یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

ایران شایسته حکومت بهتری ست!

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : محمود ر

عنوان : به آقای اسدی
شاید آقای «خبرنگار از جنوب تهران» پاسخ شما را بدهد ولی من هم که در وسط تهران زندگی می کنم به شما «معلم زبان مادری » عرض کنم که بنده هم نه سطلنت طلبم و نه مشروطه خواه و...اما خوب ست شما یک بار از شمال به جنوب شهر تهران بروید تا نه اینکه دانشجو و روشنفکر و چپ و راست بلکه کوچه و بازار و خیابان و تاکسی و حتا کتابخانه و مسجد را ببینید و بشنوید که چقدر مردم لعنت بر خمینی می فرستند و چقدر و باز هم چقدر رحمت بر شاه، و خدا شاهو بیامرزه می گویند. بنا بر این بدانید که آنچه را این بابا نوشته چندان بدور از واقعیت نیست. و اگر مجالی شود حتما در دانشگاه نیز آنرا خواهید شنید. این واقعیت جامعه ی ایران است و خوب است هر کس آنرا بداند. ندانستن آن و یا ندیده گرفتن آن باعث اشتباه در حساب و کتاب می شود و مصیبت به بار می آورد. چنانکه یک بار مصیبت شد. بنا بر این طرفداران مشروطه هستند و زیاد هم هستند. و البته باید بگویم متاسفانه. زیرا چنانکه او نوشته و شما هم آنرا کپی برداشته اید این عایدات سی سال حکومت وحشتناک خمینیسم و روحانیت شیعه بر ایران است.
۵٣۶۹ - تاریخ انتشار : ٣ دی ۱٣٨۷       

    از : ناصر اسدی

عنوان : سئوال از خبرنگار ی از تهران -
معلم زبان مادری خارج از کشور
دوست ما - خبرنگار ی از تهران - در باره ی شرائط وانفسا ی جنوب شهر نوشته:
* در این جنوب شهر تهران فقر و فحشاء بیداد می کند...
* رشوه و رشوه دهی و رشوه گیری سکه ای رایج تر از دلار شده....
بعد شروع به انتقاد از خود کرده:
* ما تا اندازه ناکاردان و نالایقیم.....
* ما تا اندازه بیخرد و تا دلتان بخواهد خودپسند و خود محوریم،...
* تا اندازه ما زمانه و زمینه نشناسیم....
سپس از جنوب شهر بیرون میرود و تحلیل های کلی میدهد :
* امروز با این درصد هنگفت اپوزیسیون، ـ که حتا از نظرسنجی های به بیرون گریخته ی نظام حاکی از بیشتر از هشتاد و دو درصد می کند ..
* آری ما با این اپوزیسیون هشتاد و نود درصدص قادر نیستیم یک حرکت حتا نمادین انجام دهیم.. ( ۸۰ و ۹۰ درصد اپوزیسون ؟ )
* اپوزیسیون چپ ما که در زمان انقلاب چهل سال از همه ی جهان چپ عقب بود همچنان در آن سال پنجاه و هفت خودش مقیم شده و حاضر
نیست تکانی بخورد و خانه تکانی کند و از آنهمه اشتباه انتقادی از خود بکند.......
* اپوزیسیون مشروطه خواه نیز با این پشتوانه ی بزرگ مردمی که از نابخردی این رژیم فاسد عایدش شده نیز قادر نیست اشتباهات گذشته اش را برسیمیت بشناسد و در یک مانیفست روشن و شفاف گناهان گذشته اش را بازشناسد... ( راستی منظور از این «مشروطه خواه » داخل ایران مصدقی هاست یا هواداران آنها یی که از صدر مشروطه مبارزه کردند یا طرفداران حجاریان که مشروطه ی اسلامی میخواهد یا مثل خارج از کشور که بعداز انقلاب شدند «مشروطه خواه» )
* گروهی از ملیون نیز که در حقیقت پل پیروزی این رژیم سفاک شدند نیز نه حاظرند و نه قدرتش را دارند و نه جوانیش را که بنشینند و از اشتباهات بزرگ خود سخن بگویند. ( خبرنگار ما باید بداند که ملیون جمهوری خواه هستند یا شاهدوست ؟ چون شاهدوست ها میدانند که ملیون امروزه میانه ای با حکومت پادشاهی ندارند بالاخره ملیون کجا قرار دارند ؟ جمهوری خواه هستند یا خواهان بازگشت پادشاهی )
* بنا بر آنچه گفته شد ملت ایران در یک اشتباه دسته جمعی حکومت وحشتی را سر کار آورده.. ( بهمین سادگی ؟)
* برای این کار باید تمامی گروه ها خودشان را در آینه ی تاریخ و تاریخچه ی خودشان ببینند و نه دیگران را بلکه خودشان را عیب شماری کنند، و از خودشان و صورت خودشان انتقاد کنند. ( آیا آخر عاقبت مبارزه همین ست ؟ باید خیلی ها «توبه » کنند و از عالم سیاست کنار بکشند تا از ما بهتران سوار بر اوضاع باشند ؟ )
* امروز و بنا بر دیدهای من روزنامه نگار در تهران و در سرتاسر تهران بزرگ که من بخوبی آنرا می شناسم بیش از هشتاد درصد مردم از این رژیم بجان آمده اند.انفجار حتمی ست ( هشتاد درصد مردم هم جانشان به لبشان آمده ؟ )
* در میان این مردم بسیاری طرفدار جهموری و جمهوری خواهی هستند، گروهی از اینها طرفدار جمهوری صدر در صد سکولار و لاییک هستند، و گروهی دیگر جمهوری ملی را پیش می کشند، در این میان گروه بزرگی نیز هستند که اگر چه به وسعت جمهوریخواهان نیستند، اما بسیار بزرگند و آن مشروطه خواهانند. ( بازهم همان سئوال « مشروطه خواهان » کدامند ؟ مصدقی ها ؟ طرفداران ستارخان ؟)
* اگر جمهوریخواهان و مشروطه خواهان و ملی طلبان با هم یک جنبش دموکرسی خواهی راه بیندازند، آینده ای بسیار روشنتر از این نمایان خواهد شد ( بازهم مشروطه خواهان ! آیا مخفی مبارزه می کنند‌؟ در دانشگاه روز ۱۶ آذر بودند؟ )

کلا نکاتی که خبرنگار ما در جنوب شهر تهران نوشته با اخبار تمام سایت ها و روزنامه های ی داخل و خارج کشور در تناقش ست که امیوارم مارا روشن فرمایند.
۵٣۶۵ - تاریخ انتشار : ٣ دی ۱٣٨۷       

    از : خبرنگاری از تهران

عنوان : برای اتحاد تنها شرط دمکرات بودن باید باشد
دوستان باسلام خدمت همگیتان.
بیایید باهم برسمیت بشناسیم که تا کنون هر کدام جزو یک گرو بوده ایم و در آن گروه هم هرکداممان فکر کرده ایم که فقط ما هستیم و دیگران نیستند. من که برایتان می نویسم در جنوب شهر تهرانم. متاسفانه نمی توانم با نام واقعی خودم بنویسم. و البته شما می دانید چرا! می گویم در جنوب شهر تهران زندگی می کنم تا همچنین برایتان بگویم که در این جنوب شهر تهران فقر و فحشاء بیداد می کند، رشوه و رشوه دهی و رشوه گیری سکه ای رایج تر از دلار شده. این جنوب شهر را که روزی سوپاپ اطمینان رژیمش می دانسته اند هر روز پربادتر و انفجاری تر می شود. باور کنید فحش های رکیکی که امروز نثار فاطمه ی زهرا و زینب و ام کلثوم و علی اکبر و امام حسی و خلاصه همه ی معصومین و پیامبران می شود من کافر بیخدا را نیز آزار می دهد. اینهمه را نوشتم تا بگویم ما تا اندازه ناکاردان و نالایقیم. ما تا اندازه بیخرد و تا دلتان بخواهد خودپسند و خود محوریم، تا اندازه ما زمانه و زمینه نشناسیم. امروز با این درصد هنگفت اپوزیسیون، ـ که حتا از نظرسنجی های به بیرون گریخته ی نظام حاکی از بیشتر از هشتاد و دو درصد می کند، و مانورهای عجیب و غریب خیابانیش که همانند جنگهای داخلی ست همه حکایت از این واقعیت دارد ـ آری ما با این اپوزیسیون هشتاد و نود درصدص قادر نیستیم یک حرکت حتا نمادین انجام دهیم. اپوزیسیون چپ ما که در زمان انقلاب چهل سال از همه ی جهان چپ عقب بود همچنان در آن سال پنجاه و هفت خودش مقیم شده و حاضر نیست تکانی بخورد و خانه تکانی کند و از آنهمه اشتباه انتقادی از خود بکند، اپوزیسیون مشروطه خواه نیز با این پشتوانه ی بزرگ مردمی که از نابخردی این رژیم فاسد عایدش شده نیز قادر نیست اشتباهات گذشته اش را برسیمیت بشناسد و در یک مانیفست روشن و شفاف گناهان گذشته اش را بازشناسد. گروهی از ملیون نیز که در حقیقت پل پیروزی این رژیم سفاک شدند نیز نه حاظرند و نه قدرتش را دارند و نه جوانیش را که بنشینند و از اشتباهات بزرگ خود سخن بگویند. بنا بر آنچه گفته شد ملت ایران در یک اشتباه دسته جمعی خحکومت وحشتی را سر کار آورده. برای این کار باید تمامی گروه ها خودشان را در آینه ی تاریخ و تاریخچه ی خودشان ببینند و نه دیگران را بلکه خودشان را عیب شماری کنند، و از خودشان و صورت خودشان انتقاد کنند. اگر چنین نکنند و به یک همگریی دموکراتیک نرسند، تا دو سه و یا حد اکثر شش ماه دیگر ما شاهد شورشهای کوری خواهیم شد که این رژیم به آسانی آنها را قلع و قمع خواهد کرد. امروز و بنا بر دیدهای من روزنامه نگار در تهران و در سرتاسر تهران بزرگ که من بخوبی آنرا می شناسم بیش از هشتاد درصد مردم از این رژیم بجان آمده اند. انفجار حتمی ست. در میان این مردم بسیاری طرفدار جهموری و جمهوری خواهی هستند، گروهی از اینها طرفدار جمهوری صدر در صد سکولار و لاییک هستند، و گروهی دیگر جمهوری ملی را پیش می کشند، در این میان گروه بزرگی نیز هستند که اگر چه به وسعت جمهوریخواهان نیستند، اما بسیار بزرگند و آن مشروطه خواهانند. به نظر من به عنوان یک جمهوریخواه لاییک و سکولار هر کدام از این نیروها اگر دیگری را نفی کند کار به جایی نخواهد برد. در ایران من خود چندین نفر آدم با نفوذ را می شناسم که با جان سختی تمنام طرفدار این گرو یا آن گروهند. اما داده ها حکایت از آن دارد که رژیم اسلامی و شخص خامه ای سوار بر دو موج است یکی موج اختلافات ما و دیگر موج اختلافات معیشتی و قدرتی در درون نظام. اگر جمهوریخواهان و مشروطه خواهان و ملی طلبان با هم یک جنبش دموکرسی خواهی راه بیندازند، آینده ای بسیار روشنتر از این نمایان خواهد شد. آینده ای که در فردای آن و با بر قراری یک حکومت موقت ملی ایران که مثلا پنج ماه طول بکشد و در آن مدت تمامی گروهای دموکرسی خواه تبلیقات خود را بکنند . و آنگاه در یک رفراندم عمومی مردم شرکت کنند و بگویند که آیا حکومت جمهوری ایران را می خواهند و یا حکومت پادشاهی را. هر قدر این تصمیم دیر تر گرفته شود عمر تخریبگر این رژیم ادامه خواهد داشت. من به عنوان یک جمهوریخواه اعلام می کنم که جمهوریت و پادشاهی هیچ کدام نه آنقدر که دوستانشان می گویند خوب و ملی هستند و نه آنقدر که دشمنانشان می گویند نامردمی و آزادی کش. ما دمکراتها با هم شویم، ما دمکراتها باید با هم شویم تا بتوانیم هم مردم را راهبری کنیم و هم جانشینی بر این رژیم تخریبگر باشیم. اینان اصلاحطلبشان بدتر از اصولگرا و اصولگرایشان بدترینند. برای اتحاد تنها شرط دمکرات بودن باید باشد.
۵٣۵۶ - تاریخ انتشار : ۲ دی ۱٣٨۷       

    از : خبرنگاری از تهران

عنوان : برای اتحاد تنها شرط دمکرات بودن باید باشد
دوستان باسلام خدمت همگیتان.
بیایید باهم برسمیت بشناسیم که تا کنون هر کدام جزو یک گرو بوده ایم و در آن گروه هم هرکداممان فکر کرده ایم که فقط ما هستیم و دیگران نیستند. من که برایتان می نویسم در جنوب شهر تهرانم. متاسفانه نمی توانم با نام واقعی خودم بنویسم. و البته شما می دانید چرا! می گویم در جنوب شهر تهران زندگی می کنم تا همچنین برایتان بگویم که در این جنوب شهر تهران فقر و فحشاء بیداد می کند، رشوه و رشوه دهی و رشوه گیری سکه ای رایج تر از دلار شده. این جنوب شهر را که روزی سوپاپ اطمینان رژیمش می دانسته اند هر روز پربادتر و انفجاری تر می شود. باور کنید فحش های رکیکی که امروز نثار فاطمه ی زهرا و زینب و ام کلثوم و علی اکبر و امام حسی و خلاصه همه ی معصومین و پیامبران می شود من کافر بیخدا را نیز آزار می دهد. اینهمه را نوشتم تا بگویم ما تا اندازه ناکاردان و نالایقیم. ما تا اندازه بیخرد و تا دلتان بخواهد خودپسند و خود محوریم، تا اندازه ما زمانه و زمینه نشناسیم. امروز با این درصد هنگفت اپوزیسیون، ـ که حتا از نظرسنجی های به بیرون گریخته ی نظام حاکی از بیشتر از هشتاد و دو درصد می کند، و مانورهای عجیب و غریب خیابانیش که همانند جنگهای داخلی ست همه حکایت از این واقعیت دارد ـ آری ما با این اپوزیسیون هشتاد و نود درصدص قادر نیستیم یک حرکت حتا نمادین انجام دهیم. اپوزیسیون چپ ما که در زمان انقلاب چهل سال از همه ی جهان چپ عقب بود همچنان در آن سال پنجاه و هفت خودش مقیم شده و حاضر نیست تکانی بخورد و خانه تکانی کند و از آنهمه اشتباه انتقادی از خود بکند، اپوزیسیون مشروطه خواه نیز با این پشتوانه ی بزرگ مردمی که از نابخردی این رژیم فاسد عایدش شده نیز قادر نیست اشتباهات گذشته اش را برسیمیت بشناسد و در یک مانیفست روشن و شفاف گناهان گذشته اش را بازشناسد. گروهی از ملیون نیز که در حقیقت پل پیروزی این رژیم سفاک شدند نیز نه حاظرند و نه قدرتش را دارند و نه جوانیش را که بنشینند و از اشتباهات بزرگ خود سخن بگویند. بنا بر آنچه گفته شد ملت ایران در یک اشتباه دسته جمعی خحکومت وحشتی را سر کار آورده. برای این کار باید تمامی گروه ها خودشان را در آینه ی تاریخ و تاریخچه ی خودشان ببینند و نه دیگران را بلکه خودشان را عیب شماری کنند، و از خودشان و صورت خودشان انتقاد کنند. اگر چنین نکنند و به یک همگریی دموکراتیک نرسند، تا دو سه و یا حد اکثر شش ماه دیگر ما شاهد شورشهای کوری خواهیم شد که این رژیم به آسانی آنها را قلع و قمع خواهد کرد. امروز و بنا بر دیدهای من روزنامه نگار در تهران و در سرتاسر تهران بزرگ که من بخوبی آنرا می شناسم بیش از هشتاد درصد مردم از این رژیم بجان آمده اند. انفجار حتمی ست. در میان این مردم بسیاری طرفدار جهموری و جمهوری خواهی هستند، گروهی از اینها طرفدار جمهوری صدر در صد سکولار و لاییک هستند، و گروهی دیگر جمهوری ملی را پیش می کشند، در این میان گروه بزرگی نیز هستند که اگر چه به وسعت جمهوریخواهان نیستند، اما بسیار بزرگند و آن مشروطه خواهانند. به نظر من به عنوان یک جمهوریخواه لاییک و سکولار هر کدام از این نیروها اگر دیگری را نفی کند کار به جایی نخواهد برد. در ایران من خود چندین نفر آدم با نفوذ را می شناسم که با جان سختی تمنام طرفدار این گرو یا آن گروهند. اما داده ها حکایت از آن دارد که رژیم اسلامی و شخص خامه ای سوار بر دو موج است یکی موج اختلافات ما و دیگر موج اختلافات معیشتی و قدرتی در درون نظام. اگر جمهوریخواهان و مشروطه خواهان و ملی طلبان با هم یک جنبش دموکرسی خواهی راه بیندازند، آینده ای بسیار روشنتر از این نمایان خواهد شد. آینده ای که در فردای آن و با بر قراری یک حکومت موقت ملی ایران که مثلا پنج ماه طول بکشد و در آن مدت تمامی گروهای دموکرسی خواه تبلیقات خود را بکنند . و آنگاه در یک رفراندم عمومی مردم شرکت کنند و بگویند که آیا حکومت جمهوری ایران را می خواهند و یا حکومت پادشاهی را. هر قدر این تصمیم دیر تر گرفته شود عمر تخریبگر این رژیم ادامه خواهد داشت. من به عنوان یک جمهوریخواه اعلام می کنم که جمهوریت و پادشاهی هیچ کدام نه آنقدر که دوستانشان می گویند خوب و ملی هستند و نه آنقدر که دشمنانشان می گویند نامردمی و آزادی کش. ما دمکراتها با هم شویم، ما دمکراتها باید با هم شویم تا بتوانیم هم مردم را راهبری کنیم و هم جانشینی بر این رژیم تخریبگر باشیم. اینان اصلاحطلبشان بدتر از اصولگرا و اصولگرایشان بدترینند. برای اتحاد تنها شرط دمکرات بودن باید باشد.
۵٣۵۵ - تاریخ انتشار : ۲ دی ۱٣٨۷       

    از : نادر اورموی

عنوان : جمهور شما هم مشابه جمهوری احمدی نژاد است
تاجمهور های سرزمین ایران در اتحاد جماهیر ایران تعریف نشود همه شعار های شما جز حکومت یکسان شده رضاخان نخواهد بود
تا تبعیض در تعریف حقوق ملیت ها ی ایرانی از بین نرود ممکن نیست تعریف حقوق شهروند ی معنی پیدا کند اتنیک فارس بجای یک ملت و با حقوقی بیش از یک ملت تعریف و پاسداری می شود و آنوقت جناب حجاریان ابا دارند کرد ها ملت بنامند
۵٣۵۲ - تاریخ انتشار : ۲ دی ۱٣٨۷       

    از : ناصر مستشار

عنوان : به خانم آتوسا بزرگمهر
وقتی رژیم دفتر مدافعان حقوق بشر را هم تحمل نمی کند و آنرا تعطیل را می کند حالا شما می خواهید کاندیدا معرفی کنید؟بفرمائید این گوی و این میدان ؟در ضمن بنده برای سرنگونی فراجناحی می اندیشم و برای من با سلطنت طلب و جمهوری تنها ائتلاف برای سرنگونی و انتخاب حکومت آتی بدست همان مردمی میسر است که حکومت را سرنگون کرده باشند میسر است.
۵٣۵۰ - تاریخ انتشار : ۲ دی ۱٣٨۷       

    از : آتوسا بزرگمهر

عنوان : از «نصیحت» و «توهین» و «موعظه» به هریک از نیروها خودداری کرد.
قابل تو جه نیوهای موسوم به «منفردین» مثل نوسنده ی محترم مستشار که هم با طرفداران رضا پهلوی مرزبندی می کند و هم با جمهوری خواهان و نویسنده این سطر نمی داند که بالاخره مستشار چه میخواهد. اما بد نیست یادآوری شود که ما در کل سه جریان با سه هدف داریم:

۱. جمهوریخواهان - از این اعلامیه چنین برداشت می کنم که در ایران صد البته ، اتنخابات آزاد وجود ندارد و نیروهای «معینی» که «رفرمیست » نامیده میشوند می توانند با ائتلاف خود بر حکومت فشار آورند و روی انتخابات تاثیر گذارند و معلوم هم نیست که تا چه میزان موثر خواهد بود.!!

***تحاد جمهوری خواهان ایران شکل گیری ائتلاف وسیع نیرو های سکولار، دمکرات و جمهوریخواه حول یک برنامه، سیاست و نامزد مشترک را گامی مهم در جهت پیشبرد خواست انتخابات آزاد در کشورمان می شناسد. چنین ائتلافی در عین حال می تواند اقدامی موثر در جهت عقب نشاندن اقتدارگرایان و تاثیرگذاری مثبت بر نتایج انتخابات دور دهم ریاست جمهوری باشد. ****

۲. جمهوری خواهان انقلابی - سازمانهای متعددی خواهان برکناری جمهوری اسلامی هستند. آنها نیز می توانند با تحریم انتخابات ، مشی سرنگونی را پیش ببرند.
۳. نیروهای خواهان بازگشت حکومت پادشاهی هم می توانند با تحریم انتخابات ، برای بازگشت رضا پهلوی به حکومت موروثی پادشاهی تلاش کنند.

هر کدام از این نیروها می توانند بر نیروهای معینی در داخل ایران تاثیر بگذارند. اما اینکه توقع داشته باشیم که همه این سه جریان «امروز» دارای مشی معینی و واحد باشند و همگی خواهان سرنگونی رژیم باشند کمی عجیب به نظر میرسد.

بهتر ست هرکدام موضع خود را «امروز» ابراز کنند و امکان این هست که در صورت نزدیکی مواضع به ائتلاف های وسیع رسیدو ولی اگر مواضع دارای اختلافات «نجومی» باشد با هیچ تدبیری به ائتلاف وسیع برای مثال «سرنگونی» دسترسی نخواهد بود. بهتر ست از «نصیحت» و «توهین» و «موعظه» به این هریک از نیروها خودداری کرد. مثلا : مگر میشود پسر شاه بود ، یا داماد شاه بود ، یا پسر رهبر کودتا ی ۲۸ مرداد ، یا داماد رهبر کودتای ۲۸ مرداد ، یا همه ی کاره ساواک و کمتر از حکومت پادشاهی را قبول کرد.
۵٣۴٨ - تاریخ انتشار : ۲ دی ۱٣٨۷       

    از : ناصر مستشار

عنوان : در مرحله کنونی تنها شعار سرنگونی رژیم اسلامی می تواند نیروهای سیاسی ومردم را متحد کند چراکه در ۳۰ سال گذشته همه راهها امتحان شده است!!!
وقت مردم را نباید با تصویب اسناد آبکی و تکراری و بی حال و بدون رمق گرفت بلکه باید به مردم امید داد که مردم ایران درسایه سرنگونی رژیم لاعلاج جمهوری اسلامی شایسته حکومت بهتری ا ست! شعار تحریم انتخابات ریاست جمهوری باید در این روزها به شعار محوری مردم تبدیل گردد نه اینکه مردم را با برنامه های واهی به صندوق های مار بازی آخوند ها کشاند.از دمکراسی آخوندی چیزی حاصل نمی شود به جزء سرگرمی و اتلاف وقت. که عاقبت پایه های رژیم هرچه بیشتر محکم می گردد.اصلاح طلبان غم نظام را دارند نه غصه مردم ایران را!!! اصلاح طلبان می گویند آنها برای اداره نظام لایق ترند و باعث طولانی تر شدن عمر رژیم خواهند شد اما مردم ایران دیگر چشم دیدن حکومت اسلامی را ندارد.یکبار برای همیشه از سیاست های اپورتیستی باید دست برداشت.اگر برفرض مثال رئیس جمهور دلخواه اتحاد جمهوری خواهان هم انتخاب شود ،زیر ساطور ولی فقیه و سپاه و وزرات اطلاعات و دیگر سازمانهای مخوف چه پیروزی خواهد داشت مگر گذاشتند خاتمی را در ظرف هشت سال در فقدان سازمان یابی اصوگرایان ذره حرکت مثبت انجام دهدحالا که آنها متشکل تر شده اند!
۵٣٣۹ - تاریخ انتشار : ۲ دی ۱٣٨۷       

    از : یک نفر نه جمهوریخواه و نه مشر.طه طلب

عنوان : جواب اتحاد جمهوریخواهان
دوستان جمهوریخواه
هر چند متشکل شما کار مثبتی بوود اما انتخاب نام شما در واقع برای مرزبندی با مشروطه خواهان بود آنهم مرزبندی منفی نه مثبت.
دومآ مخالفان در خارج با اینهمه آزادی و امکانات سی ساله که متحد نشدید و واقعآ فهم و درک اینکه با اینهمه تفرقه و عدم اتحاد خود شما چطوری از بقیه آنهم تحت اینهمه فشار بیان و متحد بشن/
چرا دارویی که خود از استعمال آن اکیدآ خودداری می کنید را برای بقیه در نسخه می پیچید؟
اگر اتحاد خوب است پس چرا مخالفان دمکرات و سکولار که هم شامل جمهوریخواهان می شود و هم مشروطه خواهان و رضا پهلوی، خود قدم پیش نمی شوید؟
با اینهمه اگر همچنان فکر می کنید که با ادامه تفرقه ، باز شاید کسی در داخل پشیزی به حرف های شما قائل شود، خود را گول زده اید.
اتفاقآ عدم اتحاد نیروها و تشکیل جبهه متحد ملی در خارج آنچنان خیلی ها را عصبی و بعد به ناامیدی دچار کرده که باعث شده اعتباری برای مدعیان اپوزیسیونی در خارج باقی نماند. حالا با اینهمه باز بگید که تکبر گنجی که میگه اپوزیسیونی تو خارج نیست، بد میگه.
۵٣٣٨ - تاریخ انتشار : ۲ دی ۱٣٨۷       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱۹)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست