از : میشکا اسپهبدی مازندرانی
عنوان : بوی گند دادن رژیم شاهنشاهی فحش نیست
اقای مهدوی سلطنت طلب شما هم حد خودتان را بدانید واز تربیت خانوادگی خودتان بیشتر از این به ما نشان ندهید. بوی گند دادن رژیم شاهنشاهی فحش نیست بلکه واقعیتی است که ایرانیان مثل موش دم شاهنشاه عظیم شان تان را گرفتند و به زباله دانی تاریخ پرت کرده اند
٨۰۱۹ - تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱٣٨۷
|
از : مهدوی
عنوان : به شعار ادامه دهید
متاسفانه این بحثها بیشتر جنبه احساسی پیدا کرده و دوستان چپی ما خود را به اب و آتش میزنند تا واقعیت ها را وارونه جلوه دهند. آقای روشنزاده، من در آن تظاهرات شرکت کردم و به این عمل خود نیز افتخار میکنم. شما اگر معتقدید که در آن گردهم آیی ساواکی ها نیز شرکت داشتند، ممنون میشوم که دلایل و مدارک خود را نشان دهید. در ضمن اگر بر این باور هستید که هواداری از خاندان پهلوی نشان دهنده ساواکی بودن است، پس قدمی به کشور بگذارید و ببینید چقدر "ساواکی"، بخصوص در بین نسل جوان بدنیا آمده بعد از انقلاب، در ایران زیاد شده. تکرار میکنم، شما و یا آن خانم "بسیار با ادب" میتوانید هر چه دوست دارید فکر کنید. فقط بیاد داشته باشید که دنیای آزاد راه خود را طی خواهد کرد و رفقای اسیر در زندان سرخ همچنان در سر خود میزنند تا شکستهایشان را توجیح کنند.
من دیگر وقت خود را با شما تلف نمیکنم.
٨۰۱٨ - تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱٣٨۷
|
از : روشنزاده
عنوان : چرا سلطنت طلبان خود را به اب و اتش میزنند که واقعیتها را وارونه جلوه دهند
اقای مهدوی با این حرفهای شما که با خانواده تان رفتید تظاهرات کردید که بقول خانم اسپهبدی مشروطه ای که ۵۰ سال زیرپا گذاشته شده بود را برقرار کنید. با کدام نیرو? دیگر اینکه دروغ نیست که اکثریت مردم ایران بر علیه نظام سلطنت به خیابانها امده بودند و همین نیرو بود که شاه را مجبور کرد که بعد از ۱۳ سال هویدا نخست وزیر که خودرا نوکر خانه زاد شاه میدانست بر کنار کرده و یکی یکی نوکران خود را بر سر کار اورد تا نوبت به بختیار رسید وحالا این نیروئی که شاه را مجبور کرد بختیار را ´نخست وزیر کند که خودشان بختیار را نمیخواستند جنابعالی با خانواده تا چون به تطاهرات طرفداری از بختیار رفته اید پس ساواکی ها و نوکران درباری را چرا ندیدید. پس انها کجا تطاهرات میکردند?
٨۰۱۷ - تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱٣٨۷
|
از : مهدوی
عنوان : به میشکا مازندرانی
میشکای محترم، میزان ادب و تربیت خانوادگی شما ار نوشته هایتان پیداست. کسی که توانایی بحث را ندارد به فحش و فحشکاری دست میزند. میشکای محترم، امیدوارم یک روز بزرگ شوید.
٨۰۱۶ - تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱٣٨۷
|
از : مهدوی
عنوان : به میشکا مازندرانی
میشکای محترم، میزان ادب و تربیت خانوادگی شما ار نوشته هایتان پیداست. کسی که توانایی بحث را ندارد به فحش و فحشکاری دست میزند. میشکای محترم، امیدوارم یک روز بزرگ شوید.
٨۰۱۵ - تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱٣٨۷
|
از : میشکا اسپهبدی مازندرانی
عنوان : چرا بوی گند رژیم شاهنشاهی به مشام اقای مهدوی نرسیده بود
همه میدانند که سلطنت طلبان امروز دم از مشروطه میزنند.این اقایان خیلی با ادب مثل مهدوی بفرمایند از کجا ایشان یک دفعه فقط یک ماه مانده به انقلاب یاد مشروطه کرده اند و مگر قبل از ان عقل در سر نداشته اند که بروند ببینند که دیگران مثل بازرگانها و مصدقها مشروطه خواه چه میگویند. سلطنت طلبان خودشان را بهر شکلی در بیاورند باز هم بیشتر خودشان را لو میدهند و رسوا میشوند.رژیم شاهنشاهی بوی گند میداد و از درون پوسیده بود وبوی گندش مشام همه ایرانیان را میازرد ولی شما حتما مشکل مشامی داشتید که این بوی گند به مشامتان نخورد.بروید خاطرات درباریان و وابسته گان انها را بخوانید و همچنین خاطرات اربابان امریکائی و انگلیسی انها را تا شاید بوی گند رژیم شاهنشاهی به مشام شما هم بخورد
٨۰۱۴ - تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱٣٨۷
|
از : محسن مهدوی
عنوان : این نهایت بی ادبی و نا آگاهی است که شرکت کنندگان در تظاهرات قانون اساسی را ساواکی بنامند.
میشکا مازندرانی، شما به چه جرعتی به هموطنان شرکت کننده در تظاهرات قانون اساسی چنین جسارتی میکنید؟ من و خانواده ام و بسیاری از دوستان و آشنایانم در آن تظاهرات شرکت کردیم. شما هر چه دوست دارید میتوانید در مورد ما فکر کنید، ولی به شما میگویم که هیچیک از ما از اعضای ساواک و دیگر دستگاههای امنیتی رژیم شاه نیودیم. ما جزء کسانی بودیم که در زمان حکومت روانشاد بختیار چشممان به حقیقت باز شد. ما کسانی بودیم که با مطالعه مقالات بزرگوارانی چون دکتر مهدی بهار و دکتر مصطفی رحیمی متوجه بلایی شدیم که بزودی مملکت ما را به تباهی کشید. شما حق ندارید چنین بی ادبانه به دیگران تهمت بزنید. ادبیات شما همچون ادبیات کمونیستهاست. متاسفم که میبینم هواداران دیکتاتوری پرولتاریا همچنان کوچکترین تحملی را برای مخالفین عقیدتی خود ندارند.
به آقای رسول زاده نیز عرض میکنم که در آن تظاهرات، مردم بر باورهای مذهبی خود تاکید میکردند. اینکار را از این جهت انجام میدادند که نشان دهند که داشتن باورهای مذهبی کسی را مستلزم دنباله روی از خمینی نمیکند. والا آنها هرگز (بر خلاف رفقای کمونیست و شرکای مصدقیشان) خواستار برقراری حکومت اسلامی نشدند.
٨۰۱٣ - تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱٣٨۷
|
از : نا شناس
عنوان : "جاودان یاد شاپور بختیار که آمد، باید از مبارزه دست میکشیدیم».اما می ترسیدیم مانند دوره انقلاب مشروطیت شکست بخوریم و به انقلاب تا قدرت گیری حتی خمینی ادامه دادیم
با اینکه در میان هم سنخان روشنفکر کمتر کسی را پیدا میکنیم که مانند اسماعیل خوئی و هما ناطق با شهامتی مدنی (سیویل کوراژ) گذشته خود را چنین بی رحمانه به نقد کشیده باشند، با آنها با سکوتی تردید آمیز برخورد می کنیم. چرا؟
گوئی اصلا چیزی گفته نشده است و اگر هم گفته شده، ربطی بما و گذشته ما ندارد. اسماعیل خویی با بیان جمله کوتاهی در یک مصاحبه تکلیف ما را با «انقلاب» روشن می کند. میگوید: "جاودان یاد شاپور بختیار که آمد، باید از مبارزه دست میکشیدیم». او با این جمله همه آن حقیقتی را برملا می کند که غفلت یک نسل است؛ نسلی که با بر سر کار آوردن خمینی به فاجعه ای سی ساله دامن زد. چه شد که اینطور شد؟ آیا برداشت غلط ما از شرایط موجود، برداشت غلط ما از «مرحله انقلاب» و یا برداشت غلط ما از توان و نیروی خود و یک رادیکالیسم کور متکی بر احساسات «ضد امپریالیستی» نبود که باعث شد آنچه بدست آمده نیز از دست برود؟ چرا زمانیکه اسماعیل خوئی با گفتن واقعیت انگشت بر منشا انحراف
اقدام نسنجیده بخش وسیعی از روشنفکران آن زمان می گذارد و بقول نیما یوشیج «آب در خوابگه مورچگان» می ریزد، سکوت می کنیم؟
٨۰۱۰ - تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱٣٨۷
|
از : میشکا اسپهبدی مازندرانی
عنوان : یک تذکر کوچک
اقای رسول زاده انهائی که در زمان بختیار برای قانون اساسی تظاهرات نمودند طرفدار مشروطیت نبوده اند. انها از وابستگان به رژیم سرکوبگر شاهنشاهی مثل ساواکی ها و خانوادههای افراد وابسته به دربار بوده اند چون که مشروطه خواهان واقعی دیگر به جنبش سرنگونی رژیم دیکتاتوری کودتا پیوسته بوده اند چون انها هم در زمان حکومت دیکتاتوری شاهنشاهی به زندان و شکنجه محکوم شده بودند و در زمان دولت بختیار دیگر از اجرای قانون اساسی مسروطیت سالها بود که نا امید شده بودند وبخاطر همین برای دفاع از دولت بختیار و قانون اساسی تظاهراتی نکردند
٨۰۰٨ - تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱٣٨۷
|
از : رسول زاده
عنوان : ـ خدا، قرآن، محمد ـ این است شعار ملت ، یکی از شعارهای تظاهرات طرفداران دکتر بختیار
من از طرفداران رژیم شاه و دکتر بختیار چند سئوال دارم آیا فیلم های ویدئوئی در باره مسافرت ژنرال هویزر در دوران انقلاب به ایران را دیده اند؟( اگر نه برای دیدن آنها به سایت بی بی سی مراجعه کنند.) آیا ممکن است توضیح دهند، اگر رژیم شاه وابسته نبود ، چرا و بچه دلیل ژنرال هویزر بدون اجازه مقامات دولتی آنزمان ایران به ایران رفته بود و از درجه داران ارشد ارتش ایران خواسته بود تا از دولت دکتر بختیار حمایت کنند و مبادا بفکر کودتا بیفتند و شاه هم از این عمل آمریکائی ها عصبانی شده بود که چرا ژنرال "تاجبخش" قبلا با او تماس نگرفته و او را در جریان تصمیمات خود قرار نداده است؟ آیا اشاره به این واقعیت تاریخی بمعنای فحاشی بطرفداران نظام پادشاهی است ؟
مرتب در رابطه با دکتر بختیار از دولت لائیک ایران صحبت می شود، صرفنظر از اینکه در آنزمان با توجه به اصول قانون اساسی مشروطیت اصولا نمی شد دین و مذهب را از دولت جدا نمود. چون در قانون اساسی مشروطیت همچون قانون اساسی جمهوری اسلامی آخرین حرف را آیت الله ها میزدند؟
طرفداران دکتر بختیار ممکن است توضیح دهند که چرا و بچه دلیل طرفداران قانون اساسی مشروطیت در تظاهراتیکه بخاطرپشتیبانی از دکتر بختیار ترتیب داده بودند، همچنین شعارهای زیر را برای تظاهرات خود انتخاب کرده بودند:
ـ هر کس به کسی نازد، ما هم به علی نازیم
ـ خدا، قرآن، محمد ـ این است شعار ملت
٨۰۰۷ - تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱٣٨۷
|