یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

با یاد مجید شریف، شهید عشق - محمدعلی اصفهانی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : حسن م

عنوان : مجید یکی از هواداران شورای ملی مقاومت بود که به ایران بر گشت
دارا جان مجید اسم این فرد بود و نه سعید. مجید فرانسه زندگی میکرد و در حاشیه شورا با جریان آیت الله گنجه ای ظاهرا همکاری می کرد. ایشان زندگی در ایران را به فعالیت در خارج ترجیح داد وبه ایران رفت. در جریان قتل های زنجیره ای توسط حکومت اسلامی که به آن پناهنده شده بود بقتل رسید. حالا عده ای شاید قصد دارند راه او را ادامه بدهند و خجالت می کشند انرا صریح بیان کنند و از هر مرده ای می خواهند امام زاده ای بر پا سازند. اگر اخوند ها حسین را علم کرده اند این آقای محترم هم مجید را در قرن حاضر یافته برای ستایش . تا دیروز پیشوایش رهبر مجاهدین بود که حالا دشمنش شده و هر فرصتی را برای توحین به او استفاده می کند و دیگران را که با افکارش موافق نیستند زود متهم می کند. آقای اصفهانی دوست دارد همچون مسعود رجوی رهبر باشد اما هواداری نمی یابد.
۴۶٨۰ - تاریخ انتشار : ۲ آذر ۱٣٨۷       

    از : دارا شهر

عنوان : اما اسلام دین کشتن و کشته شدن است.
متاسفانه کسی راستش را نمی گوید که سعید شریف که بود و چرا کشته شد. هر چند هیچ کس سزاوار مجازات اعدام و کشتن و کشته شدن نیست. اما اسلام دین کشتن و کشته شدن است.
۴۶۷٨ - تاریخ انتشار : ۲ آذر ۱٣٨۷       

    از : سین ... ...

عنوان : تشکر
"دوست مجید" عزیز
۱- اگر شما را آزرده خاطر کردم پوزش می خواهم.
۲- "شورا" خودش کلهم ، به لحاظ تشکیلاتی در حاشیه مجاهدین محسوب می شد. مجید هم در حاشیه شورا. شرکت در چند جلسه (که هیچ وقت هم اسمش به عنوان عضو شورا معرفی نشد یا لااقل من ندیدم)، نشان می دهد که او در حاشیه یک حاشیه بوده است. در نتیجه انتقادات او دست بالا می توانسته انتقاداتی خطی و سیاسی و یا انتقاد به روابط باشد و نه یک چیز اسرار آمیز که گفتن اش در این شرایط به صلاح نباشد. حرف من همین است. شما نیک می دانید که گفتن این که چیزهایی هست که فعلا صلاح نیست بگویم هزار بار تاثیرش بدتر از گفتن آن چیزهاست. اگر همین اصل اخلاقی در میان اپوزیسیون رعایت شود، فضا خیلی سالم تر می شود. موفق باشید.
۴۶۷۷ - تاریخ انتشار : ۲ آذر ۱٣٨۷       

    از : دوست مجید

عنوان : برای «س.. ...»
«س ... ...» گرامی!
نوشته اید: «موضع گیری در قبال گفتار ، اعمال و کردار مجاهدین و رهبری اش حق شماست؛ اما بهتر بود جداگانه به آن می پرداختید تا ارزش اش بهتر دانسته شود و نه در وسط این دعوا.» راست می گویید. اما من نه تمایلی داشتم و نه تمایلی دارم که اینچنین پیش آید که به قول شما «صبوری و متانت قبلی را از دست» بدهم.
اما نگاه کنید و ببینید که این ها چه در باره مجید نوشتند. پشت سرهم. بالاخره کمی هم به آن طرف قضیه نگاه کنید و از خودتان بپرسید که اگر به جای من بودید و می دیدید که با یکی از پاک ترین آدم هایی که چه در عالم سیاست و چه در عالم غیر سیاست به او برخورده اید، آن هم درست در سالگرد شهادتش، اینگونه برخورد می شود، آیا مطمئنید که می توانستید خودتان به نصیحتی که به من کرده اید عمل کنید.
جوابش را به من ندهید. به خودتان و وجدان خودتان بدهید. و بدنیست که قبل از آن، اظهار نظر ها را از آغاز تا به حال یک بار مرور کنید.

نوشته اید که: «ابهام من این است که اگر خوانندگان گرامی، به سوال های شما پاسخ گفتند، مایل هستید که به سوال های مطروحه من جواب دهید؟» در پاسخ شما می گویم:

۱ ـ من از خوانندگان نخواسته ام و نمی خواهم که به من پاسخ دهند. قصدم این بود که پرسش و پاسخی را در ضمیر خود مطرح کنند. اگر از معنای حرفم چنین استنباطی نمی شود، اشکال از من است. ببخشید.

۲ ـ خیر! مایل نیستم که در اینجا و در این صفحه به آن «سوال های مطروحه» شما جواب بدهم. خودتان مگر نگفته اید که پرداختن جداگانه به موضوع، بهتر است؟ به اصل و جوهر موضوع باید جداگانه پرداخت. پاسخ دادن به «سوال های مطروحه» شما بدون پرداختن به اصل و جوهر موضوع، از نظر من امکان پذیر نیست. چون باید مقولات مرتبط به هم را نخست در یک مجموعه ریخت، و بعد، دست به تجزیه و تحلیل زد. شما که طرفدار منطق مکانیکی نیستید. هستید؟ (پاسخش را به من ندهید، به خودتان بدهید. با مروری بر پرسش هایتان و شکل مطرح کردنشان).

نوشته ایدکه: «توصیه دوستانه من به شما این است که مخاطب خود را همواره این دسته اخیر (که توضیح داده ایدشان) قرار دهید.» کاملاً حرف درستی است وقتی که انسان فقط با این مخاطبان طرف باشد. نه این که سازمانی که شیوه تبلیغات و ضد تبلیغاتش لمپنیسم، و اتهام زنی، و پرونده سازی، و دغل و نیرنگ است افراد خودش را به سمت آدم روانه کند. یکی بعد از دیگری. امیدوارم که شما مثل بعضی ها از کلمه «هوادار نما» برای کسانی که دقیقاً از سایت ها و نشریات و نوشته ها و گفته های مجاهدین الگوبرداری می کنند استفاده نکنید. این فقط خود را فریب دادن است.

ضمناً مجید شریف، در حاشیه نبود. در متن بود. در متن متن. او در جلسات رسمی شورا شرکت می کرد. شرکت فعال. قبلاً در این باره توضیح داده ام.

اگر نخواهم ریا کنم باید بگویم که یک جمله شما و نوع بیانش، مرا به فکر فرو برد. به فکری که نباید درست باشد:
«اشعار عرفای بزرگ ایران را هم خرج او می کنید».
من در ته این جمله، کینه می بینم. کینه ای که باصاحبانش آشنا هستم.
تأکید می کنم که این فقط مرا به فکر فرو برد. فکری که نباید درست باشد.

در هر صورت، از نظر من آن کسی که از وحشت نفوذ روزافزون داریوش فروهر در داخل و خارج ایران، در حالی که به دروغ بودن سخن خودش یقین دارد، او را مأمور وزارت اطلاعات می نامد موجودی است پست. پست تر از پست. مخصوصاً وقتی که خودش را رهبر اپوزیسیون هم بداند.
۴۶۶۷ - تاریخ انتشار : ۲ آذر ۱٣٨۷       

    از : احسان مرادی نژاد

عنوان : اگر مجید شریف شهید است پس فریبا هشترودی هم شهید زنده می باشد
دوستان می دانند که خانم هشترودی هم که زمانی عضو این شورا بود به ایران رفت و آمد می کند. این فرد هم چون کشته نشده می تواند بگوید شهید زنده است.
۴۶۶۶ - تاریخ انتشار : ۲ آذر ۱٣٨۷       

    از : سین ... ...

عنوان : به هم ریختن ارزش ها!
"دوست مجید" عزیز:
۱ - شما صبوری و متانت قبلی را از دست دادید، و به یک باره زبان دیگری به سخن گشودید. گفتید (لااقل من این طوری فهم کردم) که به علت شرایط خاص (که لابد منظورتان مخمصه ای است که مجاهدین دچارش گشته اند)، صلاح نمی بینید که ناگفته هایی بین مجید شریف و مجاهدین را به زبان بیاورید. من هم به شما گفتم این نحوه ابهام پراکنی ضررش چند برابر شفاف سازی و به صراحت گفتن آن اسرار است. با نوشته جدید شما، به درستی حرف خودم پی بردم. حالا هم که سوال ها یی را من روی میز شما گذاشتم و شما به شیوه ای - که بیشتر گریز از تن دادن به حقیقت را تداعی می کند - به جای جواب دادن، چند سوال برای خوانندگان این ستون مطرح کردید. گو این که سوال هم نیست، زدن به رهبری مجاهدین و سوز دل دادن به کسانی است که به عنوان هوادار مجاهدین، از همین سنخ برخورد را با خود شما می کنند. موضع گیری در قبال گفتار ، اعمال و کردار مجاهدین و رهبری اش حق شماست؛ اما بهتر بود جداگانه به آن می پرداختید تا ارزش اش بهتر دانسته شود و نه در وسط این دعوا. ابهام من این است که اگر خوانندگان گرامی، به سوال های شما پاسخ گفتند، مایل هستید که به سوال های مطروحه من جواب دهید؟
۲- نظر شخصی من این است در مطالبی که عمدتا مربوط به مجاهدین در این سایت چاپ می شود، دو گروه به طور اکتیو واردمی شوند، یکی طرفداران سرسخت مجاهدین و دیگری مخالفان سرسخت مجاهدین. خواننده با تجربه به سادگی می تواند این دو گروه را تشخیص دهد. باید از سایت اخبار روز تشکر کرد که سانسور نمی کند و به همه راه می دهد. اما کم نیستند افرادی که با رژیم خمینی مرزبندی دارند و در عین حال منتقد مجاهدین نیز هستند. توصیه دوستانه من به شما این است که مخاطب خود را همواره این دسته اخیر قرار دهید. این باعث می شود که هرگز از موضع انصاف خارج نشوید و شان و قدر خود را جا به جا نکنید. و الا ساده ترین کار این است که به هر کس که به زبانی شناخته شده، علیه مجاهدین سخن گفت، مارک مامور وزارت اطلاعات بزنیم و به هر کس که با همان زبان از مجاهدین دفاع کرد، فرستاده تشکیلات به سایت قلمداد کنیم. چه اشکالی دارد که به جای مشخص کردن ذهنی جایگاه تشکیلاتی و ارتباطی نظر دهنده (که بیش از نود در صد هم اسم مستعار هستند) منطق و استدلال خودمان را به زبانی محترمانه مطرح کنیم و قضاوت را به خواننده واگذار نماییم؟
۳- من چگونه باید ثابت کنم که در فرمول ۸۰ درصد ۲۰ در صد شما نمی گنجم و واقعا مشتاق جواب گرفتن برای یک ابهام سیاسی - امنیتی در مورد مجید شریف هستم؟ وانگهی؛ اگر ما پس از سی سال، شناخت کافی از حکومت و کارکرد سیستم های امنیتی او داشته باشیم، کار سختی است که هشیار باشیم که یکی از شگردهای رژیم برای سوار شدن روی مدیای اپوزیسیون، اعزام سخنگویانی با موضع قلابی مخالف رژیم است؟ این، اصلا نیاز به کشف و اعلام توسط مجاهدین دارد؛ گیرم که ترکیب ۸۹ و ۲۰ واقعی نباشد، اما شما در اصل این شگرد حکومت شک دارید؟ نه، واقعا شک دارید؟
۵- من اعتقاد ندارم که هرکس که به دست رژیم جنایت کار خمینی کشته شد، شهید و قهرمان و یا به قول شما "شهید عشق" است. این، یک نوع به هم ریختن ارزش های عمومی است که لااقل در بخش قابل توجهی از مبارزین، چه مارکسیست، چه ملی و چه مسلمان پذیرفته است. شما از بخشی از این مبارزین گله مندید که چرا در بزرگداشت مقتولین زنجیره ای از دوست فرهیخته تان مجید شریف یادی نمی کنند. از همین نوشته معلوم است که در ذهن خود دلیلی هم برای آن دارید و باز نمی گویید. یعنی باز شیوه ابهام پراکنی. اشعار عرفای بزرگ ایران را هم خرج او می کنید، ولی واضح نمی گویید که چرا او "شهید عشق" است. چرا به جای مغلق گویی که بهتر بود شوکران عشق را سر نمی کشید، به طور واضح از دوست از دست رفته خود انتقاد نمی کنید. مگر انتقاد، از شان مجید کم می کند؟ البته نفس این انتقاد چندان واجد اهمیت نیست؛ اشکال در این است که از نوشته شما که برخلاف ظاهر ادبی و فرهنگی آن، سراپا سیاسی است، نمی شود نتیجه گرفت که آیا ایران رفتن در سایه این حکومت و توافق قبلی با او ، به قصد کار فرهنگی کردن برای مردم، درست است یا خیر؟
۶ - من سوال سابقم از شما را باز تکرار می کنم: شما انتقاد مجید از مجاهدین را غلیظ تر کردید و گفتید "جدی و بنیادی" بوده است. از شما به جد خواهش می کنم که به اشاره هم که شده از این انتقادات نام ببرید؛ این گفتن، عین اخلاق است و این طور ابهامات را غلیظ تر کردن یک نوع بی اخلاقی است. آیا مجید که مدت کوتاهی در حاشیه انتشاراتی و فرهنگی مجاهدین در پاریس قلمزده و مقالاتش ثبت است ؛ چه سنخ انتقاد جدی از مجاهدین داشته ؟ جز این که - به فرض - از مشی مسلحانه اننقاد داشته ، از عراق رفتن مجاهدین انتقاد داشته ، از انقلاب ایدئولوژیک انتقاد داشته از نحوه رهبری در مجاهدین انتقاد داشته، از رفتار مسعود رجوی انتقاد داشته، از برداشت های مجاهدین از اسلام انتقاد داشته، از رفتار مجاهدین با شورایی ها انتقاد داشته، راستی کدام یک؟ اگر این هاست؛ مگر این ها اسرار ناگفته ای است که شما هر بار در یک لفافه غلیظ تر؛ خواننده را از کنجکاوی ،جان به لب می کنید . مگر از نوشته شما این طور مستفاد نمی شود که علاوه بر رژیم و باند سعید امامی ، مجاهدین هم بفهمی نفهمی سهمی در سرنوشت دردناک مجید در ایران داشته اند؟ مصرانه خواهشم را تکرار می کنم که سربسته هم که شده به یکی دو تا از بدترین انتقاد های "جدی و بنیادی" مجید از مجاهدین اشاره کنید. چه به سرما ایرانی های "مبارز" آمده که حتی حاضر نیستیم با داشتن اسامی مستعار، صریح باشیم!! ممنون
۴۶۶٣ - تاریخ انتشار : ۲ آذر ۱٣٨۷       

    از : دوست مجید

عنوان : بی خود بالا و پایین نپرید که برایتان فایده ندارد ولی زیان دارد
همین که مجاهدین از مجید شریف، حتی پس از شهادت او اینچنین در هراسند و آدم به اینجا می فرستند تا مسائل را مخدوش کنند، خود بهترین دلیل بر سه چیز است:

۱ ـ برخلاف آنچه دوستی به نام «س..» نوشته اند حد اقل، خود مجاهدین به خوبی می دانند که مسائلی که مجید را از آن ها و شورا دور کرد، بسیار جدی و بنیادی بوده است و نه «بگو مگو». اما فکر می کنم که حق با ایشان باشد. یعنی باید سکوت رادر باره بن و بنیان پندار و گفتار و کردار مجاهدین، بی هیچ ملاحظه ای در هم شکست.

۲ ـ طبعاً حساب آن ها که در همین ستون، صادقانه و شرافتمندانه از مجید انتقاد می کنند که چرا به استقبال چنان مرگ از پیش محتملی رفت، با فرستادگان مجاهدین به این سایت یکی نیست. و من در اینجا صریحاً می گویم که خود من هم دوست می داشتم و این را درست تر می دانستم و می دانم که مجید، جام شوکران را اینچنین آرمانگرایانه به دست نگیرد و سر نکشد. اما او من نبود و من او نبودم و نیستم.

۳ ـ رهبری مجاهدین به میزان مطرود بودن خود، و به میزان نفرتی که از خود درمیان مردم به جا گذاشته است آگاه است. برای همین هم هست که فرستادگانش را مجاز و موظف می کند که مثلاً از این که «مجاهدین اشتباهاتی هم داشته اند» حرف بزنند، یا تا دلشان می خواهد به دین و مذهب (که برای مسعود و مریم، دام تزویر و بساط سالوس و ابزاری برای به انقیاد کشانیدن پیروانشان است، و نه اعتقاد و آرمان و ایمان) فحش بدهند.
این سازمان، در آن موقع که بیا و برویی بیشتری داشت و صدامی در کار بود و غیره، تزی ساخت معروف به «بیست درصد و هشتاد درصد»، و یکی از همکاران خارج کشوری رژیم را به ازای پرداخت پول و حل مشکلی که به آن گرفتار شده بود (زندان در خارج کشور) به فرانسه فرا خواند و از او خواست که این تز مجاهدساخته را تبلیغ کند.
این همکار خارج از کشوری رژیم نوشت که سعید امامی به او گفته بود که شما هشتاد درصد به رژیم بزنید و بیست درصد به مجاهدین.
اما این فرد بعد از مدتی به اصل خود بازگشت و به تفصیل توضیح داد که چگونه و در چه شرایطی و به چه بهایی و با چه شیوه ای، مجاهدین مطالب خود را از زبان او می نوشتند.
اگر چه هر خردمندی می دانست که آن رهبری پاکباخته به چه منظور این جفنگیات را ساخته است، بازگشتن این فرد به اصل خود و توضیحاتش در مورد چگونگی ماجرا، باعث شد که مجاهدین دیگر از این تز جز برای عقب افتاده ترین و پوک ترین و کم شعور ترین هواداران خود استفاده نکنند.
اما چیزی که از این ماجرا یاد گرفتند این بود که بد نیست خودشان چنین شیوه ای را در مورد خودشان، البته در حد نود و نه درصد به یک درصد اجرا کنند.
این است که می بینید کسانی را می فرستند که یک درصد از مجاهدین خرده بگیرند و نود و نه درصد به منتقدین مجاهدین بزنند.
این هم از مجموعه «زرنگی» های مسعود و مریمی است. همان «زرنگی» هایی که به این روزشان انداخته است...

و دو سئوال صریح، نه از عوامل ارسالی مجاهدین که همسخنی با آن ها در شأن موجوداتی همچون خودشان است، بلکه از خوانندگان این ستون:

یک: آیا داریوش فروهر، همانگونه که رهبر و معلم نسل فدا، برادر مجاهد، شیر همیشه بیدار و.. مسعود رجوی به صراحت و با ذکر نام، در پیام ۲۲ بهمن خود گفته است، «مأمور و عضو وزارت اطلاعات » بود یا نه؟

دو: اگر نه، پس آن نابکاری که از وحشت نفوذ روز افزون فروهر در داخل و خارج ایران، چنین سخن رذیلانه ای را در مورد فروهر گفته است، اساساً می تواند به عنوان یک آدمیزاد تلقی شود؟ چه برسد به رهبر و پیشوا، یا مثلاً یک فرد اپوزیسیون که البته اشتباهات اندکی هم داشته است؟
۴۶۵۵ - تاریخ انتشار : ۱ آذر ۱٣٨۷       

    از : هرکه مجاهد بود فقط او شهید است!!!!!!! -

عنوان : کمی شرم بکشید بس است
بله جناب علیزاده ، هرکه مجاهد بود شهید است و هرکس نبود نا شهید. این تفکر شرم آور است. همین گمراهی در فکرتان بود که شما ها را اشرف نشین کرد و به دامن صدام حسین انداخت. کسی که به ناموس و میهن شما تجاوز کرد به او پناه بردید من ندیده ام اما شنیده ام فیلمش موجود است که رجوی دارد پاگون صدام متجاوز را می بوسد.
این چه مبازره ای است که برای پیشبردش باید پاگون یک لاجوردی مانندی را بوسید
آن هم ناکسی که خود را ذاتاً دشمن ایران و ایرانی می دانست
کمی شرم بکشید بس است
۴۶۵٣ - تاریخ انتشار : ۱ آذر ۱٣٨۷       

    از : افشین علیزاده

عنوان : مجید شریف
مجید شریف یک توّاب و تسلیم شده به رژیم سنگسار بوده است. شما باید در مبارزه مرز بندیهایی را در رابطه با رژیم پلید و اشغالگر ایران داشته باشید. اعطای مقام شهید! به این عنصر بریده و تسلیم شده در واقع لوث کردن ارزشهای مبارزاتی که پذیرفتنی هم نیست. آقای اصفهانی در اینجا دارند سرنا را از سر گشادش می دمند.
۴۶۴۶ - تاریخ انتشار : ۱ آذر ۱٣٨۷       

    از : احسان مرادی نژاد

عنوان : دوست مجید و عضو سابق شورا و نویسنده مقا له یک فرد بیشتر نیست
فرهنگ مسخره تقیه و شیعه گرای آخوندی را باید کنار گذاشت و حقیقت را بمردم رسانید. نویسنده نمی تواند با بدگوئی به مسعود رجوی کارهایش را پنهان کند. اشتباهات رجوی توجیهی برای رفتن زیر عبای ملاهای ضد ایرانی نیست. اسم تسلیم و بریدگی را نمی توان ادامه مبارزه نامید. مردم را مذهبی ها همیشه خر حساب می کنند و خودشان را پیامبر.
۴۶۴٣ - تاریخ انتشار : ۱ آذر ۱٣٨۷       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۴۵)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست