یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

کانون نویسندگان ایران, کانون ستیز با سانسور - مسعود نقره کار

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : فرهاد از ایران

عنوان : در پاسخ خانم شیدا
خانم شیدای احمدی، مقایسه هیتلر با رضا شاه مقایسه ای کاملاً اشتباه است. هیتلر کوره های آدم سوزی براه انداخت و میلیونها انسان را، به خاطر داشتن نژادی متفاوت، زنده زنده در آن سوزاند. تا پیش از رضا شاه اقلیتهای مذهبی در کشور میبایست نشانی رنگی را به لباس خود وصل میکردند (هر اقلیت مذهبی دارای یک رنگ مخصوص بود) تا مسلمانان "عزیز" از نامسلمان بودن این فرد مطلع شوند و از تماس با او پرهیز کنند (درست نظیر کار هیتلر در مورد اجباری بودن نصب ستاره داوود بر لباس یهودیها در ملاء عام). این رسم ناپسند را رضا شاه از میان برداشت. هیتلر هیچ نوآوری و تحولی را در هیچ زمینه ای برای آلمان به ارمغان نیاورد. قبل از روی کار آمدن هیتلر آلمان یک کشور بسیار پیشرفته در استانداردهای صنعتی آن روز بود. آلمان پیشگام صنعت مکانیک، صنعت داروسازی و شیمی، و علم فیزیک در دنیای آن روز بود. نمونه های آن هم وجود کمپانیهای بزرگی چون دایملر، بنز، اپل، هوخست، بایر و ... است که سالها پیش از روی کارآمدن نازیسم در آلمان بوجود آمده بودند. کشور شما در دوران پیش از رضا شاه یک کشور به معنی واقعی عقب افتاده و قرون وسطایی بود. بدور از هر نوع مبالغه ای، بجز قشر بسیار کوچکی از جامعه تهران نشین، اکثریت قریب به اتفاق ملت ایران زندگی مشابه با زندگی پدرانشان در ۵۰۰ سال قبل داشتند. خانم عزیز، تا قبل از روی کار آمدن رضا شاه کشورهای خارجی به شما اجازهء (بله درست خواندید اجازه) تشکیل نهادهای مدرن برای ادارهء مملکت، همچون بیمه، بانک، ارتش، ژاندارمری، گمرک و غیره را نمیدادند. این رضا شاه قلدر و بی سواد و "نوکر اجنبی" بود که امتیاز اینها را از خارجیها گرفت و موسسات ایرانی نظیر آن را بوجود آورد.
زن آلمانی هیچ مشکل اجتماعی، بنابر استانداردهای زمان، نداشت. او میتوانست کمابیش از امکاناتی که برای مردان فراهم است استفاده کند. ولی با مادر و یا مادر بزرگ شما تا پیش از حکومت رضا شاه مثل حیوانی رفتار میشد که کار او فقط پختن، شستن و بچه پس انداختن و همبستر شدن با مرد بود. این حکومت "دیکتاتوری" و "ضد مردمی" رضا شاه بود که نه تنها از لحاظ قانونی بلکه از لحاظ فرهنگی و اجتماعی زن ایرانی را از کُنج پستو ها و اندرونیها و حرمسراها به دبستان و دبیرستان و دانشگاه و مراکز کار در اجتماع برد و این همان چیزیست که بیش از سی سال خواب راحت را از رژیم برخواسته از انقلاب مردمی و ضد امپریالیستی ۲۲ بهمن (که البته قرار نبود رژیمی اسلامی شود) ربوده است. اگر رضا شاه نبود، شما هم زندگی چون زنان عربستان و افغانستان داشتید. اگر میخواهید زضا شاه را با کسی مقایسه کنید، باید او را با بیسمارک مقایسه کرد که دست بر قضا همچون رضا شاه اعتقادی به دموکراسی نداشت و قطعاً این مسئله نقطه ضعفی برای هر دوی آنان است.
۴۷۷٣ - تاریخ انتشار : ۶ آذر ۱٣٨۷       

    از : شیدا احمدی

عنوان : موضوع بر سر سانسور است
جناب محقق اکسفورد دیده ! موضوع مقاله بر سر سانسور است چه ربطی به کمونیست بودن ونبودن دارد صحبت از جاده و کارخانه و... ساختن نیست, هیتلر هم جاده و کارخانه و دانشگاه کم نساحت . آیا نظر نقره کار در مورد سانسور در دوره رضاشاه و پسرش درست است یا غلط , این را روشن بفرمایید. با احترام ( البته نه مثل شما بعد از گفتن مشتی بد و بیراه)
۴۷۵۷ - تاریخ انتشار : ۵ آذر ۱٣٨۷       

    از : محقق دکترا از آکسفورد!

عنوان : نظر دوم
دکتر در مورد رضاشاه بی انصافی می کند و نمی گوید که رضا شاه اولین بنیان گذار حکومت سکولار در ایران بود!! نمیگوید رضاشاه زنان اسیر در چنگال جهل و مردسالاری را کشف حجاب کرد! دکتر نمی خواهد ببیند که رضاشاه (نهاد پادشاهی آن زمان) با اندیشه پیشرو چگونه آموزش پرورش و دادگستری را از نهاد مذهب پس میگیرد! و مذهب را چند قدم به عقب می راند! دانشگاه به سبکه فرنگ می سازد دانشجو به خارج می فرستد! جاده می کشت راه آهن جنوب به شمال را راه می انداز تا قبل از آمدن رضاشاه مردم شناسنامه نداشتند! دکتر نمی خواهد بپذیرد که مهم ترین نیاز کشور و مردم در آن زمان توسعه - راه سازی- آزادیها فردی بود! نه آزادی نوشتن برای فارغ التحصیل های همان دانشگاهی که رضاشاه ساخت بود! و یا آزادی بیان برای دانشجوی از خارج برکشته! البته دکتر نسبت به سی سال پیش که چریک بوده تغییر کرده! او سال های سال است که در کشور شیطان بزرگ زندگی میکند فرو ریزی دیوار برلین را بخاطر دارد! و نکبت درون آن را! سالهای آخر جنگ سرد را درون جامعه سرمایه داری زندگی کرد و برای تعطیلات سالانه به سواحل سوسیالیستی کوبا میرفته! حالا دمکراسی بورژوازی را بهترین نمونه در جوامع انسانی میشناسد! زمانی او جوانی کم تجروبه و احساسی بوده که ممکن بود در اوایل حکومت اسلامی از خود بی خود شده و به دنبال خلخالی روان شود تا انتقام همه آنهای که به دست رضاشاه کشته و یا زندانی شده بودن رو با بیل و کلنگ از آرمگاه رضاشاه بگیره! به هر حال میگن آدم اگر تو جونی کمونیست نباشه قلب نداره! اما تو میانسالی اگر کمونیست باشه مغز نداره با احترام
۴۷۵۱ - تاریخ انتشار : ۵ آذر ۱٣٨۷       

    از : محقق دکترا از آکسفورد!

عنوان : کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان
جناب دکتر! در زمان رژیم پادشاهی خواندن بعضی از کتابها و نوشته ها ممنوع بود چرا که خواندن آنها بخصوص برای نوجوانان و جوانان مضر تشخیص داده میشود! و از انتشار و یا خواندان آن جلوگیری به عمل میآمد! مثل کتابهای روح الله خمینی- علی شریعتی- و آثار ماکسیسم لنینستی! البته تجربه ۳۰ سال گذشته درست بودن ممنوعبت آنها را در آن دوران به اثبات رسانده ! و مضرات آنها را سالها است که شاهدیم! کلا در آن زمان تلاش در آن بود که با تشکیل سپاه دانش مردم سراسر ایران را باسواد کنند! و با تشکیل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان از هرز رفتن و آلوده گی فکری آنها به ایدولوژی های رنگارنگ سرخ و سیاه جلوگیری شود که نشد! در مورد مقایسه و همردیف کردن نهاد پادشاه و نهاد مذهب شما مختارید که فیل را با فنجان مقایسه کنید! اما حتی یک دانش آموز دبیرستانی هم می تواند با یک حساب سر انگشتی تاریخی! بفهمد که نهاد پادشاهی عمدتا طی این سالها پیشرو! و نهاد مذهبی مطلقا ارتجاعی بود! اگر بی انصاف نباشم حداقل نیمی از افتخارات من - شما و ایرانیان در مواجهه با غیر ایرانیان مربوط میشه به شاهان ایران زمین کورش بزرگ - داریوش - اردشیر عادل و رضاشاه کبیر...! با احترام!
۴۷۴۵ - تاریخ انتشار : ۵ آذر ۱٣٨۷       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست