از : هراتی
عنوان : ادعای عجیب آقای دانش
آقای دانش عجب بحث عجیب و غریبی را پیشه کرده. او میگوید "بحث این نیست که چه بسر انقلاب آمد بحث بر سر موضع احزاب در قبال انقلاب در سال ۵۷ است".
آقای عزیز، مشکل ما این بود که نتیجه انقلاب، که جز بدبختی چیزی برای مملکت نداشت، کشور را به قهقرا برد. این بدبختی بخاطر روی کار آمدن خمینی و آخوندها به وقوع پیوست. دلیل عمده روی کار آمدن خمینی چیزی نبود مگر حمایت به اصطلاح روشنفکران و گروههای سیاسی از او. پس اگر موضع گروههای سیاسی مصدقی و کمونیست دفاع از خمینی و برقراری جمهوری اسلامی نمیبود او هرگز نمیتوانست حکومت منحوس خود را به ملت ایران تحمیل کند. حال چگونه میتوان موضع گیری گروهها را از نتیجه انقلاب جدا کرد؟
٨۰۰۰ - تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱٣٨۷
|
از : آرش
عنوان : چرا از پاسخگویی فرار میکنید؟
آقای دانش این شما هستید که دست به عوام فریبی میزنید. بحث بر سر این است که چه گروه هایی به خمینی کمک کردند تا این حکومت فاشیستی را بر ملت بیچاره ایران تحمیل کند. من بهیچ عنوان نمیخواهم جنبش ملت ایران را بر علیه رژیم گذشته نفی کنم. سوال من این است چرا دوستان مصدقی و چپ ما برای ایجاد یک حکومت دموکرات و سکولار (آنگونه که خودشان ادعا میکنند) دنباله روی آخوندی شدند که افکار فاشیستی و ضد انسانیش سالها قبل در کتاب ولایت فقیهش نوشته شده بود. کدامیک از شما "عاشقان رهایی انسانها" بخود جرئت داد تا از امام ضد امپریالیست در مورد افاضاتش از او سوال کند؟ بله آقای دانش (و یا بقول خودتان دا نش) شما دوستان به اصطلاح سوسیالیست و همکاران مصدق پرستتان فکر کردید که میتوانید با دست خمینی و به قیمت بدبختی شهروند ایرانی میان بر بزنید ولی طرف بسیار زرنگتر از آن بود که شما فکر میکردید. امروز بعد از گذشت سی سال از دست گلی که به آب دادید بجای عذر خواهی آسمان و زمین را بهم میبافند تا بر ناکارآمدی خود سرپوش گذارید.
۷۹۹۵ - تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱٣٨۷
|
از : دا نش
عنوان : صحبت بر سر سیاست های درست یا نادرستی است که نیروهای سیاسی در قبال انقلاب در پیش گرفتند.
ببخشید در کامنتم بجای نیرو های سیاسی نیروهای انقلاب نوشتم
۷۹٨۴ - تاریخ انتشار : ۱٣ اسفند ۱٣٨۷
|
از : دا نش
عنوان : آرش خان بحث این نیست که چه بسر انقلاب آمد بحث بر سر موضع احزاب در قبال انقلاب در سال ۵۷ است.
هر کودک دبستانی با خواندن مقاله آقای بیات زاده متوجه می شود که صحبت بر سر سیاست های درست یا نادرستی است که نیروهای انقلاب در قبال انقلاب در پیش گرفتند. هیچ کس نمی گوید که می بایست انقلاب را یاری کرد که کار به اینجا که رسیده برسد. منظور از شکوفایی این چیزی نبوده که امروز در ایران حاکم است.
بختیار هم مخالفتش با انقلاب از این بابت نبوده که پیش بینی چنین روزهایی را می کرده. کسی که قادر نبوده در اوج انقلاب دوره ۴۰ روزه بعد از قبول پست نخست وزیری را پیش بینی کند و آن اشتباه فاحش را کرد چگونه می توانسته پیش بینی ۳۰ سال بعد را کند؟!
بنا بر این با برخ کشیدن شرایط حاکم بر ایران و نتیجه گیری که مردم برای رسیدن به اینجا انقلاب کردند، بیشتر جنبه خودفریبی و عوام فریبی دارد.
۷۹٨٣ - تاریخ انتشار : ۱٣ اسفند ۱٣٨۷
|
از : آرش
عنوان : آقای بیات زاده؛ به ایران بیایید.
من واقعاً از طرز برخورد دوستاران و هواداران جبهه ملی با مخالفانشان متاسفم. طرز برخورد اینها درست عین همین آخوندها و یا توده ایهاست. به محض آنکه از ایشان ایراد بگیرید و یا خواستار پاسخگویی باشید بلافاصله تهمت طرفداری از رژیم گذشته و غیره نصیبتان میشود. مقاله آقای دکتر بیات زاده تشکیل شده از مشتی ایراد گیری و ناسزا گفتن "محترمانه" به مخالفانشان و تعریف و تمجید از وجود مبارک خودشان و همفکرانشان. ولی باید نقطه عطف مقاله آقای بیات زاده را در مقایسه انقلاب اسلامی با انقلاب فرانسه دانست. ایشان مشتی تئوری و فلسفه بافی سطحی را به عنوان دلایل موافقتشان با انقلاب اسلامی بیان میدارند. من به این آقای دکتر و دیگر ارادتمندان انقلاب اسلامی توصیه میکنم که همچون بعضی از همفکران خودشان مثل آقای زعیم و یا امیرانتظام به ایران بیایند و از نزدیک ثمرات این واقعه شکوهمند را با جان و دل حس کنند. آقای بیات زاده، در اروپا نشستن و لاف مبارزاتی زدن کار راحتی است. به وطن خود قدم رنجه بفرمایید و از نزدیک نشان دهید که چقدر مبارز و ضد امپریالیست هستید.
۷۹۷۹ - تاریخ انتشار : ۱٣ اسفند ۱٣٨۷
|
از : تقدیم به طرفداران رژیم شاهنشاهی
عنوان : البته اقای خرسندی امیدوارم مارا ببخشد که ما هم از کیسه خلیفه این متن ایشان را به سلطنت طلبان تقدیم میکنیم
تلگرام از مراکش
این تلگراف صبح امروز از مراکش برای اصغر آقا رسیده است. به خاک پای مبارک بندگان جناب اصغر آقا تهران ـ روزنامه اطلاعات ـ ما محمد رضا پهلوی آریا مهر، شاهنشاه ـ عظیمالشأن سابق مدت سه هفته است با زن و بچه در شهر غربت سرگردان میباشیم. تا دیروز که آنجا بودیم، آیتالله میگفت «باید برود» حالا که رفته این، آیتالله میگوید «باید بیاید» بالاخره تکلیف ما چیست؟ باید برویم یا باید بیاییم یا باید بمانیم؟ خلاصه اصغر آقا جان! ما نوکرتیم تو را به قرآن ـ آریا مهر قسم میدهم بگویید زودتر تکلیف ما را معلوم کنند. زیاده عرضی نیست. فرح سلام میرساند. علیرضا و فرحناز دست شما را میبوسند.
قربانت
چاکرجان نثار ـ شاهنشاه آریا مهر
هادی خرسندی ـ لندن
۷۹۷۵ - تاریخ انتشار : ۱٣ اسفند ۱٣٨۷
|
از : رضوی
عنوان : چرا جبهه ملی از خود صداقت نشان نمیدهد؟
بنده منظور آقای رضا را متجه نمیشوم. آیا ایشان قصد دفاع از عملکرد جبهه ملی را دارند؟ من نمیدانم، آیا این وظیفه یک سازمان سیاسی است که باید در خدمت جامعه باشد و یا آنکه جامعه در خدمت سازمان سیاسی؟
مسئله این است که سیاست اتخاذ شده توسط جبهه ملی در دنباله روی از خمینی، سیاستی خانمان برانداز بود. جبهه ملی با دنباله روی خود از خمینی و مشارکت در ترکیب اولیه حاکمیت، به تمام آن آرمانهایی که مدعی دفاع از آن است پشت پا زده. من با شخصی چون بیات زاده حرفی ندارم، چرا که معتقدم او در بیان واقعیتها مسئولانه عمل نمیکند. سخن من با دیگر دوستاران هوادار این سازمان سیاسی به اصطلاح ملی و دموکرات است که آیا بعد از گذشت سی سال آیا وقت آن نرسیده که جبهه ملی از عملکرد خود در دنباله روی و تایید روح الله خمینی، رای مثبت دادن به نظام آخوندی و مشارکت در ترکیب حاکمیت نظام فاشیستی اسلامی از ملت ایران معذرت بخواهند؟ چگونه میتوان به گروهی اعتماد کرد که در برخورد به عملکرد گذشته خود صداقت نشان نمیدهد؟
۷۹۷۱ - تاریخ انتشار : ۱٣ اسفند ۱٣٨۷
|
از : رضا
عنوان : چرا و بچه دلیل دکتر بختیار بدون مشورت با همکاران حزبی (حزب ایران) و جبهه ای پست نخست وزیری را قبول کرد
سلام
آقای رحیم شریفی یکی از افراد با سابقه در حزب ایران و جبههء ملی ایران بوده اند. ایشان معتقد اند که رهبری جبههء ملی ایران از بعد گنگره که در سال ۱۳۴۰ در تهران برگزار شد تا مقطع پیروزی انقلاب در ۲۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ که نظام وابسته به بیگانه ، مستبد و فاسد را ساقط کرد سه بار اشتباه فاحش کرده است که از نظر ایشان شاید بخشودنی نباشد. اما از عجائب است که ایشان علیرغم همهء اشتباهات راهبردی رهبری با ترکیب های مختلف ، آقای رحیم شریفی در جبههء ملی ایران مانده تا اینکه آقای شاپور بختیار بدون مشورت با همکاران حزبی و یا جبهه ای خود پست نخست وزیری خود را از دست بیکفایت اعلیحضرت همایون ، محمد رضا شاه پهلوی دریا فت کرد که منجر به اخراج او از حزب ایران و جبهه ء ملی ایران گردید .
« اطلاعیه
طبق گزارشهای رسیده آقای دکتر شاپور بختیار عضو جبهه ملی ایران بدون رعایت انضباط سازمانی ماموریت تشکیل دولت را پذیرفتهاند.
جبهه ملی ایران بدان سان که اعلام داشته است: «نمیتواند با وجود نظام سلطنتی غیرقانونی، با هیچ ترکیب حکومتی موافقت نماید.»
شورای مرکزی جبهه ضمن تقبیح شدید اقدام آقای دکتر شاپور بختیار به آگاهی همگان میرساند که در این شرایط، تشکیل دولت از طرف ایشان به هیچ روی با مصوبات آرمانی و سازمانی جبهه ملی ایران سازگاری ندارد و به همین دلیل از عضویت جبهه ملی ایران برکنار میشود.
شنبه نهم دیماه ۱۳۵۷
شورای مرکزی جبهه ملی ایران
. در این هنگام آقای رحیم شریفی نیز بعنوان یکی از علاقمندان آقای شاپور بختیار ، از حزب ایران و جبههء ملی خارج میشوند.
اما در خلال گفتگو هائی که عده ای از کاربران در رابطه با نوشتهء آقای دکتر بیات زاده ردو بدل کرده اند و بحث هائی که حول آن صورت گرفته من هم با علاقه آنها را دنبال میکنم بی مناسبت ندیدم که صورت جلسه ای که ظاهرا" بیکی از جلسات مسولین حزب ایران مربوط میشود در اینجا مطرح نمایم تا صحت وسقم این نامه که آقای رحیم شریفی و مرحوم دکتر شاپور بختیار نیز از تأئید کنندگان آن صورتجلسه بودند با محک عیار سنج تحلیل گر سیاسی و گار آگاه خصوصی که دراین مباحثات ، بوسیلهء آقای دانش کشف شده است ، روشن گردد و پرتوی بر گوشه ای از واقعیات تاریخ معاصر ایران بیفکند . یکی از کاربران بنام آقای دانش از میان دیگر کاربران ، شخصی را یافته است که هم « تحلیل گر سیاسی» است و هم « کار گاه خصوصی » و یا بعبارت صحیح تر « کار آگاه خصوصی » است و با لا خره اینکه دارای ویژه گی های «کشف و انکشاف » نیز میباشد.
این خصوصیات در « پر گوئی های آقای ناصر مستشار که از هر دری سخنی میگوید که نشان از علاقمندی شدید وی به نابودی و کشتار مردم ایران در آن میان جای ویژه ای یافته است ، وهمچنین اظهار نظر های قاطع ایشان در برخی موارد از جمله تکذیب قاطع نامهء آقای شاپور بختیار به اقای خمینی بود که میبایست توسط آقای سید ابوالحسن بنی صدر بدست ایشان میرسید ، بسیار خودنمائی کرد .» متن صورتجلسه بشرح زیر است :
جلسه اعضای حزب ایران
در ساعت ۰۰/۱۶ مورخ ۷/۱۰/۵۷ جلسهای با شرکت شخصیت ها و افراد فعال حزب ایران در منزل دکتر شاپور بختیار تشکیل گردید . افراد شناخته شده عبارتند از: مهندس بیاتی، دکتر بختیار، مهندس موحد، مهندس ایزدی، دکتر شایگان، ابوالفضل قاسمی، عزالدین کاظمی، عباس محمودی، عبدالحسین ثنایی، شریفی، مهربان.
ابتدا دکتر کریم سنجابی درباره وحدت حزب ایراد مطالبی ایراد نمود و سپس آقای شریفی برای شهیدان حزب اعلام سکوت نمود (منظور افرادی از حزب که در سال ۱۳۳۲ کشته شده بودند) و بعد ابوالفضل قاسمی قطعنامه حزب را در پنج ماده به شرح زیر اعلام نمود.
۱- تایید موافقتنامه سنجابی به خمینی ۲- تجلیل از دکتر محمد مصدق ۳- مبارزه با هرگونه استعمار ۴- احتراز از گروهبندی و تک روی ۵- هیئت اجراییه مامور اجرایی این اصول است که افراد شرکتکننده با دست زدن آن را تایید کردند و دکتر بختیار، مهندس بیاتی و دکتر شایگان نیز با آن اصل موافقت و قرار شد قطعنامه با اصلاحاتی منتشر شود؛ و سه نفر به عنوان دادگاه حزب ایران انتخاب شدند و به نامهای احدی مطلبی، حاج علائی، وظیفه آنها رسیدگی به وضع کسانی - که تا به حال انحرافات سیاسی و مالی پیدا کردهاند- میباشد. جلسه مذکور در ساعت ۱۹۰۰ خاتمه یافت. افراد شرکتکننده در حدود ۱۰۰ نفر بودند.
۷۹۶۰ - تاریخ انتشار : ۱٣ اسفند ۱٣٨۷
|
از : نما یشنامه
عنوان : به خواندنش می ارزد!
هوشنگ توذیع سالها پیش مجموعه ای ساخته بنام "ماجرا های آقا فتح الله". یکی از قسمت های این مجموعه دیداری است بین آقا فتح الله و آقا زینل، هر دو از لات های جامعه ما که الگو یشان موجودی چون شعبان جعفری است و از "بد" روزگار در امریکا بعنوان مهاجر زندگی می کنند.
برای درک هوش و ذکاوت این دو همان بس که آقا زینل برای تشخیص مقدار نمک خورش قیمه ای که آقا فتح الله پخته بعد از سه بار چشیدن و گفتن "من نفهمیدم" به جمله "انگاری خوب باشه بابا" بسنده می کند! بقیه داستان را برایتان عینا می آورم تا شباهت بین این دو جاهل و پهلویست های این بحث بیشتر برایتان روشن شود:
آقا فتح الله بعد از اینکه شیشه ودکای اسمرینف تمام می شود به آقا زینل با شرمندگی شراب سفید تعارف می کند. آقا زینل به یاد گذشته اش در کافه های تهران می فتد و افسوس آن دوران را می خورد و روشنفکران را مسئول وضعیت "اسفباری" که بدان گرفتار آمده می نامد و آقا فتح الله جمله "خیانت کردن؛ آقایان روشنفکر ها خیانت کردن" را چاشنی افسوس های آقا زینل می کند.
آقا فتح الله بیاد دائی خدا بیامرزش می افتد که می گفته از دو نوع مار باید ترسید: "یکی مار عینکی و دیگری مار بوآ!" و اضافه می کند:
"منظور خان دایی اش از مار عینکی آقایان روشنفکرا بوده، و اضافه می کند:" خیانت کردن"
آقا زینل: "خیانت کردن!...
آقا فتح الله!"
آقا فتح الله: "جونم"
آقا زینل: "مقصود خان داییت از اون یکی مارا چی بوده؟... مار بوآآآ؟"
آقا فتح الله به فکر فرو می رود، کلاهش را عقب جلو می کند و می گوید: " به نظرم منظورش توده ای ها بوده! ...خیانت کردن!"
آقا زینل: "خیانت کردن!"
بعد از مکثی کوتاه آقا زینل: "آقا فتح الله! این توده ای ها کی اند؟"
آقا فتح الله: " والله من که ندیدمشون...یعنی هیشکی ندیدتشون... اما بگمونم یه مشت آدم تر و تمیز کراوات زده اند که شبا می شنن عرق می خورن و نقشه می کشن که مردم تو مملکت ما خوشبخت نشن!"
آقا زینل:"ع ع چرااا؟"
آقا فتح الله: " کرم دارن!"
آقا زینل بعد از مکثی کوتاه: "خیانت کردن"
آقا فتح الله: " بله ده میگم آقایان روشنفکرا و توده ای ها خیانت کردن..."
۷۹۴۹ - تاریخ انتشار : ۱٣ اسفند ۱٣٨۷
|
از : محمود موسوی
عنوان : نوشته آقای عبدالعلی پارسا، نوشته ای است که در تاریخ اول مارس ۲۰۰۹ از طریق سایت ایران امروز منتشر شده است .
ما ایرانیان باید یاد بگیریم در رابطه با موضوع بحث، نظرات و عقاید خودمان را ارائه دهیم. دکتر بیات زاده در مقاله خود به قبول حکم نخست وزیری از سوی دکتر بختیار انتقاد کرده و آن عمل را اشتباه ارزیابی کرده است. عده ای براین نظرند که کار دکتر بختیار صحیح بوده است. در باره این موضوع مشخص بحث کنند؟ آیا بهتر نیست که طرفداران دکتر بختیار بجای منحرف کردن بحث توضیح دهند که دکتر بختیار با کمک کدام نیروی اجتماعی قصد داشته است، خواست های خودش را متحقق کند؟ در زمانیکه ملیونها ایرانی با دولت او در آن زمان مخالف بودند؟
با کمک ارتش شاهنشاهی و درباریان؟
با کمک مستشاران ارتشی و جاسوسان آمریکا ئی ، انگلیسی و اسرائیلی ... در ایران؟
ویا ... .....ممکن است توضیح دهند کدام نیروی اجتماعی در آن مقطع تاریخی از دکتر بختیار پشتیبانی می کردند؟
عقب نشینی شاه و دستگاه سرکوب را بهیچوجه نباید بحساب دکتر بختیار گذاشت، این فشار مردم ایران بود که شاه را مجبور بعقب نشینی کرد، بطوریکه شاه بیان داشت که صدای انقلاب را شنیده است!
آیا بخاطر کاهش فشار مردم نبود که پادشاه ، حتی دستور بازداشت بسیاری از مهره های رژیم همچون عباس هویدا و داریوش همایون را داد؟!
تعدادی از هموطنان شرکت کننده در بحث مدعی شده اند که طرفداران رژیم سرنگون شده محمدرضاشاه چون پاسخی در رابطه با نوشته دکتر بیات زاده ندارند، تا کنون سعی کرده اند تا بحث را منحرف کنند که بنظر من آن نیروها تا اندازه ای هم موفق شده اند! چونکه مرتب با طرح مسائلی که به موضوع بحث هیچگونه ربطی ندارند، به بحث جدیدی در باره موضوع جدیدی دامن می زنند. اگر چنین نیست ، ممکن است توضیح دهند چرا و بچه دلیل نوشته آقای عبدالعلی پارسا ، نوشته ای که در تاریخ اول مارس ۲۰۰۹ از طریق سایت ایران امروز منتشر شده است را ،امروز به این صفحه بحث منتقل کرده اند؟
سلطنت طلبان صرفنظر از اینکه طرفدار رضا پهلوی باشند یا طرفدار دکتر بختیار، بهیچوجه نمی توانند دوران سیاه رژیم شاه را توجیه کنند. این خانم ها و آقایان ممکن است توضیح دهند، اگر محمد رضاشاه وابسته به بیگانگان نبود چرا و بچه دلیل ژنرال هویز آمریکائی (در زمانیکه شاه هنوز در ایران حکومت می کرد ) ، به ایران رفت و بدون اجازه مقامات دولت ایران از جمله شخص شاه، با مقامات ارتش شاهنشاهی ایران تماس گرفت و دستورات خود را که همچنین شامل همکاری ارتش با دکتر بختیار بود، به آنها داد و حتی از شاه خواست تا ایران را ترک کند؟
۷۹۱٨ - تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱٣٨۷
|