از : یک ملی گرای واقعی
عنوان : مسئله دروغگویی های جبهه ملی است
مسئله دروغگویی های جبهه ملی است. مسئله همکاری جبهه ملی با خمینی در به زیر کشیدن دولت ملی بختیار است. مسئله همکاری جبهه ملی در برپایی دولت ولایت فقیه است که امروز بر اساس شواهد و مدارک نشان از همکاری بیگانگان و عواملشان در بر پایی این حکومت ارتجاعی است (درست مانند کودتای ۲۸ مرداد). مسئله شراکت جبهه ملی و نهضت آزادی در ساختار حکومت والایت فقیه و صاف کردن جاده برای آخوندهاست و بیرون کردن آنها از قدرت توسط آخوندها بعد از پایان تاریخ مصرفشان است (یا به قول استاد نوری اعلا همچون کهنهء کثیف آنها را دور ریختند). و سر انجام مسئله دروغگویی ها و دو دوزه بازی های رهبر فعلی آنان آقای ادیب برومند است که سعی دارد جای خمینی بنشیند.
۱۵۶۱ - تاریخ انتشار : ۷ تير ۱٣٨۷
|
از : هرچی شما بگید
عنوان : رابطه داشته یا نداشته مسئله این است
چرا بختیار نگفت که سالها با شاه یواشکی مراوده داشته ؟ اگر داشته و نگفته پس دروغ گوی خیانت کار بوده ۰ اگر نداشته پس بهرامیان دروغگوی جاعل تاریخ است و باید بگوید چرا تاریخ را جعل کرده و برای خدمت به چه کسی ۰ شماها هم از این خیانت راهی به جایی نمی برید۰
۱۵۵۰ - تاریخ انتشار : ۷ تير ۱٣٨۷
|
از : ایرانی
عنوان : ادب و تربیت به سبک جبهه ملی
آقای هزار اسمی (یا ملی گرا ویا هر اسمی که داری)،
اولا از کلماتی که استفاده کردی میزان شعور و تربیت خانوادگی خود را ثابت نمودی. این کلمات شایستهء خود شما و همفکران مرتجعتان در جبهه ملی (و یا وزارت اطلاعات رژیم آخوندی) است!
بنده، بر خلاف شما و دوستانتان، خواستار اعدام کسی نیستم. این ضد و نقیض گویی های رهبر و دیگر رهروان جبهه ملی (مانند همین آقای قائم مقام) نشان از دروغگویی های آنان دارد و جنبش ملی ایران هیچ نیازی به این موجودات ندارد. خوشبختانه دروغگویی های آقای ادیب برومند و همکارانش توجه بسیاری از هموطنان را برانگیخته و مقالات زیادی را در این مورد در اینترنت شاهد هستیم. جبهه ملی نیز، همانند چپهای افراطی و اسلامیون، در سراشیب سقوط و رسوایی است و همین است که نسل جوان بی اعتنا به این فسیلها راه خود را میرود.
۱۵۰۷ - تاریخ انتشار : ۵ تير ۱٣٨۷
|
از : هزار اسمی
عنوان : اسم مهم نیست شما ها هم همه تان یکنفرید
اسم را چکار داری حرف را بپین ۰ جواب نویسنده مقاله را بده۰ اگر بختیار سالها رابطه داشت با رژیم شاه پس باید خودش انرا مطرح می کرد یا کسانی انرا در گذشته مطرح می کردند ۰ وبعد جواب بنده را پده۰ اگر بختیار با شاهی که کودتای امریکایی علیه مصدق رهبر جبهه ملی کرده بود و خودش را به خدایگانی رسانده بود از مقام غیر مسئول سلطنت در مشروطه ( در نطق مصدق به این نکته اشاره شده مقام غیرمسئول) روابط پنهانی داشته انهم سالیان دراز پس خائن بوده به ارمان و مشی ان سازمان ۰ شما که یخه می درانید چرا رهبر فعلی جبهه ملی در مورد عضویت یک نفر دروغ گفته و خواستار اعدام او هستید و به زباله دان انداختن حزبش بگویید چطور خیانت این عضو دیگر را تبلیغ می کنید۰ با خر که صحبت نمی کنید ملت ایران از این استانداردهای دوگانه زیاد دیده بزنید یک کانال دیگه
۱۵۰۱ - تاریخ انتشار : ۵ تير ۱٣٨۷
|
از : ایرانی
عنوان : قصه گویی به سبک ولایت جبهه ملی
آقای ملی گرا (که هر دم با یک اسم حرف میزنی). این تو هستی که از زیر پاسخگویی در میروی. تناقض گویی در اظهارات مسئولین جبهه به اصطلاح ملی است. رهبر آنها (ادیب برومند) دو سال قبل حضور این آقا را به عنوان مشاور تایید میکند و بعد امروز زیرش میزند، به این میگویند دروغگویی. شما هم اگر راست میگویی در رابطه با جانفشانی های سنجابی و دوستان برای خمینی پاسخ بگو. والا، همچون بازجویان ولایت فقیه، دیگران را به توده ای و مجاهد بودن متهم کردن از راه روش امام و پیشوایتان است که رهبر فقیدتان از ارادتمندان او بود.
۱۴۷۶ - تاریخ انتشار : ٣ تير ۱٣٨۷
|
از : ملی گرا
عنوان : وقتی تاریخ به سبک توده ایها دست کاری می شود
نحوه تخطئه کردن نظر دهندگان این مقاله شباهت عجیبی به برچسب زنی استالینیستی و ترور شخصیت به منظور بی اثر کردن گفتار او دارد و بعضی وقتها سطح ان به پایین تر از ان یعنی زبان لودگی و لمپنی مجاهدین و شاهپرستان رده پایین ( نه البته انهایی مثل داریوش همایون که با ادبیات حرفه ای سیاسی صحبت می کنند) سقوط می کند۰ جالب است که اقایان می دانند که اگر از موضع این گروهها صحبت کنند کسی زحمت خواندن انرا به خود نمی دهد لذا از تاکتیک حزب توده که اکنون مجاهدین هم به کاربری ان ایمان پیدا کرده استفاده می کنند یعنی وانمود می کنند توده ای و مجاهد نیستند بلکه مثلا ملی و سکولار هستند دوتا فحش نه چندان جدی به اونها هم میدن برای رد گم کردن بعد که بحث پیش میره همان فحاشی ها و برچسب زنی ها و مچ گیریها که از خصوصیات این حزب استالییستی است را لابلای ادعاهای بدون سند و مدرکشان می بینی ۰ مثلا به جای اینکه به سوال مشخص نویسنده یا نظر دهنده پاسخ بدهند می گویند فانتی که او استفاده کرده با فانت سعید امامی یکی است پس این دو نفر یکی هستند و ما به سوال این فرد جواب نمی دهیم مشتش را هم باز کردیم ۰ یا مثلا همین نویسنده این مقاله پرسیده که اگر سالها فردی از طرف جبهه ملی با شاه در تماس بوده و بختیار هم از ان اگاه پس چرا خود بختیار هیچ وقت انرا در جایی ابراز نکرده ولی به جای جواب دادن و مدرک نشان دادن فقط به او حمله می کنند که تو دستت در جنایت شریک است گیریم که اینطورباشد شما که دستتان در جنایت شریک نبود بگویید چطور می شود امر به این مهمی ( شاه که اصلا کسی را به دماغ در نمی اورد مخصوصا از جبهه ملی اوحتی امینی کار کشته را هم به زحمت مورد مشورت قرار می داد) یعنی یک چنین رابطه سیاسی ( که اگر هم وجود داشته خیانت به ارمان جبهه ملی در ان مقطع زمانی محسوب می شده ) بین یک دیکتاتور کودتا کننده و وابسته به امریکا و حزب معزول و مغضوبی که سرانش به زندان افتاده و محاکمه و محکوم شده بودند و (فاطمی اعدام) مستمرا و پنهانی وجود داشته و تا کنون کسی از ان صحبت نکرده؟ ایا کسی این خنجرهای از پشت را جز به دشمن خونی اش وارد می کند که شما به ظاهر ملی ها و سکولار ها و لیبرالها به یکی از معروفترین و کهنسالترین احزاب ایران به بهانه نواوری وارد می کنید؟ حالا ببینید چطور به حاشیه پردازی و فرار از جواب در مورد این نوشته بنده خواهند پرداخت ۰ هزارو یک داستان در مورد امینی و اینکه شاه از او می ترسید چون کندی زورش کرده بود و ارتباطات شخصی خودشان و پدرشان با کندی و شاه و امینی می اورند اما به اصل سوال جواب نخواهند داد۰ ملاحظه بفرمایید۰
۱۴۶۲ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣٨۷
|
از : احمد ایرانی
عنوان : مغلطه به سبک جبهه ملی
واقعن که باید به این آقای نویسنده (کامبیز قائم مقام) برای این مغلطه ها و سفسطه بازی ها آفرین گفت!
ایشان طوری صحبت میکنند که گویی آقایان جبهه ملی از معصومین هستند و حمایت آنان از خمینی و ضربه زدن به زنده یاد بختیار آنقدر مهم نیست که ارزش چماق سازی داشته باشد!
جناب قائم مقام به ناگاه از یک مفسر سیاسی تبدیل به یک کارشناس امور اجتماعی میشود و اظهار میدارد که جوانان ما خیلی طالب شرکت در مسائل سیاسی نیستند و بنابراین امثال ایشان باید همچنان مقدرات این جریان سیاسی را رقم زنند. جناب آقای قائم مقام، شما اشتباه میکنید. دلیل عدم استقبال جوانان از شما این است که شما حرف جدیدی ندارید و همچنان در گذشته زندگی میکنید. من از تلاشهای آقای بهرامیان و دوستانشان بسیار تشکر میکنم و امیدوارم که موفق به تغیرات اساسی در جبهه ملی بشوند.
۱٣۴۹ - تاریخ انتشار : ۲٣ خرداد ۱٣٨۷
|
از : جواد حسینی
عنوان : اظهارات بی اساس آقای قائم مقام!
آقای کامبیز قائم مقام در مقالهء خود در اشاره به دکتر بهرامیان مینویسند:"فردی که خود را به عنوان «مشاور جبهه ملی» معرفی می کند که نمی دانم این شغل از چه زمانی در جبهه ملی رسم شده است که جبهه ملی مجبور است برای هدایت خود مشاور استخدام کند روی پرده آورده میشود"
در پی اظهارات آقای قائم مقام، سازمان جبههء ملی اعلامیهء زیر را (که متن آن در سایت های اینترنت موجود است منتشر کرد:
"هممیهنان
به دنبال سخنان ونوشته های غیردوستانه عده ای که تصورمیکنند میتوانند پروسه جوانگرایی درجبهه ملی و همگامی ملی نیروها را با پرخاشگر ی و افترا متوقف سازند, به آگاهی میرساند که دکتر بهرام بهرامیان در جلسه شورا جیهه ملی آمریکا مورخ ۱۲ مارس ۲۰۰۶ به عنوان مشاور عالی برگزیده شد و این انتخاب به جبهه ملی در تهران نیز گزارش گردید . صورت گزارش وجواب استاد ادیب برومند هم در سایت شخصی ایشان به آدرس زیر منعکس است.
http://adibboroumand.com/popa.php?nom=۱&startnom=۴۵
جبهه ملی ایران در آمریکا مثل هر سازمان امروزی و مدرن ٬ مشاوره ورایزنی با افراد اندیشمند را ضروری میداند .ماضمن پوزش از هممیهنان به خاطر رفتار و گفتار ۳ یا ۴ نفرعناصر شبه ملی و تمامیت خواه که از موفقیت سمینار جبهه ملی در دانشگاه مریلند و استقبال از آن در بین جوانان به تنگ آمده اند ٬اعلام میداریم که جبهه ملی ملک شخصی و ارث پدری هیچکس نیست و جوانگرایی در جبهه ملی اجتناب ناپذیر است و آنان که به اصل ۱نفر ۱ را ی اعتقاد تدارند و معتقد به نظارت استصوابی هستند ٬جایی در جبهه ملی ایران که در آن رای اکثریت حاکم است, ندارند.
گزارش جلسه شورا و نظر استاد برومند در زیر آمده است.
روابط عمومی جبهه ملی ایران -آمریکا
۱۰ جو ن ۲۰۰۸ "
اعلامیهء مزبور و همینطور متن منتشر شده در سایت ادیب برومند در سال ۲۰۰۶، بی اساس بودن ادعاهای آقای کامبیز قائم مقام را ثابت میکند و نشان میدهد که بر خلاف ادعای ایشان، و بر طبق مطلب منتشر شده در سایت آقای ادیب برومند، آقای بهرامیان براستی مشاور سازمان جبههء ملی دز آمریکاست!
آقای قائم مقام، از مطالب مطرح شده در میزگرد VOA در مورد جبههء ملی چنان به خشم آمده که همچون تئوریسینهای رستاخیزی و یا حزب اللهی تلفن کنندگان به برنامه (یا به قول خودشان "شبکه "سوال کنندگان" صدای امریکا) را عناصر ضد ملی دانسته اند که هدفی جز بدنام کردن جبههء ملی ندارند، چرا که آنها جرئت کرده اند مطلبی در خلاف نظر آقای قائم مقام و دوستان "ملی" ایشان بیان دارند.
در طول سی سال گذشته به تفضیل در مورد افراط گریان حزب اللهی، شاه اللهی، چپ و مجاهد سخن رفته. ولی در مورد پدیدهء مصدق اللهی آن چنان که باید و شاید حزفی گفته نشده. مصدق اللهی ها (که اکثرا از هواداران جبههء ملی و یا نهضت آزادی هستند) سعی دارند تا خلاف کاریها و خیانت های خود را در پشت نام مرحوم مصدق پنهان دارند و ضمن ارائهء تصویری غیر واقعی از روانشاد مصدق، از او امام زاده ای درست کنند و کارهای ناصحیح خود را در پشت او پنهان دارند.
واقعیت آن است که سازمان جبههء ملی چهارم یک سازمان تمامیت خواه و ضد دموکرات بود. جبههء ملی تا پیش از سال ۶۰ در هیئت حاکمهء ولایت فقیه نقشی فعال و موثر داشت و از آنجائیکه وزرا و مسئولین بلندپایهء کشور دارای مسئولیت مشترک هستند، سازمان جبههء ملی چهارم در کلیهء جنایات رژیم در دوران پیش از سال ۶۰ و به ویژه در دوران دولت موقت سهیم است. فراموش نکنیم که جنایات بی دادگاه های اسلامی در کشتار مردم عادی و اساسا تبدیل دادگستری کشور به محاکم اسلامی در زمانی اتفاق افتاد که اسدلله مبشری، از فعالین جبههء ملی، در راس وزارت دادگستری بود. من در آن زمان، با وجودیکه دارای دیدگاه های سیاسی کاملا متفاوتی بودم، به همراه پدرم (که در آن زمان از هواداران جبههء ملی بود) در جلسات این سازمان در خیابان کارگر در تهران شرکت میکردم. من حاضرم در هر دادگاهی شهادت دهم که بنابر مشاهدات خود شاهد بودم که اعضای جبههء ملی از دیکتاتوری حاکم بر کشور نهایت حمایت را میکردند و از طرح هر مسئله ای که افشاگر جنایات رژیم آخوندی بود سرباز میزدند. از آقای قائم مقام و دیگر مسئولین جبههء ملی سوال میکنم: کجا جبههء ملی کشتار مردم کردستان، سرکوب وحشیانهء زنان و دانشگاهیان، سرکوب و تعطیلی فله ای مطبوعات در دوران وزارت میناچی را محکوم کرد؟ با مراجعه به موضع گیریها و بیانیه های جبههء ملی، و در راس آن کریم سنجابی (که دوستان ملی چی ما به دروغ میخواهند وانمود کنند که استعفای او از دولت به خاطر اعتراض به عملکرد حاکمیت بود. در حالیکه استعفای او بیشتر جنبهء شخصی داشت) در مییابیم که ایشان همواره از برقراری یک حکومت مذهبی در کشور حمایت میکردند و سکولار بودن امروزشان فقط دنباله روی از مد روز است.
اشتباهات دشمنان و مخالفان جبههء ملی (مثل حزب توده و یا دربار شاه) همواره از دید آقایان "ملی چی" نشانهء خیانت آنان است. ولی خلافکاریها و کثافت کاریهای جبههء ملی صرفن "اشتباهاتی" است که نباید از آن چماق ساخت!!!
در پایان برای جوانانی که سعی دارند این تشکیلات را از عناصر ارتجاعی و منجمد شده در گذشته تصفیه کنند آرزوی موفقیت دارم.
۱٣۴۵ - تاریخ انتشار : ۲۲ خرداد ۱٣٨۷
|