از : محمد م
عنوان : اظهار نظرها
تا آنجا که من میدانم سایت اخبار روز یک سایت چپی است ولی بیشتر اظهار نظرها در تایید رضا پهلوی است. واقعن جالب است.
۱۴۷ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣٨۶
|
از : روزبه م
عنوان : کمک به خانم آزادهء تهرانی
خانم آزادهء تهرانی گرامی
در نامهء قبل از شما تقاضا کردم که کمی بر ادب و تربیت خود مسلط باشید ولی از قرار معلوم وضع شما خرابتر از آن است که فکر میکردم. بانوی گرامی، صرف نظراز دیدگاههای مطرح شده، این محل مکانیست برای ارائهء یک بحث منطقی نه محلی برای فحش دادن و عربده کشی. شما با اراجیفتان میزان شعور و تربیت خانوادگی خود را به اثبات رساندید و من اگر جای آقای رضا پهلوی بودم بسیار خوشحال میشدم از اینکه آدم گرفتاری چون شما در جبههء مخالف من است. برایتان آرزوی موفقیت در یافتن یک روانپزشک خوب را دارم. پیش از پایان یاداور میشوم که هرآنچه میگویید سزاوار خود و موجوداتی چون خودتان است.
۱۴۶ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣٨۶
|
از : جواد حسینی
عنوان : پاسخ به آقای ساده
با سلام خدمت جناب ساده و با تشکر از اینکه نامهء آخرتان به مراتب منطقی تر از دیگر نامه هایتان بود. دوست گرامی، همانطور که عنوان مطلب مورد بحث نشان میدهد، صحبت ما دربارهء ۲۲ بهمن و جنبشی است که به رویکارآمدن نظام آخوندی منجر شد و نه عملکرد شاه. من همانگونه که گفتم، بهیچ عنوان تایید کنندهء عملکرد شاه در حوزهء ادارهء سیاسی کشور نبوده و نیستم. مطلب مورد بحث من این است که حرکت ملت ایران در ۲۲ بهمن یک حرکت ارتجاعی و از سر کینه توزی و انتقام گیری بود و نه ذرک درست از اوضاع کشور. شما عملکرد شاه را خیلی دقیق میبینید ولی عملکرد مخالفان او را کمتر مورد توجه قرار میدهید. روند عملکرد مخالفان شاه نشان داد که دیدگاه های آنها به مراتب ارتجاعی تر و عقب افتاده تر از اوست و من این حرف را نه در تایید شاه بلکه در تکذیب مخالفین او میزنم. دوست عزیز، شکنجه و سرکوب در زندانهای آفریقای جنوبی و اسراییل و یا شکنجهء مردم ویتنام توسط آمریکاییها به مراتب وحشتناکتر از کارهای ساواک بود و من بر خلاف نظر شما تشابهات زیادی بین مسائل ما و آنها میبینم. تنها تفاوت در آن است که آنها عاقلانه عمل کردند و ما احمقانه. من معتقد نیستم که تضاد ما و هواداران سلطنت بیش از تضاد بین آمریکا و ویتنام است. امروز میبینید که دو کشور بعد از سی سال قطع رابطه با یکدیگر تا بدانجا پیش رفته اند که آمریکا بزرگترین طرف تجاری ویتنام است.
اگر براستی طرفدار دموکراسی، حقوق بشر، و سکولاریزم هستیم، صرف نظر از آنکه چقدر طرفدار و یا مخالف سلطنت هستیم، باید حرکت ارتجاعی ۲۲ بهمن را محکوم کنیم.
مردم ایران، خارج از چارچوب سازمانها و جریانات پوسیدهء گذشته، باید در چارچوب اعلامیهء جهانی حقوق بشر، تمامیت ارضی کشور، و فدرالیزم با هم متحد شوند و یک دولت موقت انتقالی را جایگزین نظام فاشیستی حاکم بنمایند(صد البته بحث دربارهء مکانیزم این مسئله بحثیست جدا که در چارچوب این ستون نمیگنجد). نوع و شکل نظام آینده در انتخابات آزاد (و با نظارت منابع جهانی) مجلس موسسان توسط مردم مشخص خواهد شد و رای اکثریت هر چه باشد قابل اجراست. چه من و شما از آن خوشمان آید ویا بدمان آید.
۱۴۵ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣٨۶
|
از : بابک ساده
عنوان : پلورالیسم
دوست ارجمند آقای حسینی سئوالاتی از من کرده اید که حتما پاسخ میدهم. اما قیل از آن خواستم نظرتان را به روش "اخبار روز " جلب کنم که بدرستی اعلامیه آقای رضا یهلوی را به خاطر ۲۲ بهمن در ستون "آخرین خبرها " قرار داد.
اما به نظر این قلم در بخش "آخرین خبرها" یا اخبار واعلامیه ها که منعکس کننده ی مواضع افراد و سازمانها در باره ی مسائل مختلف "روز" می باشد ، نیاز به دکمه ی " اظهار نظر" نمی باشد، چون دربر گیرنده ی موضوعات متنوعی می باشد و احتمال اینکه "اظهار نظر" به نویسنده یا نویسندگان اعلامیه یا خبر برسد ضعیف ست. اصولا خبر احتیاج به اظهار نظر ندارد.در همین اعلامیه ۲۲ بهمن از آقای رضا پهلوی می بینیم که افراد دیگری به اطهار نظر پرداخته و شاید هیچوقت آقای رضا پهلوی از این موضوع باخبر شود.
نکته ی دیگر این ست که تا این لحظه اعلامیه آقای رضا پهلوی در سایت های پر خواننده ی دیگر از جمله "گویا" منعکس نشده که به نظر من به خاطر شیوه ی و محتوی بغایت ضد مردمی این اعلامیه می باشد . وگرنه سایت گویا همیشه منعکس کننده اعلامیه های آقای رضا پهلوی بوده ست.
آقای جواد حسینی عزیز ، چه آقای رضا پهلوی بخواهد و چه نخواهد و همین طور دوستداران ایشان باید بپذیرند که بخشی از مردم ایران روز ۲۲ بهمن را گرامی میدارند. بدیهی ست که بخش دیگری بشدت از این روز "متنفرند" و آن را "روز سیاه" میدانند.
روزهای تاریخی ۱۴ مرداد ،۲۱ آذر ،۲۹ اسفد، ۳۰ تیر ، ۲۸ مرداد ،۱۶آذر ،۶ بهمن ، ۱۵ خرداد ،۲۲ بهمن می توانند به شیوه های گوناگون توصیف شوند ولی روزهایی "حقیقی " هستند که بر اساس مجموعه واقعیت های موثر در کنش و واکنش های مردم و حکومت صورت گرفته استوار باشد. نه کم و زیاد کردن "تحریف" عناصر وعوامل موثر و شرکت کننده در رویداد ها !!!
حال به سوال های جنابعالی می پردازم : تضاد ما با محمد رضا شاه در آبان ۵۷ و هیچ زمان دیگر با تضاد فلسطینیها و اسراییلیها و یا تضاد سفیدان و سیاهها در آفریقا قابل مقایسه نبود ولی متاسفانه شاه با "ملایم ترین" و با " رادیکالترین" به شکل قرون وسطائی عمل میکرد. زندان ، شکنجه، اعدام ،توبه نامه ، مصاحبه ی تلویزیونی حتی محبوب ترین نویسندگان ( ساعدی و.) . هنرمندان ( داریوش .. ) و ورزشکاران ( پرویز قلیچ خانی .. ) و اصولا مذاکره کردن بلد نبود.در سال آخر به امثال دکتر صدیقی و دکتر بختیار روی آورد یعنی شاه مجبور شد عاقل شود ولی همزمان هویدا را به "مسلخ " انداخت ـ لطفا به سایت آقای فریدون هویدا مراجعه فرمائید ـ که اصلا ضروری نبود و متاسفانه خیلی نا جوانمردانه بود شاه همه را بی اعتماد کرده بود. لطفا آخرین کتاب شاه فقید را مطالعه کنید که خود در باره ی آن ماه های آخر در باره ی صدیقی و بختیار چه میگوید.نو شته های شادروانان دکتر صدیقی و ورجاوند نشان میدهد که در روزهائی که دکتر صدیقی به حضور شاه دعوت شده بود ، تلفن هائی به شهبانو فرح میشد ه که دائر بر روی کار آمدن دکتر بختیار بوده این مسائل ختی در دربار جو بدبینی ایجاد کرده بود. جو سیاسی نه مانند گذشته تحت کنترل شاه بود و نه مردان خیرخواهی چون صدیقی و بختیار قادر به کنترل آن بودند. ناگفته نماند چراغ سبزهائی از "غرب " به نیروهای مذهبی داده شده بود.
البته وقتی شاه صدای انقلاب را شنید متاسفانه بعلت نبود فرهنگ گفتگو ، نیروهای سیاسی بزرگترین خطای تاریخی را مرتکب شدند و نمی بایست مقابل به مثل کنند. اگر شاه اقتدار گرا بود ، مخالفان می بایست پلورالیست میبودند و شاه و هوادارانش را در آینده ی ایران سهیم میکردند. ولی ما نلسون ماندلا نداشتیم و برعکس نشان دادنم که دقیقا مثل شاه با روش مکانیکی و حذفی مخالفان خود را ازصحنه بیرون و در برابر مقامات رژیم گذشته که به " مسلخ " فرستاده شدند هم با تائید و یا سکوت " علامت رضا ست !! " ثابت کردند که از آزادمنشی بوئی نبرده بودیم.
به صحنه ی سیاست که نگاه میکردیم:
خمینی و طالقانی و منتطری با کمک نیروهای ملی و مذهبی و مجاهدین که قبلا در نجف و بعدا در پاریس به سازش هائی رسیده بودند در رهبری مردم "اتوریته" داشتند.
بقیه نیروها نمی توانستند جلوی وقوع انقلاب را بگیرند و با شرکت و یا سکوت خود در تحقق انقلاب شریک شدند.
دنباله روی سازمان چریکهای فدائی خلق ایران ـ با محبوبیتی که داشت ـ از خمینی و انقلاب ۲۲ بهمن تائید بر نبود درک سیاسی از انتقال " از چاله به چاه " یا سکولاریسم به سنت و بالاخره مشروطه به مشروعه بود. سازمان چریکهای فدائی خلق ایران با انتقادهائی که به شوروی سابق داشت و رهنمود هائی که بیژن جزنی از خطرات نیروهای خمینی ارائه کرده بود و صریحا نوشته بود که اگر خمینی به قدرت برسد فعالیت از زمان شاه دشوار تر میشود. چریکها در آستانه ی انقلاب بعداز سالها سرکوب های دائمی و خانه های تیمی به راه پیمائی ها پیوستند ، آنها چنان نبودند که بر مردم میلیونی تاثیر بگذارند. نقش حزب توده بعداز انقلاب فاجعه انگیز بود و لی دنباله روی بخش اکثریت از حزب تود و رژیم اسلامی فاجعه ای بمراتب بزرگتر بود.
بخشی از فدائیان که از همان ۲۲ بهمن در برابر رژیم قرار گرفتند و در گنبد و کردستان به اشلحه متوسل شدند هم نابخردانه عمل کردند و اشغال سفارت آمریکا هم "بچگانه" بود و بعدا دانشجویان خط امام با اشغال سفارت "رویاهای " انقلاب را باد دادند و جنگ تحمیلی "امداد غیبی " برای تثبیت حکومت جهل و جنایت گردید. عحیب ست که بعدا ها مجاهدین در اواخر ۵۹ و سال ۶۰ با قیام مسلحانه نشان میدهد "رویا های " پارییس فقط دروغ بوده.
آقای جوادحسینی عزیز ، حال از شما میپرسم با این همه ندانم کاریها ۲۵ سال شاه و ۲۹ سال روحانیون و تمام مخالفان ، پیشنهاد شما برای راه حل چیست ؟ آقای یهلوی ساعت را به عقب باز گرداند و شاه شود ؟ این بخش مردم سنتی که با احمدی نژاد ایرانیان را در سراسر جهان "شرمسار" نموده را تو دریا ریخت ؟ طرح شما چیست؟
۱٣۵ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣٨۶
|
از : آزاده تهرانی
عنوان : شعار دادن ممنوع!
از آنجای که هر حرفی برای طرفداران رژیم بی آبروی ساواک شعار محسوب می شد و می شود از همه ایرانیان غیور تقاضا می شود که رعایت حال فسیل های باقی مانده از دوران ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی را بکنند و مواظب باشند که باعث رنجش خاطر این بیچارگان منجمد تاریخی نشوند. با تشکر از وطن دوستان شاهدوست که در نوشته های خود موضوع حساسیت نسبت به شعار را بارها به همه گوشزد کردند و البته در زمان و مکان دیگر با نوازشهای ساواکی مسله را می شد فوری خاتمه داد.
۱٣۱ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣٨۶
|
از : آزاده تهرانی
عنوان : شتر در خواب بیند پنبه دانه
تعجب دارد که هنوز تعداد معدود ته مانده رژیم ساواک ساده لوحانه نا امیدی خود را این چنین غمگینانه به معرض نمایش می گذارند. شاه مرد و رژیم خائن او به زباله دان تاریخ رفت و تمام شد. این آه و ناله های این نیم پهلوی هم آن رژیم خود فروخته را باز نخواهد آورد. آقای روزبه دوران سلطنت پهلوی گذشت زیاد ناراحت نباشید خامنه ای به جای رضا نیم پهلوی سلطنت می کند!
۱٣۰ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣٨۶
|
از : منصور عدالت
عنوان : صد رحمت به قدرت شنوائی پدر ایشان!
آقای رضا پهلوی شهروند مساوی الحقوق کشور ایران
شما جوان هستید و تاریخ را به روایت نزدیکان خود فرا گرفته اید. متاسفانه این نزدیکان این تاریخ "واحد" را آنچنان که بر مردم ایران گذشته است به شما منتقل نمی فرمایند چه منافعشان اقتضای این امر را نمی نماید.
من از این بابت که برای شما نیز چون هر جوان ایرانی دیگر احترام قائلم و بر این باورم که شما نیز در کنار سایر جوانان این میهن با حق مساوی در سعادت مردم می توانید موثر باشید تنها به یک نکته اشاره خواهم کرد تا اگر این چند خط را خواندید خود بخوانید حدیث مفصل از این مجمل!
پدر شما که خود را آریامهر و ما او را در همان ایّام "عاری از مهر" می نامیدیم، شش ماهی قبل از این بقول شما بلوا به مردم ایران گفتند که: "مردم پیام شما را شنیدم"! . آقای رضا پهلوی "شاهزاده"ء جوان آقایان مشاورین فسیل شدهء نزدیک به سنای آمریکا لطف بفرمائید بگوئید پیام مردم چه بود که پدر شما حضرت آریامهر (عاری از مهر) بزرگ ارتشداران شنیدند ولی "کمی" دیر شنیدند؟
وای به روز شما، مشاورین و مشوقین پولدار و کم سوادتان که هنوز این پیام مردم را بعد از سی سال نشنیده اند. شاید بهتر باشد که در همین دوران جوانی از سمعک استفاده بفرمائید!
۱۲۲ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣٨۶
|
از : جواد حسینی
عنوان : عدم درک مسئلهء مرد بحث
جناب آقای بابک ساده
شما انگار عنوان مطلب مورد بحث را نمیخوانید. بحث ما دربارهء ۲۲ بهمن است. هیچکس منکر عملکرد اشتباه شاه در دوران حکومتش نیست. همانگونه که باید اذعان کرد که شاه در مسائل اقتصادی، صنعتی، فرهنگی و اجتماعی به ایران خدمت کرد، باید با صدای بلند نیز از عدم توسعهء سیاسی و عدم مشارکت مردم در ادارهء سیاست جاری کشور از حکومت محمدرضا شاه انتقاد نمود. بحث ما دربارهء ۲۲ بهمن است. من ۱۰۰ با این اظهار نظر شما مخالفم "که دیگر کسی نمی توانست جلوی سیل را بگیرد". حکومت محمدرضا شاه با تمام ایراداتی که داشت حکومتی رفورم پذیر بود. او در عمل (در آبان ۵۷) نشان داد که حاضر است در ساختار حکومت دست به تغیرات مثبت بزند ولی دوستان "ملی" و "مترقی" ما کینه توزی را بر مصلحت ملت ارجحیت دادند. آقای ساده، در آمریکا تا دههء ۶۰ میلادی حق و حقوق سیاهها با تمام قوا هم توسط قانون و هم توسط اکثریت سفید پوست مورد تجاوز قرار میگرفت (بروید جنایاتی را که تا پایان دههء ۶۰ در ایلات جنوبی آمریکا بر سیاهان اعمال میشد مطالعه کنید). ولی وقتیکه حکومت آمریکا حاضر به تجدید نظر در اعمال خود بر علیه رنگین پوستان شد، سیاهان نیز، بجای کینه توزی و انتقامگیری (کاری که نیروهای مخالف شاه کردند)، از در همکاری و پیشبرد منافع ملی با نظام آمریکا برآمدند. ما برای جبران عدم حضور دموکراسی و مردم سالاری در ایران زمان شاه(صرف نظر از اینکه من و یا شما چقدر از محمدرضا شاه متنفریم) هیچ نیازی به فتنهء اسلامی ۲۲ بهمن نداشتیم. بویژه که بزرگ مردی چون شادروان بختیار مسئول ادارهء کشور بود. شَما چرا این سوال را مطرح نمیکنید که آقایان "وطنپرست!!" جبههء ملی و نهضت آزادی ویا دوستان "مترقی!! و طرفدار کارگر!!" فدائیان و مجاهدین و صد البته حزب توده، بجای همکاری با دولت بختیار و فقط و ففط بخاطر کینه توزی با حکومت شاه، گوسفند وار دنباله روی خمینی شدند و امروز نیز با وقاحت هر چه تمامتر از این عمل خود دفاع میکنند و ساگرد "انقلاب" ۲۲ بهمن را گرامی میدارند. آقای سادهء گرامی، امروز رییس جمهور منتخب فلسطین از همکاری با اسراییلیها سخن میگوید. نلسون مندلا که ۲۷ سال از عمر شیرینش را در زندان نژاد پرستان گذراند بعد از پیروزی نه تنها به خاطر منافع کشورش با حزب سفیدپوستان از در سازش برآمد بلکه Frederik Willem de Klerk رییس جمهور سابق را به معاونت خود در مقام ریاست جمهوری آفریقای جنوبی منصوب کرد. حال سوال من از شما این است آیا تضاد ما با محمد رضا شاه در آبان ۵۷ بیش از تضاد فلسطینیها و اسراییلیها و یا تضاد سفیدان و سیاهها در آفریقا بود بویژه که شاه از در سازش با خواستهای منطقی مردم برآمده بود؟ آیا بهتر نبود تا با دولت منتخب شاه (دولت مرحوم بختیار) همکاری میکردیم تا اینگونه اسیر یک رژیم واپسگرای آخوندی نمیشدیم؟
۱۲۱ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣٨۶
|
از : بابک ساده
عنوان : جواب کودتا دسته گل نیست !
نمی دانم حماقت حکومتگران کودتا که خودشان شاه را برای اداره مملکت "انتصاب" کرده بود "مسئول" ندانم کاریهای ۲۵ ساله و علت تمام نارضایتی ها بودند یا "حماقت" منقدین رژیم که از فردای کودتا با نامه وعریضه " از جمله ماجرای دکتر حسابی رئیس دانشگاه و استادانی که علیه کودتا نامه ی سرگشاده نوشته بودند" تلاش کردند تا کودتاگران را براه راست هدایت کنند. در تمام کشورها این صاحب منصبان و مقامات مسئول هستند که باید به مردم پاسخگو باشند و لی در کشور ما شاه و شاهدوستان که برای خودشان قواعد بازی خاصی داشتند "انتصاب" همیشه هرکس که اعتراضی میکرد را با اتهام "توده ای" و بعد ها "خرابکار" وادار به سکوت میکردند.
در سال ۱۳۴۶ در چنین روزهائی صدها دانشجو از تمام دانشگاه های کشور به دلایل مختلف صنفی و ضعف مدیریت های آن دستگیر و پس از زندان به سربازخانه ها تحویل داده شدند. دانشگاه جدید صنعتی آریامهر با مدیریت مدرن استثناء بود که خود دلیلی روشن بر حقانیت جنبش دانشجوئی بود. دکتر علی اکبر بینا "مورخ" همزمان رئیس دانشکده پلی تکنیک ، دانشگاه ملی و دانشسزای عالی بود و در هر دانشگاه مسائل خاص خود مطرح بود و وزارت علوم هم تاسیس نشده بود و جناب بینا جز توهین و فحاشی کار دیگری بلد نبود و هزاران دانشجو متعجب بودند که چه کسی امثال او را در راس کار هائی که صلاحیت نداشتند قرار میداد؟ تاریخ چه ربطی به صنعت دارد و مگر در همان مقطع استاد مجتهدی آنهمه استاد جوان را از خارج برای تدریس در دانشگاه آریامهر بسیج نکرد؟ رژیم نمی خواست این مسئله ی ساده را حل کند و دانشجویان دانشگاه های تحت مدیرت جناب بینا دستگیر میشدند.
در همان سال اعتصاب معروف شهریه در دانشگاه تهران هم اتفاق افتاد و به دستگیری دانشجویان منجر شد.
فعالیت های سیاسی هم وجود داشت از جمله مراسم شب هفت و چهلم شادروان تختی که به دستگیری صدها دانشجو و غیر دانشجو منجر شد.
در همین ایام شادروان داریوش فروهر هم پنهانی در زندان بود و دستگیری دانشجویان این موضوع را فاش کرد. آری فروهر علیه "لایحه" ختائنانه ی "فروش" بحرین اعلامیه ای صادر کرده بود که طشت روائی رژیم را از آسمان بر زمین می کوفت. در باره ی این ماجرا به خاطرات اسدالله علم و اردشیر زاهدی مراجه کنید.
در این ایام بیژن جزنی هم با دوستانش به اتهام "حمل اسلحه " در زندان ست.
هیچ کدام از این موارد در جامعه نمی بایست انعکاس داشته باشد.این هنر شاه و ساواک بود . دانشجویان زندانی فقط یک آخوند در زندان قزل قلعه دیده بودند که حاکی از "غیر فعال" بودن روحانیون و با مورد "مرحمت " بودن آنها می باشد.
در سالهای بعد تعداد آخوندها و طلبه ها در زندانها زیاد میشود عجیب ست که تئوریسین های شاه به این موضوع توجه نمی کنند. جالب این جاست که ماموران زندان در سالهای ۵۱ به بعد در سلولهای زندان پشت سر "حضرات " آیت الله نماز میخواندند توگوئی که آنها میدانستند که شاه رفتنی ست.
در سال ۵۶ صاحب منصبان شاه شروع به فروش خانه وزندگی کردند و راهی مهاجرات شدند در آن هنگام هنوز روحانیون مطرح نبودند وقتی با سیاست های معروف به کمربند سبز قرار شد روحانیون قدرت بگیرند و کار تمام شده بود
شاه صدای انقلاب مردم را شنید که دیگر کسی نمی توانست جلوی سیل را بگیرد. فراموش نکنید که شاه قبلا از دکتر صدیقی دعوت کرده بود که دولت تشکیل دهد که متاسفانه نیروهای ملی به ندای او پاسخ ندادند ( شخصا هنوز میگویم اولا به شاه مربوط نبود و ثانیا باید خیلی قبل ها از بکن و نکن دست بر میداشت) دکتر صدیقی از شاه خواسته بود که ایران را ترک نکند. شاه در آخرین کتابش از شادروان صدیقی تجلیل می کند و از دکتر بختیار ناخشنود که اورا برای ترک مملکت دعوت میکرد. شاه با وجود معاشرت با غرب خیلی دیر به بازی دسته جمعی روی آورد چون غرب این را نمیخواست و این رژیم هم همان را ه را میرود که غرب میخواهد .
بهر صورت جای علت و معلول را نمی توانیم عوض کنیم شاه و مقامات او "اشتباهات" خاص خود را داشته و مخالفین هم صد البته "استباهات " خاص خود را داشته اند. این ها نه در کمیت و نه در کیفیت قابل مقایسه نمی باشند. کسی که کودتا می کند نباید منتظر حمایت مردم باشد. شاه صدای انقلاب را شنید.
۱۲۰ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣٨۶
|
از : سیروس نیا
عنوان : آقای بابک ساده اشتباه میکنید
آقای بابک سادهء عزیز
آیا به غیر از شعار دادن کار دبگری از شما بر میاید؟ هیچکس نمیخواهد از شاه یک بت بسازد. حتی پسر او در مصاحبه هایش اذعان دارد که در زمان حکومت پدرش در ایران دموکراسی نبود (رجوع کنید به مصاحبه های او در نیمروز). ولی همهء ما اذعان داریم که جامعهء ایران در زمان شاه در عرصهء فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی بسیار پیشرفت کرد. دوست گرامی، چرا اذعان نمیدارید که شاه بعد از اوج گرفتن مخالفتها در پی اصلاح امور بر آمد. او با گزینش روانشاد بختیار به این تعهد خود جامهء عمل پوشاند و اگر ناآگاهی مردم و حماقت نیروهای سیاسی "مترقی" ما نبود، امروز ما دچار چنین مصیبتی نبودیم. در ضمن کیانوری ، امیرخسروی، رجوی ، نگهدار و دیگر فعالین قبل از ایشان نه فقط به زعم شما در تعریف امروز، بلکه در استانداردهای دورهء خود نیز پای بند به حقوق بشر نبودند. هموطن "سادهء" من بیاییم دست را از ساده اندیشی بشوییم.
۱۱۹ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣٨۶
|