یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

پاسخ به نقدهای کتاب «سازمان چریک های فدایی خلق»

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : بایک مهرانی

عنوان : احقاق حق مردم ایران باید سازماندهی شود
تا زمانیکه مردم ما علیه جنایت ترورستهائی قشری که برای رسیدن به قدرت دست بهر جنایتی زدند به مجامع حقوق بشر از جمله از طریق خانم شیرین عبادی شکایت نکنند. معلوم ست که این کوردلان و شیاطین واقعی از تمام گروههای سیاسی ، آمریکا و اسرائیل طلبکار ست.
مثال های جنایکارانه از این حکومت فراوان ست .
که یک نمونه آن فاجعه ی سینما رکس ابادان بود.
نمونه ی دیگر آن فرستادن بچه های کم سن به جبهه های جنگ لعنتی بعنوان گوشت دم توپ و برای حفط قدرت خویش .
و از همه وحشنتناکتر اعدام نوجوانان در فاجعه ی دهه ۶۰ می باشد.
ترورهای بیشرمانه ی داخل و خارج از کشور هم کم نبودند.

برای این موارد میتوان میلیونها امضاء جمع کرد .سازمانهای سیاسی ما باید بیشتر کار کنند.
۱۷۰۰۵ - تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱٣٨٨       

    از : سیما سرابی

عنوان : روزگار جدیدی است نازنین!
آقای بوطاریان من به صداقت و دلسوختگی و خشم و نیز دلبستگی شما به سازمانی که شجاع ترین و صادق ترین فرزندان این آب و خاک را در خود پرورش داده اعتماد دارم، و با شما در ستایش آن قهرمانان همصدایی دارم ولی شیوه برخورد شما قابل توجیه نیست. این شیوه با برخورد انسانهای متفکر ی که من شما را هم در آن راستا می دانم تفاوت دارد. جنگ افراز ما دانش و منطق است. باید با منطق، استدلال و شاید طنز این عناصر را افشا کرد نه با فحش و فضیحت. روش ما در برخورد با این عناصر باید سرمشق برای نسل امروز باشد.
گفت و گو و نقد نو باید براساس احترام باشد حتی در برخورد با رسوا ترین و شیاد ترین عناصر روزگار. روزگار جدیدی است نازنین!
۱۷۰۰۱ - تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱٣٨٨       

    از : اکرمی

عنوان : چرا
سلام بدوستان
من کتاب مربوطه را بدست نیاورده و نخوانده ام. ولی از برخوردهای اغلب دوستان خوشم نیامد. ما یا نباید طرف را بخاطر رژیمی بودن و غیره جدی بگیریم و بهش بپردازیم و یا اینکه وقتی دست به اینکار میزنیم، ادب و متانت خودمان را نباید به راحتی خرج بکنیم. راستی این نکته هم قابل تامل است: چرا سازمانهای سیاسی ایرانی هیچ وقت از خود کمترین انتقادی نمی کنند و در عوض تا آنجا که ممکن است بخودشان دسته گل های رنگارنگ تعارف میکنند؟ بعلاوه علیه همدیگر از بدترین کلامات هم دریغ نمیکنندإ
موفق باشید
۱۶۹۹۴ - تاریخ انتشار : ۱٣ مهر ۱٣٨٨       

    از : آذر

عنوان : وقتی حقیقت، هدف نیست
یک برخورد منطقی با کتاب آقای نادری نوشته الهه بقراط بود که در همین اخبار روز هم منتشر شد:
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=۱۹۱۱۳
«نیمه بیشتر حقیقت را که هم در رژیم گذشته، هم در رژیم کنونی و هم در محدوده افراد و احزاب و گروه‌های ذینفع پنهان مانده است، آن نسلی در برابر چشم همگان قرار خواهد داد که در شرایط باز و مستقل و به دور از هرگونه دخالت و فشار امنیتی و حکومتی به کند و کاو در اسناد بپردازد و هیچ سودی در تحریف تاریخ نداشته باشد. ایران هنوز آبستن آن نسل است ...»
آقای نادری در این پاسخ به نقدها که منتشر کرده تنها به تیتر مقاله بقراط اشاره می کند که «حقیقت، هدف نیست» و به روی خود نمی آورد که این موضوع در مورد برخورد خودش نیز صدق می کند. پژوهشی که با هدف تأیید نظام جمهوری اسلامی و بر اساس اسناد دستچین شده نوشته شده باشد، نمی تواند همه حقیقت را بگوید، همانطور که اگر برای تأیید یک سازمان نوشته شود، باز هم از حقیقت به دور است
۱۶۹۹۱ - تاریخ انتشار : ۱٣ مهر ۱٣٨٨       

    از : سیما سرابس

عنوان : نقد گذشته
دوستان گرامی من مثل هیچکدام از شما این چنین تند و تیز برخورد نمی کنم. و به هچکس برچسب نمی زنم. یادمان باشد که موضوع بحث ما اینجا آقای نادری و آن کتاب باصطلاح مستند اوست که به نظر من تا اسناد به آن ملحق نشود پشیزی ارزش تحقیقی ندارد. تنها فایده کتاب اینست که فعالان سیاسی اندوخته های آگاهی خود را تدقیق و گاهی ذهنا آنها را نقد و تحلیل می کنند نه تصحیح، روشن است که ایم کتاب برای افراد نا آگاه نوشته شده و هدف نویسنده از پاسخگویی به نقد ها گرم کردن بازار فروش و به روز نگهداشتن آنست.
بگذارید از آقایان یا خانمهایی که روی کتاب آقای نادری نقد نوشته اند بخواهیم که بیایند و نظرگاههای خود را در باره ی پاسخ های او مطرح کنند.
برخورد بگذشته از مهمترین بحث های درونی و بیرونی گروهای سیاسی ایت که ایرانی ها به آن عادت ندارند
اساسا انتقاد از خود از اصول آموزشهای لنین است. من مارکسیست - لنینیست نیستم، اما با ادبیات آن آشنایی دارم. از اخبار روز بخواهیم که این بحث جای مناسبی باز کند.
۱۶۹٨۹ - تاریخ انتشار : ۱٣ مهر ۱٣٨٨       

    از : مانی فرزانه

عنوان : hamid hamidi برای
من تمام نوشته های مربوط به کتاب « سازمان چریکهای فدائی خلق » را در سایت های مختلف مطالعه کردم و شما اگر غفلت کردید هم اکنون می توانید به آرشیو ها مراجعه فرمائیدو این کار را بنمائید.

مطلبی که آقای فرخ نگهدار در باره ی کتاب مورد نظر نوشتند را نیز خواندم که در مقدمه ی آن در باره ی نحوه ی برخورد خود با کتاب و ارسال مطلب در باره ی آن نوشته و خیلی ها در همان زمان با آن برخورد نمودند.چیز تازه ای نیست !
برای من نوشته ایشان و برخورد سایر دوستان اهمیت دارد که اعم از اینکه شما آنها را قبول داشته باشید یا نداشته باشید ، میتوانید به آن نوشته ی فرخ نگهدار امروز مراجعه کنید و نظر خود بنویسید اگر با سایر دوستان متفاوت ست همین جا درج فرمائید ( قبلا از از روشنگری شما متشکرم) .ولی چسبیدن به حرف های نادری برای شما کمی ناشایست بنظر میرسد مگر ثابت شود که بیشتر «سندیت » دارد .

در هر صورت این کشف شما را تبریک میگویم بعنوان یک اکثریتی از این شانتاژ ها بیزارم هر که میخواهی باش.
۱۶۹٨۵ - تاریخ انتشار : ۱٣ مهر ۱٣٨٨       

    از : hamid hamidi

عنوان : شکایت که نه آخه بعضی رفقا بهشان بر می خوره ولی توسط فرخ نگهدار ازش گله کن
محمود نادری جاسوس و نویسنده ی کتاب «چریک های فدایی خلق :با فاصله اندکی از انتشار کتاب، آقای فرخ نگهدار دبیر اول پیشین سازمان فدائیان خلق ایران ـ اکثریت ـ نظرات خود را توسط دوستی برای اینجانب ارسال کردند. چشم نگهدار و اکثریت روشن از این رابطه مشعشع

dar pasokh be doosti keh mikhad shekayat koneh:
شکایت که نه آخه بعضی رفقا بهشان بر می خوره ولی توسط فرخ نگهدار ازش گله کن . هر پیغامی داری بهش می ده
۱۶۹٨٣ - تاریخ انتشار : ۱٣ مهر ۱٣٨٨       

    از : مانی فرزانه

عنوان : باید شکایت کرد !
کدام تحقیق ؟
موضوع کتاب به قبل از انقلاب و اسناد ساواک بر میگردد.
از ۲۲ بهمن اسناد ساواک به مدرسه رفاه منتقل شد و به یکی از زندانیان سیاسی حزب الهی که هم اکنون زیر «شکنجه» ست مسئولیت داده شده که آنها را طبقه بندی نماید.
این زندانی زمان شاه هرگز فکر نمی کرد روزی توسط شاگردان خود بازجوئی و شکنجه شد.قصیه خیلی جنایت آمیز ست و فقط حاکی از یک رقابت مذبوحانه و حیوانی با پرویز ثابتی دارد . پاسخ به نقد های نویسنده موسوم به نادری مشحون از زاویه های ضد انسانی و پرنخوت یک آدم عقده ای ست که نیاز به بررسی های روانشناسانه دارد . چنین افرادی بنا بر همان سوابق تاریک جرات نمی کنند هویت خود را ابراز کنند .آیا تا امروز یکی از ساواکی ها با نام واقعی یا مستعار خود در کیهان لندن مطلب نوشته ست ؟

از سراسر حکومت میراث فرهنگی و مادی و معنوی فعالان سیاسی بصور مختلف وجود دارد.

خوشبختانه امثال نادری ها و وابستگان حکومت جهل و جنایت قادر به خلق اثری فرهنگی وسیاسی نبودند. تمام ترهات آنها مربوط به بعداز رسیدن به قدرت می باشدو بعداز انقلاب می باشد.
بدهی ست که نسبت به تمام فرهنگ ورزان و فعالان سیاسی غیر مذهبی در رژیم گذشته کینه وحسد فراوانی دارندو با حص و ولع از همان اول انقلاب به نابودی و تحریف آنها پرداختند.

تصادفی نبود که از محضر قره باغی و فردوست فیض بردند و هنوز اسرار زدو بست های آنها با هویزر و سولیوان پنهان مانده ست.

اسناد ساواک با کمک مصاحبه و گفتگو با هزاران عصو فامیل ، دوست و همکار سیاسی یا اجتماعی ، همکلاسی ، معلم ، استاد دانشگاه ، همسلولی ، زندانبان ، وکیل و همکار و هم سلول می توانست برای شناخت مبارزان و مجاهدان در زمان شاه مرد استفاده قرار گیرد. ولی این بضرر اقایان بود.

شما آیا از فردای انقلاب تا امروز شنیده اید که سردمداران حکومت نسبت به میلیونها مورد جنایت و رذالت هوادران حکومت در سراسر ایران اعتراضی نمایند؟

آیا در باره پرونده ی قتل جنایتکارانه ی مورخ نامی احمد کسروی و تیمسار رزم آرا توسط فدائیان اسلام کم « افتخار» فرمودند آیا غائله ی نکبت بار ۱۵ خرداد علیه اصلاحات ضد ارتجاعی شاه هنوز جشن گرفته نمیشود ؟ آیا قاتلان حسنعلی منصور در زمان شاه باید زنانی سیاسی محسوب میشدند ؟

آیا پی گیری جنایات بشری حکومت روش معقولی برای دادخواهی مردم محسوب نمیشود؟


چرا نادری با وقاحت کامل از نقل قول های بعداز انقلاب فعالان سیاسی علیه کتابی که او در باره ی وقایع قبل از انقلاب سر هم بندی کرده سوء استفاده می کند ؟

ایا نمی توان از موسسه ی باصلاح تحقیقاتی حکومت و نویسنده ی امنیتی آن در دادگاهای بین المللی شکایت کرد؟
۱۶۹٨۰ - تاریخ انتشار : ۱٣ مهر ۱٣٨٨       

    از : بیژن بابایی

عنوان : تجربیات یک نابغه
ی جیج غانی عزیز، من واقعا نمیدانم شما چه می گویید، ولی از آقای فرخ نگهدار بعنوان یک فعال سیاسی انتظار دارم که آگاهی هایشان را تا آنجا که از نظر امنیتی به کسی لطمه نمی زند با خوانندگان تقسیم کنند. ولی با کمال تاسف باید اذعان کنم که من نابغه ام وانتظارات بی موردی از چهره های شناخته شده ی اجتماعی دارم. شما درست می گویید من نابغه ام که فکرم می کنم که ما بعد از سالها اقامت در فرنگ و ینگه دنیا می بایستی ابتدایی ترین اصول فعالیت سیاسی اجتماعی را یادگرفته باشیم و برای هموطنانمان اندکی ازرش و احترام قائل شویم و اگر برایشان پرسشهایی مطرح شد به آنها پاسخ دهیم و یا لااقل خود را به نشنیدن نزنیم و با شجاعت بگوییم نمی دانیم یا نمی خواهیم پاسخ دهیم.. شما شاید بخواهید با آقای نگهدار و سازمانش تصفیه یا تسویه ی حساب کنید، ولی من با کسی حسابی ندارم که تصفیه کنم، فقط کمی زیادی نابغه ام!
از شما سپاسگزارم و حالاکه مراتب نبوغ مرا یاد آوری کردید، اجازه بدهید یکی دیگر از مشاهدات نبوغ آمیز خود راهم شرح بدهم. چندی پیش از خانم بتول عزیز پور که مورد احترام من هستند در همین اخبار روز ، مقاله ای خواندم که به مناسبت چهلمین سال درگذشت جلال آل احمد نوشته بودند. خواننده ای صاحبظر آمده بود و با کمال احترام و استناد سوالاتی را مطرح کرده بودکه عمده ترینش اگر اشتباه نکرده باشم اینها بودند:
۱- آیا آل احمد ممیزه ی مثبتی هم داشت؟
۲- چرا آل احمد با آنهمه عیب و ایراد که خانم عزیز پور ردیف کرده بودند (و آن خواننده ی صابظر هم آنها را قبول داشت) به آن حد از شهرت و اعتبار در زمان خود رسید؟ (نقل به معنی)
دیگرانی هم آمدند و طبق معمول چیزهایی بر له و علیه آل احمد نوشتند و یک نفر هم اسنادی را از نوشته های آقای مسعود نقره کار آورد که نشان می داد آل احمد یکی از بنیان گذاران کانون نویسندگان است...
متاسفانه خانم عزیز پور کمترین واکنشی در باره ی آنچه که گفته شد نشان ندادند. حال آنکه بحث تازه ای باز شده بود که می توانست به شناخت روند روشنفکری آن زمان کمک کند و حرمت شماری از خوانندگان که در بحث شرکت کرده بودند ایجاب می کرد که ایشان نظرشان را بنویسند.
شما براستی نبوغ مرا کشف کرده اید، من نابغه ی انتظارات بیجا هستم و امیدوارم روزی به آن درجه از عقل متعارف برسم که احساس مسئولیت و مشارکت چهره های اجتماعی دنیای پیشرفته را در بحثهای که در آن صاحبظرند م به آنها مربوط است نادرست بدانم و از آنان بخواهم که از روشنفکران ما بیاموزند.
با درود به شما
۱۶۹۷۷ - تاریخ انتشار : ۱٣ مهر ۱٣٨٨       

    از : جیج غانی

عنوان : چه سئوالی؟!
این آقای بیژن بابائی نابغه است. اهم فلاسفه فرموده اند که طرح سئوال درست نیمی از دریافت درست پاسخ است. البته ممکن است این پاسخ درست نباشد! "لاکن" این پاسخ به روشی درست، نادرست بودن خود را به انظار عمومی نهاده است!
عجب سئوالی می کند این هم میهن، چه سئوال خطرناکی!
۱۶۹۷۴ - تاریخ انتشار : ۱٣ مهر ۱٣٨٨       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۲٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست