از : آریوبرزن داریوش
عنوان : ما به ایجاداتحاد برای رهائی عمل نکرده ایم.
آریوبرزن
سرکارخانم مهین جزنی (قریشی) گرامی
بادرود ، من یکی ازفعالین سیاسی هم نسل شما هستم . دربخشی از مقاله تان به درستی سئوال نموده اید: " که ما «سرد و گرم چشیدگان» و «فعالان سیاسی» در این سالها و در این گوشه دنیا که هر چه نداشته ایم دستکم از آزادی و امنیت برخوردار بودهایم چه میبایست میکردیم که نکردهایم؟ در پاسخ به این سئوال شما لازمست به اطلاعتان برسانم که درکشورمان ایران همیشه ظرفیت مناسب مبارزه آزادی خواهی ومیل به تامین عدالت اجتماعی نزد مردم بسیار فراوان دیده شده است، اما نبود روشنفکران غیروابسته « که به قول ادواردسعید متفکرمعاصرکسانی میباشند که با بکارگیری عقل وخرد به آینده نگری میپردازند» موجب گردیده که همه کوششها دراین راستا به هدر برود وکلیه مبارزات صرفاً اردوگاهی و ایدئولوژیک دنبال شود. همه ما در این سالها و درهرگوشه دنیا همگی و بلااستثا الینه شدگان و اسرای دگماتیک ایدئولوژیهای خود هستیم و در این سالهای متاسفانه از دست رفته فقط بجای آنکه به ایجاد اتحاد و همبستگی ملی برای رهائی مملکتمان بیاندیشیم ، همواره با بغض و کینه به قولی "فقط لباسهای چرک یکدیگر را شسته ایم".هیچگاه نیاندیشیده ایم ، که آنچه در۲۸ مرداد ۱۳۳۲ گذشت امری مربوط به بخشی از تاریخ گذشته کشورمان بوده و پرداختن به آن امروز گشایشی درحل مشگلات امروزمان نمی نماید، یا اینکه حزب توده چرا چنین و چنان کرده است؟ اگرجنبش چپ ایران در گذشته استراتژی امروزین اصلاح طلبی دربرابررژیم جمهوری اسلامی را بعوض «جنگ مسلحانه هم استراتژیک و هم تاکتیک» در برابر رژیم گذشته اتخاذ مینمود، آیا مردم به چاه ویل حکومت ولایت فقیه سقوط میکردند. اما هنوز هم دیر نشده ما مبارزان برون مرزی باید همانند هموطنانمان در داخل بیدار شویم وهمه نیروی خود را منسجم و یکپارچه به مبارزه ملی تقدیم کنیم وخود را به خاطر ایران از قید و بند های ایدئولوژیک رها سازیم. سخن بسیار و فرصت بسی کوتاه است.امیدوارم در آینده نزدیک در اینخصوص فرصتی برای بحث در این سامانه وزین گشوده شود.
بیستم آذرماه ۱۳۸۸
۱٨۷۲۴ - تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱٣٨٨
|
از : فرامرز محسنی
عنوان : یک کمی حیا هم لازم ست.
جناب « بی ادب Bi-adab »
خوشبختانه ؛ مجاهدین و گروههای چپ و حتا «همین توده ای هایی» به قدرت نرسیدند تا دست آخوندها و شاه را در جنایت و عدم رعایت حقوق بشر از پشت ببندند.
با این وجود، داری با سماجت کله معلق میزنی و صغرا کبرا می کنی .دست از این شلوغ بازی ها بردار .
برو ببین چرا هر روز بمناسبتی مردم تطاهرات می کنند.
یک روز ۱۶ آذر ست !
یک روز ۲۸ مرداد ست !
یک روز ۱۷ شهریور ست !
یک روز ۳۰ تیر ست !
یک روز ۱۵ خرداد ست !
یک روز ۲۱ آذر ست !
یک روز ۱۳ آبان ست !
یک روز ۱۵ خرداد ست !
یک روز ۱۸ تیر ست !
از این روزها زیاد ست ، تا دلت بخواد شاه وشیخ به هر دلیلی مردم را به هر بهانه ای برگبار بسته اصلا هنر دیگری نداشتند.
حالا شکنجه ها و اعدام ها و سر به نیست کردن ها و ترور ها مفصل تر این ست.
معلوم ست که مردم از این همه خونها ی ریخته شده نمی گذرند، حالا تو میای اینجا «معلق» میزنی!
همین چند روز پیش دانشجویان و مردم چنان ۱۶ اذری برگزار کردند که برای هفت پشت تمام شاه الهی ها و حزب الهی ها کافیست که بدانند
مردم ایران دشمنان خود را می شناسند و برای آزادی تا آخر میروند.
یک کمی با ادب باش !
۱٨۷۲٣ - تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱٣٨٨
|
از : b-adab ۰
عنوان : هر وسیله ای الزاما هدف را توجیه نمیکند!
در زمان رژیم گذشته هم جنایت کردند. اما جانشینانش بدترکردند. تفاوت نمیکرد که در ایران کدام گروه روی کار میآمد، هرکه میآمد دست طولایی در شکنجه و اعدام میداشت. توده ای ها بدتر از مجاهدین و مجاهدین بدتر از چریکها و این هر دو بدتر از ساواک زمان شاه. و اضافه کنم که نباید حتما اختیار را به دست این گروهها میدادیم که در عمل ببینیم چه میکنند. کافیست که حدس بزنیم و یک تناسب برقرار کنیم و نتیجه گیری کنیم. این خصلت جامعه ما بود. شاید جبهه ملی را بتوان استثناء دانست. اما جبهه ملی هم همه شان بختیار و بازرگان نبودند. آدمهای افراطی کم نداشت که مثل خمینی مگس را نمی کشتند بلکه پنجره را باز میکردند تا مگس بیرون برود. آنها هم قبل از بقدرت رسیدن مثل خمینی برای جان مگس هم ارزش قائل بودند چه برسد به جان انسان! و خمینی نشان داد که چقدر میتوان روی نظرات قبل از رسیدن به قدرت انسانها تکیه کرد. بقول هموطنی ارمنی: این که امام بود ببین شمر و یزید تان چه میبودند! کسانی که علیرغم آگهای از اردوگاههای کار اجباری در سیبری و نیز کشتارهای پل پت و مائو باز هم ایرادی در کار آنها نمی دیدند و وسیله کارشان بمب گذاری و ترور بود و بهانه شان هم همواره این بوده که این روشهای تروریستی را رژیم شاه به آنها تحمیل کرده مشخص است که وقتی به قدرت برسند همان روشها را پی خواهند گرفت. به نظر من مجاهدین و گروههای چپ و حتا همین توده ای هایی چنانچه به قدرت میرسیدند دست آخوندها را در جنایت و عدم رعایت حقوق بشر از پشت می بستند.امروز در اثر تجربه زندگی، همه ما، به این مهم بزرگ پی برده ایم که «هر وسیله ای الزاما هدف را توجیه نمیکند» و این پیشرفت بزرگی نسبت به ایده «هدف وسیله را توجیه میکند» است که میتواند بشریت را از جنایات بیشماری بری کند!
۱٨۷۱۹ - تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱٣٨٨
|
از : رهرو زندگی
عنوان : دروغگوها ی خبیث
چپها در حکومت نبودند ولی سلطنت طلبها و حزب الهی ها که حکومت شکنجه و اعدام برقرار کردند جوابی دارند?من نه چپ هستم و نه سلطنت طلب و نه طرفدار حکومت اسلامی ولی انصاف نیست که سلطنت طلبها و حزب الهی ها که کلی ادم کشتند وحکومت ترور برپا کردند هی از چپها طلبکار باشند.در زمان محمد رضا شاه که بقول اقای داریوش همایون کسی جرأت نداشت در مقابل شاه غیر از چاپلوسی نظری بدهد در مقابل خمینی و خامنه ای هم همینطور وهنوز نه سلطنت طلبها که ۳۰ سال از سرنگونی شاه گذشت جوابی به ان همه سوالات در رابطه با حکومت ترور و کودتائی شان دادند و نه حزب الهی های غالب و مغلوب. خوب به نظر من باز خدا پدر چپ ها را بیامرزه که به اندازه یک میلیون بار بیشتر از دو حکومت فاسد شاه و خمینی از اشتباهات خود گفتند و انتقاد کردند وتازه بقول طرفداران سلطنت و خمینی ۲ در صد بیشتر نیستند خوب شما که ۹۸ در صد ادعا دارید باید به اندازه ۹۸ در صد هم پاسخگو باشید
۱٨۷۱۴ - تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱٣٨٨
|
از : احمد صلاحی
عنوان : هدف گذار به جامعه ای از هر نظر والاتر از سرمایه داری فاسد و با هزاران ناهنجاری مخفی و علنی آن ست.
با سلام و احترام خدمت خانم میهن جزنی که اولین بار ، بعداز انقلاب ، در سالن سخنرانی دانشکده فنی که ستاد سازمان در آنجا مستقر بود. مانند بقیه هواداران به سخنان هشدار دهنده ، دلسوزانه ، انتقادی و شجاعانه ی شما نسبت به آقای خمینی گوش دادم.
امروز شما در این نوشته بازهم دلسوزانه نکاتی را طرح می کنید. و از هم نسلان خود بنوعی مدد خواهی می کنید.
فرموده اید : « نسل پس از نسل مشعل مبارزه بر ضد ارتجاع سلطنتی و استبداد و استعمار را برافروختند
و سپس به دلایل تاریخی و اجتماعی شکست را تجربه کردند و ناکام ماندند. »
صادقانه عرض می کنم ؛ انتظار نداشتم شکست ها و ناکامیهای نسل های ما را فقط به طرح کلی «دلایل تاریخی و اجتماعی » موکول نمائید، بهر صورت به خواندن نوشته شما ادامه دادم .
تا بالاخره به فراز های دیگری از نظراتتان رسیدم . درود بر شما ! در پارا گراف های بعد «گمگشته» خود را در میان واژه های دلسوزانه ات گمشده ی خود را یافتم . این بار چنین نوشته اید :
« ما که به دلائل سیاسی ـ تاریخی ـ که خود احتیاج به بحث مفصلی دارد ـ بیشتر از هر چیزی مفتون کلیشههای از پیشساخته و تئوریهائی بودیم که بعضاً با شرائط خاص کشور ما و نوع حاکمیت استبداد شرقی و آسیائی خوانائی نداشت، آزادی را جز در آزادی و رهائی طبقه کارگر از چنگ سرمایهداری نمیدیدیم. ... . »
البته با تواضع عرض می کنم که در این جا هم طرح کلی « دلایل سیاسی - تاریخی» قابل پذیرش نیست ولی ارتباط آن با کلیشه های از پیش ساخته و تئوری ها.... » اشاره به یکی از علل ارزیابی های نادرست ما می نماید.
البته ممکن ست هنوز بعضی از دوستان از این قسمت از بحث شما خوششان نیاید و فکر کنند که «کلیشه» ای در کار نبوده . شاید این قلم هم متهم به راست و لیبرال شود . اشکالی در این نوع برخورد ها هم نمی بینم. با توجه به اینکه جنابعالی بیشتر در باره ی ۳۰ سال اخیر تاکید نموده اید، با اجازه شما میخواهم این بحث را تا صدر مشروطه تعمیم دهم. مگر نه اینکه طلایه داران مشروطه از پیشرفت و آزادی در اروپای بعداز رنسانس و انقلاب فرانسه الهام گرفته بودند. پس چگونه از قبل از امضاء اولین قانون اساسی مشروطه در ۱۴ مرداد ۱۲۸۵/۱۹۰۶تا بعداز انقلاب اکتبر روسیه ۱۹۱۷/۱۲۹۶ شیرازه ی امور از هم گسیخته شد ؟ شرائطی بوجود آمد که استعمار انگلیس
توانست با سرکوب جنبش های خراسان ، گیلان ، آذربایجان و تهران کودتای ۱۲۹۹ / ۱۹۲۰ را سازمان دهد. به نظر من قرار های مشروطه
تحت الشعاع عدالت خواهی قرار گرفت. تصادفی نبود که چپ نسبت به مشروطه نه دوره ی رضا شاه و نه دوره ی علیه محمد رضا شاه حساس بود. حتی با همین غفلت اساسی؛ خمینی توانست تتمه ی مشروطه را نیز نابود کند. طنز تاریخ بود که شاهپرستان و دشمنان مشروطه بقول خودشان باکمک داریوش همایون در ۱۵ سال پیش «حزب مشروطه خواهان » را علم کردند.
متاسفانه بسیاری از دوستان ما هنوز فلسفه ی مشروطه را نمی دانند و از این زاویه می توان علت جدا بوذن از جنبش را تحلیل کرد.
بحث :
انقلاب اکتبر روسیه بقول جان رید « ده روزی که دنیا را تکان داد» مارکسیست های تمام جهان را بخود جلب نمود.
اما برخورد مبارزان عدالت جو ، سوسیالیست و ضد استعمار کشورهای جهان بخصوص جوامع عقب مانده، نسبت به پی آمدهای انقلاب اکنبر یکسان نبود و دراین مختصر نمی گنجد.
ایران هنوز قدم های اول سرمایه داری را برنداشته بود. وظیفه ی مارکسیست ها از صدر مشروطه تا به امروز فقط عنایت به آزادی، تقویت پارلمانتاریسم ، پیشنهاد های مفید برای رفع عقب ماندگی ها نظیر نهضت مبارزه با بیسوادی ، اصلاحات و تقویت جامعه مدنی ، پیشرفت و توسعه اقتصادی برای گذار به مدرنیته بود .
برخورد های چپ روانه و سکتاریستی بعداز ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ و دوران حکومت محمد رضا شاه و بعداز انقلاب توجیهی برای سیاست های خائنانه و سرکوب گرانه ی حکومت ها نمی باشد.
- سرکوب مردم آذربایجان و کردستان تا ابد محکوم ست و تعدی تبهکارانه به رهبران سیاسی آنها محکوم ست و فقط سندی از نبود آزادیهای سیاسی و اجتماعی در ایران اسفعمار زده ی ما می باشد.
- سرکوب پیوسته ی دانشگاه بعداز از کودتای ۲۸ مرداد با شهادت قندچی - بزرگ نیا- شریعت رضوی در ۱۶ آذر ۳۲ بدست گزمه های وودتا در صحن دانشکده فنی تا ابد در ذهن مردم حق شناس ایران خواهد ماند.
- شهادت دکتر خانعلی و دانش آموز کلهر در اعتصابات معلمان و دانش آموزان قبل از «انقلاب سفید» یکی دیگر از جنایت های شاه بود.
- سرکوب خونین ۱۵ خرداد ۴۲ بار دیگر ماهیت خون ریز پ ددمنش حکومت پهلوی را نشان داد . سیاست های ارتجاعی خمینی را می بایست با آزادی بیشتر و روشنگری مردم پیش برد نه حمام خون و حکومت نظامی !
اگر بنا باشد اسناد جنایت دو رژیم سفاک و ضد مردمی بحث شود نیاز به کتابها و سمینارها ست .
فقط نشان دادن دشمنی کور شاه و شیخ نسبت به دگر اندیشان در این بحث نشان میدهد که نه اعدام ها و نه شکنجه ها هیچکدام برداشت های نادرست مارکسیست ها را در اتخاذ سیاست های غیر ضروری تبرئه نمی نماید. متاسفانه همه از همان صدر مشروطه میخواستند در ایران ماقبل سرمایه داری مانند ترکستان و قرقیزستان و ..و.. نوعی « سوسیالیزم واقعا موجود » بنا کنند. حتی آنهائیکه دکترین « راه رشد غیر سرمایه داری » را به نقد می کشند خودشان به نوع دیگری میخواهند از سرمایه داری یک شیه بپرند تو «سوسیالیزم» در همین کامنت ها « محوی» و « شکسست نخوردگان = منصور حکمت » معرف حضور خوانندگان اخبار روز هستند.
نتیجه:
آری خانم جزنی با شما کاملا موافقم که : بیشتر از هر چیزی مفتون کلیشههای از پیشساخته و تئوریهائی بودیم ...
بهمین دلیل جمهوریخواهان دمکرات و لائیک بقول استاد متین دفتری در یک سخنرانی : تا نزدیک «انتخابات» کاری نداشتند و در همان روزهای آخر یک پیشنویسی را مثل هر دوره بعنوان «تحریم» امضا ء کردند . این به معنی تائید شرکت در انتخابات نبود. هرگز چنین برداشتی نکردم. منظور ایشان و انتظار ایشان یک کار اساسی و دائمی ست نه مثل بچه های بازگوش فقط شب امتحان سراغ درس و مشق برویم.
نظر شخصی این قلم :
از سیاتل تا گوتنبرگ یک موج تازه نفس چپ ، بعداز شکست چپ سنتی در سراسر جهان فرا روئید. علیه گلوبالیزاسیون و نئو لیبرالیسم
علیه جنگ و دفاع از حقوق ملت ها - برای دفاع از محیط زیست و نجات کره زمین ! روز شنبه در کپنهاک شکوه و جلوه ی این جنبش را خواهیم دید.
تمام سیاستمداران جهان در برابر این پدیده ی ضد سرمایه داری حسادت می کنند. هیچ حرب چپ اروپائی چنین قدرت بسیجی ندارد.
شباهت های زیادی بین جنبش جوانان ایران و جهان ست. نحوه ی ارتباط گیری و تجمع ها مانند احزاب قدیمی نیست.
اگر واقعا به آموزش های انسانی و عدالت جویانه ی مارکس پای بند هستیم نباید فراموش کنیم که هدف گذار به جامعه ای از هر نظر والاتر از سرمایه داری فاسد و با هزاران ناهنجاری مخفی و علنی آن ست. این به آن معنی نیست که در یک جامعه ی مافیائی سرمایه داری یا غیر سرمایه داری با کودتا و توطئه یا هر روش دیگری کسب قدرت کرد.
ما در خارج از کشور ایران نمی دانیم که چه پشتوانه ی مردمی داریم . حتی در ایران نیز معلونم نیست که در یک انتخابات آزاد آرا چگونه تقسیم خواهد شد. بهتر نیست که تمام نیروها از همین امروز برای جمع آوری امضا علیه نقض آزادی انتخابات در ۳۰ سال متمادی توسط جمهوری اسلامی کمپینی سازمان دهیم و تک تک گروهها عملا کار کنند تا میلیونها شهروند ایرانی به موازات جنبش داخل کشور حکومت را وادار به تعطیل شورای نگهبان نماید؟
سالم و پیروز باشید
احمد صلاحی
۱٨۷۰۴ - تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱٣٨٨
|
از : مزدا
عنوان : به تو و باد صبا تکیه نتوان کرد
خانم جزنی عزیز با سلام
کاش بجای نقد بی تحلیل – که لاجرم بی پایه می شود- همه چیز و همه کس، در همه دوران و همه ادوار، فقط به چرائی عدم پرداختن جمهوری خواهان دمکرات و لائیک می پرداختید. تا ما بدانیم یکی از « هواداران» ( بقول خودتان در این مقاله) این جریان چه می گوید. البته وعده فرموده اید که در فرصتی دیگر به این « مهم» خواهید پرداخت. در سیاست - بویژه- هم که « قصاص قبل از جنایت» نمی شود کرد. پس، باید صبر کرد وما صبوریم و صبر می کنیم. فقط به یکی از تناقضاتی که در فرمایشات شماست، پاسخ بگوئید، ما را بس. باقی بقایتان.
دل نگرانان « پس نشستن» جنش های تاکنونی و اضمحلال شده در جنبش سبز را به سخنان خانم اردلان حوالت می دهید که « انگار همشیه باید پلاکادری در دست داشته باشیم و بگوئیم ما اینجا هستیم. ما بودیم، در این جنبش همه بودند، همه حضور داشتند با مطالبات گوناگون و البته هویتهای خاص. مهم اینست که همه در یک حرکت دمکراتیک حضور داریم. اما این به این معنا نیست که مطالباتمان به حاشیه رفته».
خوب همین استدلال چرا در باره جمهوری خواهان دمکرات و لائیک صدق نمی کند. نکند شما با جمهوری خواهان مشکل دارید و نمی گذارند شما از « هواداری» به « رهبر طبیعی» این جریان ارتقاء یا ارتفاع مقام بیابید.
لطفاً از مدافعین خانم جزنی خواهش می کنم که به من بدلیل نام مستعار داشتن حمله نکنند. من از ترس کلیه عوامل رژیم است که نامم را علنی نمی کنم. خانم جزنی هزاران کس دارد و من بی کس ام. می دانید که آدم های بی کس مردن شان، معلوم نمی شود. زن و بچه دارم و بچه ها هنوز کوچکند. به آنها ببخشید.
برایتان آرزوی سلامت جان و روان دارم
ایام بکامتان خوش باد
۱٨۷۰٣ - تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱٣٨٨
|
از : محسن مقصودی
عنوان : سوال های خودتان را مطرح کنید
هموطن گرامی، یک فرد معمولی!
چند بار زیرنویس گذاشته اید که چپ ها به سوالات جواب نمی دهند. بنظر من سوالی در عرصه سیاسی و اجتماعی و اقتصادی کشورمان نیست که چپ ها برای آن پاسخی نداشته باشند. ( البته این پاسخ ها می توانند همیشه بر هم منطبق نباشند آنچه تعیین کننده است انتخاب مردم می باشد).
اگر سوالی دارید ، بطور روشن و با ادبیاتی بدون حاشیه و البته کوتاه که در حوصله خواننده بگنجد، مطرح کنید تا پاسخ آن را بعنوان یک فعال چپ برایتان بنویسم.
با احترام.
۱٨۷۰۲ - تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱٣٨٨
|
از : فرد معمولی
عنوان : بجای فحش و توهین ونفرین جواب طرف را بده که بره پی کارش. کم نیار و عصبانی هم نشو.
سئوالات زیادی در باره چپ ها ی ایرانی همیشه بوسیله خوانندگان مطرح میشود و جای بس تأسف است که ۹۰ در صدشان بی جواب می مانند و دوباره در نظر به مقاله دیگری تکرار میشوند. ترا به خدا جواب درست و ساده به آنها بدهید بجای اینکه هر جا کم می آورید طرف را شاه اللهی می خوانید. اگر جواب ندارید یا سی سال برای پیدا کردن جواب برای شما کم بوده، به سئوال کننده ها بگویید که سی سال دیگر به شما وقت بدهند که جواب ها را پیدا کنید. تا آنموقع هم خدا بزرگ است و سئوال کنندگان هم مرده اند و نوبت بچه هایشان می شود که سرشان را همینطوری شیره بمالیم.
۱٨۶۹۹ - تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱٣٨٨
|
از : حسین کمالی
عنوان : شعارهای ۱۶ آذر درس روشن و بزرگی به همه ی مدعیان دروغین بود !
مرگ یر ستمگر ، چه شاه باشه چه رهبر . مرگ بر دیکنانور !
۱٨۶٨۵ - تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱٣٨٨
|
از : م نمازی
عنوان : پند زمانه !
شخصی با امضای «بی ادب یا بی آداب ـ b-adab » دست خود را باز گذاشته که هرچه دلش میخواهد بنویسد.
اگر یک ذره صداقت داشت اشاره ای هم به نابخردی های سران حکومت پهلوی قبل از ۵۰ و جنبش مسلحانه میکرد. از بد شانسی آنها این روزها مردم با مبارزات ضد دیکتاتوری بد جوری فاجعه آفرینان ۱۶ آذر را گوشمالی دادندتمام دنیا مشاهده کردند که مردم ایران میدانند چه می کنند و چه میخواهند.
شرم آور ست که طرفداران بازگشت پادشاهی بجای عبرت گرفتن از گذشته بازهم مثل دهه ۶۰ که جماقداران ساواک را به آلمان فرستاندند تا دانشجویان ایرانی را صرب و شتم کنند ، چماقداران خود را به جلسات سخنرانی و و تظاهرات مردم میفرستند تا خرابکاری کنند.
تمام مطبوعات سوئد در باره این «افتخارات» شاه الهی ها نوشتند. واقعا خجالت دارد !
آنروزهای آفتابی که خورشید امنیت در جای جای وطن طعم شیرین زندگی در آسایش را در جان شهروندان ایرانی نشانده بود و زندگی شاداب و جوان خرمان خرمان در رخسار شهروندان ایرانی برق شادمانی افشانده بود مشتی جوان سرمست با افکار پلید آدم کشی و الهام از اردوگاه بهشت برین زحمت کشان و انقلابات زائده جنگ سرد سلاح به دست گرفتند و خودشان را در خانه تیمی زندانی کردند تا نقشه شوم آدمکشی را به شدید ترین شکل خشونت بار در جامعه اجرا کنند و برای این کار زندگی خودشان را دراین خلاصه کرده بودند تا بکشند و بعد کشته شوند. دیروز تروریست هایی از این دست پاسبان سر کوچه را میکشتند تا ایران را گورستان امپریالیست کنند! و کارخانه داری را ترور میکردند تا کارگران ایران را پرولتاریا نمایند! و سپس با برادر بزرگترشان ابتدا نفت شمال را به روسیه غاصب خاک ایران بخشیدند و عاقبت در اندرون ماتحت اردوگاه سوسیالیسم فرو بروند و انترناسیونالیسم بشوند! بی رحمی و بی مروتی در تمامی جان و جهانشان لانه کرده بود تیغ جفا حتی روی گلوی وفاداران به آرمان تروریستی گرفته شده بود و افراد خودی را به خاطر عاطفه دوست داشتن که خود نداشتند مجازات میکردند و با آنانیکه به هر دلیلی از آنها فاصله میگرفتند به فجیع ترین شکل ممکن ترور میکردند و میکشتند. مثل دزدان سرگردنه باج خواهی میکردند و یا مثل سارقین به بانگها حمله میبرند و تاراج میکردند و اسم این عمل را گذاشته بودند فدا کاری و مصادره انقلابی اموال امپریالیسم! برای خلق جهت رسیدن به عدالت اجتماغی! حال با این توضیحات از احوال این گروهها در آن روزگار و این روزگار باز افرادی پیدا میشوند که بجای بازبینی از عملکرد نامردمی خود و انتقاد از خود تازه طلبکار میشوند! بیهوده نیست که می گویند اگر مرده را به حال خود بگذاری خود را خراب میکتد و یا کفن خود را گاز میگیرد!
۱٨۶٨۲ - تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱٣٨٨
|