از : مارال مسافری
عنوان : به میم دریازاد
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
۹٨۵ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣٨۷
|
از : میم دریازاد
عنوان : دیگ به دیگ
دیگ به دیگ میگه روت سیاه!
آیا « لجن » در فرهنگ شما جزو « مواد پاک کننده » است؟
« نقد پاکیزه » تان را بخوانید، شاید بفهمید که خود چگونه گفته اید.
آری آری خون چکد ازچشم تیغ آبدار
گر بریزندآبرو ، پولاد را پوشال ها !
م ـ فرزاد
۹٨۴ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣٨۷
|
از : مارال مسافری
عنوان : جناب الف کرمانی الف کرمانی
جناب الف کرمانی الف کرمانی :
هیچگاه فکر کرده اید که چرا ما ایرانی ها به جای نقد پاکیزه از شعر همواره شاعر را می کوبیم؟ شما چه لذتی می برید از اینکه تلخ بگویید.
کاش به جای اینگونه نشانه دار سخن گفتن، کمی شعر به این زیبایی را دریافت می کردید و کاری به این نداشتید که شاعر پیر است یا جوان؟
و بدانید که شاعر همیشه جوان است و به او می برازد که در هر شرایط سنی هر کاری که دلش می خواهد بکند و هر چیز که دلش می خواهد بنویسد. خواننده می تواند بخواند، می تواند نخواند. مختار است اما حق معنایی ندارد که تلخ بگوید.
یا حق!
۹٨۲ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣٨۷
|
از : مارال مسافری
عنوان : یک پرسش
جناب خویی: من از شعرتان بسیار لذت بردم، زیبا بود و بار دیگر دریافتم که هنوز دود عشق از کُنده ی غزل بلند می شود. اما یک پرسش :چرا عاشقانه ای را که به این زیبایی و لطافت داشت پیش می رفت، به لجن آلودید؟
۹٨۱ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣٨۷
|
از : الف کرمانی الف کرمانی
عنوان : جوانی می کند
در واژه ها چو تیر و تفنگ زندگانی می کند
گه گاه پیر مرد سخت جوانی می کندس
۹۷٨ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣٨۷
|