از : مش قاسم
عنوان : ادعاهای توخالی
"مش قاسم عزیز شما که مرا نمیشناسید من از شما خواستم اگر این نامه را شما میدانید لطفا انرا ادرس بدهید. اینکه برای من که ۲۷ سال در تبعید هستم و هم پسر عموی من وهم تعدادی از دوستان من بدست رژیم جنایتکاراسلامی به جوخه اعدام سپرده شدند."
عجبا! این دیگر از عجایب زمانه است که خود او می نویسد که من او را نمی شناسم و بعد ادعا می کند که ۲۷ سال است در تبعید زندگی می کند و فامیلش نیز توسط آدمکشان اسلامی اعدام شده اند و باز انتظار دارد که من حرفش را باور کنم اگر چه او را نمی شناسم و صرفا باید محض رضای خدا حرفش را باور کنیم!؟!
اگر بعد از ۲۷ سال او ماهیت شیادانه و عوامفریب آدمکشان اسلامی را نمی داند و داستانهای آخوند کوسه صفتی مانند رفسنجانی را باور می کند پس باید به حال او گریه کرد! حال فرض کنیم که اصلا این به اصطلاح نامه وجود دارد و شرط امام آدمکشان بود که مجاهدین اسلحه ای را که اگر داشته باشند تا قتل عام نشوند بقیه سازمانهای سیاسی را چه می گوئید که نه مسلح بودند و نه عملی بر علیه رژیم انجام داده بودند!؟ حزب توده و سازمان اکثریت که مجیز رژیم را می گفتند را چه شد؟ چند نفر از هوادران و اعضا آنها را شکنجه و اعدام کردند؟! لابد آنها خمینی آدمکش می خواست پای آنها را ببوسد و رفسنجانی کوسه نیز در دوروغ نامه خود یک اشاره ای به آن کرده است!
برو "برادر" خجالت بکش و دست از این شارلاتان بازی بردار! این شعبده بازی های آخوندی فقط بدرد پاسداران بیسواد می خورد!!!
۲۶۶۱ - تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣٨۷
|
از : مش قاسم
عنوان : شعبده بازی آخوندی
خنده دار است که سربازان گمنام امام آدمکشان به چه درجه ای رسیده اند که مجبورند این نمایش های مضحک را اجرا کنند که روزی خفت بار خود را در بیاورند.
نمونه جالب آن این "برادر" تهمینه است که به اصطلاح دلسوزانه تلاش می کند رژیم آدمکشان را تطهیر کند و تمام دردش انگاری مجاهدین هست! من قبلا هم نوشتم که اسلام را قبول ندارم که بخواهم طرفدار به اصطلاح اسلام از نوع انقلابی مجاهدین باشم اما بوی ایادی ملایان جانی را نیز خوب تشخیص می دهم و اگر به اندازه یک مثقال بر علیه آدمکشان اسلامی می نوشت باز می شد گفت که شاید واقعا او ذره ای صداقت دارد اما او همان است که از نوشته هایش معلوم می شود. این ژست به اصطلاح ضد رژیم گرفتن نیز فقط برای رد گم کردن توسط ایادی رژیم هزار چهره می باشد. رژیم متعفن ولایت فقیه در شیادی نمره یک است و ابلهانه فکر می کند که می تواند با این عربده کشی ها علیه مجاهدین در مردم ایران نسبت به این مبارزان تردید بوجود آورد اما کور خوانده اند! پایان نکبت رژیم امام آدمکشان نزدیک است.
۲۶۶۰ - تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣٨۷
|
از : تهمینه ستایشگر
عنوان : ولایت فقیه خمینی وخامنه ای و رجوی هر سه ارتجائی است
رژیم جمهوری اسلامی ۳۰ سال است که مخالفینش را امریکائی ویا سلطنت طلب ویا کمونیست مینامد. مجاهدین بویژه از سال ۶۰ به بعد مخالفینشان را طرفدار جمهوری اسلامی ویا اقلیتی واکثریتی و سلطنت طلب نامیدند.اقای مش قاسم رژیم اسلامی و مجاهدین دو روی یک سکه هستند. از نظر من ولی فقیه مجاهدین که اقای رجوی است هیچ فرقی با ولی فقیه خمینی و خامنه ای ندارد یعنی گوشتان را باز کنید تا با صدای بلند بگویم سگ زرد برادر شغال است ولی شما میگویید مریم و مسعود را ول کنید برای چی باید انها را ول کنیم چون ارتجاع ارتجاع است پس هر دو دسته را باید باهم کوبید تا یک بار دیگر دچار ارتجاع اسلامی و اینبار از طرف مجاهدین نشویم. کشتار طرفداران مجاهدین ازطرف رژیم اسلامی به هیچ وجه به معنی حق به جانب بودن مجاهدین نیست.چرا که هم مزدوران رژیم و هم مزدوران مجاهدین به یک شیوه با مخالفین برخورد میکنند. اگر مجاهدین هنوز نمیتوانند هر صدای مخالف را خاموش کنند دلیش انست که هنوز به حکومت نرسیده اند وگرنه در کشتار و شکنجه و زندانی کردن دست رژیم را هم از پشت میبندند چرا که تاکنون هم نشان دادند چگونه هوادارن خودشان را شکنجه میکنند.اقای مش قاسم ما نه رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی خمینی را میخواهیم و نه جمهوری دمکراتیک اسلامی حضرت مسعود رجوی را حالا شما بازهم دیگران را وابسته به رژیم بدانید و یا مزدوران رژیم اسلامی دیگران را امریکائی و کمونیست و منافق بنامد. خداوند به شما عمر دراز اعطا کند تا شاید یک روزی به آشتباه خودتان پی ببرید و شاید هم هیچوقت به ان پی نبرید.
۲۶۵٣ - تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣٨۷
|
از : پیمان اسماعیلی
عنوان : روش مجاهدین فقط تهمت و افرا میباشد ولی حنایشان دیگر پیش کسی رنگ ندارد
مش قاسم عزیز شما که مرا نمیشناسید من از شما خواستم اگر این نامه را شما میدانید لطفا انرا ادرس بدهید. اینکه برای من که ۲۷ سال در تبعید هستم و هم پسر عموی من وهم تعدادی از دوستان من بدست رژیم جنایتکاراسلامی به جوخه اعدام سپرده شدند چنین نظر میدهید دلیلش هم اینه که من در اینترنت گشتم و فقط درخاطرات رفسنجانی نامه رجوی به خمینی پیدا شد حالا شما زحمت بکشید از ارشیو مجاهدین به ما نشان دهید. در ضمن من این جمله را به گوگل دادم " نامه مجاهدین در سال ۶۰ به خمینی". در رابطه با خانم ستایشگر هم به خودشان مربوط است که جواب شما را بدهند ولی ایا جواب شما به ایشان همینه که شما فرمودید?
مش قاسم عزیز کاش نشریات اینترنتی مجاهدین واقعا این امکان را میداشت که کسانی که به مجاهدین انتقاد داشتند انرا مثل سایت اخبار روز چاپ میکرد چون جنابعالی مجاهد و یا ان سلطنت طلب و یا هرکسی مثل ان اقای لیبرال هرچه دلشان میخواد به مخالفین چپ ازجمله کشگر و اکثریت میگویید و انرا به حساب دموکراسی میگذارید ولی تا کسی بگوید بالای چشم مجاهدین ابرو است شما انها را به جمهوری اسلامی نسبت میدهید اخه واقعا شما پیش وجدانتان اسوده هستید که به کسانی که نمیشناسید توهین کنید و برچسب طرفدار رژیم بدهید. در ضمن نه برای من که سنم از این حرفها گذشته حدقل برای خودتان بروید جستجو کنید و ببینید ایا مجاهدین در اردیبهشت ۶۰ به خمینی جلاد نامه ندادند و از او نخواستند که خدمتش برسبد
۲۶۵۰ - تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣٨۷
|
از : مش قاسم
عنوان : کم کم صفه شکسته موزیک آخوندها شروع به نوازش کرد!
به روباه گفتند شاهدت کیست گفت دنبم!
خاطرات رفسنجانی بدرد برادران بازجو و قاتل می خورد و مسخره است که آن را به عنوان سند تاریخی عنوان می کنند!
این تهمینه خانم یا آن یکی کم کم همان نغمه رژیم را شروع به نواختن کردند! ای بابا حداقل یک کم طاقت می آوردی و زود خودتان را لو نمی دادید؟
راستی نظر جنابعالی در باره سنگسار خانمهای ایرانی چه هست؟ مریم و مسعود را فراموش کن دو کلمه در نکوهش ملایان آدمکش حرف بزن بدانیم که خدای نکرده به برادران بازجو و سربازان گمراه امام وصل نباشید!
راستش خوب داشتی پیش می آمدی اما خراب کردی!!!
۲۶۴٨ - تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣٨۷
|
از : پیمان اسماعیلی
عنوان : فقط برای روشن شدن قضیه نامه مجاهدین در اردیبهشت سال ۶۰ به خمینی
اقای مش قاسم عزیز خانم ستایشگر در مورد نامه درست میفرمایند و این در اردیبهشت سال ۶۰ بود. این نامه را من هم بیاد دارم ولی نتوانستم انرا پیدا کنم. اینکه خمینی گفته باشد من پای شما را میبوسم و یا نه دقیق یادم نیست ولی خمینی گفت اسلحه را زمین بگذارید من میام خدمت شما.داستان این نامه را فقط در خاطرات رفسنجانی پیدا کردم ولی اگر مش قاسم و یا کسی اصل نامه را دارد وارشیوی در این رابطه موجود است چه خوب برای اطلاع اینجا ادرس بدهد تا همدیگر را متهم به دروغ گوئی نکنیم . این قسمت از خاطرات رفسنجانی را فقط جهت اطلاع اینجا میاورم وبهتر است با تعصب برخورد نکنیم و دیگران را به دوستی با جمهوری اسلامی متهم ننماییم
"""امام خمینی در سخنرانی ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۰ خطاب به گروه های سیاسی مسلح ضمن اتمام حجت گفتند که «صلاح شما و صلاح ملت شما و صلاح همه این است که اسلحه ها را زمین بگذارید و از این شیطنت ها دست بردارید و به آغوش ملت برگردید.» به دنبال این سخنرانی، سازمان منافقین که خطاب امام خمینی را متوجه خود می دید، با ارسال نامه ای ضمن تشریح مظلومیت های سازمان، تقاضای دیدار با امام خمینی را مطرح نمود که توسط امام رد شد. امام خمینی دیدار را مشروط به بازگرداندن اموال غارت شده بیت المال و تحویل اسلحه ها دانستند و اظهار داشتند که سازمان در نامه اش «ناشیگری» کرده و نظام را تهدید به قیام مسلحانه کرده است."""
۲۶۴۰ - تاریخ انتشار : ٣۰ مرداد ۱٣٨۷
|
از : مریم فراهانی
عنوان : به خانم ستایشگر
چرا به خودتان زحمت میدهید مجاهدین هیچ وقت اشتباه نمیکنند وکار اقای رجوی نیز با اجازه امام حسین بوده است وافرادی که مجاهد نباشند نمیتوانند انرا درک کنند. ازدواج ایدئولوژیک مجاهدین را به عرش اعلا رساند و هرکس مخالف مجاهد است در بست وابسته به حکومت اسلامی است.مریم ماه تابان هم رئیس جمهور مادام العمر ولی فقیه رجوی است خوب شد شما اسم ایشان را به میان نیاورده اید وگرنه بچه مجاهدان یا شما را میکشند و یا خودشان را اتش میزنند. حتما چند سال قبل در پاریس شاهد بودید. این گروه شبیه القاعده افراد شهادت طلب زیاد دارد وکسانی مثل اعضای سابق ومخالف امروز شان را بزودی به جوخه اعدام میسپارند
۲۶٣٨ - تاریخ انتشار : ٣۰ مرداد ۱٣٨۷
|
از : تهمینه ستایشگر
عنوان : رجوی واقعا با خمینی قابل مقایسه است
مش قاسم نظرات تکراری مجاهدین را بازهم تکرار کرد و من هم نظرم همین بود که اقای کشتگر از سیاستهای گذشته خودش انتقاد کرد و شما مجاهدین ۲۷ ساله که همان تحلیلها را که اشتباه بودنش ثابت شده را تکرار میکنید.در رابطه با زندنی و شکنجه کردن هم سازمانیها و جاسوس جمهوری اسلامی خواندن انها هم مش قاسم طبق معمول نظر نمیدهد.سرکوبی و کشتن کردها وشیعیان هم .اما یک چیز را درست میگویید رجوی واقعا با خمینی قابل مقایسه است چون هردو ولی فقیه مطلقه هستند اگرچه خمینی هرگز با کمک صدام به ایران لشکر نکشید و تا مخالفتش را با شاه جدی کرد صدام او را اخراج کرد و هرگز هم زن دیگران را طلاق نگرفت و عقد طرفدارانش را باطل نکرد و زن دوستش را هم برای خودش عقد نکرد و اسمش را انقلاب ایدئولوژیک نگذاشت .شما در همین تحلیها بمانید تا شاید یک روزی از خواب بیدار شوید وشاید دنیا را با عینک دیگری ببینید و شاید هم هرگز این اتفاق نیفتد.
۲۶٣۲ - تاریخ انتشار : ٣۰ مرداد ۱٣٨۷
|
از : محمد درویش
عنوان : با دفاع از هموطنان بهایی یک شرمساری تاریخی را جبران کنیم
بهائیان ایران جزو نخستین اقلیت های مذهبی و اجتماعی ایران بودند که حتی پیش از تصرف قدرت بطور تام و تمام بوسیله آخوندها و در جریان راه پیمائی ها و تظاهرات ها و به تحریک آخوندها مورد حمله و هجوم دیوانگان افسار گسیخه ی متعصب و خشک اندیش قرا ر گرفتند و زمانی هم که حکومت خون و جنون پا به عرصه وجود گذاشت بهائیان ایران جزو نخستین گروه اجتماعی بودند که چوبه های دار برای اعدامشان بر پا شد .
و چه شرمساری بزرگی است برای احزاب و سازمانهای سیاسی ایران از خُرد و کلان که در آن زمان شیفته ی مبارزات "ضد امپریالیستی" امام جماران شدند و بر تمام جنایات و ظلم وستمی که در مقابل چشمانمان بر هموطنان بهائی ما گذشت چشم فرو بستند !! و از این نظر یک پوزش خواهی بزرگ نیز به این دسته از هموطنان ما بدهکار شدند که هنوز مانند سایر مسائل آنرا به پشت گوش انداخته و این دین را پرداخت نکرده اند .
بهر حال آب رفته را نمی توان به جوی باز گرداند اما می شود خطای گذشته را هم اکنون با دفاع از رهبران بهائیان ایران که چند روز پیش در چنگ فاشیست های اسلامی به اسارت در آمده و هم اکنون در زیر شکنجه اند جبران نمود و تا حدودی از پس یک شرمساری تاریخی بدر آمد .
زمانی که فاشیسم جمهوری اسلامی ، رهبران بهائیان ایران را یک جا دستگیر می کند بدانید که توطئه شومی علیه این دسته از هموطنان ما در حال وقوع است . این توطئه را می توان و باید درهم شکست . اگر همه ایرانیان هوادار حقوق بشر و آزادی وعدالت اجتماعی برای دفاع از هموطنان بهائی دست به دست هم دهند مسلماً قادر خواهند بود که دیوسیاه و خون آشام حکومت اسلامی را به عقب نشینی وادارند .
فراموش نکنیم که فاشیست های جمهوری اسلامی در سکوت و بی تفاوتی مردم و افکار عمومی جهانیان جنایات و تبهکاری های خود را آسان تر مرتکب می شوند
۲۶۲٨ - تاریخ انتشار : ٣۰ مرداد ۱٣٨۷
|
از : مش قاسم
عنوان : تاریخ را آنطور بوده است بیان کنیم
خانم تهمینه نوشته اند که:
"در اردیبهشت سال ۶۰ نیز به خمینی نامه نوشتند و از او تقاضای کمک کردند که جلوی فالانژها را بگیرد وخواستند بروند خدمت امام وخمینی هم دستشان را خواند و بهشان گفت اسلحه را پایین بگذارید من خودم میام پای شما را میبوسم."
خانم عزیز این خود خمینی و آیت الله های جانی او مانند آیت الله راسپوتین (بهشتی) بودند که این دستجات جانی فالانژ چماقدار را تجهیز و سازماندهی و مسلح می کردند که به مجاهدین و بقیه اپوزیسیون حمله کنند و ساده لوحانه است که مجاهدین این موضوع را ندانسته باشند! خمینی هرگز نگفت که پای مجاهدین را می بوسد و در عوض گفت که منافقین از کفار بدتر هستند که خود جواز حملات بیشتر به مجاهدین و نیروهای چپ بود. شما متاسفانه یک مثقال حقیقت را با یک من تحریف تاریخی قاطی می کنید و بعد نتیجه مطلوب خود را می گیرید!!!
"فقط یک ماه بعد دست به اسلحه بردند و بقول خودشان گفتند شهریور ماه خونه خمینی سرنگونه واز همه خواستند در صف انها قرار بگیرند وببسیاری از گروهها مثل راه کارگر وپیکار هم بدون اینکه اهل سلاح باشند زیر ضرب رفتند."
دست به اسلحه بردن مجاهدین در دفاع از خود بعد از سرکوب مسلحانه ۳۰ خرداد بود که نیروهای فالانژ و پاسدار هواداران مجاهدین را به گلوله بستند و در زندانها به کشتار نوجوانان و جوانان مجاهد و چپی دست زدند. رژیم مدتها بود که به شکل مسلحانه به تجمعات مخالفین حمله می کرد اما در مقطع ۳۰ خرداد به وحشیانه ترین شکل به کشتار مردم ایران دست زد. سازمانهای سیاسی مانند راه کارگر و پیکار که مطلقا مسلح نبودند و هیچ عملیات مسلحانه علیه رژیم انجام نداده بودند نیز به شدیدترین شکل سرکوب شدند و اعضا و هواداران آنها نیز قتل عام شدند. خانم عزیز این رژیم جانی بود که مقصر بود نه مجاهدین یا راه کارگر یا هیچ سازمان سیاسی دیگری.
"تا اینجا شاید هنوز براورد اشتباه بود ولی قرار گرفتن در کنار صدام که خون اشامتر از خمینی بود"
خود خمینی نیز سالها مهمان صدام بود و همچنین چریکهای فدائی خلق و مجاهدین و بقیه مخالفان رژیم پهلوی سالها در عراق تحت حاکمیت حزب بعث عراق پایگاه داشتند همانطور که مخالفان رژیم بعثی عراق در ایران در زمان پهلوی و خمینی مستقر بودند. هنوز هم اگر عراق بگذارد نیروهای مخالف باید از عراق برای پایگاه نزدیک کشور استفاده کنند. حزب دمکرات و کومله نیز در کردستان عراق بوده و هستند. داشتن پایگاه در عراق دلیل همفکری با بعثی ها نبوده و نیست و برای مبارزه از امکانات دشمن رژیم جانی خمینی می باید استفاده کرد همانطور که مخالفین صدام نیز بدون هیچ گونه خجالتی از رژیم خمینی کمک گرفتند و لزوما همفکر رژیم نیستند بطور مثال آقای جلال طالبانی که بارها نیز با ملاهای حکومتی ملاقات کرد. برای نابودی رژیم خمینی باید هر کمکی را قبول کرد و صرف نظر از این مورد فقط خوش خدمتی به آیت الله های شیاد می باشد!
۲۶۲٣ - تاریخ انتشار : ٣۰ مرداد ۱٣٨۷
|