از : هما
عنوان : برداشتهای غیر واقعی آقای بیات زاده و دوستان
من نظرات آقای بیات زاده را بسیار با دقت مطالعه کردم و به عنوان یک ایرانی که از نزدیک وقایع سی سال اخیر کشور را با گوشت و پوست خود لمس نموده، به اطلاع آقای بیات زاده میرسانم که دیدگاههای ایشان لااقل ۹۰ درصد با واقعیتهای این سه دههء اخیر در تضاد است. آقای بیات زاده، در نگرش به واقعیتهای جامعه ما، بسیار گزینشی مسائل را در مد نظر میگیرند. کمتر کسی است که مدافع اقتدارگرایی سیاسی محمد رضا شاه در دوران سلطنتش باشد. در عین حال امروز کمتر ایرانی را در داخل کشور میتوان یافت که منکر پیشرفتهای فرهنگی، اجتماعی، علمی، صنعتی، و اقتصادی کشور در آن دوران باشد.
واقعیت آن است که آقای بیات زاده به عنوان یک فعال سیاسی موظف است، به هر شکل ممکنه، از عملکرد جریان سیاسی مورد نظر خود حمایت کند. ولی من به عنوان یک شهروند معمولی، که هیچ پایبندی به هیچیک از جریانات سیاسی موجود ندارد، دلیلی برای خود نمیبینم که به خاطر "حیثیت" آقای بیات زاده و دوستانش (و یا هر گروه و جریان سیاسی دیگر) دیدگاهی گزینشی به مسائل داشته باشم و به عبارت دیگر واقعیتها را وارونه جلوه دهم.
۷۶٣۰ - تاریخ انتشار : ۵ اسفند ۱٣٨۷
|
از : م. ناظر
عنوان : از ماست که بر ماست
از ماست که بر ماست .
امروز ، دست کم ، همهی نیروهایی که مخالف دیکتاتوری جمهوری اسلامی هستند ، چه در داخل و چه در خارج، سخن از نبودن دموکراسی در ایران می گویند و از جمله از نبودن آزادی بیان شکایت می کنند . بنظر من بخش قابل توجهی از این کسان دروغ می گویند یعنی نه تنها با دموکراسی و آزادی بیان میانه ندارند بلکه اصلا نمی دانند فلسفه آزادی بیان چیست ! تعجب می کنید ؟ تعجب نکنید ! کافیست فقط نگاهی به صفحه ای که هم اکنون در برابر دیدگان خود دارید بیفکنید تا به درستی شک و تردید من پی ببرید . آقای دکتر منصور بیات زاده مقاله ای نقادانه نوشته و کوشش کرده تا با ارائه سند و مدرک و یاد آوری تاریخ درستی نظر خود و نادرستی نظر دیگران نشان دهد. چند تن از خوانندگان در تایید نظریات او و یا تنقید از آن مطالبی گفته اند. برخی ازاین افراد که گویا خواستار آزادی و آزادی بیان نیز هستند اصرار دارند کسانی که اظهار نظر کرده اند اولا اسم و رسم واقعی خود رااعلان کنند! بعد هم " شجرهی سیاسی " خود را در معرض دید عموم بگذارند ! چرا ؟ وزارت اطلاعات هم مانند ساواک شاهنشاهی همین را می خواهد :"بگو کیستی تا پدرت در بیاورم "! یکی می گوید : بگو کیستی تا در برابر هم بایستیم ! مثل ای که بحث سیاسی مسابقه بکس است! آیا موضوع بحث بر خورد عقاید و آراء است یا بر خورد به افراد ؟ دانستن این که فلان کس پدرش کیست و مادرش چه نام دارد چه ارتباطی با درستی یا نادرستی سیاست بختیار دارد؟
اما شاید زیاد هم جای شگفتی نباشد . چرا ؟ چون ما چنین پرورش یافته ایم:
درفرهنگ دیکتاتوری دو هزار پانصد ساله شاهنشاهی ایران بحث و گفتگو ممنوع بود .
درتمام طول این تاریخ دراز همیشه یک دستگاه عریض و طویل شکنجه و زندان و اعدام برای مجازات کسانی که پا را از این خط فراتر گذارند بر پا بود . انقلاب نظام دیکتاتوری شاهنشاهی و همرا با آن این سنت شوم را به زباله دان تاریخ فرستاد و این سنت نامیمون در آغاز انقلاب متروک شد . ولی متاسفانه فقط برای مدتی کوتاه .هنوز خون شهدای انقلاب خشک نشده بود که دوباره دستگاه داغ و درفش بر پا شد و بر پاست . اینبار احیا کننده این سنت شوم دیکتاتوری جمهوری اسلامی بود.
اما پرسش این است : ما که خواستار آزادی اندیشه وبیان هستیم ، یا چنین وانمود میکنیم که هستیم ، در عمل – نه در حرف – چه گامی در این راه بر میداریم که متفاوت با شیوهی سلطنت شاهنشاهی و" سلطنت " ولی فقیه باشد ؟
شنا را در آب می آموزند و دموکراسی را در جامعه دموکرات . وما ؟تکلیف ماچیست؟
ما که امروز ساکن کشور هائی هستیم که در آن ها تا حدی موازین دموکراسی رعایت می شود بکوشیم تا این اصول را در عمل تمرین کنیم . یعنی با اندیشه ها برخورد کنیم نه با افراد. حذف فیزیکی افراد درد ما را دوا نمی کند.
با اجازه ! " وزارت اطلاعات " و دستیاران خواسته و نخواسته اش من برای خودم نام مستعار اختیار می کنم. ناظر
۷۶۰۰ - تاریخ انتشار : ۴ اسفند ۱٣٨۷
|
از : ناصر مستشار
عنوان : پنج اصل مشترک خمینی و نیروهای سیاسی دربه ثمر رساندن انقلاب!سخنم با آنهائی است که می گویند اینقدر نباید بحث کرد؟اگر استبداد شاه اجازه می داد که در مورد مسائل سیاسی به اندازه کافی بحث و گفتگو بشود ،مطمئنا شانسی برای پیروزی خمینی وجود نمی داشت!
رژیم اسلامی همچنان بر طبل سرکوب آزادیخواهان و جنگ طلبی در منطقه و تحریک حزب الله وحماس و غنی سازی اورانیوم تا مرحله ناشناخته و پنهان ادامه می دهد و تمام منفذ ها و رویکردهای عقلانی را یکی پس ازدیگری بسته است همچنان لجونانه با تمام کشورهای منطقه مانند بحرین وجهان سرناسازگاری وستیز نشان می دهد.رژیم همچنان به فقر فزاینده در جامعه بی اعتنائی می کند و با فرستادن ماهواره امید به فضاءکه همزمان با سر خوردگی جامعه مصادف است
اصل یکم :مبارزه مشترک همه نیروهای سیاسی وخمینی علیه مصوبه قانون کاپیتولاسیون و حقوق ویژه امریکائیها در ایران که بطور مخفیانه در مجلسین به تصویب رسیده بود.خمینی دراعتراض به مصوبه کاپیتولاسیون طی سخنرانی در قم اعلام داشت:اگریک سرباز امریکائی سیلی زیر گوش شاه ویا روحانی مملکت بزند،دادگاههای ایران حق محاکمه آن سرباز را ندارند بلکه اورا باید در دادگاه های امریکا محاکمه نمایند.ازآنجائیکه خمینی بخوبی از موقعیت ضد امریکائی نیروهای سیاسی چپ وملی در بعداز کودتای ۲۸ امرداد باخبر بود لهذا او بسیار زیرکانه می دانست اگر یک جو ضد امریکائی ایجاد نماید اوبراحتی خواهد توانست تا بقیه نیروهای سیاسی آن دوره را بدنبال خود بکشاند که همینطور هم شد. خمینی همین تاکتیک را در ۱۳ آبان۱۳۵۸ در گروگانگیری سفارت امریکا بکارگرفت و توانست بقول دکتر ابراهیم یزدی چپ را فریب دهد تا آنها را خلع سلاح نموده ودر نهایت آنها را به دنباله روی از سیاست های خویش وادارنماید.اما خمینی در کناراعتراض به لایجه کاپیتولاسیون به حقوقی که در آن دوره به جامعه زنان ایران اعطاء میشد و تقسیم اراضی نیز معترض بود که همه اینها را نیروهای سیاسی غیر مذهبی می دیدند اما بدان بعلت جبهه متحد ضد سلطنتی بها ندادند تا خللی به مبارزه مشترک علیه شاه وارد نیاید.
اصل دوم:مبارزه مشترک همه نیروهای سیاسی وخمینی علیه رژیم اسرائیل و وحدت با جنبش رهائیبخش فلسطین که در تمام منطقه وحدت شاه با دولت اسرائیل به زبانزد همگان تبدیل شده بود.اعراب در این دوره به ایرانی ها ،یهودی های دوم منطقه خطاب می کردند.نیروهای سیاسی و خمینی برای آنکه ثابت نمایند باشاه و اسرائیل مخالفند با حداکثر نیرو با اسرائیل به مخالفت برمی خاستند و بهمین خاطرانقلاب اسلامی شدیدا جنبه ضد اسرائیلی داشت.
اصل سوم:مبارزه خمینی وجریانات مذهبی مانند حجتیه با بهائیت وحمایت ضمنی وغیر آشکار نیروهای سیاسی با خمینی که مجموعه اعتراضات نیروهای سیاسی در آن دوره را نیز در بر می گرفت.خمینی و نیروهای سیاسی معتقد بودند که بهائی ها در دستگاه سیاسی و اقتصادی و فرهنگی شاه بیش اندازه نفوذ کرده اند و شاه به آنها موقعیت ویژه ائی داده است. درآغاز انقلاب اسلامی ابتدا به تاسیسا ت و کارخانجات وبانکهای متعلق به بهائی های از جانب نیروهای حمله میشد که از قبل توسط سازمان سراسری حجتیه رسمیت و مشروعیت یافته بود و دولت حاکم هیچ مخالفتی نمی توانست بدان حملات نشان دهد وعاقبت دیدیم که شاه باضعفی که از خود نشان داد ،هویدا را به جرم های مختلف و از جمله بهائی بودن روانه زندان نمود .جریانات مذهبی به لحاظ اصول شیعه با بهائی ها در تضاد بودند که به اعتقاد آنها امام زمان یعنی همان حضرت باب ظهور کرده است و نیازی به انتظارآمدن دوباره ایشان وجود ندارد که آخوندها با قبول این تئوری ،عملا تمام دکان های مذهبی دستگاه روحانیت برای همیشه بسته میشد.اما نیروهای سیاسی غیر مذهبی از زاویه دیگر و ضد امپریالیستی با بهائی هاضدیت نشان می دادند و آنها را دست ساخته استعمار تلقی می کردند وهیچگاه هیچ اعتراضی به ظلمی که به آنها میشد از خود نشان نداند.
اصل چهارم:مبارزه مشترک خمینی و همه نیروهای سیاسی با شاه بعنوان سد مقدم رهائی و آزادی ایران تامرحله سرنگونی تمام وکمال نظام سلطنتی تا آخرین مرحله وبدون سازش می بایست پیش می رفت.
اصل پنجم: مبارزه مشترک همه نیروهای سیاسی وخمینی برای رسیدن به حکومتی که عدالت اجتماعی را در ایران حاکم نماید که از نظر خمینی ،آن آماج از طریق حکومت عدل علی واسلامی می توانست به اجرا در آید که بقیه نیروهای اسلامی پیشاپیش حکومت اسلامی را مساوی با همان حکومت های رفاه اجتماعی و سوسیالیستی مساوی می پنداشتند. دکتر کریم سنجابی در مصاحبه با روزنامه اطلا عات مورخ۲۹ دیماه ۱۳۵۷ «این نهضت اساسش درعدم رضایت ،عصیان،وطغیان ملت است که رهبرآن آیت الله خمینی است و۹۸ درصد ملت ایران مسلمانند والزامان حکومت آن نیز باید اسلامی باشدوخیال میکنم در این مورد آنچه که من میگویم وآنچه امام خمینی اظهار می دارنداختلاف زیادی وجود ندارد«.تمام تلاش آقای سنجابی جهت جلب رضایت خمینی صرف میشد تاپست نخست وزیری درآینده یعنی پس از سرنگونی شاه آن را به چنگ آورد. حزب توده ایران عدالت اسلامی را با آرمانهای سوسیالیستی یکسان تلقی می کرد و پس از تصویب قانوسی اساسی اسلامی ،حزب توده ایران آنرا تائید و تمام آماج سیاسی و سوسیالیستی خود را در آن متبلور می دید.
اگر دقت نمائیم خمینی و نیروهای سیاسی غیر مذهبی در مقطع مبارزه مشترک علیه شاه به یک و دیگر به شکل ابزاری می نگریستند و هریک از آنها می خواست تا برای رسیدن به اهدافش از دیگری به شیوه ابزاری استفاده ببرد که در نهایت در آن قمار سیاسی، خمینی برنده آن دوره گردید وبقیه نیروهای سیاسی که به خمینی یاری رسانده بودند تا او به قدرت برسد به مثابه بازندگان سیاسی و شرمگین به حکم خمینی میدان بازی را اما بسیار خونبارعاقبت ترک گفتند.
رژیم اسلامی همچنان بر طبل سرکوب آزادیخواهان و جنگ طلبی در منطقه و تحریک حزب الله وحماس و غنی سازی اورانیوم تا مرحله ناشناخته و پنهان ادامه می دهد و تمام منفذ ها و رویکردهای عقلانی را یکی پس ازدیگری بسته است همچنان لجونانه با تمام کشورهای منطقه مانند بحرین وجهان سرناسازگاری وستیز نشان می دهد.رژیم همچنان به فقر فزاینده در جامعه بی اعتنائی می کند و با فرستادن ماهواره امید به فضاءکه همزمان با سر خوردگی جامعه مصادف است اما همچنان رژیم می خواهد با فرستادن آن ماهواره که به کمک روسیه ساخته شده است قدرت خود را به رخ جهانیان نشان دهد.
اینک در دوره ائی کاملا بن بست بسر می بریم که هم پروژه اصلاح طلبان شکست سختی خورده است و خاتمی با ترک شعار توسعه سیاسی تنها با اتکاء به شعار های کم رنگ توسعه اقتصادی می خواهد خود را باردیگر طلایه دار نجات کشور قلمداد نماید . درکنار اصلاح طلبی شکست خورده ، تاکنون پروژه های متعدد وبی رمق برکناری رژیم اسلامی یکی پس ازدیگری نیز شکست خورده است.در چنین موقعیتی، متاسفانه تنها شرائط مطلوب برای دخالت کشورهای امپریالیستی واسرائیل مهیا خواهد گردید تا وارد میدان شوند
۷۵۹۹ - تاریخ انتشار : ۴ اسفند ۱٣٨۷
|
از : انوش ساده
عنوان : دیر و زود دارد ولی سوخت سوز ندارد.
دوستان ارجمند آقای معین فر که در دولت انقلاب مرحوم بازرگان وزیر بود اعتراف می کند که اول انقلاب نهاد های مخالف قانون اساسی ایجادکردند و باید آنها را منحل کرد از این نمونه بحث ها وجود دارد فقط باید دقیق شد و با واقعیت های «زمان » مقایسه کرد. در باره ی شادروان بختیار هم بنظر من برخورد مناسبی دارد کاش میشد با سمینارهائی شرکت کنند گان در انقلاب در زیر یک سقف مسائل را برای مردم بازگو میکردند. عده ای واقعا میخواهند آب را گل آلود کنند تا مردم و روشنفکران و آخوندها را مسئول بد بختی ها نشان دهند تا بلکه«کمی » از بی عرضگی و وابستگی و سفاکی «پهلوی ها » و حامیان داخلی و خارجی آنها بکاهند که بسیار «پوچ» و بی معنی ست. در هر مقطع از تاریخ کشورمان معلوم ست که ظالم و مظلوم که بوده ، دزد و غارتگر و جانی که بوده ، ناقض حقوق بشر که بوده ، چه کسانی برای قانون مند شدن کشور تلاش کردند و چه کسانی بفکر جیب های خود بودند بهمین دلایل مردم ایران هنوز برای مطالبات عادلامه خود به مبارزه ادامه میدهد و قطعا به پیروزی خواهد رسید. دیر و زود دارد ولی سوخت سوز ندارد.
فریدون زرنگار (رادیو فردا)
انقلاب ۵۷: پیشزمینهها و انحراف از اهداف
میزگردی با علی اکبر معین فر، مهدی خانبابا تهرانی و احمد قابل
از آقای معینفر میپرسیم که نیروهای ملیمذهبی از جمله نیروهای اجتماعی بودند که بیش از همه به روحانیت برای به قدرت رسیدن کمک کردند. تصور شما و دوستان شما چه بود که این چنین به کمک روحانیت رفتید.
آقای معینفر میگوید: «نیروهای ملیمذهبی به روحانیت برای به قدرت رسیدن کمک نکردند، برای پیروزی انقلاب و سرنگونی شاه بود که فعالیت میکردند.»
به گفته آقای معینفر، بذر تمام این انحرافها موقع تدوین قانون اساسی افشانده شد. وقتی مجلس خبرگان قانون اساسی را تدوین کرد و زیر پا گذاشتند تمام حقوق اصلی ملت را و اصل غیرشرعی و غیرعقلی ولایت فقیه را به جای آن آوردند پایه انحراف گذاشته شد. در قانون اساسی که در زمان دولت موقت تحت نظر آقای سحابی طراحی شد با این که رنگ اسلامی داشت به هیچ وجه «آقابالاسر» پیشبینی نشده بود. این با اصل جمهوری اسلامی هم که آقای خمینی مبدع آن شده بود منافات نداشت، زیرا وقتی که پیشنویس آن را بردند خدمت ایشان، ایشان با اصرار میگفتند همین را به رفراندوم بگذارید و قانون اساسی بشود. مرحوم مهندس بازرگان در مقابل آقای خمینی ایستادند و گفتند که ما به ملت قول تشکیل مجلس موسسان دادهایم و حق نداریم از ابتدا زیر قولمان بزنیم. چند تن از مراجع تقلید هم دیده بودند و منافاتی احساس نمیشد.
آقای معینفر میگوید کسی که برای ولایت فقیه در آن زمان فعالیت کرد حسن آیت وردست دکتر بقایی بود که در شورای حزب جمهوری اسلامی رفته بود و تلفیقی بین حزب زحمتکشان و این حزب به وجود آورده بود. به باور او تحریکاتی از سوی عدهای سیاستباز اعمال شد که در نتیجه سبب شد مجلسی که تشکیل شده بود آن پیشنویس را کنار بگذارد و از سه ماه تجاوز کند و مرحوم طالقانی هم که پیشنهاد تشکیل آن مجلس را کرده بود فکر نمیکرد به آن صورت بشود.
به باور آقای معینفر، انحراف از خواستهای انقلاب ۱۳۵۷ از همانجا آغاز شد. او میگوید: «ما نهادهایی را تاسیس کردیم که برخلاف دموکراسی بود و در قانون اساسی است. راه حل نجات از این مشکلات هیچ نیست، مگر این که این نهادها منحل شود و نباشد.»
متن کامل مصاحبه در عصر نو موجود ست. لینک زیر را کپی کنید و مصحبه را مطالعه فرمائید.
http://asre-nou.net/php/view.php?objnr=۲۳۲۵
۷۵۹٨ - تاریخ انتشار : ۴ اسفند ۱٣٨۷
|
از : نسیم نیکوئی
عنوان : نظرات از رده خارج شده
نظراتی مثل نظرات اقای مستشار که خواستار حمله اتمی اسرائیل به کشورمان هستند ویاانهائی که با هزار التماس از بیگانگان خواستار حمله نظامی به ایران و سرنگونی حکومت اسلامی میسوند نظراتی بویژه پس از گم و گور شدن جنگ طلبان از کاخ سفید و امدن اوباما از رده خارج شده میباشند.اقای مستشار فکر میکند چون اکثریت مردم ایران دشمن جمهوری اسلامی هستند پس راه باز است برای دفاع از حمله اتمی اسرائیل به ایران و بسیار پیگیر هم این نطرات را تبلیغ میکند وفکر میکند که مردم ایران منتظر نصیحتهای دلسوزانه ایشان برای پذیرش حمله اتمی و نظامی بیگانگان به کشورمان هستند. اقای مستشار باید بداند ایرانی هرگز اجازه نمیدهد پای یک سربازدشمن به خاک پاک سرزمینمان برسد. ایرانیان دشمنان و خائینان را هرگز نمیبخشند و دشمنی با حکومت اسلامی هیچ مجوزی برای تبلیغ نظرات از رده خارج شده نیست.امثال اقای مستشار وشرکا در یک شرایط معمولی باید در یک دادگاه صالح پاسخگو باشند
۷۵۹۶ - تاریخ انتشار : ۴ اسفند ۱٣٨۷
|
از : پرسش گر
عنوان : از راه کارگر تا راه اسرائیل
آقای مستشار فراموش نمی کنم روزی که سازمان کارگران انقلابی بخاطر فضای نامناسب کرکره ها را پایین کشید و فعالیت را تعطیل کرد. اما همواره طلبکار جماعت بوده. پس مبارزه ای در کار نبوده که شما برخ ما می کشید.
بعد هم شما از این طرفش افتادی راه کارگر کجا تمنای اسرائیل برای حمله به ایران کجا؟
۷۵٨٣ - تاریخ انتشار : ۴ اسفند ۱٣٨۷
|
از : دا نش
عنوان : ممنون آقای شاهمیر شما لپ مطلب را گفتید
من متاسفانه خونسردی و متانتی در حد آقای اردشیر شاهمیر نداشتم و متاسفانه در دام این آقای کبیری افتادم که بحث کمی تند شد.
اما از آقای شاهمیر بسیار ممنونم که بسیار واضح و صریح و در عین حال بدور از پرخاشگری پاسخ این آقایان را داده اند.
۷۵٨۰ - تاریخ انتشار : ٣ اسفند ۱٣٨۷
|
از : اردشیر شاهمیر
عنوان : نه به «کامنت» برای «کامنت»
ده ها سایت و وبلاگ فارسی و پرمراجعه موجود ست.
در بعضی اصلا امکان کامنت گذاری وجود ندارد مثل «خبرنامه گویا» و نظائر آن..
در بعضی مثل ایران امروز و عصر نو کامنت های کاربران ، در صورت مورد قبول بودن مسئولین سایت منتشر میشود وگرنه «دی لیت » میشود.
در سایت اخبار روز امکان کامنت گذاری بدون قید وشرط وجود دارد .
نکته ی مهمی که نظر من را بخود جلب نموده اینست که هزاران ایرانی در داخل و خارج از کشور از امکانات خبر رسانی و برخورد اندیشه در اینترنت استفاده مینمایند و دربعضی موارد در بحث ها هم شرکت می کنند و احیانا نظری هم میدهند. اما «بعضی» از افراد بدلایلی حداقل نامعلوم برای نویستده ی این سطور «رسالت» فوق العاده ی برای خود می بینند تو گوئی در تمام مسا ئل و موضوعات سیاسی و اجتماعی ایران به درجه ی «اجتهاد » رسیده و اصرار دارند دیگران را ارشاد نمایند. شاید اصلا کار و زندگی هم ندارند و «مسلسل وار » در حال کامنت گذاری هستند.
کسانی که تجربه ی سیاسی دارند یا جزو نویسندگان و هنرمندان مملکت هستند د راین بحث ها شرکت نمی کنند. حداقل من کمتر دیده ام .
در نتیجه میدان خالی مانده تا امثال «مستشار» که بنظر من بخصوص ، خوانندگان جوان را از این روش بی ارتباط با اوضاع زمانه خسته مینماید استنادات «مستشار » اغلب ؛ «تجریدی» ، «انتزاعی » ، « ذهنی » ، «سکتاریستی» ، «کلیشه ای» «این همانی » ، «غیر منطقی» و بدون چشم انداز ست فقط منفی بافی مینماید بدون اینکه مشخص نماید چه باید کرد ! من خیلی دوستانه عرض میکنم که این برخورد های «مستشار» سازنده نیست. امیدوارم ناراحت نشوند.مگر کسی تابحال به «ایران گلوبال « آمده تا مزاحم ایشان شود ؟ مقالات «مستشار » ماشاالله در تمام سایت های بزرگ منتشر میشود ، امیدوارم بیش از این در کار ها موفق باشند ولی رگبار مسلسل کامنت های ایشان غیر قابل تمحل ست. والله حیف این همه انرژی و و قت که «پرت» میشود.
۷۵۷۹ - تاریخ انتشار : ٣ اسفند ۱٣٨۷
|
از : س
عنوان : بابا انصاف هم خوب چیزیه!
بابا چه خبره؟ این آقا از دیدگاه خودش چیزی نوشته درباره ی نقش بختیار و مسئله ی انقلاب ۵۷ که ارث پدری خمینی هم نبود.
شما به جای اینکه بیایید استدلال نویسنده را مورد بحث قرار بدهید فقط دارید فحش می دهید به نفع اینکه نخیر بختیار خیلی خوب بوده، جبهه ملی و مصدق خیلی بد بوده و اینهمه ناسزا به نویسنده آقای بیات زاده. کسی که کامنتهای شما را می خواند می فهمد که چقدر چنته ی شما خالی از استدلال و حرف حساب است. شما نویسنده را مصدق الهی می خوانید، اما بدانید که خودتان بختیاری الهی های متعصبی هستید که می خواهید حرف تان زورچپان این تریبون کنید.
۷۵۷۷ - تاریخ انتشار : ٣ اسفند ۱٣٨۷
|
از : ایرانی
عنوان : تصحیح
تصحیح میکنم :
......ما همچنان بعد از ۳۰ سال درگیر ثمرات این انقلاب شکوهمند هستیم.....
۷۵۷۶ - تاریخ انتشار : ٣ اسفند ۱٣٨۷
|