از : ایرانی
عنوان : تعریفی از خوب
در بحث اخیر، بالاخره رفقا تعریفی از خوب در مقابل بختیار بد ارائه ندادند. حداقل اگر شخصی یا گروه خوبی را نمی شناسید حداقل یک حکومت یا رژیم خوبی را معرفی کنید تا بقیه از دیدگاه شما نسبت به مملکتداری و نحوه حکومت کردن آگاه شوند. در خلاء فکری صحبت کردن ، به شاه و ساواک و بختیار بد و بیراه گفتن دردی را دوا نمیکند.
اگر شماها که سیاسی هستید ندانید که چه حکومتی مطلوب شماست، ممکن است دوباره امام خمینی دیگری پیدا شود و رهبران آزاده ای مثل دکتر کیانوری به اشتباه بیفتاند و بگویند « جمهوری اسلامی عین سوسیالیسم علمی است.». البته ایشان چند سالی گه گذشت در زندان نظرشان عوض شد و فرمودند که این حکومت اوباش است ولی خوب دیگر خیلی دیر شده بود و ما همچنان بعد از ۳۰ درگیر ثمرات این انقلاب شکومند هستیم.
بهرحال حداقل برای نفع خودتان هم که شده مشخص کنید که چه میخواهید و به قول علما مصداق بیاورید.
۷۵۷۵ - تاریخ انتشار : ٣ اسفند ۱٣٨۷
|
از : ناصر مستشار
عنوان : کسی که انشاء وادبیات پر غلط همیشگی مرا با نوشته های وزین ومرتب آقای علی کبیری نتواند تشخیص بدهد بگذارید همچنان در جهل مرکب بماند!
آقای دانش!
من ناصر مستشار با اسم واقعی هر از گاهی درد دل می نویسم نه مقاله ،چون اینرا بخوبی می دانم ومی پذیرم که مقاله نویسی کاملا علمی کار هرکس نیست. شما عکس و تمام نشانی های بنده چه شرکت در انقلاب ارتجاعی و جنگ وایران در جبهه سرپل ذهاب به مدت دوسال از سال ۶۰ تا آخر ۶۲ می باشد ،همکاری با راه کارگر و غیره را می توانید در سایت ایران گلوبال مشاهد نمائید.اما بفرمائید ما تصویر و اسم واقعی شما همراه با گذشته سیاسی شما را در کجا می توانیم مشاهده نمائیم.
۷۵۵٨ - تاریخ انتشار : ٣ اسفند ۱٣٨۷
|
از : ناصر مستشار
عنوان : راه و روش سیاسی د کتر محمد مصد ق را کد امیک از ملی گرایان پیمودند
نظری کوتاه به نوشته د کتر منصور بیات زاده
شما در شانه خالی کردن از خطائی که در سا ل ۱۳۵۷ خورشیدی توسط بخشی از نیروهای جبهه ملی ایران صورت گرفت همه حقیقت را عنوان نمیکنید نمی دا نم این عمدی است یا غیرعمد ؟ اما بهتر است در بررسی هر رخدادی به هر اندازه که سهیم بوده ایم چه در نقاط پیروزمند آن ویاشکست خورده اش مسئو لیت به گردن بگیریم .این باعث میشود در اتفاقات پیش روی ما مردم اعتماد خود را از دست ند هند.شما اصرار وافر دارید که در سال ۱۳۵۷ خورشیدی در میهن ما یک انقلاب تمام عیار به سیاق انقلاب کبیر فرانسه هر چند خونین به وقوع پیوسته است که سئوال اساسی این است/ دستاوردهای انقلاب میهن ما در کجا قرار گرفته است؟ شما از خونین بودن انقلاب فرانسه سند می آورید تابه خوا ننده دلداری بدهید که همه انقلاابات جهان خونین بوده است .برای مثال در انقلاب چین میلیونهاانسان جا نشان را به نا حق ازدست دادند اما لااقل از خون ریخته شده آنهایک چین نیرومند سربیرون اورده است که درجهان از جا یگاه ویژه ائی برخوردار است اما ما کدام دستاوردرابدست اورد ه ایم ؟شاید مدعی شوید لااقل شاه را سرنگون کر د ه ایم ؟اگر شا ه میتوانست مانع به قدرت رسید ن این فاجعه افرینان تاریخ بشری بشود.؟ آیا بهترنبودازاو بعنوان « حتا« دیوار چین در برابرتهاجم مغولان تمدن ستیزبهره میجستیم؟_صادقانه باید اقرار نمائیم که بعد از ۲۷ سا ل شرایط میهن خودرا صد برابر پیچیده ترنمود ه ایم ومعلوم نیست که این گره مستئا صل ومعضل کی وچگونه به چه بهائی گشوده خواهد شد/معلوم نیست؟اما مغازه های ممالک امپریالستی چند ین نبش دارند که همیشه میتوانند برای آنها پر درآمد باشند بعضی ازآنها رابه دوران شاه بکار گرفتند وبرخی دیگر رادردوره خمینی مرتجع؟ برای آنهاملت های مابه همراه ممالک تحت زیست ایشان ابزار تولید ثروت وسیطره نفوذ میباشند که برخی از آنها رابه/ اختصار بر میشمرم ؟
۱-انقلاب ضد سلطنتی اسلامیون تحت رهبری خمینی مرتجع تنها دردوران حیات محمد رضا پهلوی می توانست به واقعیت بپیوندد امپریالیستها از بیماری او اطلاع داشتند ((مطلع بودن دولت انگیس از جریان بیماری سرطان در آن دوره وعدم اطلاع دهی این موضوع به دولت کارتر جای تامل است ))۱.. کناره گیری داوطلبانه شاه در سا ل ۱۳۵۹ خورشیدی می توانست از پی گیری جنبش ارتجاعی نیز جلوگیری نماید چراکه آن حرکت فقط در ضدیت با شاه ودرود بر خمینی طرح ریزی شده بود وگرنه در دوران آغاز سلطنت پسرش در عهد جوانی هیچگاه نمی توانستند آن نفرت را در میان مردم ایجاد کنند؟ چون شاه مستبد جلوه گرتمام استبداد حاکم بود.با کناره گیری زودرس اوشدت /نفرت مردم به حا کمیت کاسته میشد ودراین فاصله سیاستمداران ملی و ورزیده میتوانستند معضل حکومت استبدادی را تعدیل بخشند. چه بسا میتوانست اصلاحات سیاسی واجتماعی اغاز گردد وفضای باز دمکراتیک ممکن سازد !
۲- امپریالیستها مطمئن بودن که به محض ورود خمینی مرتجع به ایران او خواهان الحاق کشور عراق به حوزه قلمروجهان شیعه زیر کنترل خویش خواهدشد وهمین میتوانست آغاز گر جنگی پر منفعت برای آنها بشود .
۳- انقلاب اسلامی فقط ضد شاه نبود بلکه چهره دوم آن ضد ملی ومخالف راه مصدق هم بود یک هفته بعداز پیروزی ملایان از نصب پلاکارد جبهه ملی در بازار جلوگیری بعمل امد .ابتدا خیابان پهلوی به نام مصدق تغیر یافت اما به سرعت جایش را به ولی عصر داد . از خصایص دیگر آن ضدیت با تمام دستاوردهای عصرتا کنونی بود .
۴- جنگ ایران وعراق باعث شدجبهه متحد اعراب علیه اسرائیل جایش را به«جبهه متحد اعراب علیه ایران بدهد و در همین اثنا اسرائیل توانست مرکز اتمی تموز عراق را از بین ببرد وبعد هم ارتش خود رابه لبنان گسیل نماید تا جنبش فلسطین را از همسایگی خود دور سازد.درهمین راستا اسرائیلیها همواره بطور« غیر مستقیم « به ایران سلاح می رساندند تا موازنه جنگ متعادل بماند.
۵-بعد از تحریم نفتی اعراب علیه جهان غرب در سا ل ۱۹۷۳ میلادی به رهبری ملک فیصل که ۲۳ روز طول کشید ناوگان جنگی. امریکادر ویتنام دچار مشکل شد اروپای غربی داشت کم کم از پای در می آمد سلطان عربستان از طریق برادرزاده اش ترور شد شاه هم دیگر نمی خواست همچون پدرش ممنون دار همیشگی به قدرت رسانندگانش بما ند ژئوپلوتیک منطقه میبایستی/در جهت منافع غرب تغیر می یافت. در این شرایط مهیا شده/ بقول شما «نیروهای سیاسی طرفدار انقلاب از جمله مصدقی علم غیب نداشتند که آقای خمینی رهبر انقلاب/ که از لحاظ مذهبی نیز مجتهد وآیت العظمی بود /پس از کسب قدرت به گفته هاوقولها که به ملت ایران داده بودتوجه نکند /. شما برای اولین بار در عرصه دانش سیاسی از علمی نام میبرید که «علم غیب«نام دارد.؟ولی قضیه چیز دیگریست. چرا که در جای دیگری میگو ئید«تا آنموقع ما از جدائی دین از حکومت هیچ اطلاعی نداشتیم « حالا نظری به حقایق بی افکنیم ؟
واقعیت این است که از شهریور ۱۳۲۰تا کودتای ۱۳۳۲ در میان نخست وزیرانی که در ایران برسرکارآمد ه بودند/
تنهادکتر مصدق بود که در مقابل اسلام سیاسی بنیاد گرا وجریان «فدائیان اسلام ایستادگی کرد..تاکید «فدائیان اسلام «
درنامه مورخه ۱۳خرداد۱۳۳۰ خود خطاب به مصدق (حدود یک ماه بعد از مسئولیت اودرمقام نخست وزیری)
وتا کید بر اینکه /خواستار همان آزادی عملی هستندکه در« دولتهای سابق داشتند«ومقاومت دکتر مصدق در برابر آنها/نشان از درستی مواضع مصدق و بازتاب دهنده اندیشه وموضع گیری شایسته این شخصیت سیاسی برجسته تاریخ معاصر ایران است .۲/ دکتر مصدق اینگونه در مقابل «فقط «آزادی عمل « اسلام گرایان موضع میگرفت حالا شما در سال ۱۳۵۷با طرفداران ا برقراری حکومت اسلامی وارد ائتلاف سیاسی میشوید«نقل قول دیگری در زیر آورده می شود« آقای سنجابی در مصاحبه خود چنین اظهار داشت«این نهضت اساسش درعدم رضایت /عصیان/وطغیان ملت است که رهبرآن آیت الله خمینی است.۹۸ درصد ملت ایران مسلمانند والزامان حکومت آن نیز باید اسلامی باشدوخیال میکنم در این مورد انچه که من میگویم وآنچه امام خمینی اظهار می دارنداختلاف زیادی وجود ندارد«نگاه کنید به..روزنامه اطلا عات مورخ۲۹ دیماه ۱۳۵۷..تمام تلاش اقای سنجابی جهت جلب رضایت خمینی صرف میشد تاپست نخست وزیری را به چنگ آورد.. امافقط ۲۷ روز مقام وزارت امور خارجه نصیبش شد/که بعدهابه علت اعتراض به قانون قصاص مرتد شناخته شد وبطور مخفیانه سرزمین پدری خود راترک کرد ومتاسفانه در غربت جان سپرد«نمیدانم چرا به یاد شعر حافظ می افتم«عشق بازان چنین مستحق هجرانند«در جای دیگر میگوئید چرا شادروان دکتر شاپور بختیار جمهوری اعلام نکرد تا همه ملییون وحتا چپها وحزب توده به آن میپیوستند؟شاه در روز۲۶ دیماه ۱۳۵۷از اایران خارج شد/ نگاه کنیدبه تاریخ مصا حبه آقای سنجابی که دو روز فاصله دارد/یعنی روز اظهارات در ۲۹دیماه ۱۳۵۷بود /
ارزیابی شما برتجربه انقلاب مشروطیت استواربود/انقلاب راروحانیون رهبری کردنداما دولت رابه غیر روحانی سپردند/وازآنجائی که خمینی بطور شفاهی در سخنرانیها تضمین میداددرقدرت شرکت نخواهدکرد/شمابه او ایمان آوردید ولی او به پیروان خویش در چند کتاب به قلم خودوعده حکومت اسلامی داده بود که نمیتوانست آنرا تقیه کند/واواهل کتابت بود نه اهل شفاهت؟مع الوصف آقای سنجابی هم حکومت اسلامی راچون۹۸درصد ملت مسلمانند پذیرفته بود/ دیگرهیچ بختی برای ائتلاف برای جمهوری با همرزم خویش زنده یاد دکتر شاپور بختیارکه پیوسته از دیکتاتوری نعلین اخطارمیکرد باقی نمانده بودایشان مرتب ازجانب ارتشیان هوادار ادامه سلطنت تهدیدمیشد مبادا جمهوری ااعلام نماید؟ اکنون شما به ما توضیح بدهید آن زنده یاد چگونه و با کدام نیرو میتوانست جمهوری برقرار نماید.؟
یک نقل قول دیگر برای شما عنوان میکنم تا برای شما ثابت شودبخشی از جبهه ملی ایران همواره در تلاش
ائتلاف با روحانیون اسلامی بوده است « آن روز در جبهه ملی/در یک امر اتفاق نظر یا نزدیک به آن وجود داشت
وآن کهنه گرائی آقای «خمینی« بود.اما در امر دیگری /دو خط وجود داشت که ضدیکدیگر بودند..یک خط میگفت
«ده سال دیرتر منهای مذهب وروحانیت«ما این خط راضد گسترش می خواند یم ./یک خط دیگر میگفت «ده سال
زودتر با مذهب/ خط اول/با آنکه بررهبری جبهه ملی غالب بود به جائی نرسید۲.
پس متوجه میشویم که عیب کار در داشتن علم غیب یا عدم اطلاع از موضوع جدائی دین از حکومت آنهم زندگی وتحصیل در غرب ودر کنار مکتب فرانکفورت آمیزه ئی ندارد بلکه قصور کار در خط فکری میباشد.؟
اگرنیروهای چپ/ملی سکولار ولائیک به جنبش ارتجاعی خمینی نمی پیوستند او هرگز نمی توانست شرکت و همکاری ا اکثریت مردم را به خود جلب نماید شاید می توانست جنبشی در سطح ۱۵خرداد سا ل۱۳۴۲ به پا کند که درآن حق رای برای زنان راحرام دانسته /ابتدابه ساکن نصف جامعه که زنان باشند /در جنبش تحت رهبری او شرکت نمی جستن .؟
نقل قول دیگر نظر مرا ثابت مینماید« آقای خمینی ودیگر روحانیان قدرت گرا /یک در هزارم هم احتمال نمی دادند
رژیم شاه سرنگون و رهبری سیاسی کشور از آن آنهاشود .در پاریس/هرروز /احمد آقا فرزنداو نزد من میآمد ومیگفت «آیاتحلیل شما /شمارا واقعان به این نتیجه رسانده است که شاه میرود ؟«نکنه در پاریس زمین گیر بشویم.۳
این دفاعیه بسیار کوتاه راتقدیم مینمایم به بزرگ مرد تاریخ ایران که نستوه و استوار در مدت۳۶
روزحکومتش همچون مرغ طوفان تمام حقایق راگفت وحتا بطور علنی علیه آن ویرانگرایران زمین درشتی کرد وسخن داد کرد /کاری که شاه با آنهمه حامیانش شهامت بر زبان راندش را نداشت ./
زیرنویسها از کتاب دو جلدی بنی صدردرگفتگو با حمید احمدی در س تجربه
صفحات ۸۶..۶۶۴ ..۴۰۸ ..۴۱۸
۷۵۵۶ - تاریخ انتشار : ٣ اسفند ۱٣٨۷
|
از : علی کبیری
عنوان : منجلاب را بجای انقلاب جا نزنید
یکم- اونهائی که پشت اسامی مستعار دانش وچوخ بیلمز پنهان شده اند، بهتراست نقاب از چهره بردارند تا مردم به بینند که مدافعان طبقه کارگر که هستند که دست به مغالطه وهوچی بازی زده اند. پشت اسم دانش قائم شدن وسخنان بی دانشی تحویل دیگران دادن، نه شایسته مدعیان انقلابیگریست ونه آنهائی که داعیه رهبری پرولتاریا را دارند. طبقه کارگر از پیشتازان مبارزات طبقاتی خود انتظار ندارد تا بوقلمون وار عمل کرده وزیر پوشش اینترنت مدام نام خود عوض کنند وحرفهای قالبی و خنده دار همیشگی را تحویل مردم بدهند.
دوم- این بقول شما « انقلاب » بنا به مدارک مستند، به پیشتازی آخوندها و بعداز انتشار نامه توهین آمیز کذائی نسبت به خمینی، شروع شده و رهبر آن نیز کسی جز خمینی مرتجع ترین آدم قرن بیستم نبوده است.
سوم- احزاب وگروههای مترقی و پیشتازان طبقه کارگر با دنباله روی از خمینی وآخوندها، تبدیل به زائده هائی از جنبش آخوندیسم شدند. درواقع، آنها با پیروی از منویات یک آخوند مرتجع که نظریات ارتجاعیش رابه روشنی درکتاب ولایت فقیه توضیح داده بود، بجای پیشتازان طبقه کارگر به عمله اکره های آخوندها تبدیل شده و از آن پس دیگر حنایشان رنگی ندارد.
چهارم- اگر افتخار شما به آن رفقائیست که هزارانشان براثر اشتباهات و وارونه بینی رهبری شماها به سینه قبرستانها پیوسته اند، در این موردافتخار رژیم آخوندیسم صدها هزار مرتبه از شما بیشتراست.
پنجم- همگان آگاهند که شماها خودتان چه به روزگار همدیگر آورده اید و همگان میدانند که شماها هم اکنون بخاطر خودخواهیها و فقدان روحیه کارگروهی، به دهها گروه متخاصم تقسیم شده اید. حال سئوال اینست که شمائی که قادرنیستید تا با هم مسلکان خودتان به همبستگی برسید، چگونه میتوانید طبقه کارگر را برعلیه رژیم خونخوار آخوندی متحد کرده و حقوق پایمال شده اش را تأمین کنید؟
۷۵۵۴ - تاریخ انتشار : ٣ اسفند ۱٣٨۷
|
از : دا نش
عنوان : جواب سوال منرا ندادید!
... کسی نیست از شما بپرسد شما موقع انقلاب یا دفاع از میهن کجا بودید و اصلا شجره سیاسی شما دارید؟ اگر آری برایمان بنویسید که بتوانیم بطور برابر با هم بحث کنیم
۷۵۵٣ - تاریخ انتشار : ٣ اسفند ۱٣٨۷
|
از : دا نش
عنوان : تصحیح
با پوزش منظورم پرت و بی ربط بود
۷۵۵۰ - تاریخ انتشار : ٣ اسفند ۱٣٨۷
|
از : ناصر مستشار
عنوان : .مرده پرستی به شیوه همیشگی شما تبدیل شده است، پس بروید از مرده انقلاب بهمن بخوبی پاسداری کنید!
شما تنها با نوستالژی زندگی می کنید.شکوه انقلاب اکتبر را تعریف و تمجید می کنید اما از جنایات استالین سخنی نمی گوئید.از شکوهمندی انقلاب بهمن یا قیام بهمن یا انقلاب ۵۷ و انقلاب اسلامی و انقلاب رهائیبخش که خلاصه یک تعریف واحد از آن ندارید برای آن بوق و کرنا راه می اندازید ولی حاضر نیستید جنایات رژیم بر آمده از آن رژیم به عینه ببنید چرا که اگر خودتان هم به قدرت می رسیدید همان می کردید که رژیم می کند ،منتها رژیم نماز می گذارد و مشروب خوردن را حرام کرده است اما شما ودکا می نوشید و نماز نمی گذارید ؛فرق شما تقربا در همین ها است.کمی از گذر روزگار باید عبرت بگیریم .مردم دیگر چشم دیدن همه ما را ندارند!
۷۵۴٨ - تاریخ انتشار : ٣ اسفند ۱٣٨۷
|
از : دا نش
عنوان : اینهمه شلوغ بازی برای زدن حرف آخر!
آقای مستشار شما بحث را منحرف می کنید و صغری و کبری می بافید که از پاسخگویی طفره بروید!
موضوع بحث چیز دیگریست، پسر عمو بودن رهبر الفتح و کارمند موساد (منشه امیر) و حماس به بنده ربطی ندارد!
شما گویا توهم دارید که مخاطبانتان بصورت میلیونی پست های شما را می خوانند!
نه آقا پیاده شوید با هم برویم.
۷۵۴۷ - تاریخ انتشار : ٣ اسفند ۱٣٨۷
|
از : هرمز پرنیا
عنوان : آقای مستشار !!!!!!!!!
آقای مستشار ترکیب اجتماعی ایران بکلی تغییر کرده و در میدان سیاست ایران امروز دیگر سازمانهای قدیمی قدرت مانور ندارند و بهتر ست به ایران توجه کنی و بینی که زنان و جوانان ایران که اکثزیت نیروهای بالفعل و بالقوه مبارزه اند چه میگویند اینقدر تکرار مکررات بی فایده برای چه ؟
۷۵۴۱ - تاریخ انتشار : ٣ اسفند ۱٣٨۷
|
از : ناصر مستشار
عنوان : آقایان شما هنوز بحث وبررسی صحیح را فرا نگرفته اید!
من در این بحث هیچگاه از همکاری های حزب توده و سازمان اکثریت سخن به میان نخواهم آورد.من در این بحث هیچگاه از شعر هائی که شاعران عضو حزب توده در سالهای شصت و ۶۱ علیرغم شکل گیری فاجعه در مدح خمینی و مبارزه ضدامپریالیستی سروده اند سخن به میان نخواهم آورد. شما مطمئن باشید که این رژیم اسلامی است که زمینه حمله به ایران را فراهم می سازد نه من؟ من چه کسی هستم که جنگ به فرمان آغاز شود و یا پایان پذیرد.امروز خبرها به دقت بخوانید.همینکه اوضاع سیاسی و اتمی علیه رژیم اسلامی شدت گرفت بازهم راکت پراکنی بین اسرائیل و این بار حزب الله آغاز گردید.درضمن از خواب خرگوشی بیدارشوید وبه مقاله مفصل بنده گویا نیوز سری بزنید. مهرداد درویش پوردر سیزدهم فوریه در شهر برلین در سخنرانی خود گفت ،بعضی از ایرانی ها اخیرا اعتقاد یافته اند که : برابرضرب المثل معروف که می گوید:اگر برای رهائی از دست حاکمان نادان سرداری دلاور بنام نادرقلی خان در میدان نیست پس سرداری مانند اسکندر باید به میدان بیاید تا مردم ایران از شر حاکمان اسلامی رهائی یابند.(البته این تئوری هیچگاه نظر من نبوده است ،چراکه مردم ایران مانند عراق و افغانستان نیستند وما در ایران هر روز شاهد مبارزه مردم دانشجویان هستیم و جامعه ایران شبیه به بشکه باروت شده است اما متاسفانه نه رهبری وجود دارد نه آلترناتیو تا آنرا هدایت نماید)
۷۵٣۹ - تاریخ انتشار : ٣ اسفند ۱٣٨۷
|