از : دا نش
عنوان : مستشار تحلیل گر سیاسی یا کارگاه خصوصی!
کاری که شما کردید آقای مستشار خارقالعاده است واقعا من یکی که متقاعد شدم که نامه تقلبی است! چون " اگر بنی صدر قبل از رساندن آن نامه از آن یک کپی کرده است و سپس اصل را به دست خمینی رسانده است پس بنی صدر شخص صالح و امینی نیست و نامه خصوصی افراد را ابتدا می خواند و به عنوان سند کپی بر می دارد که با موازین حقوق مطابقت ندارد"!!!!
این دیگر از آن برهان هایی بود که دیگر در هیچ عطاری یافت نمی شد. کسی مگر گفته که نامه اصل است چون بنی صدر انسان امین و صالحی است؟ چه ارتباطی بین اصل بودن نامه و شخصیت بنی صدر وجود دارد؟
ثانیا آقای دکتر ابراهیم یزدی و سایر اعضای شورای انقلاب از وجود توافقاتی بین شاهپور بختیار و شورای انقلاب و خمینی شهادت داده اند که بختیار اکثر آنها را بهر دلیلی انجام نداد!
۷۷۷۷ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣٨۷
|
از : منافع امریکا در عراق
عنوان : امریکا قصد خروج از عراق را ندارد.اباما میخواهد ۵۰ هزار سرباز امریکائی را در عراق نگاهدارد
آقای اوباما در جریان تبلیغات انتخاباتی خود قول داده بود سربازان آمریکایی را در طی ۱۶ ماه پس از در دست گرفتن قدرت از عراق خارج خواهد کرد، با این حال از رئیس جمهور آمریکا نقل شده که از ۱۴۲ هزار سرباز آمریکایی که در حال حاضر در عراق مستر هستند، حدود ۵۰ هزار سرباز در عراق باقی خواهند ماند.رئیس جمهور آمریکا دلیل باقی ماندن این شمار سرباز را ارائه مشاوره به نیروهای عراقی و حفاظت از منافع آمریکا در عراق عنوان کرده است.
۷۷۷۶ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣٨۷
|
از : میشکا اسپهبدی مازندرانی
عنوان : اقای مستشار شما که خواستار حمله اتمی رژیم نژادپرست اسرائیل به ایران هستید ایا بهتر از ملاها هستید
درخواست از اسرائیل برای حمله اتمی به کشورمان کاری است به شدت ضد انسانی. شما بهتر از ملا ها نیستید انها به شکلی انسانها را نابود میکنند و شما هم از اسرائیل میخواهید با حمله اتمی ایرانیان را نابود کند. شما صحبت از دمکراسی نکنید که براستی برازنده افکار شما نیست
۷۷۷۴ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣٨۷
|
از : ناصر مستشار
عنوان : در ضمن این گنجشگ مازندرانی (میشکا) در بابلسر کنار دریای مازندران در یک رستوران مردمی آدم باصفائی بود؟ ولی حالا طوری دیگر شده است؟
نامه زنده یاد به خمینی ملعون دروغ هست و چرا؟؟؟
۱ـ من گپی نامه را در مقاله آقای دلخواسته دیدم که بسیار ابتدائی و مانند یک چک نویس بی ارزش بنظر می رسید تا یک نامه سیاسی؟
۲ـ اگر فرض بگیریم که شاپور بختیار آن نامه را نوشته و مطمئنادر یک پاکت بسته به بنی صدر داده است تا او نیز آن نامه را به خمینی بعنوان گیرنده آن پیام برساند پس اصل نامه باید نزد خمینی باقی مانده باشد نه در دست بنی صدر ودیگران؟ اگر بنی صدر قبل از رساندن آن نامه از آن یک کپی کرده است و سپس اصل را به دست خمینی رسانده است پس بنی صدر شخص صالح و امینی نیست و نامه خصوصی افراد را ابتدا می خواند و به عنوان سند کپی بر می دارد که با موازین حقوق مطابقت ندارد.
۳ـ شاپور بختیاری که از حکومت دینی می هراسید و دائما اخطار می کرد که صدای پای دیکتاتوری نعلین از چکمه بدتر است نمی توانسته است که یک سال قبل از آن ، آن نامه را برای خمینی نوشته باشد؟
تهمت زدن به بختیار و خود را منزه کردن وبی گناه نشان دادن هم اندازه ائی دارد و اگر کسی شجاعت دارد به اشتباهتش در سال ۵۷ انگشت بگذارد نزد مردم آبرومند خواهد بود.در ضمن این گنجشگ مازندرانی (میشکا) در بابلسر کنار دریای مازندران در یک رستوران مردمی آدم باصفائی بود؟ ولی حالا طوری دیگر شده است؟
۷۷۷۲ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣٨۷
|
از : میشکا اسپهبدی مازندرانی
عنوان : به اقای ایرانی و دیگرانی که به هر علت فساد رژیم شاهنشاهی را انکار میکنند و روشنفکران را مقصر میدانند
میشکا اسم خانم است .شما میگویید سلطنت طلب نیستید بسیارخوب . طرف دار دکتر بختیار هستید ولی از نامه ایشان به خمینیاطلاع ندارید اینهم اصلا مهم نیست ولی چرا در کامنت بعدی این نامه را جعلی میخوانید?از طرف دیگر چرا به کامنتهای دیگران از جمله کامنت من بدون توجه به محتوای ان حمله میکنید? من که گفتم اقای دکتر بختیار ادم ارزشمندی بود و طعم زندان و شکنجه رژیم شاهنشاهی را کشیده بود ولی پذیرش پست نخست وزیری در روزهائی که مردم هر ساواکی و افراد مظننون به همکاری با رژیم را در خیابان میدیدند پوست از کله شان میکندند اشتباه بزرگ زندگی ایشان بود.همانطور که دکتر صدیقی با انکه بسیار میانه روتر از بختیار بود این پست را نپذیرفت.اما در رابطه با اقدامهای ثچطیآژ ذژ آن سی وهفت روز میشود البته بحث کرد.ایشان ساواک را منحل نمود وقتی که دیگر ساواکی های گردن کلفت خودشان میخواستند سوراخ موش پیدا کنند وبعد تعدادی از خانواده های وابستگان به نوکران درباری و ساواکی ها را به خیابان اورد که به نفع قانون اساسی شاهنشاهی که توسط ان پدر و پسر همیشه زیر پا گذاشته شده بود تظاهرات کنند. خوب این کار ایشان از نظر شما عاقلانه بود?در رابطه با برخوردهای گروههای سیاسی از جمله جبهه ملی باید بحث کرد و اشتباهاتشان را یاداوری کرد و از ان اموخت. ولی برای برخورد با سیاستهای احزاب و گروههای سیاسی که در رژیم شاهنشاهی به شدت سرکوب میشدند و حق نفس کشیدن نداشتند احتیاجی نیست از رژیم کودتای شاهنشاهی دفاع کرد.میشود به شدت به احزاب زمان انقلاب انتقاد کرد ولی شکست بختیار را نمیتوان به گردن انها انداخت چرا که دولت بختیار میبایست سال چهل و دو بروی کار میامد و نه سال پنجاه و هفت. شاه اگر عقل داشت حدقل میبایستی به جبه ملی و افرادی مثل بازرگان وطالقانی اجازه فعالیت میداد وخود را از مسئولیت سیاسی و اجرائی مبرا میدانست و نه اینکه حتا قراردادهای نظامی با امریکائیان هم بدست مبارکشان بسته شود.حکومت شاهنشاهی این پدر و پسر به مرور از درون فاسد شده بود و راه نجاتی برایشان نبود وبوی گند ان مشام ایرانیان را بدجوری میازرد و متاسفانه شاه بجای درک این امر دو حزب دولتی را تعطیل کرد و حزب رستاخیز تشکیل داد و همه ایرانیان را مجبور به عضویت در ان کرد و حتا از ما دانشاموزان ان زمان هم نگذشت و سر جلسه امتحان به ما گفتند کسی که عضو حزب رستاخیز نشود نمیتواند امتحان بدهد و برای همیشه از مدرسه اخراج میشود. وقتی که دوسال بعد تظاهرا ت ضد رژیم شروع شد از من دانش اموز که ظاهرا باید دنبال درس و مشق باشم یک فرد ضد رژیم ساخته بود.و الان هم میگویم سرنگونی رژیم فاسد شاهنشاهی جزو افتخارات ایرانیان میباشد و میبینید که با تمام جنایاتی که رژیم اسلامی در حق ایرانیان روا میدارد همین مردم همین حکومت را به حکومت کودتاگران امریکائی و انگلیسی ترجیح میدهند و در همین حکومت ضد بشری بیشتر از زمان شاه شما در کتاب فروشی ها کتابهای ضد حکومتی پیدا میکنید و در همین مجلس اسلامی بیشتر از مجلس زمان شاه بحث میشود و همه مثل زمان شاه بله قربان گو نیستند و میبینید بخاطر همین وزیر کشو خاتمی یعنی اقای نوری پنج سال زندانی میکشد.در ایران مبارزه برای رسیدن به ازادی ادامه دارد و توهم سلطنت طلبان فقط خواب انها را خوش میکند که البته بیداری انها برای انها و برای ما بهتر است و انوقت شاید با دیدن حقیقت برای جامعه ایران مفید واقع شوند وگرنه انکار فساد رژیم شاهنشاهی و انکار کودتاهای پدر و پسر در حالی که بیگانگان دست اندر کار کودتا خودشان به ان معترف هستند و از ایران بخاطر ان عذر خواهی نمودند راه بجائی نخوهد برد
۷۷۷۰ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣٨۷
|
از : به ایرانی
عنوان : نامه جعلی است چون بنی صدر و یزدی هر ده دروغ گو هستند!!!!
آقای ایرانی چه طرز استدلال کردن است. اسناد تاریخی را که نمی شود بدین شکل کتمان کرد. این همان حرکت زشتی است که پهلویست ها در واکنش به انتشار اسناد کودتای ۲۸ مرداد از خود نشان دادند.
امریکا (ارباب) به انجام کودتا اعتراف می کند اما نوچگان شاه (نوکر) هنوز از قیام ملی حرف می زنند.
شما سعی کنید اینطور زننده برخورد نکنید
۷۷۶۶ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣٨۷
|
از : ایرانی
عنوان : نامه منتشر شده جعلی است
آقای وطن خواه در کمال عصبیت، به کسانیکه نظری مخالف با بیات زاده دارند حمله کرده و نظر آنها را در مورد مقالهء دلخواسته (که از دوستاران ابوالحسن بنی صدر است) جویا شده. من برای اولین بار توسط این آقای دلخواسته از وجود چنین نامه ای مطلع شدم. از قرار معلوم روانشاد بختیار این نامه را به بنی صدر فرستاده تا او آن را بدست خمینی برساند. بنظر من تمام شواهد و قرائن حکایت از دروغ بودن این نامه دارد. نه مرحوم بختیار و نه روح الله خمینی هیچکدام زنده نیستند که درستی و یا نادرستی این نامه را تایید کنند. اصولاً ابوالحست بنی صدر، همچون برادر معنویش ابراهیم یزدی، تخصص خاصی در بوجود آوردن رویدادهایی دارد که هرگز اتفاق نیفتاده. بنی صدر از برخوردهایش با خمینی داستانها میگوید. در حالیکه سخنرانیها و مقالات و عکسهای او در دوران اول انقلاب خلاف این ادعاها را ثابت میکند. من نمیدانم که چگونه شد که این نامه ناگهان بعد از سی سال از جیب بنی صدر (و یا یکی از هوادارانش) بیرون آمد. این نامه نه از لحاظ حقوقی و نه از لحاظ منطقی دارای کوچکترین مشروعیتی نیست. رفتار و عملکرد شاپور بختیار درست خلاف این نامه جعلی است. دست خط آن نیز چیزی را ثابت نمیکند و دلیلی موجهی که نشان از نوشته شدن آن توسط مرحوم بختیار باشد ارائه نمیدهد. بختیار هیچوقت از بنی صدر به نیکی یاد نکرد. حال چگونه میشود که بعد از ۳۰ سال، نامه ای پیدا شود که نشان از اظهار دوستی او نسبت به فرزند معنوی امام شده باشد. توجه دوستان را به این نکته جلب میکنم که چندی پیش محمد علی ابطحی در نامه ای فاش ساخت که فیروزه بنی صدر (فرزند ابوالحسن بنی صدر و همسر سابق رجوی)، در کتابی که در آن به جمع آوری نامه های پدرش به خمینی پرداخته، دست به تحریف زده و متن نامه ها را تغییر داده. بقول ابطحی "در همه این نامه های چاپ شده، بنی صدر تلاش میکند با وضعیت فعلی خود این تغییرات و مکاتبات با امام را توجیه کند". طبیعی است که اگر هر کسی بتواند در یک مورد دست به تحریف بزند، در موارد دیگر نیز براحتی اینکار را میکند.
(لازم به توضیح است که من و آقای ایرانی نویسندهء کامنت ۷۷۶۱ دو شخص متفاوت هستیم)
۷۷۶٣ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣٨۷
|
از : ایرانی
عنوان : بختیار
دوستان عزیز، بختیار در سال ۵۶ از امام کمک و همیاری خواست و سال ۵۷ وقتی فهمید این بابا چکاره است و دنبال چه رژیمی است جلوش ایستاد. کجای اینکار اشکال دارد؟ دلایل ایستادگی اش را هم که با زبان بی زبانی خواست به ملت حالی کند که کسی گوش نکرد.
کسانی که از بینش بختیار در این جا طرفداری می کنند قصد امام زاده درست کردن ، بت سازی، و یا فدایی کبیر راه آزادی ساختن از بختیار را ندارند. ما از روشن بینی یک سیاستمداری ذکر خیر می کنیم که یک انسان دو پا بود با تمام عیب و نقصهایی که در یک انسان است. ولی این انسان در بحرانی ترین حیات یک ملتی به صحنه آمد تا جلوی خودکشی ۳۵میلیون ایرانی و تباه شدن زندگی حداقل سه نسل (تا حال حاضر) را بگیرد.
حالا اگر به قول یکی از نظردهندگان « بختیار تحفه ای نبود» خوب پس این نسل و نسلهای بعدی صبر کنند تا تحفه بهتری نصیبشان شود.
کسانی مثل ما که سال ۵۷ و موضعگیری سیاستمداران آن دوران را خوب به یاد دارند یاد دکتر بختیار را همواره گرامی می دارند.
۷۷۶۱ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣٨۷
|
از : مرتضی وطن خواه
عنوان : خواهشمند است خانم هما و دوستان همنظرشان در باره نامه دکتر بختیار به آیت الله خمینی اظهار نظر فرمائید.
خانم هما چرا بجای پاسخ به سئوالات من، پای دکتر بیات زاده را به پیش میکشید، چون اگر شما پاسخی به مسائل مطرح شده از سوی دکتربیات زاده داشتید، قبلا به آن مسائل پرداخته بودید و این چنین عصبانی نمی شدید.
برای من روشن نیست که چرا جنابعالی که مرقوم داشته اید: " آقای بیات زاده را نمیشناسم ولی از محتوای مقاله بسیار طولانی و خسته کننده ایشان چنین بر میآید که ایشان کوچکترین اطلاعی از اوضاع کشور ندارند". وقت خود را صرف خواندن آن مقاله نموده اید؟
بعد از آنکه آن "مقاله بسیار طولانی و خسته کننده " را خواندید، مجددأ وقت پرارزش خود را با آن مقاله مشغول میکنید؟
خانم محترم ، مطالب تاریخی را نمیتوان در زنده باد و مرده باد خلاصه کرد. نوشته دکتر بیات زاده در رابطه با دوران انقلاب می باشد.
آیا انتقاد شما به طولانی بودن نوشته او، بدین خاطر نیست که بچگونگی تحلیل مسائل تاریخی کمتر اطلاع دارید؟
خانم هما، برای اینکه متوجه شوید که من قبلا چه مسئله ای را مطرح کرده بودم ، مجددأ توجه شما و طرفداران دکتر بختیار و طرفداران نظام پادشاهی را به این مسئله جلب میکنم .
دکتر بختیار قبل از اینکه نخست وزیری شاه شود در نامه ای که به آیت الله خمینی نوشته است، صحبت از "خلق و خدا" و " وظایف ملی و دینی" نموده و از آن آیت الله "نعلین پوش" ، تقاضای " هدایت و حمایت " نموده اند و همانطور که دکتر بیات زاده نوشته بود ، دکتر بختیار همچنین در راه پیمائیهای مردم ایران علیه رژیم شاه در اعتراض به توهین به آیت الله خمینی شرکت کرده بود.
حال خوشحال خواهم شد، اگر درباره نامه کوتاه چند خطی دکتر بختیار به آیت الله خمینی ، نظر خود را بدهید و توضیح دهید که چرا دکتر بختیار چنان نامه ای با آن محتوی به آیت الله خمینی که گویا ماهیتش در رابطه با "قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ " برای دکتر بختیار روشن شده بود، نوشته است؟
متن نامه ای که آقای دکتر شاپور بختیار برای "حضرت آیت الله خمینی" ، فرستاده اند به این شرح است:
«هفتم شهریور ماه ۵۶- حضرت آیت الله خمینی دامت برکاته؛ خاطر مبارک شاید از انتشار اعلامیه مورخ ۲۲ خرداد ۵۶ که با امضای اینجانب و آقایان دکتر کریم سنجابی و داریوش فروهر در تهران انتشار یافته است اطلاع حاصل فرموده اید. ما در مقابل خلق و خدا بیان این حقایق را ادای وظیفه ملی ودینی خود دانسته ایم و اوضاع کشور را همانطوری که هست بگوش هموطنان خود ودنیای خارج رساندیم. در این ایام که برای چند روز اقامت در فرانسه بودم با دوستان وهمفکران خود تبادل نظر کردم واکنون به وسیله دوست مبارز خود آقای ابوالحسن بنی صدر این عریضه را به حضور آن حضرت تقدیم می دارد. عطف نظر به گذشته و سوابق امضا کنندگان نامه ی مذکور خواستم استدعا نمایم که به منظور وسعت بخشیدن به مبارزات وایجاد هماهنگی بیشتر بین افراد ملت مسلمان در صورتی که مقتضی بدانید به هر نحو که صلاح باشد ما را در این راه خیر، هدایت و حمایت فرمائید. باسلام و تهیت [تحیت]، ارادتمند شاپور بختیار.» (۳۷)
عکس نامه خطی دکتر بختیار در نوشته آقای محمود دلخواسته کلیشه شده است. اگر شما و همنظرتان پاسخی در باره سئوالات من ندارید، می توانید ادعا کنید که آن نوشته ، نوشته دکتر بختیار نیست!!
۷۷۶۰ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣٨۷
|
از : هما
عنوان : آقای بیات زاده، دنباله روی خمینی
این دوستان اندکی که در دفاع از مقاله آقای بیات زاده صحبت میکنند همگی بدون اشاره به جزئیات مقاله دائم در مورد "محتوای" حرفهای ایشان صحبت میکنند. من آقای بیات زاده را نمیشناسم ولی از محتوای مقاله بسیار طولانی و خسته کننده ایشان چنین بر میآید که ایشان کوچکترین اطلاعی از اوضاع کشور ندارند. آقای ایرانی بسیار درست میگوبند. آقای بیات زاده و دوستانشان میتوانند به هر دلیل فلسفی و یا ایدئولوژیک بلوای ۲۲ بهمن را توجیه کنند. ولی واقعیتهای موجود در جامعه ایران کاملن با حرفهای ایشان در تضاد است. به نظر من دلایل دفاع آقای بیات زاده از انقلاب ریشه در وحشت ایشان و همفکرانشان در پاسخگویی به دنباله روی آنها از آخوندها دارد.
۷۷۵٨ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣٨۷
|