از : حسن کمالی
عنوان : تعصب به جای استدلال
برای آنکه خیال خانم محمدی نژاد و آقای حسینی را راحت کنم عرض می کنم من برادر ناتنی پسر خاله ی دوست آقای نقره کار هستم اما نظراتی دارم:
۱- چرا آقای با " معلومات و با دانشی " مثل آقای حسینی اینقدر بی تربیت هستند , این معلومات و دانش کجا باید خودشو نشون بده؟ ( کودکانه , کاسه داغ تر از آش , استالین , حذف کننده فیزیکی و......), این ها توهین نیست اما سلطنت طلب
خواندن آقای حسینی توهین است ؟ از کی تا حالا سلطنت طلبی توهین شده ؟
۲- آقای حسینی همان حرف های آقای نقره کار را تکرار کردند اما چون در مقاله ی نقره کارجمهوری خواهان بیشتر مورد نقد قرار گرفتن رگ تعصب ایشان جوشان و پرخون شده ! حرف ایشان این است که نژاد پرستی در امریکا هست و نقش نژاد در ماجرای برادلی هم یک فرضیه ا ست که عده ای قبول دارند ( حالا به نظر ایشان یک فرضیه تو خالی ست , باشد , شاید به نظر بعضی ها فرضیه ای تو پر باشد !) آقای نقره کار هم همین را گفته است اما کار بدی کرده است که به مک کین و معاون او انتقاد کرده ! این کار کودکانه و استالینی و چپ و لنینی و طبقاتی و حذف فیزیکی را نمی باید می کرد تا آقای حسینی مجبور نشوند انبان دانش خود را سر ریز کنند!
۳- چگونه می توان به کسی که امریکا را یکی از دموکراتیک ترین کشورهای جهان می خواند برچسب استالینی , لنینی و چپی که منظور آقای حسینی است , زد ؟
۴۰۱۹ - تاریخ انتشار : ٣ آبان ۱٣٨۷
|
از : نسیم نیکوئی
عنوان : چرا بعضی ها مدعی سواد ومعلومات هستند ولی تا سخن میگویند بی معلوماتی شان برملا میشود
هنوز وقتی منتقدها به اوباما حمله میکنند، در سخنرانیها سخن میگویند و مقالات تحلیلی در ستونهای روزنامهها مینویسند، تلاش میکنند تا جلوی خود را بگیرند و فاکتور سیاهپوست بودن اوباما را یادآور نشوند. حتی مشاوران سیاسی اوباما هم سعی میکنند متنهای سخنرانی او را چنان تنظیم کنند که تهدیدی برای سفیدپوستان محسوب نشود و در عین حال خیلی هم از آمریکا و آمریکایی بودن فاصله نگیرد.
در ماه مارس (فروردین ماه) سال گذشته هیلاری کلینتون اصل و نسب آمریکایی اوباما را زیر سوال برد و گفت او برای رییسجمهور شدن به اندازه کافی آمریکایی نیست. پس از آن او را متهم کرد که برای ارزشها و فرهنگ آمریکایی احترام قائل نیست. اوباما هم، که از این شیوه مبارزات ناراضی بود، به کلینتون پیشنهاد داد تا هر کاری که میکند عبارت «آمریکایی» را به آن اضافه کند تا مردم بیشتر او را از خودشان بدانند.
از سوی دیگر این فکر - ریشههای آمریکایی- در میان جمهوریخواهان هم ریشه دوانده است. جان مککین سناتور آریزونا و نامزد حزب جمهوریخواه شعار انتخاباتی خود را چنین برگزید: «همان رییسجمهور آمریکایی که آمریکاییها منتظرش بودند.» گویی چیز دیگری باید اتفاق میافتاد.
تمام طول تابستان مککین شعار «اول کشور» را با خود یدک کشید. وقتی اوباما در ماه جولای (تیر ماه) به مسافرت خارج از کشور رفت، ستاد انتخاباتی مککین تبلیغی ساخت که اوباما را در جمعی از آلمانها حین سخنرانی نشان میداد. حالا هم پیلین ادعا میکند که اوباما همچون بقیه آمریکاییها عرق ملی میهنی ندارد.
با پیشی گرفتن اوباما در نظرسنجیهای پیش از انتخابات، اتهامات جمهوریخواهان به وی هم بیشتر شد. آخرین نظرسنجیها از سوی موسسه تحقیقاتی پیو حاکی از آن است که ۶۳درصد سفیدپوستان اوباما را میهنپرست میخوانند. این درحالی است که مککین ۹۵درصد آرا و هیلاری کلینتون ۷۶درصد آرا را به خود اختصاص دادند. در همین نظرسنجی از مردم پرسیده شد که از چه خصوصیت مککین خوشتان نمیآید و بیشتر مردم پاسخ دادند که «از دیدگاههای سیاسی» وی خوششان نمیآید. در مورد اوباما سفیدپوستان اظهار داشتند که «از شخص وی» خوششان نمیآید. البته این پاسخ با توجه به شجرهنامه غیرمعمول اوباما خیلی هم دور از انتظار و تعجببرانگیز نبود. پدر آفریقایی مسلمان، اسم خارجی و دوران کودکی خارج از ایالاتمتحده آمریکا همگی دست به دست هم دادند که مردم چنین برداشتی از وی داشته باشند.
شاید نتایج یک نظرسنجی دیگر هم برایتان جالب باشد. گالوپ، یکی از معتبرترین موسسات تحقیقاتی آمریکا در سال گذشته سوالی مطرح کرد به این مضمون: «آیا یک سیاهپوست را به عنوان رییسجمهوری انتخاب میکنید؟» در این پرسش به هیچ وجه به فاکتور قابلیت سیاسی و اندیشههای اقتصادی پرداخته نشد و تنها سطح نژادپرستی مردم سنجیده شد. از هر هفت نفر در آمریکا یک نفر با واگذاری پست ریاستجمهوری به یک سیاهپوست مخالف بود.
البته جنبههای نژادپرستانه در آمریکا دیگر به دنبال نگرانیهای دهه هفتاد شکل نمیگیرد. دیگر مردم نگران جرم و جنایت نیستند و دیگر نگران تامین اجتماعی نیستند. مردم نگران پیامدهای جهانیسازی هستند. نگرانند که تجارت آزاد که مورد حمایت دموکراتهای چپی است چگونه بر اقتصاد داخلی آنان تاثیر میگذارد. وضع قانون در مورد مهاجرت غیرقانونی که در میان جمهوریخواهان راستی مورد اهمیت است چطور بر جامعه تاثیر میگذارد. در میان این تقسیمبندیهای پارتیزانی طبقه کارگر سفیدپوست از سوی هر دو حزب نگرانی دارند.البته پاشنه آشیل این نامزد ریاستجمهوری همین است. با تغییر چهره آمریکا، چهره نژادپرستی آمریکایی هم تغییر کرده است. دیگر به سیاهپوست نمیگویند کاکاسیاه. امروزه آنان را از خود نمیرانند و به آنان خارجی نمیگویند. وقتی آمریکاییها در مدرسهها حرف از تمامیت میزنند، نگاهشان به سمت دانشآموزان مهاجر میچرخد. امروزه آمریکاییان نگران میلیونها دلاری هستند که صرف آموزش زبان انگلیسی به دانشآموزان مهاجر میشود. از ۱۱ سپتامبر تاکنون ترس به جان مردم افتاده است. ترسی که شاید خیلی هم منطقی نباشد، ترس از تروریسم میان مردم دیده میشود. همین است که فعالان علیه مهاجرتهای غیرقانونی هر روز از نگرانیهای خود نسبت به تندروها سخن میگویند. دو سال پیش وقتی یک شرکت از امارات متحده عربی سعی کرد پروژه ساخت چند بندر در آمریکا را در دست بگیرد، هم جمهوریخواهان و هم دموکراتها حالتی تهاجمی به خود گرفتند و مقابل آن ایستادند. برای بسیاری از آمریکاییها جهانیسازی هنوز جا نیفتاده است. نگرانیهای قرن بیست و یکم چه در داخل و چه در خارج از آمریکا تغییر کرده است. در ماه مارس (فروردین ماه) سال جاری، موسسه نظرسنجی آمریکا دریافت ۵۶درصد دیپلمههای سفیدپوست بر این باورند که مهاجران و تازهواردهای آمریکا تهدیدی برای کشورشان محسوب میشوند. این رقم سه برابر سفیدپوستانی است که تحصیلات دانشگاهی دارند.
سفیدپوستانی که دوره یک ساله کالج را نگذراندهاند دو برابر کسانی که این دوره را پشت سر گذاشتند بر این عقیدهاند که اوباما مسلمان است. البته جای تعجبی نیست که همین سفیدپوستان فکر میکنند مککین قویتر از اوباما است. البته هر چه سطح تحصیلات بالاتر میرود اعتماد به اوباما بیشتر میشود و به همین نسبت اعتمادها از مککین سلب میشود.
پنجاه سال پیش سیاهپوستان آمریکا به دنبال حقوقی برابر با دیگر شهروندان سفیدپوست خود بودند. امروزه چالش نژادپرستی به گونهای به مقابله با مهاجران جهان سومی و خارجیها تبدیل شده است. در همین حین سران قدرت به دنبال آنند که با چینیها و هندیها که قدرتمندان غیرسفیدپوست هستند رابطه تجاری و مناسبات فرهنگی بریزند.
اگر مارتین لوترکینگ سمبل تغییرات بود، باراک اوباما هم میتواند سمبلی از گونه دیگری تغییرات باشد. در صورت انتخاب شدن وی در انتخابات ۴ نوامبر میتوان گفت که آمریکا به دنبال تغییر و به آغوش کشیدن عصر جدید است.
۴۰۱۷ - تاریخ انتشار : ٣ آبان ۱٣٨۷
|
از : فاطمه محمدی نژاد
عنوان : با معلومات باید پاسخ گفت ونه با احساسات
جمیله خانم عزیز ممنون از پاسختان. متاسفم که از بی دانش خطاب کردنتان ناراحت شدید. همانگونه که گفتم مطرح کردن مسئله مارکس و لنین از طرف آقای حسینی کاملن بیمورد بود همانگونه که سلطنت طلب خواندن او توسط شما نیز بیمورد بود. مطمئنن خوانندگان محترم قدرت آن را دارند که با خواندن مقاله از نظر نظردهنده آگاه شوند و نیازی به آن نیست که شخص ثالثی با حرارت و تشنج به آتش موجود دامن زند. مطلب اینجاست که صرف نظر از عقیده و لحن آقای حسینی که من کاملن با آن مخالفم او در نوشته هایش فکت و تحلیل ارائه میدهد. واقعیت این است که او آدم با معلوماتی به نظر میآید و شما بدون توانایی مقابله با او فقط به فحش و ناسزا میپردازید. هر چند که شما در کار خود صداقت دارید ولی یک خواننده بیطرف از خواندن مطالب شما چه برداشتی میکند؟ از یک سو فرد محافظه کاری را میبیند که برای اثبات حرف خود دلایل و فکتهای معتبر ارائه میدهد و از سوی دیگر خانمی که بدون داشتن معلومات جز بیان احساساتش کار دیگری نمیکند. فکر میکنید آن ناظر سوم جانب چه کسی را بگیرد؟ جمیله خانم عزیز باید واقع بین بود. من قصد توهین به شما را ندارم ولی برخورد غیر معقول شما در عمل به نفع طرف مقابل تمام میشود. در هر صورت این آخرین کامنت من در این مقاله خواهد بود. امیدوارم شاهد برخوردهای منطقی و غیر احساسی باشیم.
۴۰۰۶ - تاریخ انتشار : ٣ آبان ۱٣٨۷
|
از : جمیله حسنی
عنوان : آقای حسینی نقد نمی کند , مساله دارد !
با دانش یا بی دانش نگاهی به پاسخ آقای حسینی نشان می دهد ایشان نه برسر مقاله یا نوشته ای مشخص از اقای نقره کار بلکه با ایشان مساله دارند . چرا؟ در برحورد با مقاله های نقره کار آقای حسینی با انتخاب تکه ای از مقاله آن هم با مصادره به مطلوب به راه اتهامی زنی و برچسب زنی میرود و از اتهام حذف فیزیکی توسط این نویسنده محترم و مطرح کردن مارکس و چپ و طبقات به دنبال تسویه حساب است نه نقد , در واقع هدف از نوشته های ایشان همین است کاری به تمامی نوشته و روح مقاله ندارد. بهتر است شما عزیزانی که دانش خارق العاده دارید موضوع را همه جانبه ببینید . مثلا" این مقاله کوتاه در دو بخش تهیه شد ه , نژادپرستی در امریکا و در ایران و تقبیح نژادپرستی . اگر کسی ریگ در کفش نداشته باشد باید همه جانبه مقاله را نقد کند نه اینکه یک تکه را بر دارد و با بازی با آمار سفسطه کند. ( نمونه بیاورم . مقاله به برادلی اشاره کرده و گفته در این رابطه دونظر است عده ای می گویند نظر سنجی دقیق نبوده و عده ای دیگر می گویند نژاد پرستی نقش داشته , خب این که همان حرف آقای حسینی ست , البته لابلای مشتی آمار , و این که حرف خود شماست خانم محمدی نژاد عزیز , حالا علمی نیست اما بنا به فرمایش خودتان به شکل نظر که مطرح است میتوان به عنوان ردیه ای بر این بخش از نوشته نقره کار آورد؟ هم آقای حسینی و هم شما خانم عزیز این را به عنوان یک نظر مطرح شده قبول دارید درست چیزی که آقای نقره کار مطرح کرده ).
چرا شما که اهل دانش و فضل هستید , و برای اظهار نظر می باید از شما کسب اجازه کرد به نکات دیگر مقاله اشاره نمی کنید
۱- مقاله به نژاد پرستی در ایران و در میان ایرانی ها می پردازد , این بحث مهم و با ارزشی ست که متاسفانه به آن توجه ندارید و از ارزش های این مقاله کوتاه ست.
۲- نژاد پرستی در امریکا وجود دارد و طرح آن و نقد آن چه ربطی به حذف فیزیکی و مارکس و چپ و راست دارد , چه کسی دنبال حذف فیزیکی ست , آن فکر و کسی که فریا دمیزند " بکشید او را " , _ یعنی اوباما را - دنبال حذف فیزیکی ست یا کسی که نژاد پرستی را رد می کند.
۳- در مقاله دموکرات ها هم مورد نقد قرار گرفته اند و تاکید شده است که همه ی مخالفان اوباما نژاد پرست نیستند و... نمونه های دیگر . به نظر این بخش مقرون به صرفه نبوده که از طرف شما خوانده شود
و سخن آخر نظر شما را به جنس بر خورد آقای حسینی جلب می کنم .
اوباما از افزایش مالیات برای ثروتمندان سخن می گوید و مک کین و معاون او اورا " چپ " , سوسیالیست " و بسیاری از جمهوریخواهان او را " کمونیست " می خوانند , و شباهت های ناگزیر نوع برخورد آقای حسینی و سلطنت طلبها را نمی توان پوشاند.
بنده متاسفانه با آقای نقره کار نسبتی ندارم و از طریق کتاب ها و نوشته های ایشان با ایشان آشنا هستم , صداقت و سلامت ایشان را در نقد خود و شهامت ایشان را در طرح مسایلی نو می ستایم ضمن اینکه با بسیاری از نوشته و نظراتشان موافق نیستم.
۴۰۰۵ - تاریخ انتشار : ٣ آبان ۱٣٨۷
|
از : شهرام ماکویی
عنوان : دیدگاه های ایدئولوژیک نویسنده
من با نظر خانم محمدی نژاد مخالفم. دیدگاه های ایدئولوژیک نویسنده زمینه ساز نظرهای او میباشد. با عرض معذرت باید بگویم که مطالب مطرح شده توسط آقای نقره کار کمی غیر واقع بینانه است و دلیل این مسئله شاید ریشه در باورهای چپ ایشان داشته باشد. دقت کنید که شمار قابل توجهی از کاربران بر غیر منطقی بودن حرفهای نویسنده تاکید کردند. ولی در مورد این حرف شما که افراد فاقد دانش نباید در این بحث شرکت کنند موافقم.
۴۰۰٣ - تاریخ انتشار : ٣ آبان ۱٣٨۷
|
از : فاطمه محمدی نژاد
عنوان : پاسخ درست بجای فحاشی
جمیله خانم من مقاله آقای حسینی را خواندم و با نظر شما در مورد مطرح کردن مارکس و لنین موافقم. همینطور موافقم که آقای حسینی تند مینویسد ولی در مورد ضدیت او با سیاهان با شما هم عقیده نیستم. او برای اثبات حرف خود فکت می آورد و شما بجای جوابگویی به او فحش میدهید. شما از کجا میدانید او سلطنت طلب است و اگر هم باشد چه ربطی به موضوع بحث دارد؟ من در مورد تام بردلی گوگل کردم و حق با حسینی است. نظریه مزبور فقط یک تئوری است و جنبه علمی ندارد. در مورد زن اوباما نیز درست میگوید. او هم این نظریه را قبول ندارد.
خانم عزیز چرا هر وقت کسی بر علیه آقای نقره کار مطلب مینویسد شما عصبانی میشوید؟ آیا با او نسبتی دارید؟ من هم به نوبه خود با محافظه کاران مخالفم ولی این نباید بنای فحاشی باشد. شما در مقاله قبل نیز همین کار را کردید. واقعیت آن است که مقاله آقای نقره کار کمی غیرواقع بینانه است و ضمن احترام به ایشان باید از او انتقاد کرد. خانم عزیز با عرض معذرت و بدون آنکه قصد اهانت به شما داشته باشم باید بگویم که از دانش کافی برای شرکت در چنین مباحثی برخوردار نیستید. البته احساسات و هواخواهی شما از آقای نقره کار قابل تحسین است.
۴۰۰۲ - تاریخ انتشار : ٣ آبان ۱٣٨۷
|
از : جمیله حسنی
عنوان : نژادپرستی یعنی همین؟
نوشته آقای حسینی را بخوانید , برای کینه موجود به سیاهان در این مقاله چه تعریفی می توان به دست داد ؟ بگذریم از کلمات و نام ها و موضوع هایی در نوشته ایشان که ربطی به مقاله ندارد .ایشان نسبت به مقاله نقره کار نقد و نظر ندارد کینه ونفرت دارد که این بسیار زننده است . کافی ست نام برادلی را در " گوگل " بزنید تا ده ها مقاله در این رابطه با نظر های متفاوت بخوانید همان طور که نقره کار اشاره کرده عده ای نظر گیری ها را نا درست می دانند و عده ای علت را سیاه پوست بودن او می دانن و نگرانی دموکرات ها هم به همین خاطر است . دانشمند عصبانی و سلطنت طلب ما هم می تواند بگوید آن نظری که علت را سیاه پوست بودن برادلی میداند قبول ندارم این همه گنده گویی و پای مارکس و این و آن را وسط کشیدن ندارد .
٣۹۹٨ - تاریخ انتشار : ٣ آبان ۱٣٨۷
|
از : جواد حسینی
عنوان : تعبیر نادرست وقایع
بدون شک هیچ انسانی نمیتواند منکر وجود نژاد پرستی در ایالات متحده شود. نژاد پرستی کالایی است که علی رغم مخرب بودنش هنوز خریدارانی هر چند کم ،چه در بین سفید پوستان و چه در بین سیاهان و دیگر رنگین پوستان، دارد. هنوز حمایت ناصحیح جامعهء سیاهپویت آمریکایی از OJ Simpson را در جنجال پروندهء قتل ، و علی رغم وجود مدارک بسیار مستدل و غیر قابل انکار در شرکت او در جنایت، را به خاطر داریم. سخن ما بر سَرِ وجود نژاد پرستی در جامعهء آمریکا نیست. سخن بر سَرِ نژادپرست بودن کشور آمریکا، چه در بین سفیدپوستان و چه در بین رنگین پوستان، است. به نظر من برخورد آقای نقره کار با این مسئله و نتیجه گیری ایشان بسیار سطحی و کودکانه است (امیدوارم که این سخن من، همچون مراتب قبل، آتش خشم مریدان ایشان را بیش از اندازه شعله ور نکند). آقای نقره کار میفرمایند:
"ابعاد و گستردگی نژاد پرستی در انتخابات اخیر ریاست جمهوری امریکا چنان چشمگیر شده است که علیرغم پیشتازی "باراک اوباما" در تمامی نظرسنجی ها, در میان دموکرات ها و هواداران حزب این نگرانی وجود دارد که اوباما به خاطر رنگ پوستش بازنده ی انتخابات شود."
یعنی اگر آقای اوباما بُرد (که از قرآین چنین بر میآید) که خب ُبرده (و لابد پیروزی او مشت بزرگی است بر دهان "امپریالیزم" :))، ولی اگر "خدای ناکرده" باخت، این هیچ دلیلی ندارد مگر آنکه سرانجام میلیونها آمریکایی ناآگاه (و یا به قول آقای نقره کار در مقالهء قبلیشان "مغزشویی شده")، تحت تاثیر نژاد پرستان، به این امید آیندهء پرولتاریا (به زعم آقای نقره کار و هم کیشانشان و نه بر مبنای واقعیات) رای منفی داده اند....
آقای نقره کار در موردی دیگر دست به تحریف واقعیات میزند و آن مسئلهء عدم انتخاب Tom Bradley در اوایل دههء ۸۰ است. این موضوع که سیاهان به خاطر زنگ پوست خود در انتخابات شکست میخورند، یک فرضیهء بیربط و توخالی است (به این فرضیه اصطلاح bradley-wilder effect اطلاق میشود). این فرضیه، علی رغم داشتن طرفدارانی اندک، توسط هیچ متخصص امور جامعه شناسی و فرهنگی به اثبات نرسیده و بسیاری از چهره های مطرح، از جمله میشل اوباما همسر سناتور اوباما (که بانویی فوق العاده قابل احترام است)، بر بی اساس بودن آن تاکید میورزند (رجوع کنید به مصاحبهء خانم اوباما با Larry King).
حال "رفیق" عزیز آقای نقره کار کاسهء داغتر از آش شده و علی رغم نظر همسر اوباما بر این باور است که شکست نامحتمل اوباما در انتخابات آینده چیزی جز پیروی از نظریهء bradley-wilder نیست!!
پیروزی غیر منتظره در انتخابات ربطی به نژاد و رنگ پوست ندارد. پرزیدنت ریگان در سال ۸۰ با ۱۰ درصد اختلاف از جیمی کارتر به پیروزی رسید، در حالیکه آخرین نظرسنجی در چند روز قبل از انتخابات حکایت از پیروزی کارتر با ۶ درصد اختلاف میکرد. مایکل دوکاکس انتخاباتِ ۸۸ را، علی رغم داشتن ۱۷ درصد برتری، به مفتضاحانه ترین شکل ممکنه به جرج بوش پدر واگذار کرد. جان کری و ال گور (بویژه ال گور) تا آخرین روزهای انتخابات با داشتن برتری چشمگیر از بوش جلو بودند. حتی پرزیدنت کلینتون انتخابات ۹۲ را با کمی بیش از ۵ درصد از بوش برد، در حالیکه آخرین نظز سنجی ها به او چیزی در حدود ۱۴ درصد برتری نسبت به بوش میداد....
خلاصه کلام آن که آقای نقره کار و دیگر دوستان تربیت شدهء فرهنگ مارکس و لنین و استالین، همچون اسلامیون، تحملی برای عقاید مخالف ندارند. کسی که با آنها نیست دشمن آنان است و اگر طرف مقابل پیروز شد دلیلی آن چیزی جز توطئه گری و بدجنسی نیست.
آنان نه طرفدار دموکراسی و حقوق بشر، بلکه هوادار انقلاب و حذف فیزیکی گروههای طبقاتی مخالف خود هستند. هر چند که تجربه نشان داده که بزرگترین دشمنان آنان همانا همین طبقهء کارگر و زحمتکش است.
٣۹۹۲ - تاریخ انتشار : ٣ آبان ۱٣٨۷
|
از : حسن کمالی
عنوان : یعنی در امریکا نژادپرستی نیست؟!
آقای جان که فارسی می خوانی و انگلیسی جواب می دهی ( چه خوب ) و جناب اسد نژادپرپرستی در امریکا وجود دارد یا ندارد؟ اگر ندارد پس این همه بحث در رادیو و تلویزیون و مطبوعات امریکا در باره نقش Race در انتخابات چیست ؟ آن کس که می گوید من به خاطر سیاه بودن اوباما به او رای نمی دهم اگر نژادپرست نیست پس اسم مبارکش چیست ؟ من هم با شما آقای جان و اسد موافقم که همه ی مردم امریکا نژاد پرست نیستند این را آقای دکتر نقره کار در مقاله ذکر کرده اند و حتی گفته اند همه ی مخالف ن اوباما هم نژادپرست نیستن .نژادپرستی در امریکا وجود دارد و در این انتخابات رل بازی خواهد کرد .
٣۹٨۱ - تاریخ انتشار : ۲ آبان ۱٣٨۷
|
از : john galt
عنوان : you are wrong!
The fact that a black American is the candidate and has raised more than $۴۰۰ million of campaign contribution proofs your point wrong. if this country was racist NO one would contribute to his campaign. Just last week ۱۰۰,۰۰۰ people came to his rally and you talk about.you got the whole thing WRONG. us has the most perfect representative democracy.
٣۹۷۱ - تاریخ انتشار : ۲ آبان ۱٣٨۷
|