یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

به کشتار تبهکارانه مردم غزه پایان دهید!

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : حسن مبارک دوست

عنوان : بحث هائی که نشانه آسیب است
گاه بحث هائی که در بخش نظر خوانندگان اخبار روز منتشر می شود نموداری از آسیب شناسی فرهنگ ما است. کسی به نام پویان اندیشه نوشته است که موضع گیری های سیاسی ـ ایدیولوژیک هیات دبیران کنونی کانون نویسندگان، درست یا غلط، با منشور و اساسنامه کانون، که فعالیت کانون را به مبارزه با سانسور و دفاع از آزادی بیان و مبازه با تحمیل فرهنگ تک صدائی محدود کرده است، مغایرت دارد. هیچ حرف هم در باره درستی یا نادرستی این مواضع ننوشته است

آقا یا خانمی در رد این نظر مدعی شده است که خودش در کانون فعال بوده و ... و گفته است کانون صنف نیست و کلی به پویان اندیشه حمله کرده که تو کانون را صنف می خواهی و کانون صنف نیست. در نوشته بعدی هم پویان اندیشه را متهم کرده است که از موضع گیری کانون به سود حماس ناراحت است ... پویان اندیشه گفته است که موضع گیری سیاسی ایدولوژیک کانون، درست یا غلط ، با منشور کانون مغایر است. او نه در باره صنفی بودن یا نبودن حرفی زده و نه در باره اسرائیل و حماس . اما آقا یا خانم منتقد او تاکید می کند که کانون باید سیاسی باشد و توضیح نمی دهد که چرا. اگر قرار است کانون نویسندگان ایران چون یک نهاد سیاسی ، مواضع سیاسی ایدئولوژیک بگیرد، باید منشتور و اساسنامه آن در مجمع عمومی تغییر کند. این حداقل برخورد متمدنانه و صادقانه است . به جای طرح این بحث، تهمت شدن و متهم کردن پویان اندیشه به حرف هائی که نزده جز نمودار آسیب شناسی همان روال قدیمی حذف چیست؟

حق با پویان اندیشه است ک موقع رد سخن کسی بهتر است سخن او را بخوانیم
۵۶۶٣ - تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱٣٨۷       

    از : امیر /

عنوان : فلسفه بافی برای توجیه جنایت؟
اگر جمهوری اسلامی بگوید روز است و اتفاقا راست هم بگوید، به منطق بعضی ها باید گفت بخیر شب است.
محکوم کردن جنایت و جنایتکار که اینهمه صغرا و کبرا چیدن ندارد.کسانی اگر عادت کرده باشند که در مقابل قلدر محله از ناموس و شرف خود صرفنظر کنند، خوب حق انتخاب دارند وآزادند ولی لطفا این روش را تجویز نفرمایید و به عرصه های دیگر مثل سیاست تسری ندهید.
اسرائیل ده ها بار از طرف سازمان ملل به خاطر جنایاتش محکوم شده است و این منحصر به جمهوری اسلامی نیست .در سراسر دنیا ، آنهایی هم که وابستگی های فکری به اسرائیل دارند، هیچوقت علنا از جنایات او حمایت نمیکنند.
برخی "هموطنان" ما ولی از این حیث نیز در جهان نمونه هستند.
۵۶۶۱ - تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱٣٨۷       

    از : باخته

عنوان : آقاجان سانسور چرا؟
نظر مرا چرا بر داشتید. مگر خوانندگان محترم عقل تشخیص ندارند؟ به کسی هم توهین نشده بود. اینجا اسم آقای زرافشان (چه رمانی نوشته؟)که نظر ملاها را پخش می کند و ربطی به نویسندگی ندارد در کمنت ها آمده. اگر راست میگن از آزادی بیان و مخالفت با سانسور در ایران اعلامیه بدن و حتی بستن روزنامه کارگزاران را محکوم کنند.
"تحکیم وحدت در بخشی دیگر از بیانیه خود که در روزنامه کارگزاران درج شده بود، افزود «جنایات امروز اسرائیل در غزه به شدت محکوم است. اما به همان اندازه پناه گرفتن گروه های تروریستی در کودکستان ها و بیمارستان ها جهت حمله به طرف مقابل که موجبات بمباران و مرگ بیشتر کودکان و غیرنظامیان را فراهم آورده نیز محکوم و حرکتی ضد بشری است.»
۵۶۵٨ - تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱٣٨۷       

    از : پیام کارگر

عنوان : طرز تفکرات قدیمی
این آقای عضو سابق و یا فعلی کانون نویسندگان چه اعصاب خرابی دارد. آقا جان اگر ادبیات دیگر اعضای این تشکیلات هم مثل ادبیات شما باشد که براستی باید فاتحه نویسندگی را در این مملکت خواند.....
من هم با نظرات دیگر دوستان گرامی موافقم این کانون و یا صنف و یا هر چه که اسمش را میخواهید بگذارید در اصل محفلی شده برای دوستانی که مسائل امروز جامعه را با معیارهای گذشته اندازه میگیرند و موضع گیری غیرمنطقی آنان در قبال مسئله فلسطین و اسراییل (که براستی فتوکپی دیدگاههای احمدی نژاد و خامنه ایست) گواه این موضوع است. این جماعت، که حتی از طریق هوایی هم از روی خاک فلسطین و اسراییل رد نشده اند، اصلاً بخود زحمت نمیدهند تا از نظرات رییس جمهور منتخب فلسطین و سازمان آزادیبخش فلسطین، که رسماً و صریحاً حماس را مسئول آغاز این جنگ خانمان سوز اعلام کرده اند، یادی کنند.
خوشبختانه این جماعت کمترین محلی از اِعراب در بین جامعه ایرانی ندارد و نباید بیش از اندازه به دیدگاههای سراسر اشتباه آنها بها داد.
۵۶۵۴ - تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱٣٨۷       

    از : خورده بورژای متوسط شهری !

عنوان : لطفا از حمایت از جمهوری اسلامی پایان دهید
آقای زرافشان!
۵۶۵٣ - تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱٣٨۷       

    از :

عنوان : کانون، وارد موضوعی شده است که برای بعضی ها ناموسی است!
آقای محترم!
۱ـ من ننوشته ام که از پایه گذاران کانونم. نوشته ام از اعضای زمان شروع دوره دوم کانون (۱۳۵۶) بوده ام. این شما هستید که گویا بر اثر شوکه شدن از موضعگیری کانون در برابر جنایت صاحبکاران یک سازمان سیاسی معلوم الحال و رسوا، قدرت درست خواندن و درست فهمیدن حرف مرا از دست داده اید. و مبتذل تر این که با چنین وضع و حالی، دیگران را به درست خواندن دعوت می کنید.

۲ـ نه برای آن که جنابعالی بدانید یا ندانید، بلکه برای آن که جناب عالی ها بدانند، توضیح ـ فقط توضیح ـ داده ام که این یک بحث بسیار کهنه شده در کانون است، و کانون در همان شروع فعالیت های مجدد خود در سال ۱۳۵۶ در باره اش به اندازه کافی بحث کرده است و به نتیجه رسیده است.

۳ - من نه سخنگوی کانونم، و نه حتی در حال حاضر عضو آن.

۴ ـ اما خرد زیادی لازم نیست تا بفهمیم که از اصلی ترین وظایف نویسندگان ما ـ به خصوص در ایران کنونی ـ ورود هرچه بیشتر به سیاست است. در تمام ابعاد داخلی و خاجی سیاست.

۵ ـ معنای این که شما دوست ندارید که کانون نویسندگان مواضعی بگیرد که خوشایند جنابعالی نیست (مثلاً در همین مورد که یک مقدار برای «بعضی ها» ناموسی است و نباید وارد آن شد) در نزد من این است که شما ـ در خوشبینانه ترین صورت ـ قدرت تشخیص یک «صنف» و یک «سندیکا» را از تجمعی مثل کانون نویسندگان ایران ندارید. اگر مشکلتان عدم قدرت تشخیص باشد اشکالی ندارد. اما اگر مشکل دیگری در کار است که هیچ.

ضمناً باید تأکید کنم که مخاطب من به طور عام، همه کسانی بودند و هستند که به صفحه نظرات این سایت مراجعه می کنند. نه مثلاً شخص جنابعالی.

من دارم می بینم که تند و تند می آیند در پای بیانیه کانون تا به قول خودشان کانون را از تکرار چنین موضعگیری هایی بترسانند. و این خیال، خیلی خیلی خیلی خام تر از خیال سعید امامی هاست که با وجود قتل اعضای کانونبه دست آن ها هم باز نتوانست تحقق یابد.

بچه های کانون! کار خودتان را بکنید. این حرص و جوش ها دلیل آن است که به خال زده اید.
۵۶۵۲ - تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱٣٨۷       

    از : پویان اندییشه

عنوان : نخوانده نظر ندهیم
که به انتقاد من منتشر شده است چند نقص اساسی دارد:
۱ ــ نویسند انتقاد مرا نخوانده است. نگفته بودم کانون صنف است یا نیست که ایشان در این مورد نظر خود ، و به وکالت از مرحوم گلشیری، نظر او را هم، در این مورد نوشته اند.

۲ ــ ـبحث من ربطی به نکته ایشان ندارد. من گفته ام که موضع گیری های سیاسی و ایدئولوژیک، از این دست که در اطلاعیه کانون آمده است،ارتباطی با منشور و اساسنامه کانون ندارد [ تکرار نمی کنم اگر مایل هستید انتقاد مرا بخوانید)

۳ ــ نوشته اند که از پایه گذاران کانون اند ، با مرحوم هوشنگ گلشیری دمخور بوده اند و .. این ها البته می تواند درست باشد یا ادعای واهی و بی اساس . اما درست یا غلط Tدلیل و حجت برای درست بودن یا درست نبودن حکم ایشان نیست .

۴ ــ کاش یاد می گرفتیم که متنی را بخوانیم. اگر قصد نقد آن را داریم به متن و نه به ذهن خود جواب دهیم .

کاش به جای کوشش در ترساندن دیگران با ذکر سوابقی که می تواند درست یا غلط باشد، به جای من این و آن بودم و با این و آن بحث می کردم و.. که معلوم نیست جقدر درست است ، استدلال می کردیم

این بحث از نظر من همین جا تمام است . نظریات هوشنگ هم مکتوب است که کانون را نهادی صنفی ــ فرهنگی می دانست . ادعای شما هم در باره حضور در آن جلسه ها، به شهادت میزگردها و مقاله های منتشر شده آن دوره، با واقعیت نمی خواند اگر هم می خواند ربطی به بحث ندارد.
۵۶۴۷ - تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱٣٨۷       

    از :

عنوان : «کانون»، یعنی کانون، نه «صنف»!
حضرت «پویان اندیشه»!
من گرچه از اعضای اولیه کانون نویسندگان، به هنگام آغاز فعالیت نیمه پنهانی آن در سال ۱۳۵۶ بوده ام، انتقاد های خودم را به این کانون داشتم و دارم.
اما شما ـ نمی دانم از سر نا آگاهی، یا از سر آگاهی اما به قصدی نه چندان پنهان ـ «کانون» را با «صنف» به اشتباه گرفته اید!

«کانون نویسندگان ایران» (منظورم فقط همین کانون واقعی، یعنی کانون مستقر در ایران است) «سندیکای» نوییسندگان نیست. بلکه کانون است. کانون نویسندگان ایران. یعنی:
کانونِ
نویسندگانِ
ایران.

فرق است میان کار یک «صنف» و کار نویسندگی. هر کدام از این دو برای خودش محترم است.
کانون، سندیکا نیست. مخصوصاً وقتی که از نویسندگان و اهل ادب تشکیل شده باشد. یعنی از کسانی که برای ایده خود می نویسند. نه برای دفاع از «صنف»ی به نام نویسنده و شاعر و غیره.
ما این بحث را در کانون نویسندگان ایران، در سال ۱۳۵۶، در حانه هوشنگ گلشیری (که تا آنجا که در ذهنم مانده است با من همعقیده بود) درساعات متمادی، و جلسات پی در پی، مطرح کرده بودیم...
۵۶۴۴ - تاریخ انتشار : ۱۱ دی ۱٣٨۷       

    از : پویان اندیشه

عنوان : بدل کردن کانون به نهاد سیاسی چپ سنتی
کجای منشور و اساسنامه کانون نویسندگان به هیات دبیران اجازه می دهد که مانند یک نهاد سیاسی در مواردی که در منشور و اساسنامه کانون نیست، موضع گرفته و اعلامیه صادر کند.؟ _( حتا اگر این موضع گیری به حق و درست باشد).
آیا همه اعضای کانون یا اکثریت آن ها با تحلیل ها و مواضع ایدئولوژیکی و سیاسی این گونه اطلاعیه ها موافق اند؟

اکثر ما ایرانی ها مطلق گرا و تمامیت خواه ایم و می خواهیم که کانون را نیز به نهادی همه کاره ، نهادی فرهنگی، سیاسی، مکتبی و.. بدل کنیم. ایا کانون نویسندگان می تواند و باید جای خالی احزاب و سازمان های سیاسی را پر کند؟

منشور کانون نویسندگان فعالیت ها و وجه اشتراک اعضای کانون را مبارزه با ساسور، دفاع از آزادی اندیشه و تخییل و بیان، مبارزه با تحمیل فرهنگ تک صدائی تعیین کرده است . جای موضع گیری های سیاسی و ایدئولوژیک، از این دست که در این اطلاعیه آمده است، حتا اگر درست باشند، نه در کانون نویسندگان که در نهادهای سیاسی است یا در بیانیه های فردی با امضا.

اغلب اطلاعیه های یکی دو سال اخیر کانون در عرصه های سیاسی و ایدئولوژیک از نگاه چپ سنتی توده ای ــ اکثریتی بر می خیزد. حتا اگر این نگاه درست باشد، حق نیست که بر کانون که نهادی فرهنگی ــ صنفی است و برای مبازه با سانسور و دفاع از آززادی بیان شکل گرفته است، حاکم شده و کانون را به نهادی تک صدائی بدل کند

درست است که نهادهای سیاسی مستقل غیر دولتی در ایران اجازه حضور و فعالیت ندارند اما بدل کردن کانون نویسندگان به نهادی سیاسی نیز کار درستی نیست برخی می کوشند تا کانون نویسندگان را جایگزین نهادهای سیاسی کنند اما این گروه، که از منظر سیاست به فرهنگ می نگرند و نگاه آنان نگاهی دور از منشور کانون است که از منظر فرهنگ به سیاست می نگرد، در دراز مدت به کانون ضربه می زنند و از اعتبار آن می کاهند.

بدل کردن کانون نویسندگان به یک نهاد سیاسی اپوزیسیون متمایل به چپ سنتی شاید دلخوشی کسانی را فراهم کند اما تاریخچه کانون نشان می دهد که هر گاه کنون یه یک نهاد سیاسی بدل شده است ضربه خورده است. ای کاش هیات دبیران تاریخچه کانون یا دستکم نوشته ها و گفته های محمد مختاری و محمد جعفر پوینده را در باره زیان های بدل کردن کانون به یک نهاد سیاسی می خواندند. این دو چپ بودند و علاقمند به فعالیت سیاسی اما مرز کانون نویسندگان و نهاد سیاسی را رعایت و بر رعایت این مرز تاکید داشتند

م
۵۶۴٣ - تاریخ انتشار : ۱۱ دی ۱٣٨۷       

    از :

عنوان : پاسخ آستانبوسان بارگاه اسراییل را، در این مقاله جستجو کنید
دو گروه تبهکار، همزمان و همگام یکدیگر می خواهند دستان به خون آلوده اسراییل را تطهیر کنند. مستقیماً یا به طور غیر مستقیم و حتی گاه در پوش اشک تمساح ریختن برای فلسطینیان.
با دروغ و نیرنگ. و با بهانه های ابلهانه ای از این نوع که رژیم ایران هم برای مردم غزه دل می سوزاند.
می خواهید این دو گروه تبهکار را بشناسید؟
می خواهید بدانید که حمایت ظاهری رژیم ملا ها از مردم فلسطین چه معنایی دارد؟
می خواهید بدانید که آیا حماس بود که این جنگ را آغاز کرد یا اسراییل؟
می خواهید بدانید که واقعیت آنچه در این سال ها میان اسراییل و غزه گذشته است چیست؟
در همین صفحه، به مقاله «انائل ورز» از بیت المقدس، با عنوان «تحلیل برخورد جهان با ماجرای غزه از دید میشل وارشاوسکی»، و مقدمه و پاورقی های مترجم مراجعه کنید.
این که کاری ندارد. بخوانید و خودتان قضاوت کنید. روی سخنم طبعاً با فرستادگان آن دو گروه تبهکار به سایت هانیست. روی سخنم با کسانی است که در تلاش شناخت حقیقت هستند. نه در تلاش پرده انداختن بر روی آن.
۵۶۴۰ - تاریخ انتشار : ۱۱ دی ۱٣٨۷       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۲۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست