یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

زوال استبداد دینی را جشن خواهیم گرفت

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : هادی یوسفی

عنوان : تبریک به آقای سروش
شادمانم که جناب سروش در این نامه مبصوط خویش به جنایات حکومت اسلامی بر علیه مردم ایران اذعان نموده و از آن طبری می جویند. اشاره ایشان در پایان مطلب به همکاری و کمک خویش به حکومت جهل و ابراز پشیمانی از آن شرط لازم و نه کافی برای در همرامی با مردم است. به نظر من ایشان می بایست اطلاعات خود را از وقایع پنهان از چشم مردم به اطلاع عموم برسانند. از آن جمله در رابطه با انقلاب فرهنگی.
۱۶۲۷۶ - تاریخ انتشار : ۱۹ شهريور ۱٣٨٨       

    از : منوچهر جمالی

عنوان : ازشیر درنده ، نمیتوان آهوی رمنده ساخت
وقتی ابوطالب از محمد می پرسد که روءسای قریش را « به چه میخوانی ، گفت میخواهم کلمه ای بگویند که عرب ، مطیع آنها ( روءسای قریش ) شود وبرعچم تسلط یابند، میخواهم کلمه ای بگویندکه عربان مطیعشان بشوندو عجمان باجگذارشان بشوند - تاریخ طبری » . آیا اینکه ایرانیان مطیع وباجگذار قریش شوند، این آزادی و برادری و برابری است ؟ آیا اینکه با قرآن ( کلمه )درجنگ و چپاول و کشتار ایرانیان را باجگزارو بنده خود سازند ، این آزادی و برابریست / آیا هیچوقت محمد به عربان گفت : ای عربان بروید و عجمان را برادر و برابر خود کنید ؟ نه با جگذارخود ؟ این ویژگی اصلی همان کلمه یا همان قرآنست که همیشه دراین کلمات مانده است و خواهد ماند . نقت ایران را پس ازهزازوچهارصد سال ، درمقوله « غنیمت جنگی از ملت ایران » در آوردند. دانشکاه را جایگاه مطیع سازی خرد ساختند .هرکسی که این کلمه را میگوید و مینویسذ دراندیشه برده سازی ایران و نابود سازی خرد و ارج انسانی است . ( ازکتاب چگونه ملت ، سیمرغ میشود : ایده جمهوریت درفرهنگ ایران ) دهسال پیش . جمهوری ایرانی
۱۶۲۷۴ - تاریخ انتشار : ۱۹ شهريور ۱٣٨٨       

    از : بهمن اگباتان

عنوان : مامور معذور
افرین بر شما که خود را در برابر نظام قرار دادید ولی توجه داشته باشید که اگر امروز خامنه ای و صد ها اخوند ریز و درشت را در روی صتدلی اتهام بنشانید حتا خود خمینی و حتا خود محمد این عبدالله را به شما خواهند گفت فرمان الله را اجرا کرده اند.همان فرمانی که در انقلاب فرهنگی هزاران نفر را از دانشگاه اخراج کرد و صد ها هموطنان میهن پرست بهائی از زندگی ساقط شدند.

نه جناب استاد اسلام شناس/این اسلام بود واسلام است و خواهد بود که فرمان نابودی یک ملت را صادر کرد.همه این جنایت کاران وظیفه شرعی وسنت رسول الله را در طول ۱۴۰۰ سال و بویژه در ۳۰ سال گذشته انجام داده اند.


نامه شما قابل تقدیر است ولی تگلیف هزاران هزار قتل و تهمت و نابودی یک ملت نمیتوان فقط به متولیان دین گره زد. همه قتل ها و جنایت ها و همه پستی ها و اجحافات در ایران نسبت به مردم ایران و اقلیت های دینی از جمله عیسویان وهموطنان یهودی و بی حقوق ترین اقلیت هموطنان بهائی ها وزرتشتی بنا به دستور فقهی وبا استناد به ایات قران صورت گرفته است.



نقش قران و اساسن اسلامی کردن جامعه و الگو برداری از غزوات محمد و اجرا کردن حقوق اسلامی در حقیقت یک وظیفه شرعی است و ادمکشان شیعه
بر اساس سنت و قران و روایات و احادیث نسل بشر را به نابودی گشاندند.

در خقیقت روی سخن شما باید با ایمان اسلامی شما باشد .روی سخن باید با
گذشته ننگین اسلام باشد که در طول ۱۴۰۰ سال گذشته جز خمینی و و بروجردی و

نوری و شفتی وهزاران اخوند مکار ریز و درشت نتوانست بیرون بدهد.اسلام نشان داد که دینی ضد بشری ودارای هیچ اخلاق و پایبند به هیچ اصول اخلاقی نیست.

اعدام هزاران انسان بی گناه را جز با ایات قرانی نمیتوان توجیه کرد وتا زمانی که قران به این صورت خون آلود در نزد مسلمین است جنایت ادامه دارد.

باید یکبار بر علیه محمد وکتاب او شورش کنید.این گتاب مظهر رزالت و بردگی و بندگی است. قران در حقیقت سند توحش و تجاوز و انقراض اخلاق و ضدزندگی و عشق است.در زندانهای نظام جان های پاک مردان و زنان و خرد سالان قربانی
ایات ناپاک و پلید قران شدندو هیچ کس و هیچ دینی حق نداشت زندگی را از انها بگیرد.برای رستگار شدن حتمن نباید مسلمان بود.این نظام میرود ولی بدون بر خورد با اساس دین باز روزی اخوند ی با توسل به همین ایات مردم را قتل عام خواهد کرد و یکبار دیکر قران شمشیری خواهد شدکه اکنون نظاره گر ان هستیم.
۱۶۲۷٣ - تاریخ انتشار : ۱۹ شهريور ۱٣٨٨       

    از : یک رنجدیده .............

عنوان : رو که نیست، سنگ پای قزوین است!
سروش دروغ می گوید. سروش علی خامنه ای جنایتکار بی عمامه است و خطر ناکتر از اوست. سروش را یکبار در آب نمک خواباندند تا دانشگاه های ایران را به ویرانه بدل کند و کمر فرهنگ ایران را بشکند. حال دوباره به میدانش آورده اند تا نظام را نجات دهد. اشخاصی مثل سروش و رفسنجانی هرگز با مردم نبوده اند. این ها بار ها در سر پیچ های خطر ناک برای نجات نظام دلخواه خود و اربابانشان شتافته اند.
سروش به علی خامنه ای می گوید: تو گوش شنوا نداری؛ مثل اینکه یادش رفته وقتی نویسنده ای خطاب به او گفت: چرا دانشگاه ها را به ویرانه بدل کردی!؟ به جای جواب به او، و عذر خواهی از مردم ایران، زوزه کشان به او حمله ور شد.

فرزندان ایران زمین به هوش باشید! این مرد ایران بر باد ده را دوباره دارند می آورند تا ببینند که آیا می شود یک بار دیگر او را به مردم ایران انداخت. سروش در یک جنایت تاریخی فراموش نشدنی بر علیه فرهنگی ترین مکان های ایران ، یعنی ویرانی دانشگاه ها شرکت داشته. سروش سرنوشت هزاران دانشجو و خانواده های آن ها که به دانشگاه و درس خواندن و تخصص امید بسته بودند را برای همیشه تغییر داد. سروش هزاران نفر را از داشتن تخصص محروم کرد، که بعد از آن، بچه ها رفتند برای گذران زندگی دکه سیگار فروشی و ... زدند، نفرات سروش رفتند آنجا را نیز ویران کردند. نفرات فاشیست سروش و شرکا وقتی جای کسب و کار بچه ها را نابود می کردند، روی یک تکه کاغذ آنجا می نوشتند: فدایی! خلق آمده کجایی!؟
فرزندان ایران زمین این جنایتکار تاریخ را با تمام قوا افشاء کنید، او خامنه ای بی عمامه است و خطر ناکتر از او می باشد.
اخیراً برای گریز از جواب به مردم ایران، گفت: که جمع کردن بچه های مذهبی - تو بخوان اراذل و اوباش - برای رو در رویی با دانشجویان در دانشگاه ابتکار رفسنجانی بود. گویا ایشان هیچ نقشی در آن میان نداشته. سروش اگر آدم خودش بود و وجدان داشت، بدون به نعل و هیخ زدن و بسیار ساده از مردم ایران عذر می خواست. او به جای این شیوه ی زیبای انسانی فرار به جلو را انتخاب کرد!
سروش قبل صدور هر اعلامیه و انشاء نویسی باید به روشنی روز از خانواده های رنجدیده و دانشجویانی که برای همیشه سرنوشتشان با دست او و شرکا عوض شد، که بسیاری از آن ها دیگر نیستند، زیرا در خاک خفته اند؛ بی هیچ مقدمه و قلم فرسایی و بسیار ساده عذر بخواهد و اگر شرف د ارد، باید بگوید که دستانم هنوز می لرزند از آن جنایت تاریخی که در آن شرکت داشتم.
این است راه نجات سروش ، نه انشاء نوشتن و شعر حافظ را خراب کردن.
۱۶۲۷۲ - تاریخ انتشار : ۱۹ شهريور ۱٣٨٨       

    از : حمید بوطاریان

عنوان : شما هم به دامان ملت خوش آمدید !
شما هم به هر دلیل که برای خودتان محترم است بدامان مردم زجر کشیده ایران خوش آمدید .
شما که میدانید مردم ما چقدر رحمان است ، چقدر رحیم است . چقدر عظیم است و چقدر بزرگوار است . اقیانوس ، اقیانوس عطوفت و انسانیت و بزرگواری است . درست نقطه ی مقابل خدای شما . مردم همانقدر که خدای شما ترسناک و هول آور و خشن است و - سمبل های آنرا قرنهاست که تاریخ ما و تاریخ بشریت دیده و یا خود به وفور دیده ایم - با شفقت و بزرگوار است و رحما ن است و بخشاینده ی مهربان است و رحیم است . پس به دامان اقیانوس زلال انسانیت خوش آمدید.
تنها ترس من از آنست که روزی شما هم همچون اسقف مارتین لوتر بگوئید ؛
بکشید آنها را . مثل سگ بکشید آنها را . امید که چنین نشود .
اما سخنی با عزیزانی که قبله ی آمالشان " دموکراسی " است و فکر میکنند با دموکراسی ایران بهشت برین خواهد شد . من خود در یکی از دموکرات ترین کشور های دنیا زندگی میکنم اما مردم از تضاد طبقاتی از اجحاف از مشتی زالو که دارائی اشان را در چنگ گرفته اند در فغانند و با کمترین میسازند و در عسرت بسر میبرند . اگر این دموکراسی که آرزوی همه ی ما برای ایران است با عدالت اجتماعی قرین نباشد . ایران چیزی بهتر از هندوستان نخواهد شد .
پیش بسوی ایرانی آزاد ، آباد ، مستقل و دموکرات در عرصه ها ی اقتصادی ، سیاسی . و فرهنگی . پیروزی در راه است و بیشترین خس و خاشاک جهان که در ایران متبلور شده و نمود آن در حکومت اسلامی است نخواهد توانست در راه این پیروزی کوچکترین خللی ایجاد کند .
۱۶۲۷۱ - تاریخ انتشار : ۱۹ شهريور ۱٣٨٨       

    از : امیر سارج

عنوان : زوال استبدا ددینی را جشن خواهیم گرفت
با سلام
از استاد تشکر می کنم که حرف میلیونها ایرانی را به زبان آورده اید .خامنه ای اگر
واقعاً به خدا اعتقاد داشت با مردم خود چنین نمی کرد دیگر من معتقد نیستم که
این حکومت جمهوری اسلامی باشد بلکه این حکومت فاشیستی فقیه ظالم درلباس
دینی است.
۱۶۲۷۰ - تاریخ انتشار : ۱۹ شهريور ۱٣٨٨       

    از : فیلسوف

عنوان : دو کلمه ازفیلسوف اسلامی
برادر فیلسوف سروش بلاخره صدای انقلاب مردم را شنید البته او در سال ۵۹ نیز صدای گوش خراش چماق های انقلاب از نوع فرهنگی را هم شنیده بود و کلی از جوانان ایرانی را از دانشگاههای ایران به قول خودشان پاک سازی کردند و به دانشگاه اوین برای شکنجه توسط برادر لاجوردی فرستاد. سروش همان است که بود و امید دارد که شاید گذشته نکبت بار او با این نامه نگاری به رهبرش از یاد برود اما محال است و گذشته او نیز با او ملاقات خواهد داشت.
۱۶۲۶۵ - تاریخ انتشار : ۱۹ شهريور ۱٣٨٨       

    از : شعار ندهیم

عنوان : قابل توجه کامران ج
همانطور که مردم فاشیسم استالینی را بدور افکندند ,
فاشیسم مذهبی را هم روانه زباله دان تاریخ خواهند نمود و این یک جهش بزرگ به پیش است.

برای برپایی یک دموکراسی نوین که برای رنجبران, رهایی به ارمغان بیاورد.

در این میان باید از کسانی که به گذشته خود برخورد میکنند و به صفوف مردم می پیوندند نظیر آقای سروش استقبال نمود.

دوراندیشان بدنبال مجازات و راه انداختن جوخه های تیرباران نیستند بلکه برای ایجاد یک جامعه نوین تلاش میکنند
۱۶۲۶٣ - تاریخ انتشار : ۱۹ شهريور ۱٣٨٨       

    از : اصلانی

عنوان : به سروش لرزان کننده بنیان اسلام فقاهتی
واقعا زیبا و بی نقص بود۰ سروش بزرگترین امید پروتستانیزه کردن این دین پر خشونت است و بس ۰ اگر تنگ نظران ایدئولوژیک بگذارند۰
۱۶۲۶۲ - تاریخ انتشار : ۱۹ شهريور ۱٣٨٨       

    از : عفت ماهباز

عنوان : زیبا و رسا
آقای سروش
از شما بابت این نامه بسیاز زیبای ادبی تشکر می کنم . کلمات در کنار هم به مهر در رقص بودند. این نامه در عین خشم به رهبری، پر از امید برای مردمی است که جان و مال در کف دست نهاده اند و به خیابان ها امده اند و در عین زیبایی بسیار روشن از حقایق تلخ رفته بر سرزمینمان سخن می گوید.نامه تان ماندنی است حتی از نطر ادبی .امید وارم روزی چنین بیانی را در جدایی دین از حکومت از شما بخوانم
با مهر و سپاس
عفت ماهباز
لندن
۱۶۲۵۹ - تاریخ انتشار : ۱۹ شهريور ۱٣٨٨       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (٣۵)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست