یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

اشاراتی بر نظرگاه «تشکیل جنبش فراگیر جمهوریخواهی» - دکتر مهرداد مشایخی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : م شبنامه

عنوان : به حمید محوی
آقای حمید محوی که گاهی حرفهای خوبی می زند. اما من به عنوان یک جنوبی مقیم تهران به شما عرض که شما بسیار اشتباه می کنید که سازمان مجاهدین را با سیستم پادشاهی ایران مقایسه می کنید. البته قبل از هر چیز بگویم که من نه طرفدار پادشاهی ایرانم و نه خوشبختانه طرفدار تروریستهای مجاهدین خلق. من اگر « خدا » قبول کند طرفدار یک حکومت دادگر و باتقسیم ثروت در جامعه هستم سوسیالیستی و نه کمونیستی. ولی باید بگویم امروز شما در کوچه و خیابان نمی توانید نام مجاهدین را بیاورید، زیرا یک کلمه بر روی همه لبهاست و آن تروریست بودن این گروه و خیانت آنها در زمان جنگ است و تبدیل مجاهدین به عنوان سربازانی که همه ی کاری کثیف مثل سرکوب کردها و ایرانیها و تک قتلهای داخلی عراق و ترورهای داخل ایران را از دیرباز تا کنون انجام داده اند! در صورتی که همین مردم با درصد عظیمی ضدیت خود را با هر شکل و شمایل و هر بیان و اشاره ابراز می دارند. و باز هم در همین حال از هر ده مسافری که سوار اتوبوس و تاکس می شود و از از ده نفری که به مهمانی می رود و ... آری از هر ده نفر ایرانی دست کم هشت نفرش می گوید «خدا رضا شاه را بیامرزد»، «خدا شاه رحمت کند» ، «یادش بخیر زمان شاه» « آقا زمان شاه که این طوری نبود»...حالا شما خواهید گفت که این از فساد و استبداد حکومت اسلامی ست. بنده هم می گویم آری ولی بالاخره ما با این مردم طرفیم! نه؟
۶۵۷۰ - تاریخ انتشار : ۵ بهمن ۱٣٨۷       

    از : حمید محوی

عنوان : مرگ بر امپریالیسم جهانی
با این وجود حداقل پرسشی هست که پیش از همه باید به آن پاسخ گفت و آن هم این است که بودجه‍ی جمهوری خواهان از کجا تأمین می شود.

در ثانی در تقسیم بندی خانواده های سیاسی ایران فکر می کنم که در مورد سلطنت طلبان و مجاهدین خلق باید تردید کرد. از دیدگاه من این دو گروه در واقع به هیچ گروه سیاسی تعلق ندارند. اسم این دو چیز یک چیز دیگری ست.

و آنهایی که بخواهند این دو گروه را به عنوان خانواده های سیاسی ایران معرفی کنند و از این بدتر آنها را واجد آرمانی اصیل بدانند، و باز هم این که آنها را به عنوان کاندیدا و یا ترکیباتی از جمهوری خواهان دموکراتیک و لائیک معرفی کنند، در این صورت کاملا مشخص خواهد شد که خودشان هم به رنگ همان ها هستند، مضافا براین که این گروه آخری نیز واجد هیچ پیامی برای پیشرفت جامعه ایرانی نمی باشد.
در نظریات من اگر تردید دارید به پیشگوی اخبار روز مراجعه کنید!
۶۵۵۴ - تاریخ انتشار : ۵ بهمن ۱٣٨۷       

    از : برنا از شرق تهران

عنوان : شعار مرگ بر حکومت اسلامی امروز برای همگرایی اهمیت دارد.
با سلام گر چه جنبش جمهوریخواهی اهمیتی فوقالعاده دارد اما جنبش کنونی « مرگ بر جمهوری اسلامی» امروز بسیار مردمی ست و باید به این حرکت بها داد. امروز سیستم مخابراتی کشور دچار سرگیجه شده. نه می تواند آنرا قطع کند و اگر قطع نکند امروز بگفته مسئولیت شصت و هفت در صد پیامکهای تلفنهای موبایل شعار « مرگ بر حکومت اسلامی » و « مرگ بر خامنه ای » و توهین های زننده به ائمه و امامان و پیامبر است. البته من فکر می کنم با برکناری این فرقه از قدرت تب و تاب «مرگ بر این و مرگ بر آن » هم فروکش کند اما برای امروز بحساب آوردن این شعارها بسیار اهمیت دارد.
۶۵۰٨ - تاریخ انتشار : ۴ بهمن ۱٣٨۷       

    از : رضوان مزینی

عنوان : قانون اساسی - انتخابات آزاد فشار از پائین
با سلام خدمت جناب دکتر مشایخی

فعالیت سیاسی در ایران از نظر کمی و کیفی رشد نا یافته و درای بیماری های مزمن می باشد.
هزاران فعال سیاسی و وابستگان آنها در ۱۰۰ اخیر بشدید ترین وضعی، از صدمات جبران ناپذیر جانی - مادی و معنوی آن لطمه خورده اند.
رژیمهای حاکم تا کنون تمام قدرت و سیاست را تیول خود قلمداد نموده و بکلی منکر حق قواعد اصلی دموکراسی انتخابی بوده و هستند.
در این مورد فکر نمی کنم در درون نیروهای مخالف حکومت اسلامی کسی تردیدی داشته باشد. از صدر مشروطه تا بامروز امر انتخابات هرگز نهادی نشده ست. در گذشته؛ شاه و دستگاه امنیتی او از «صندوق« انتخابات، همان هائی را در می آوردند که با آنها بودند. انتخابات برای ورود دگراندیشان کاملا ممنوعه بود. امروز هم ، با ولی فقیه و شورای نگهبان، عرصه را ، حتی برای نبروهای «خودی » موسوم به «اصلاح طلبان» هم بسیار تنگ کرده اند . تکلیف دگراندیشان کاملا روشن ست نیاز به توضیح بیشتر ی نیست.

متاسفانه با اختناق و سرکوب دانمی امکان فعالیت های فرهنگی نیز با مشکلات عدیده روبرو بوده ست و برعکس انواع بدآموزیها ی سیاسی
در جامعه ترویج و بصورت عادت در آمده ست. در کامنت دیگری عرض کرده ام که حکومت های انحصار گر و سرکوب ایرانی معانی واژه ها را چنان از محتوی تهی نمودند که مردم قبل از انقلاب بکلی از مشروطه و قانون اساسی و سلطنت دوری می جستند و به کمتر از سرنگونی سلطنت رضایت ندادند. زمینه بسیار برای خمینی و روحانیت مساعد بود که در فلات ایران خیمه ی مشروعه را علم کند.

طنز تاریخ ست که پس از آنهمه جفا ، که شاهدوستان در حق مشروطه روا داشتند و مردم را از «قانون اساسی » دست پروده خود بیزار کردند ، خودآگاه یا ناخودآگاه با تشکیل « حزب مشروطه ایران» موجب ادامه ی تبلیغات منفی علیه مشروطه شدند. واقعا این حضرات می توانند متولیان صدیق مشروطه خواهی باشند ؟ بدیهی ست که شاهدوستان با تکیه بر جنایات حکومت اسلامی خود را برای حکومت کردن «شایسته تر» از جمهوری اسلامی میدانند ؛ که با عملکرد های بغایت ارتجاعی و ضد مردمی ، الحق بیش از رئیس جمهور مادام العمر مصر حسنی مبارک به خوشنامی و محاسن نهاد جمهوریت به منزله یک فرم حکومتی موفق و مدرن در بسیاری از دموکراسی ها لطمه زد ند.
شاهدوستان می دانند که «سروران» آنها با کودتا ۱۲۹۹ و ۱۳۲۸ به قدرت رسیدند و با بحران ۱۳۲۰ و ۱۳۵۷ مملکت را ترک کردند. خودشان واقفند و تجربه ای از کار در میان مردم و از پائین هم ندارند . نبک میدانند که مردم در جنبش مشروطه می خواستند قدرت شاه و اختیارات او را با مجلس و قانون اساسی محدود کنند. حالا برعکس شده ؛ این آقایان چگونه میخواهند از «بالا» تعالیم مشروطه را بین مردم ببرند ؟

در چنین شرائطی در خارج از کشور اتحاد جمهوری خواهان ، جنبش جمهوری خواهان دموکرات و لائیک ، سازمان سوسیالیستهای ایران و بقیه سوسیالیستها به فعالیت های خود شتاب بیشتری دادند.

مشکل اصلی کجاست ؟
ایران در ۱۰۰ سال اخیر نتوانست از یک قانون اساسی منسجم برخوردار گردد تا تمام یا بخش اعظم نیروها ی اجتماعی را حول آن جمع کند. متاسفانه دیکتاتورهائی چون رضا شاه ، محمد رضا شاه ، خمینی و خامنه ای با اختیارات غیر قانونی و با تکیه بر سرکوب و قوای قهریه توانستند اراده ی خود را حدود ۹۰ سال بر مردم ایران تحمیل کنند و در برابر حوادث اجتماعی هم ، با توسل به کودتا ، توطئه و قتل عام سیاست خود را به پیش ببرند. قانون اساسی باید متعلق به مردم باشد نه شاه و خامنه ای ..

تا زمانیکه آحاد مردم نتوانند آزادانه ، از طریق شرکت داوطلبانه در انتخابات به تمرین دموکراسی انتخابی «وکالتی» بپردازند و به هرکس خواستند رای بدهند . تا در مجلس شورای ملی «پارلمان» قوانین اصطلاحا «زمینی» و مناسب امور مملکتی ؛ کار و زندگی، سیاسیت داخلی و خارجی تدوین گردد . فعالیت های حزبی در ایران مانند تمام جوامع کم وبیش آزاد جهان نهادینه نخواهد شد. همان طور که تا بحال نگردیده ست. در مملکتی که مصونیت پارلمانی نمایندگان منتخب مردم رعایت نمیشود ؛ و شادروانان دکتر قاسملو ، خسرو قشقائی و دریا دار احمد مدنی به نحوی تحت تعقیب دستگاه انگیزیسیون حکومت قرون وسطائی قرار گرفتند که همگان میدانند بر آنها چه رفت کسی ریسک نمی کند که زبان گویا ی مردم باشد ..

یکی از بزرگترین مضار چنین شرائط وانفسا عدم امکان سنجش کمی و کیفی نیروهای سیاسی وابسته به حکومت و مخالفان آنست.
- حکومت همیشه ادعا میکند که مردم از آنها حمایت می کنند و مخالفان اقلیت ناچیز «وابسته» - «جاسوس» و «ضد انقلاب» می باشند.
- مخالفان هم در این آشفته بازار اعم از داشتن پایگاه ا جتماعی یا بدون کمترین پشتوانه ی مردمی بخصوص در خارج از کشور به رقابت های نا
لازم روی میاورند که جناب دکتر مشایخی بدرستی به فرقه گرائی تشبیه نمودند. چنین اعمالی در کشورهای دارای پیشینه ی فعالیت
مستمر چند حزبی غیر ممکن ست. آیا برای اتحاد نیروها باید با این همه گروههای کوچک چند نفری به تفاهم رسید؟ محال ست !!!

نقطه ی حرکت :
ایران فاقد قانون اساسی متعارف ست ، که در بر گیرنده ی منافع و مصالح تمام احاد اجتماعی باشد. برعکس پر از تضاد و تتاقض برای مقتصیات امروزی مردم و کشور ست. دارای موادی مشخص که مفاد منشور حقوق بشر را نادیده می گیرد. مبارزه ی تمام مخالفان جمهوری اسلامی حول اشکالات اساسی قانون اساسی در یک کارزار داخلی و خارجی می تواند جنبش از پائین را تقویت نماید.

مردمی که بتواند در یک پروسه ای موانع تغییر قانون اساسی را رفع کند . یعنی توانسته در بهبود وضع انتخابات گام های اساسی بردارد.

اگر مردم با نیروهای مبارز داخل و خارج کشور نتوانند دروازه های مجلس را بر روی نمایندگان واقعی مردم در سراسر کشور بگشایند و ولی فقیه با سپاه و شورای نگهبان به همین وضع امروز ادامه دهند . تردیدی نخواهد بود که بحران به این رژیم هم مجال نخواهد داد. معلوم نیست از آنپچه بیرون آید.

تا آنجا که من مطالعه کرده ام عموم « جمهوریخوا هان » خواهان قانون اساسی اصولی و مدرن و مناسب امروز هستند و در عمل می توان آن را بین مردم برد. حتی نیروهای اصلاح طلب حکومتی و نیروهای ملی - مذهبی هم خواهان قانون اساسی با درجاتی متفاوت ولی متعارف تر از قانون اسای فعلی هستند. کانال تغییر و تدوین قانون اساسی « کنستیتو شون » دست جمهوری اسلامی را برای هرگونه «شایعه سازی» و «اتهام زنی» علیه نیروهای آزادیخواه در انظار جهانی خواهد بست. من فکر می کنم که فقط نیروهائی که بفعالیت های میان مردم و فشار از «پائین» اعتقاد ندارند و منتظر «ناجی» و «جنگ» و انقلاب هستند به این روش روی خوش نشان نمی دهند. نیروهائی که از هم اکنون می دانند که در بین مردم پایگاهی ندارند به این کار زار اعتنائی نخواهند کرد.
تحقق انتخابات آزاد هم از طریق تغییر قانون اساسی باید عملی شود.
ملت و نیروهای آزادیخواه ما حق دارند که برای تحصیل یک قانون اساسی مترقی رزیم را تحت فشار قرا ر دهد. افکار عمومی جهان آگاه هم از ما پشتیبانی خواهد کرد.
۶۴۹۹ - تاریخ انتشار : ٣ بهمن ۱٣٨۷       

    از : دریادل توانا

عنوان : اصلاح و پوزش
ببخشید در متن اینجانب بجای " اتحاد به منزله یکی شدن نیست " اشتباها " است نوشتم . ضمن پوزش
۶۴۹۱ - تاریخ انتشار : ٣ بهمن ۱٣٨۷       

    از : دریادل توانا

عنوان : اتحاد و ائتلاف ضرورتی انکار ناپذیر
جناب آقای مشایخی
تلاش در تشخیص پراکندگی جنبش جمهوریخواهی در ایران با محوریت دموکراسی و حقوق بشر کاری اساسی و شایسته است . برداشتن هر گام از سوی دموکراسی خواهان برای اتحاد مبتنی بر اصل بهره گیری از منابع توان و قدرت نیروهای سیاسی و اجتماعی ایران برای غلبه بر استبداد شایسته تقدیر است. آنچه استبدا را دوام و بقا بخشیده است یکی عدم وجود اتحاد و ائتلاف عملی نیروها است باشد که همه نخبگان سیاسی با نقد مقاله شما در مسیر اتحاد گام بردارند. ایکاش می توانستیم درک کنیم که اتحاد به منزله یکی شدن است و رقابت در اتحاد تائید این ادعا است. پیروز باشید
۶۴۹۰ - تاریخ انتشار : ٣ بهمن ۱٣٨۷       

    از : جیج غانی

عنوان : آقای مهرداد مشایخی
هم میهن گرامی؛
من به سهم خود از نوشتهء شما و طرح نظراتتان در باب جنبش فراگیر جمهوریخواهی سپاسگزارم. من نیز با شما کاملا موافقم که طیف جمهوریخواهان در کشور ما ایران بسیار گسترده است. من هم چون شما براین باورم که ترکیب ِ"نُه گروه جمهوریخواه"، از سنخیت سیاسی - تشکیلاتی ِحداقل، جهت "نزدیکی"، برخوردار نبودند. عملا؛ در همان بهار ِکوتاه ِبحث ها و گفتگوها؛ به "نفاق" بجای "اتحاد" دامن می زدند. همچنین چون شما براین باورم که جهت "نزدیکی"؛ علاوه بر ادعای جمهوریخواه بودن؛ این همگرائی بین نیروهائی که دموکرات و لائیک (و بقول شما سکولار) باشند، ممکن خواهد گردید.
برای این "نزدیکی" من گام نخست را در "عمل" و به عبارت دیگر در دفاع بی چون و چرا از مبارزات دموکراتیک مردم سراسر ایران از یکطرف و مخالفت با هر نوع دخالت دول خارجی در امر استقرار دموکراسی در ایران از طرف دیگر، می بینم. در راس این فعالیت های ممکن، دفاع از اساسی ترین خواسته های جامعهء مدنی ایران؛ مساوات تمامی شهروندان، لغو فوری مجازات اعدام، توقف هر نوع شکنجه، آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی و بر قراری کلیهء آزادی های سیاسی، مدنی و حقوقی؛ و نهایتا خواست برگزاری همه پرسی جهت تعیین آزادانهء نوع نظام آینده و بتبع آن تشکیل مجلس موسسان ِنظام آینده، متشکل از نمایندگان واقعی مردم در سراسر کشور و در انداختن حکومت قانون بوسیلهء یک دولت مدرن منتخب مردم در ایران، می دانم.
موفق باشید.
۶۴٨٨ - تاریخ انتشار : ٣ بهمن ۱٣٨۷       

  

 
چاپ کن

نظرات (٣۷)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست