا شاه یک حکومت فردی و اقتدارگرا بود ولی این بدان معنی نیست که گروههای مخالف او "آزاذیخواه" بودند، همانطور که مخالفت و مبارزهء مجاهدین بر علیه نظام حاکم دلیل آزادیخواه بودن آنان نیست. اگر مبنای آزادیخواهی و دموکراسی اعلامیهء جهانی حقوق بشر باشد، با قاطعیت تمام اعلام میکنم که کلیهء جریانات سیاسی مخالف محمدرضاشاه، اعم از کمونیست، مصدقی ویا صد البته اسلامی به مراتب بیش از او با آزادی و دموکراسی در تضاد بودند و هستند و این را عملکرد آنها از سالهای ۵۰ تا به امروز ثابت میکند. به عنوان یک کمونیست سابق اعلام میدارم که امثال جزنی، گلسرخی، روزبه، کیانوری، طبری، امیرخسروی ویا نگهدار همانقدر به دموکراسی و حقوق بشر اعتقاد داشتند و دارند که لنین و استالین و مائو و برژنف و انورخوجه و پولپوت اعتقاد داشتند.
در ساگرد این واقعهء کثیف از جامعهء آزادیخواه و دموکرات کشور، بویژه نسل جوان و بانوان، به خاطر افکار ارتجاعی گذشته ام و نقش هرچند کوچکم در این فاجعهء ملی از صمیم قلب پوزش میطلبم.
به امید آزادی هر چه سریعتر ملت ایران
۱۱۲ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣٨۶       

    از : پاسخ به بابک ساده

عنوان : ذهنی بافی یعنی این
دوست عزیز بابک ساده.
این تصوری که شما از مردم در سال ۵۷ دارید ذهنی است و با این تصورات ذهنی ما ره به جایی نخواهیم بردو
مگه قبل از بقول خودتون پیروزی انقلاب و تو اوج همان تظاهرات کذایی نبود که تظاهرکنندگان متعصب مذهبی بهائیان و حتی اموال و حیوانان آنها را به آتش می کشیدند
مگه همان مردم انقلابی شما نبودند که فرزندان چپ خود را به سپاه و کمیته معرفی می کردند مگر همان مردم پرشور و مبارز ذهن شما نبودند که از همان رئوزهای قبل از بقول خودتان پیروزی چادر و چارقد بسر کردند
تو را به جدت پیش خودت قضاوت کن و لزومی به جواب دادن به من ندارد فقط فکر کن که آیا همان احساسات کور مذهبی نبود که مردم را به خیابانها آورد؟/ اگه اون مردم واقعآ آگاه ب.دند و میدونستند دارند چه بلایی سر خود و مملکت می آورند که نمی رفتند با م۸ به جمهوری اسلامی رای بدن. نگو خمینی آزادی نداد آن روزها همه آزاد بوند مگه فدائیان و مجاهدین در آن روزها چقدر رای آوردند؟ کمتر از سه درصد. یک چیز دیگه هم یادت نره اگه چپ ها اون روزها قدرت را می گرفتند آیا مملکت ما بهتر از افغانستان میشد؟ میخواهم بگویم شکل سلطنت شاه در آن دوره را با افکار ارتجاعی طرفدار دیکتاتوری پرولتاریای چپ ها مقایسه کن.
اصلآ تو بیا بنشین و دستگاه تفکر اون دوره همه نیروها را تجزیه و تحلیل کن و ببین که با این دانش امروزی که داری واقعآ کدام نیروی سیاسی ارزش گرفتن قدرت را دارد؟
اینجاست که می بینیم در آن دوره با همه کجی ها و کاستی ها حکومت پهلوی در راس قرار می گیرد. نیروهای چپ و مجاهدین قبله آنها شوری و دیکتاتوری بود اما نیروی سلطنت به غرب نظر داشت و با دولت هایی همچون اسرائیل و دیگر دولت های دمکرات روابط داشت. اگر حکومت پهلوی اامه پیدا میکرد بدون شک ما امروز در وضع بهتری بودیم. چرا همین اطلاح طلبی که امروز بعضی ها به خرج میدن و به در یوزگی آخوندها میرن آن زمان با حکومت شاه نکردند. بگیر و ببند شاه هزار بار کمتر از بگیر ببند امروز بود.
این دیگه هر بی سوادی میدونه. اما خب بعضی از ما ایرانیا هیچوقت نمی تونیم از تعصبات میهن بر باد ده خود دست بکشیم بعباترت دیگه ما با مسائل مذهبی برخورد می کنیم گیرم که خود را ضد مذهبی بدانیما اما معیارها همان است.
۱۱۱ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣٨۶       

    از : بابک ساده

عنوان : دیکتاتوری دیکتاتوری میزاید !
به قول شادروان احمد شاملو ، تیپائی که مردم با انقلاب به ما تحت شاهدوستان زدند بد جوری سوزش دارد و بدیهی ست که فرزند شاه سابق ۲۲ بهمن را "روز سیاه" بخواند و قابل توجه "مردٌدان" سیاسی .

روز تاریخی ۲۲ روز پیروزی مردم بر حکومت ۲۵۰۰ساله پادشاهی ست ، شادی و غرور مردم در آن روز هرگز فراموش تخواهد شد. اما جنایات روحانیون و مشروعه خواهان در ۲۹ سال بعداز ۲۲ بهمن حساب جداگانه ای دارد و مردم ایران در این باره هم ذزور خستگی ناپدیری در حال مبارزه برای دموکراسی و آزادی و عدالت اجتماعی می باشند. ۲۲ بهمن معلول ۲۵ سال حکومت تحمیلی کووتای نظامی ۲۸ مرداد می باشد:
اگر" اعلیحضرت همایون محمد رضا یهلوی بزرگ ارتشتاران شاهنشاه ایران" یه سلطنت "قناعت" میکرد خیلی اتفاقات ایران به باد ده اتفاق نمی افتاد. مردم یک بار قبلا شاهان را سر عقل آورده بودند. مردم و نمایندگان آنها در سراسر ایران میتوانستند برای آرمانهای انقلاب مشروطه و جامعه مدنی با انتخابات ادواری نمایندگان خود را به مجلس شورای اسلامی فرستاده "قوه ی مجریه" تا قوانین مناسب امور و پیشرفت اجتماعی را تصویب نمایند و دولت های منتخب مردم هم ادواری "قوه ی مجریه" به اجرای قوانین و تصمیم گیری ها بپردازند و دادگستری مستقل " قوه ی قضائیه" در راس همه ی این ها ناظر وداور عدالت باشد و نیروهای نطامی با هدایت دولت مردمی و مجلس برای دفاع از مرزهای شناخته شده و حراست و امنیت شهروندان و ثروتهای مادی معنوی کشور به انجام وظیفه بپردازد.متاسفانه به دلایل زیادی که اکثر تحلیل گران ملی و بین المللی بی طرف اذعان دارند ، آخرین شاه ایران تمام پست های کلیدی مملکت را در انحصار داشت و تمام دگراندیشان را خانه نشین یا منفعل نموده بود.

کافیست که به خاطرات صاحب منصبان رژیم گذشته مراجعه شود تا دید که تمام راه های سیاسی ، اقتصادی ، نظامی و دیپلوماسی به شخص شاه ختم میشده ، خاطرات اسدالله علم مورد استقبال زیاد قرار دارد و در آن می توان بلند پروازی های شاه را دید. خاطرات دکتر مجتهدی و ده ها تن دیگر به روشنی نقش تعیین کننده شاه را در سه قوا و نیروهای نظامی نشان میدهد .

در هر صورت شاه سلطنت نمی کرد بلکه در راس تمام امور قرار داشت و به تمام جهانیان نشان میداد که "او" همه کاره بود ، با تشکیل حزب رستاخیز دامنه ی دخالت ها به اوج رسید.
اگر حکومتی با عملکردهای مفید مقبول اکثریت مردم خویش قرا گیرد دولتمردان آن از طریق نرم های جامعه مدنی با انتخابات ادواری در راس کار ها قرگیرند نه مادام العمر !فرق نمی کند که شکل حکومت "پادشاهی" باشد یا جمهوری ، چنین حکوت هائی در سراسر دنیا وجود دارند و به مردم خود کم وبیش سرویس میدهند. ایران ما با تمام ثروتهای آن مورد طمع بوده و هست لذا نیاز به رهبران خردمند تر و اجماع تمام نیروهای وطن را دارد تا در یک تعادل سیاسی و حشر ونشر با جامعه جهانی به واردات و صادرات "منطقی" پرداخته تا زمینه های رشد وترقی در سراسر ایران را فراهم کند. شاه علاو بر اینکه نمی بایست در امور سه قوه دخالت می کرد و نقش تشریفاتی خود را رعایت میکرد، متاسفانه به عنوان "عقل کل" و کاملا "فردی" حتی در قضیه نفت سازمان اپک هم به صورت آنارشیستی دنیای غرب را به چالش گرفت. غربی ها که کاملا از رفتار شاه سالها سوءاستفاده کرده بودند در این مورد و آن موقعیت جهانی زیر بار نرفتند و به تلافی جوئی پرداختند. اصولا به شاه چه مربوط ست که در مسائل قیمت گذاری نفت دخالت کند.

بهر تقدیر اگر ساختار سیاسی ایران قائم به فرد نبود"شاه" با ترک "مقام مبارک" از صحنه نمی بایست شیرازه ی مملکت از هم بپاشد خود این دلیلی بر خود محور بودن ایشان و ساختار پوشالی دوره ی او ست . اگر در ۲۵ سال بعداز کودتای ۲۸ مرداد دولت های مادام العمر ( مرحوم هویدا ۱۳ سال نخست وزیر شاه بود تا سال ۵۶ و بعد توسط شاه بازداشت شد و بدستور خمینی وتوسط خلخالی اعدام شد) و وکلای فرمایشی به مردم تحمیل نمی شدند . دلیلی نداشت که مردم به انقلاب روی آورند.

علاوه بر این ها که گفته شد شاه با ارتش و ساواک از ۲۸ مرداد تا ۵۷ دهان ها را بست و لی میشد با منتقدین کنار آمد و با گفتمان سیاسی و احترام متقابل و آشتی ملی دشمنی ها را کنار گذاشت .رفتار گستاخانه ای که با مردان شریفی چون دکتر مصدق ، دکتر صدیقی و هراران سیاستمدار ، نویسنده و هنرمند کشور مان صورت گرفت مستقیما و با تائید شاه صورت میگرفت . شاه با چماق احمقانه ی "ارتجاع سرخ و سیاه" صاحبان " تمام" اندیشه ها را به زندان و شکنجه می کشاند و جانهای زیادی را گرفت. خودش واقعا مروج خرافات و افکار بی پایه بود. نتیجه ی سرکوب ها به موج مبارزت های خشونت آمیز مسلحانه که در تمام رژیم های دیکتاتوری وجود داشته منجر شد. حتی این موج مبارزات مسلحانه دامن کشورهای آلمان ، ایتالیا و ژاپن را هم گرفت اما در کشورهای آزاد با کسانی که به اسلحه متوسل شده بودند مثل شاه عمل نکردند. ولی شاه بهنوان نمونه دکتر بیژن جزنی را که سال ۱۳۴۶ دستگیر شده بود را بنا بر حکم ظالمانه ی بیدادگاه های نطامی به ۱۵ سال محکوم کرد در سال ۱۳۵۴ در تپه های اوین با ۷ تن از دیگر زندانیان به خاک و خون کشاندند.

هنوز معلوم نیست که در سال ۴۶ چرا بیژن چزنی را دزدیدند. بیدادگاهای نطامی شاه خود نقض قانون اساسی مشروطه بودند و با ترس از محافل بین المللی دکتر بیژن جزنی را به ۱۵ سال زندان محکوم کردند وگرنه همان سال او را اعدام کرده بودند . اعتراض بحق شهید مسعود احمد زاده وسایر فدائیان در بیدادگاههای نظامی که از صندلی های خود برنخاستند و "رسمیت" دادگاه را به مسخره گرفتند در روزنامه ها منعکس و در سراسر جهان با استقبال مردم آزاده قرار گرفت.

بهر صورت ۲۲ بهمن نتیجه ۲۵ سال اعتراض مردم به حکومت سرکوب شاه بود که مردم میخواستند اراده خود را به شاه و سلطنت مطلقه نشان دهند که قانون اسای را نادیده گرفته بود . ۲۲ بهمن "تولد دیگر" انقلاب مشروطه بود و بسی تاسف که آیت الله خمینی برخلاف قول هائی که در زیر "درخت سیب" در پاریس به مردم داد که با "مجلس موسسان" قانون اساسی تغییر خواهد کرد. یه مردم و انقلاب مردم خیانت کرد . مطمئن باشید که مردم اراده ی خود را بر روحانیون و دشمنان جامعه مدنی تحمیل خواهند کرد. با وجودیکه ۲۹ سال رژیم اسلامی هزاران مرتبه از رژیم شاه بیشتر جنایت کره و میلیونها ایرانی از ستم این رژیم ارتجاعی نا خشنودند. به هیچوجه موجب برائت سلف آن نخواهد شد. دیکتاتوری ، دیکتاتوری میزاید بهمین دلیل بعداز شاه خمینی آمد ولی مردم نمی خواهند بعداز این جانوران جانور دیگری آید. به همین دلی به اصلاحات روی آورده اند.
۱۰٨ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣٨۶       

    از : یک هموطن

عنوان : در رابطه با پیام رضا پهلوی بمناسبت ۲۲ بهمن ۵۷
آقای رضا پهلوی شما درست می گوئید اما کو گوش شنوا. در این ۲۹ سال سیاهی و تباهی، متاسفانه همه نیروهای مدعی عقل و درایت و درس گیری از خطاهای گذشته همچنان اندرخم یک کوچه اند و در نگارش مطالب و مقالاتی که به تفرقه بیشتر بین اپوزیسیون دامن می زنند، دریغ نکرده و نمی کنند.
دشمنی کور و بی منطق " جمهوریخواهان" با شما و پدرتان یک دشمنی احساسی و فردی است که دامنگیر خیلی از گروه های سیاسی شده . هرچند همه اذعان می کننذد که تعداد کشته شدگان در دوران پهلوی یک هزارم کششته شدگان در دوره سیاه آخوندی نمی شود و از آن گذشته در زمان پهلوی زندگی اجتماعی و اقتصادی مردم رو به بهبودی بود.
اینها یادشان می رود که در زمان نبود دمکراسی ر دوران پدرتان در ایران کشورهای اروپایی مانند پرتقال و یونان و اسپانیا هم همینطور بودند. یادم می آید در اواخر سلطنت پدرتان حتی علائم ازادی نسبی نسبت به همجنسگرایان هم مشاهده می شد. جریان مدادگاه زنده یاد فریدون فرخزاد و جدایی از همسرشان را می گویم.
عقل و منطق حکم می کند که کمیته یا جامعه ی از نمایندگان همه احزاب و گروههها تشکیل و شما را بطور سمبلیک بعنوان سخنگوی آن قرار دهند و همه مبارزات را در یک جریان واحد و متمرکز گرد آمریم. این کار هم اعتبار جهانی و هم اعتبار داخلی خواهد یافت و آنوقت یک آلترناتیو جدی در برابر رژیم ظهور خواهد کرد. مسلمآ در چنین تجمعی شما باید کتبآ قول دهید که در بعد از سرنگونی رژیم به اتخابات آزاد برای تعیین نوع رژیم وفادار خواهید بود.
تشکیل کمیته ای از حقوق دانان برای نظارت بر جریان دمکراتیک و عادلانه و امور این کمیته متشکل از نیروها و در صورت لزوم دخالت حقوقی و منصفاانه برای حل اختلافات میتواند کارساز باشد.
در غیر اینصورت همه در خارج پوسیده خواهند شد و نه به خدا خواهند رسید و نه به خرما. و در داخل هم مردم که تحت فشار اقتصادی و معیشتی و بمباران رژیم هر روز مذهبی تر و خرافاتی تر می شوند.
موفق باشید
یک چپ سابق
۱۰۶ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣٨۶       

  

 
چاپ کن

نظرات (۲٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست