از : دوست
عنوان : باز هم جر می زنید؟
خانم برادران، آقای ایزدی، آقای خاکسار
آخر چرا رنگ سبز را مانند بسیاری دیگر برای دل خودتان تحلیل و تفسیر می کنید؟ موسوی رنگ سبز را برای کمپین انتخاباتی اش برگزید و دلایلش را هم گفت و رجوع داد به امام حسین و صدر اسلام. مردمی هم رفتند، با تبلیغات و توهم زیر همین پرچم. عده ای هم رفتند شعارهای دیگری دادند زیر همین پرچم که موسوی و کروبی هم آنها را قاپیدند به نام خودشان و تفسیرش کردند مطابق خواست و سیاست خودشان. عده ای هم رفتند زیر این پرچم که خواستهای خودشان را بچپانند زیر این آن. مثل شما که این کار را کردید. آخر این چه روش مبارزه ی سیاسی است؟ بعد از این همه تجربه کردن و ضربه و بالا و پایین دیدن، سیاست را نمی شناسید و فرق آن را نمی دانید با یک مبارزه سیاسی مردمی و باپرنسیب؟ آخر مگر نمی دانید این رنگ و حرکت صاحب دارد؟ شما نشان نمی دهید که حتا به قواعد بازی سیاست در ایاندازه ی یک فعال سیاسی سیاستمدار معمولی دید هم دید ندارید که بدون
اینکه دنیا به این رنگ چه رنگ و لعابی داد ، مشکل کروبی و موسوی و گنجی نیست. اینها از تبعات تبلیغات و مارکتینگ سیاستهای دولتهای اتحادیه اروپا برای موج سبز است. اینها مشکل شماست نه آقای گنجی.
کسانی را که زیر بار این پرچم نمی روند و درباره ی آن روشنگری می کنند به شکل سربسته ای می کوبید. چرا؟ آنها می دانند که این ره به ترکستان است و احساس مسئولیت می کنند. آنها نمی خواهند دست در دست با عوامل سرکوب سی ساله حکومتی لاف یک مبارزه ی مردمی را بزنند، نمی خواهند رودروی آن دسته از مردمی بایستند که هم اکنون در ایران صف خود را از سبزها جدا ساخته اند و به شکل مستقل دست به حرکتهای اعتراضی می زنند. آنها نمی خواهند به توهم مردم باز هم بیشتر از این دامن بزنند؟ آیا اینها افراطی و مخرب هستند، چون می خواهند خودشان را به اثبات برسانند؟۱ مرحبا به انصاف و بینش عمیق شما!!!
آقایان موسوی، کروبی، رضایی، گنجی، سازگارا و... متهم به دست داشتن در پروژه های سرکوبگرانه و جنابتکارانه هستند. خانم برادران شما که کمیته های ی حقیقت یاب را برای پیگیری جنایتکاران و کشف جزئیات جنایات پیشنهاد می کنید، چگونه با این متهمان که پرونده های سنگینی دارند، می خواهید ائتلافی برای جنبش آزادیخواهی تشکلی بدهید؟
آقای خاکسار تا کی می خواهی قدم به راهی بگذاری که وقتی گندش درآمد جر بزنی و بگویی که نه من منظورم این نبوده و فلان و بهمان؟ آخر مگر شما بچه هستی که گول گنجی را می خوری؟ شما نمی شناسید اینها را؟ عملکردشان ندیده اید؟ ندیده اید که چگونه حرفشان را به هزار شکل می پیچانند و عوض می کنند؟ این الوقتهای وابسته به حکومت را نمی شناسید؟
شماها نشان می دهید که حتا قواعد بازی سیاست را هم (به مفهوم رایج در میان دستگاه و دکانهای سیاسی) درک نمی کنید و به آسانی ابزار دست سیاست پیشه گان می شوید. اما همه اینها از مسئولیت شما به عنوان انسانهایی خوشنام در صف مردم کم نمی کند و به همین اندازه بر بار کجرویهای مکررتان می افزاید.
۱۵۶۲٣ - تاریخ انتشار : ۲٣ مرداد ۱٣٨٨
|
از : زهره
عنوان : پسندیده نیست سکولارها بی ربط حرف بزنند
جناب سکولار من در مورد مقاله ی دکتر نورعلاء و دکتر نقره کار در باره گنجی و اعتصاب غذا در نیویورک نوشتم چه ربطی به آتاتورک و .....دارد؟ در ضمن سوال من از آقای خاکسار که نقل همه مجلس ها و نامه ها هستن این است که مگر در نامه فراخوان برای اعتصاب عذا گنجی از سبز وسبزها نگفته بود ؟ آن را چرا مورد حمایت قرار دادید؟ این ساده لوحی ها را چه طوری توجیه می کنین؟
۱۵۶۲۲ - تاریخ انتشار : ۲٣ مرداد ۱٣٨٨
|
از : secular
عنوان : زهره خانم
خانموم عزیز ، سمبل مبارزات مردمی و حقوق بشری برای آقای نوری علا, جناب آقای آتاتورک دیکتاتور نظامی ترکیه است.
که دستش بخون ارامنه آغشته بوده است که تاکنون بدون درک از دمکراسی و احترام بدیگر اقوام بر سر در مجلسشان نوشته شده است مجلس ترک !!! نه مجلس ترکیه.
آقای نوری علا دچار مغلطه در مفاهیمی هستند که در گذشته آموخته اند و هنوز نتوانسته اند آنها را در ذهن خود حلاجی کند
۱۵۶۱۹ - تاریخ انتشار : ۲٣ مرداد ۱٣٨٨
|
از : secular
عنوان : به م. الف
جنبشهای ی و سندیکایی فراایدئولوژی با بستن گاردهای خویش بر روی تفکرات دگماتیسم و منجمدی مانند شما در انتخاباتی شرکت کردند که از یکسو دنیا را به تحسین وادار نمود و از سوی دیگر نه بزرگی به ولایت اوباش و تمامی احزاب گفت زیر شما و اوباشین فقیه در یک مدار بر علیه جامعه مدنی حرکت میکنید. نتیجه ۱۰۰ سال فعالیت بیهدف باعث استحکام حاکمیت جبر گردید چرا که تهی مغزان خود را در مقام اندیشمند قرار دادند و بجای راه سر از چاه در میاوردند. و امروز بمدد از خودآگاهی جنبشهای مدنی و سندیکایی فراایدئولوژی رشته کار از دست جاهلان چپ و راست خارج گشته که انزوای شما کج اندیشان و ولایت اوباش را دوچندان نموده است و شما را مجبور بنگارش چنین متن بی ریشه ای نموده .
جنبش تحولخواه سکولار افتخار هماهنگی پلانهای مبارزاتی جامعه مدنی را داشته که میرود دوشادوش جنبشهای مدنی و سندیکایی فراآیدئولوژی, قدرت سیاسی و ثروت ملی را از آن جامعه مدنی کند
و دست تمامی احزاب کلاسیک ایدئولوژیک ، و سیستم رهبری و شاهنشاهی را از ایرانزمین کوتاه کند
۱۵۶۱۷ - تاریخ انتشار : ۲٣ مرداد ۱٣٨٨
|
از : م الف
عنوان : به نویسنده گان این نامه وهمچنین آرش وسکولار
۱. خانم برادران و آقایان خاکسار و ایزدی، شما با این نوشته در پی آن هستید که بیش از ۳۰ سال تجربه در مسایل سیاسی هنوز که هنوز است مثل یک نوجوان ۱۵-۱۶ سال که با یک شعار تحریک میشود و عملی را میکند که بزودی پشیمان میشود، عمل میکنید؟؟ فرض بگیریم که گنجی در مورد پرچم و جنبش سبز چنین نمیگفت، آیا شما اعمال و کردار یک فرد را با "حرف های" او و یا "کردار" او میسنجید؟ بنظر میرسد به "حرف ها" تکیه میکنید. ایا این نشان گر تمامی مطالعات شما است؟ آیا واقعا فکر کردید که گنجی برای دمکراسی و یک جکومت عیر دینی حرکت میکند؟ آیا یک شکنجه گر دوستان و همفکران شما یکشبه توسط دست های غیب امام زمان، تبدیل بیک انسان شده؟ آیا شما وافعا فکر میکنید این شیادان خواهان تعویض (حال نه سرنگونی) رژیم با یک رژیم نیمه دمکراسی هستند؟؟ وای بر جامعه روشنفکری ایران که شما از میان آنهایید
اما خطاب به سکولار و آرش، شما کاملا دارید تفکر واندیشدن و یاد گیری را به مسخره گرفته و بدنبال شیاد دیگری از طایفه اسلام (موسوی) کورکورانه حرکت کنید، ولی زمانی که بدیوار خوردید و مغزتان تکانی خورد به یاد چنین روز و حرفی بیافتید که به شما گوشزد کرد که موسوی و جنبش سبز اسلامی صرفا و صرفا برای خسته کردن و فرسودن مبارزات مردم بوجود آمدند و نقش خود را بخوبی بازی کردند، مردم خسته شده به خانه ها رفتند و بیضه اسلام سالم ماند و امت مسلمان از مزایایش استفاده خواهند کرد. تا آن روزی که یرتان بدیوار خواهد خورد بعد نیست چشما ها و مغز هایتان را باز کنید و از خود بپرسید که چگونه هست که ۶۰ روز از اعتراضات مردم گذشته ولی هنوز موسوی در حال نوشتن برنامه اش هست و همزمان با ظهور مهدی چاه نشین بیرون میاید. چکونه هست مه تمامی زهبران سبز شما از آدمکشان و شکنجه گران اسلامی هستند؟ ایا چاقو دسته هودش را میبرد، بعبارتی آدمکشان باند خامنه ای، ادمکشان باند اصلاح طلب را شکنجه کرده و میکشد؟ اگر جنین هست، پس چرا دهها جان زلال جوان را میگیرند و صدها تن را شکنجه ولی از قبیله خونخوار اصلاح طلب حتی یکی هم که شده از دماغش خون نمیریزد. ایا استفاده از عقل کار ناشایسته ایست؟
۱۵۶۱۴ - تاریخ انتشار : ۲٣ مرداد ۱٣٨٨
|
از : زهره
عنوان : چشم و گوش رفقای قدیمی باز شد.
باید از دکتر نقره کار و دکتر نوری علاء تشکر کرد که با دامن زدن به این بحث دهان گنجی را باز کردن و همین طور چشم و گوش رفقای سابق دکتر نقره کار را هم باز کردن . من نمی فهمم این رفقای قدیمی و سابق دکتر نقره کار تجربه هاشونو چیکار کردن؟؟
۱۵۶۰۹ - تاریخ انتشار : ۲٣ مرداد ۱٣٨٨
|
از : منوچهر جمالی
عنوان : درفرهنگ ایران، انسان درخت سرویا درخت همیشه سبزاست وسبز، نماد عشقست
کتاب « خرد، سرمایه فلسفی ایران ، خـدای ایـران
که فرّخ پاست با کفشهای سبـز
وجـامــهِ رنگـارنـگ
برروی زمین گام مینهد تا همه گیتی ، سبز(چمن) شود"
نوشته پژوهشگرومتفکرایران منوچهرجمالی ، در۲۵۲ صفحه منتشرشد. درآن بطورگسترده دیده میشود که تصویرانسان درفرهنگ ایران، درخت سرو هست که همیشه سبز است و انسان ، وجودیست همیشه سبز، چون سبز، مرکب از دورنگ زرد .آبیست . زردومادینه است و نماد رام و آبی نماد، بهرام است که باهم دوخدایند که بن انسان هستند . درفرهنگ ایران، فطرت انسان، سبزوروشن است . و روشنی درفرهنگ ایران، پیوند سرخ وسپید باهمست . وسبز، نماد عشق و عاشقانست .
۱۵۶۰۷ - تاریخ انتشار : ۲٣ مرداد ۱٣٨٨
|
از : secular
عنوان : pasokh be movazisazan
این جنبش از ایران آغاز گشته و متعلق به نسل خردمند جوان ایرانزمین است.
این جنبش دارای فلسفه حرکت و مبارزه است از اینرو سمبل مبارزه را خودش بتصویر خواهد کشید. نماد جنبش پرچم سبز است !!! و بهمراهی شما نیز احتیاجی ندارد !!! مبارزه بدون مرز بندی, انقلاب ۵۷ را رقم خواهد زد از اینرو ما باحاکمیت ولایت اوباش و تمامی یدئولوژیها و سلطنت طلبان مرزبندی داریم !!! این جنبش میرود که با حذف تمامی واسطه ها (احزاب کلاسیک ایدئولوژیک ) قدرت سیاسی و ثروت ملی را از آن خود کند و جنبشهای مدنی و سندیکایی فراایدئولوژی را بعنوان احزاب مدرن سیاسی-مدنی جامعه مدنی جانشین آنان کند !!!
۱۵۶۰۵ - تاریخ انتشار : ۲٣ مرداد ۱٣٨٨
|
از : آرش
عنوان : راه حل "عمل" رنگین کمانی است نه ملانقاطی بازی درآوردن
دوستان گرامی:
ما با جنایتکارترین رژیم در این کره خاکی روبرو هستیم و تا دلتان بخواهد "علت" cause برای همدلی و همراهی با مردم زخمی وطنمان وجود دارد! راه حل این است که هر کدام از ما یا هر گروه از ما کمپینی را بر علیه این رژیم جهل و جنون و جنایت شروع کند. نه این که وقتی کسی کاری را شروع می کند شروع کنیم به گیردادن بیخودی. مثلا این آقای نوسکولار بیش از دو دهه است خارج زندگی می کند. عرضه نداشته یک نویسنده را با دردهای مردم ایران همراه کند. حالا حسودیش گل کرده وقتی می بینه کسی که به قول این آقا سه ساله خارج زندگی می کینه، تونسته امضا ۲۶۰ نفر از نامدارترین فیلسوفان و اندیشمندان جهان را در حمایت از مبارزات مردم ایران به سازمان ملل بفرستد. خوب شما هم مثلا امضا فیزیکدان های مشهور را جمع کن. با نق زدن و هی سکولار سکولار کردن که دردی دوا نمی شود و جامعه سکولار نمی شود.
من جای دیگه هم این را گفتم. در این سی سال، نابغه ترین ما چیزی فراتر از اعلامیه جهانی حقوق بشر نگفته است. بنابراین فکر نکنید از نظر تئوریک کسی شق القمری کرده. از این همه فخر فروختن به یکدیگر، قمپز در کردن، و ملوسک بازی های روشنفکرانه چه هدفی را دنبال می کنیم؟ باید عمل کرد. مساله مشخص همه ما به تسلیم واداشتن باندهای فاشیست و جنایتکار قدرت در ایران است- که خود را “مقدس” هم می دانند. اگر آن ها را به تسلیم شدن در برابر اراده ملت واداریم، بدون تردید این صندوق های رای است که می باید مشگل گشای اختلافات و تفاوت های ما باشد. چگونه می توان با “کمترین هزینه” و در “کوتاه ترین زمان” باندهای قدرت را به تسلیم در برابر اراده ملت به پا خواسته وادار کرد؟ در این باره ایده بدهید و عمل کنید.
نماد سبز با پرچم فرق می کند و اکنون نماد جنبش فراگیر مردم ایران است. آقای گنجی هم خودش حامی این انتخابات نبود. اما آنقدر منصف بود که وقتی حرکت مردم را دید، ساکت ننشیند و کاری بکند. باید "انعطاف" داشت و دینامیک فکر کرد. هیچ چیزی و کسی ثابت نمی ماند.
یه کمی مخ مان را به دیوار بکوبیم بلکه تکانی بخورد و رسوبات جنگ سرد را از شیارهایش جابجا کند.
۱۵۶۰۴ - تاریخ انتشار : ۲٣ مرداد ۱٣٨٨
|