از : محمد کمالی
عنوان : تشکر از دوست ایرانی
با تشکر از شما جناب آقای قاسم.
۲۲۴۶ - تاریخ انتشار : ۱۱ مرداد ۱٣٨۷
|
از : مش قاسم
عنوان : پوزش از دوست همزبان افغانی
من بعنوان یک ایرانی از آقای محمد کمالی پوزش می خواهم که یک شخص گستاخ به رئیس جمهور کشور همسایه و دوست مردم ایران افغانستان اهانت کرده است و همه به خوبی می دانیم که عالیجناب کرزای با رای عموم مردم افغانستان انتخاب شدند و اکثریت مردم ایران بسیار خوشحال هستند که دوستان افغانی اکنون به بازسازی کشور خود مشغول هستند و مطمنا بقایای تروریستی رژیم طالبان را نیز خنثی خواهند کرد.
مردم افغانستان رنجهای بسیاری از ملایان حاکم افغانستان دیدند و اکنون در راه دمکراسی و بازسازی کشور خود قدم بر می دارند.
زنده باد مردم دوست و همسایه افغانستان!
۲۲۴۴ - تاریخ انتشار : ۱۱ مرداد ۱٣٨۷
|
از : مش قاسم
عنوان : اظهارات نبوغ آمیز یک شخص
آیا "سهراب اردلان" نیز شخصی "مجازی" می باشد یا حقیقی؟ اصلا چه فرق می کند؟ حال اگر من نوعی به نام " اردلان سهرابی" بنویسم باعث خوشنودی ایشان خواهد بود؟ این نوع تفکر مسخره از کجا ناشی می شود که حتما در یک اظهار نظر باید سجل و شناسنامه ارائه داد که امثال اشخاص "حقیقی" یک مهر در آن وارد کنند و بعد اجازه داشته باشی که اظهار نظر کنی و تازه مناسب با "ادبیات" گذائی او باشد!!! خوب این همان کاری است که ملایان می کنند و تا شما را تائید نکنند و از صد تا صافی رد نشوی حق تحصیل کار و حتی زندگی را نداری!
جناب اردلان شبهاتهای وحشتناکی با کسانی که ظاهرا مخالف می باشد دارند!
او سپس می نویسد که :" در این باره باید صحبت کرد که چگونه عمل کنیم که از شر رژیم نجات پیدا کنیم در ضمن "کرزای رجوی " هم برایمان دست وپا نکنند."
خیلی خوب بفرمائید و ما سر تا پا گوش هستیم! حرف مفت که خرج ندارد!
"اما اینکه شخصی "مجازی" چون مش قاسم خودش را "مدعی العموم " می شناسد و با ادبیات خاص خود بحث را از دستور خارج می کند بسیار تاثر انگیز ست."
اولا اصلا تاثر انگیز نیست چه برسد که "بسیار" هم باشد. "مدعی العموم" دیگر چه مزخرفی هست؟ من هم مثل جنابعالی نظر خودم را می نویسم و وکالتنامه هم از کسی لازم ندارم که اینکار را بکنم. هروقت برای آنها تصمیم گرفتم و اعمال من نتیجه مستقیم در زندگی مردم داشت مطمنا می روم از مجلس های متعدد رژیم تائیدیه می گیرم و به جنابعالی هم خبر می دهم که خدای ناکرده مرا از انتخابات یا انتسابات حذف نکنید!!!
او سپس کلی ضغرا کبرا چیده و بعد یک سوال پرت و پلا کرده که انگاری خودش هم جوابش را می داند و هوش خواننده ها را دارد می سنجد!؟
"چرا مش قاسم مطالب را سطحی و در هم و بر هم می نویسد؟
۱- ناخودآگاه و صادقانه ست ؟
۲-آگاهانه و مزورانه ؟
۳- یا ترکیبی از دو حالت قبل ؟"
والا دوروغ چرا این شخص "حقیقی" اگر زیادی ترشی مصرف نفرمایند خواهند توانست توطئه "کرزای رجوی" را با شکست مواجه کند و در عین حال رژیم را سرنگون فرمایند!
۲۲۴٣ - تاریخ انتشار : ۱۱ مرداد ۱٣٨۷
|
از : محمد کمالی
عنوان : به فکر نجات خودتان باشید
آقای سهراب اردلان، من اظهار نظر شما را بعد از آنکه یکی از دوستان ایرانیم آنرا به من نشان داد خواندم و حال این سوال را دارم که منظور شما از "کرزای رجوی" چیست. خواهش میکنم توضیح دهید. من یک افغانی هستم و سالها در ایران زندگی کردم. من ایرانیان را مثل برادران و خواهران خود میدانم ولی باید بگویم که شما مردم مشکلی دارید و آن این است که زیاد بدون فهم صحبت میکنید. آقای حامد کرزای رییس جمهور منتخب ملت افغان است. این اظهار نظر مبهم شما نشان از بی احترامی و بی ادبی شما به رئیس جمهور منتخب ملت افغان است. بله آقای کرزای دارای روابط خوبی با آمریکاست و این روابط مورد تایید مردم افغانستان میباشد. امروز وضع زندگی در افغانستان به مراتب بهتر از گذشته است. صد البته هنوز راهی دراز برای رسیدن به آرامش و سعادت در افغانستان در جلو است چرا که ملت افغان سالها در رنج و مسکین بوده. ولی این دلیل نمیشود که شما به خود جرات دهید و رییس جمهور منتخب ما را مورد مزاح قرار دهید. فقط همین مقدار به شما بگویم که حال این ایرانیان هستند که برای کار از خراسان و دیگر نقاط به کابل و هرات و دیگر بلاد افغانستان میآیند. شما خیلی چالاک هستید فکری برای مملکت خود کنید و برای دیگران استاد نشوید.
۲۲۴۲ - تاریخ انتشار : ۱۱ مرداد ۱٣٨۷
|
از : آ ر
عنوان : تعصبات و کهنه اندیشیهای طرفداران دیکتاتوری پرولتاریا
آقای کیانی، حرفهای شما اصلن با صحبتهای آقای اردلان قابل مقایسه نیست. طرز تفکر شما با اللهی ها بیشتر هماهنگی دارد. شما هم فقط فحش و بدوبیراه میگویید و ناتوانید از ارائه یک بحث منطقی.
۲۲٣٨ - تاریخ انتشار : ۱۰ مرداد ۱٣٨۷
|
از : arvan kiani
عنوان : صدای امریکا نمیتواند بی طرف باشد چرا که میلیونها دلار برای ان از طرف دولت امریکا هزینه میشود
دوست عزیز سهراب اردلان
با نظرات شما کاملا موافقم.صدای امریکا در حقیقت صدای دولت امریکاست وبی طرفی معنی ندارد وانهائی که در ان مشغول کارند و پول میگیرند که دروغ تحویل مردم دهند نیز به هیچوجه در جبهه دموکراسی خواهان نیستند بلکه تبلیغ عملیات جنایتکارانه حاکمان کاخ سفید را به زبان فارسی به عهده دارند.ازادیخواهان نباید نان خور نیروهای بیگانه باشند و الت دستشان قرار گیرند(منظورکار کردن در کشورهای غربی نیست) تا به میل انها بر علیه مردم ایران جنایت را توجیه کنند.در نتیجه ازادیخواهان باید در دوجبهه علیه جنایتکاران مبارزه کنند. از طرفیبا رژیم اسلامی که طی سی سال گذشته بسیاری از جوانان ایرانی را به جوخه اعدام سپرد ویا محکوم به زندان و تبعید کرد وازطرفی با نیروهای بیگانه مانند امریکا و متحدانش که از نفرت مردم نسبت به حاکمان اسلامی مطلع هستند ومیخوهند از اب گل الود ماهی بگیرند ومهره های خودرا بر روی کار بیاورند.خوشبختانه سایت اخبار روز این امکان را فراهم کرد که همه بتوانند نظرشان را بنویسند ولی در این میان مزدوران رژیم اسلامی وامریکا وغرب نیز با سواستفاده به تبلیغ جهل وجنگ میپردازند
۲۲٣۴ - تاریخ انتشار : ۱۰ مرداد ۱٣٨۷
|
از : سهراب اردلان
عنوان : به امید موفقیت در انتقال به دموکراسی
دوستان ارجمند ! در این بحث آقای حمید فرخنده تلاش کرده نشان دهد که رادیوی آمریکا در آزمون بی طرفی موفق نبوده. استنباط من اینست که این برخورد از زاویه ای خوشبینانه به موضوع برخورد نموده که به معنی مخا لفت یا موافقت با نوشته ایشان نمی باشد و مثالی هم آورده ام از موردی که در همین سایت اخبار روز در باره ی رادیو اسرائیل دیدم. در این مورد امیدوارم جناب فرخنده اگر مایل ست اظهار نظر کند.
سئوال من اینست که کدام مکانیزم رادیوهای دولتی معتبر را هدایت می کند که در سال ۵۶-۵۷ به فکر رعایت حقوق بشر در ایران میافتند ولی ۲۵ سال خود را به کوچه علی چپ زدند. امروز نیز در ارتباط با بحران هسته ای و حمله ی نظامی به ایران دوباره فعال شدند در حالیکه مردم ایران ۳۰ سال ست که آب خوش از گلویش¨پائین نرفته ست. در سال ۵۶-۵۷ نمی دانستیم که خمینی و شیعیسم چه بلائی به سر مردم با ادیان و فرهنگ مختلف أن خواهد آورد. اکثریت مردم بدون قول وقرار به اطلاعات رسانه ها با مرجع تقلید در تظاهرات ماهرانه ی "الله اکبر" در پشت بام ها "بیعت" کردند. عملکردهای رژیم در این ۳۰ که صد ها هزار جان عزیز در صحنه ی سیاسی و جبهه های جنگ پر پر کرد تردیدی برای قضاوت مردم عادی ایران نسبت به ماهیت این رژیم باقی نگذاشت حتی بسیاری از "مومنان" هم از رژیم فاصله گرفتند. ولی مردم نمی خواهند ابتکار عمل چون گذشته در دست "خمینی سازان" باشد. بهمین دلیل تاکتیک های آمریکا در عراق و افغانستان قابل اجرا درایران نیست.
تجربیات انقلاب مشروطه - جنبش ملی شدن نفت - کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ و انقلاب ۵۷ و نقش نیروها ی خارجی در تمام این مبارزات حساسیت عجیبی به مردم و مبارزان راه آزادی منتقل نموده که عمیق تر از گذشته برای انتقال از دیکتاتوری به دموکراسی فعالیت نمایند. این که بد نیست !!!!!!!!!!! معلوم ست آنهائیکه با کودتا به قدرت رسیدند و یا آنهائیکه دیدند چگونه با بعضی زد و بند ها در سال ۵۷ انتقال قدرت در پشت پرده طراحی شد و به دست مردم پیاده شد امروز دنبال مشابه همان تاکتیک ها هستند تا بلکه به قدرت برسند.
در ایران اما مردم نمیخواهند مثل ۵۷ عمل کنند و نمی خواهند "سر" به تن رژیم هم باقی بناند.
در این باره باید صحبت کرد که چگونه عمل کنیم که از شر رژیم نجات پیدا کنیم
در ضمن "کرزای رجوی " هم برایمان دست وپا نکنند.
اما اینکه شخصی "مجازی" چون مش قاسم خودش را "مدعی العموم " می شناسد و با ادبیات خاص خود بحث را از دستور خارج می کند بسیار تاثر انگیز ست. ایشان در اظهار نظر خود چنان از "شرعیات" سخن میگوید که آدم یک کمی احساس "چندش" می نماید - در باره ی سازمان مجاهدین خلق فرموده اند :"بعنوان یک نیروی سیاسی مشروع ایرانی مطمنا آنها را در جبهه مردم می دانم "
و در باره ی رژیم خمینی " کم لطفی " نموده و می نویسد:" مردم ایران از رژیم جنایتکار خمینی متنفر هستند و این رژیم مشروعیت ندارد و در کل یک رژیم تبهکار است.
جبهه مردم کیانند ؟ اصلا مردم چیست ؟ مش قاسم باید بداند که مردم عبارت از یک توده ی مشابه و هموژن تشکیل نشده . پس به مخالفان بالقوه و بالفعل رژیم بخشی از مردم ایران می باشند. همه میدانند که بالنده ترین نیروهای ایرانی در همین بخش لانه کرده . اما بخش دیگری از مردم متاسفانه و هزار بار تاسف جزو بدنه ی این حکومت فاشیستی محسوب میشود که خیلی هم اهل "شرعیات" هستند همانهائی که به احمدی نژاد "مشروعیت" دادند. لذا در فرهنگ سیاسی مدرن باید از کلمه ی مشروعیت با وسواس استفاده کرد که با "مشروعیت"
مقدس مابان قاطی نشود. شما میدانید که بسیاری از کلمات دچار همزادان متضادی شدند که
مردم مجبورند از کاربرد آن خود داری کنند مانند "برادر" - "خواهر" - "رفیق"
با این توضیحات جواب دهید کدام مردم سازمان مجاهدین را مشروع می دانند و چه نوع مشروعیت ؟ همینطور در باره ی آن دسته از مردمی که مشروعیت رژیم را قبول ندارند.
چرا مش قاسم مطالب را سطحی و در هم و بر هم می نویسد؟
۱- ناخودآگاه و صادقانه ست ؟
۲-آگاهانه و مزورانه ؟
۳- یا ترکیبی از دو حالت قبل ؟
به امید موفقیت در انتقال به دموکراسی
۲۲٣٣ - تاریخ انتشار : ۱۰ مرداد ۱٣٨۷
|
از : مش قاسم
عنوان : انتقاد بله دشمنی نه
جناب مارگزیده شاید برایت سخت باشد که باور کنی اما من یکی با بسیاری از انتقادات شما موافق هستم و حتی فکر می کنم کاملا بجا باشد که رهبری مجاهدین را نکوهش کرد و اشتباهات آنها را به خودشان و هواداران و مردم ایران خاطرنشان کرد اما با همه اینها من قبول ندارم که برخورد با آنها باید دشمنانه باشد و ما باید خیلی مواظب باشیم که با رژیم جنایت پیشه ملایان همصدا نشویم. مجاهدین به یک تحول بزرگ نیازمندند و باید به آرمانهای رهبران بنیادگذار خود پایبند باشند و همانگونه که در ابتدای پیروزی قیام مردم علیه رژیم پهلوی یک جنبش مردمی و ترقی خواهانه بودند اکنون نیز همت کنند و با یک سلسله رفرمهای دمکراتیک به یک سازمان انقلابی مردمی که بودند دوباره احیا و تبدیل شوند.مجاهدین اشتباه زیاد کردند و هنوز با لجاجت و شیوه های سکتاریستی به مبارزات بر حق خود و مردم ایران صدمات جدی می زنند اما باز می گویم که مجاهدین دشمن نیستند و با همه خطاها آنها بخشی از اپوزیسیون مردمی می باشند. دشمن رژیم جنایتکار سنگسار می باشد و هرگز مجاهدین را نمی توان با رژیم ضد بشری خمینی یکی کرد.
۲۲۲۶ - تاریخ انتشار : ۱۰ مرداد ۱٣٨۷
|
از : مارگزیده
عنوان : ما دیگرخر نمی شویم بروید این رمال بازیها را جای دیگری برپا کنید
چطور می توانند سکولار بشوند وقتی مریم و همه زنانشان هنوز روسری به سر دارند۰ چه طور می توانند طرفدار دموکراسی بشند وقتی هیچ انتقادی را داخل سازمانشان بر نمی تابند ۰ چطور سی سال است انواع کارهای غلط و ضدو نقیض را انجام داده اند ولی هنوز رهبری همان است و ایدئولوژی حاکم بر سازمان همان۰ چطور می توانند ازادیخواه باشند وقتی رهبری انتظار اطاعت کورکورانه و صددرصد از انها دارد؟ چرا تا کنون کسی از مجاهدین جرات تکرده رفتارهای زیر را نقد کتد
ازدواج با دختر بنی صدر و فرار با او به فرانسه و جدا شدن از او و مجبور کردن مریم رجوی به طلاق از ابریشمچی و ازدواج با رجوی۰
ایا این نشان دهنده مرد سالاری در ان سازمان نیست که دو مرد در رهبری سازمان تصمیم می گیرند که یک زن بر اساس مقررات سازمان باید به کدامیک از انها تعلق داشته باشد؟
چطور سازمان صدها نفر را مجبور کرد تا از شوهرانشان طلاق بگیرند تا بیشتر در خدمت سازمان باشند و وقتی در سی ان ان مجری از نمایندگان شورای مقاومت ( بازوی سیاسی مجاهدین ) در این مورد پرسید نماینده مزبور با بلاهتی شبیه احمدی نژاد جواب داد که انها همه خودشان می خواستند۰ مجری دوباره سوال کرد چطور یکدفعه این همه ادم بعد از درخواست سازمان ازادانه تصمیم گرفتند که این کار را بکنند جواب همان تکرار جواب قبلی بود۰ درست مثل ملاها که می گویند چند همسری با رضایت زن اول است و هرکس قبول کند خودش خواسته۰
چرا وقتی رجوی خواست به عراق برود حتی یکنفرجرات نکرد مخالفت کند خودش هم با قیافه حق به جانبی گفت حتی یک نفر مخالف نیست ؟ در حالیکه خودش و مریم پیشاپیش دو دستشان را به علامت موافقت بالا برده بودند تا کسی دچار سوئ برداشت نشود۰
چرا وقتی مریم رجوی (قجر عضدانلو) را پلیس فرانسه دستگیر کرد چند تن از مجاهدین خودشان را سوزاندند؟ جان انسان چقدر در این سازمان فرقه گرا و فرد پرست بی ارزش است که انرا مثل انسانهای عصر حجر در برابر رهبران قربانی می کنند۰
چطورمی شود در مخالفت با نظرات این ماه تابان بعدا سخنی گفت وقتی هواداران شبه حزب اللهی و انتحاریون او حاضرند جان بی ارزششان را برای رهبری او بدهند؟
ما که تازه از اخوندها گزیده شدیم و به وعده های دموکراسی انها دل خوش کردیم و فکرکردیم خمینی به قم خواهد رفت و حکومت را برای نمایندگان مردم خواهد گذاشت چطور می توانیم و چرا باید به یک کلاش دیگری که برای قدرت خو دش به هرکاری دست می زند اعتماد کنیم ۰
این ادم معلوم نیست بودجه سازمانش از کجا می اید داخل سازمانش پروسه تصمیم گیری چیست و چطوری به جای همه مردم ایران توانسته ریاست جمهوری مادام العمر ایران را مهریه زنی کند که او را به زور از دست رفیقش دراورده و نام خانوادگی او راهم به نام خود سند زده و درهمان حال به اعضای سازمانش دستور داده که برا خدمت بهتر به سازمان ازهمسرانشان جدا شوند ( راهبه گری ) و بچه ها و همسران فقط روز جمعه همدیگر را ببینند ۰ بقیه اوقات صرف مغز شویی دست جمعی است تا در درستی نظرات سینوسی رجوی و مواضع متلون او کسی تردیدی به خود راه ندهد و اگر تردید کرد او را مسئله دار می نامند و بعد به شیوه تواب سازی شریعتمداری مغزش را به جایی که باید باشد برمی گردانند۰
۲۲۲۵ - تاریخ انتشار : ۱۰ مرداد ۱٣٨۷
|
از : مش قاسم
عنوان : هر چه می خواهد دل تنگت بگو
دوستدار آری اما تفاوت ها ی بسیاری نیز با مجاهدین دارم. بعنوان یک نیروی سیاسی مشروع ایرانی مطمنا آنها را در جبهه مردم می دانم. همانطور که قبلا نیز نوشتم اسلامی بودن مجاهدین را یک نکته منفی می دانم و معتقدم که آنها باید خود را تبدیل به یک نیروی کاملا سکولار سیاسی بکنند و با نیروهای سکولار معتقد به سرنگونی رژیم ولایت فقیه روابط دوستانه تری را برقرار کنند. معتقدم که انتقاداتی بر آنها وارد است اما هرگز و هرگز با رژیم نباید همصدا شد و اراجیف رژیم را بر علیه آنها تکرار کرد. معتقدم که تمامی نیروهای خواهان سرنگونی رژیم ملایان جنایتکار ( منهای ایادی خائن رژیم ساواک) از جمله مجاهدین باید برای سرنگونی رژیم همکاری جدی بکنند. مجاهد و فدائی و حزب دمکرات و جبهه ملی و کومله و سربداران و رنجبران و ... همه خوب و دوست هستند و دشمن فقط دو رژیم پهلوی و خمینی و ایادی جنایتکار آنها می باشند. اگر فردی معتقد به مرگ رژیم ولایت فقیه هست دوست هست و اگر آن را می خواهد حفظ کند و یا اصلاح کنید یا هر چیز دیگر مطمنا دوست نیست و به احتمال زیاد یکی از دزدان فاسد مقدس شیاد زالوی رژیم می باشد! مردم ایران از رژیم جنایتکار خمینی متنفر هستند و این رژیم مشروعیت ندارد و در کل یک رژیم تبهکار است.
۲۲۱٨ - تاریخ انتشار : ۱۰ مرداد ۱٣٨۷
|