یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

نه, این مردک درمان شدنی نیست! - مسعود نقره کار

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : محقق

عنوان : بی تعصب نوشتن عین شهامت بلکه هنر زندگی هم میباشد
بنده همیشه به آقای نقره کار احترام خاصی داشتم و حتی در جاهای مختلف مقالات ایشان را نیز منتشر کردم اما با خواندن این نوشته احساس عجیبی به من دست داد اولا وقتی نویسنده جانبدارانه مینویسد دیگر این نویسنده نه یک روشفکر بلکه فردی سیاسی با گرایشات متداول است که معمولا به چپ و راست تقسم بندی شده که نوع دید درجه فاصله گیری از افراطی یا معتدل را تعین کرده و فرد نویسنده القاب لایق خود را نصیب خود میسازد و این دقیقا در این نوشته اتفاق است یعنی آقای نقره کار به کدام دلیل چنان بیراهه رفته است برایم بسیار عجیب می نماید اولا اصل بحث رها ساخته به صحرای کربلا گریز زده است و دیگر اینکه اگر قرار بود مقوله بربریت مورد بحث باشد اشاره حساب شده به دوره خاص از کدام انگیزه صورت میگیرد که البته باید هم باشد اما آقای نقره کار لطفا به شعور من نوعی توهین کردن را بس کنید که هر روز شاهد آن هستیم آیا زنده زنده پوست مزدکیان را کندن و جان ستاندن از این رهروان انسانیت را هم میشود بربریت قلمداد کرد یا نه ؟ و از این قبیل فاکت ها فراوانند از بیان آن صرفنظر میکنم در هر رفتار انصاف و بی طرفی امری بسیار مهم است آنهم برای شخص شما و دیگر قلم بدستان . اگر قرار بود بربریت را بررسی کنید این حق شماست اما هوشمندانه چماق بر علیه ملتی خاص کنید و خود را و خوانندگان خود را تسکین دادن از رفتار مدنی که شایسته یک نویسنده است بدور است من امیدوارم شما این اشتباه را سریعا تصحیح کنید تکرار میکنم باید تمام رفتارهای بیمارگونه در هر زمانی را بررسی کرد اما باید بیطرفانه هم قلم زد در غیر اینصورت این قلم ، قلم زهر آگین است که شما مرتکب آن شده اید .
۱۹۲۰۲ - تاریخ انتشار : ۴ دی ۱٣٨٨       

    از : نادر احمدزاده

عنوان : نگاهی دیگر
با تمام علاقه ای که به دوست عزیز و رفیق سابقم دکتر نقره کار دارم، ولی کمی تا قسمتی بیشتر حق را به آقای داوری می دهم. ارقام بیان شده عموما سنتی و عرفی می باشند و بیشتر به منظور بیان شدت و یا چگونگی بحث مورد نظر بکار می روند و همه می دانیم که اینجا دعوا بر سر ِ لحاف مللا نیست. کمی چشم پوشی و تحمل اینگونه موارد تغییری در اصل بحث نمی دهد. ولی کسانی که ایراد اساسی به موضوع دارند، می توانند شواهد و مدارک مستدل در رد موضوع بیاورند.(چه بعید می دانم مدراکی ارائه شود که توفیر عمده با مدارک دکتر مسعود داشته باشند).
۱۹۲۰۱ - تاریخ انتشار : ۴ دی ۱٣٨٨       

    از : اسد داوری

عنوان : انقلاب در تفکر
اقای رضا: از لحن پیامتان معلوم است که دل شما هم مانند قلب میلیونها ایرانی -- از جمله خود من---از دست این دولت جنایتکار ایران خونین است پس برای اینکه به قضاوت اشتباهی تان در مورد من پی ببرید با صدای بلند اعلام می کنم که" سرنگون با د این دولت و حکومت جنایتکار قرون وسطی" حکومتی که برای سرپوشی جنایت دیروزی اش یه جنایت جدید مرتکب می شود و برای دروغ دیروزی اش یه دروغ دیگر می بافد چنانکه به دروغگو تر از چوپان دروغگو تبدیل شده است که اگر هم حرف درستی بزند دیگر مردم باورش نخواهند کرد با گذشت هر روز با دست های خودش عمق گوری را که خودش کنده عمیق تر می کند رفتنی است و دوامی نخواهد داشت. این دولت یکی از بی عرضه ترین دولت های دیکتاتوری است که آدمی از عمق رذالت و درمانده گی اش دلش بحالش می سوزد.

اخوی: انتقاد من به روشنفکران ایرانی است که قرار است بعد از سرنگونی این حکومت ددمنش در معماری فرهنگ ایرانی سهمی داشته باشد.
اولین وظیفه روشنفکر پاشیدن تخم انتقاد و شکاکیت در ذهن مردم است که هر نوشته ای راکه می خوانند و یا هر حرفی را که می شنوند با معیار غقل و خرد common sense به سنجند. انقلاب سیاسی و اجتماعی براه انداختن در مقایسه با انقلاب در تفکر آدمی خیلی ساده است.

من به شخصه به اندازه پر مگسی هم به مورخین ایرانی که نوشته های آلوده نسل های گذشته را بدون معیار های انتقادی نشخوار می کنند باوز ندارم و کلا برای اینده ایران فکر می کنم تا گذشته اش. گور پدر شاه اسماعیل و نادر شاه و شاه عباس و غیره و غیره.

ایرانی که تا همین چند دهه پیش پایتخت اش تهران به دهکوره ای مانند بود و الان با جمعیت بیش از ۷۵ میلیونی تیرا÷ کتابهایش به سختی به ۳۰۰۰ نسخه می رسد در گذشته نمی توانسته است که مورخ بی طرف و منتقد و باسواد داشته باشد. بیش از ۹۶ درصد آن تاریخی که بخورد مردم داده و ذهن جوانان را آلوده می کنند دروغ های من در آوردی است که عده ای استاد تاریخ و مورخ و غیره نیمه تریاکی و نیمه صوفی درعالم هپروت در ذهن مریض شان بافته و بخورد مردم داده اند. این خرافات و داستان های کودکانه حتی به حیطه علوم عالی هم رخنه کرده که داستان های دکتر حسابی نمونه ای از خروار است

امیدوارم که توانسته باشم قصدم از این پیام هایم را نیمه روشن بیان کرده باشم.
۱۹۱۹٨ - تاریخ انتشار : ۴ دی ۱٣٨٨       

    از : رضا

عنوان : داور اسلامی !
آقای اسد داور, برادر! می خواهی از اسلام و حکومت اسلامی دفاع کنی رک و پوست کنده حرفت را بزن ؛ این خزعبلات ردیف کردن ها چه صیغه ای است برادر! می فرمایید چون عدد ها زوج است پس جنایتی صورت نگرفته ؛ شما بهتر است به جای اشعار شاه عباس اشعار شاه سلطان حسین را بخوانید که به تحلیل های اسلامی – مشعشعانه شما نزدیک تر است .
۱۹۱۹۷ - تاریخ انتشار : ۴ دی ۱٣٨٨       

    از : اسد داوری

عنوان : کثرت اعداد ذوج و خیلی دقیق در بین عوام و " روشنفکران"
اگر دقت کرده باشید وقتی ایرانی ها به تاریخ گذشته شان می پردازند و برای نشان دادن اعمال خلاف و یا خیر حاکمان قبلی می پردازند و در این راه مجبورا به اعداد متوسل می شوند همیشه از اعداد خیلی دقیق و ذوج استفاده می کنند که خود نشانه دروغ و ساختگی بودن این داستان هاست . مثلا چند روز قبل اقای علی حصوری که ادعا می کنند سی سال است که تاریخ گذشته ایران را مطالعه می کنند در همین سایت مقاله ای داشتند که ادعا کرده بودند که خسرو پرویز ۱۰ هزار زن داشته-- دقت کنید فقط ده هزار و نه ۹۹۹۹ و یا ۱۰۰۰۱. به هر مرغ پخته بگید که مردی با ده هزار زن آمیزش جنسی داشته از همان ته قابلمه بلند شده و قاه قاه بر میزان عقل این آدمی می خندد.

در همین نوشته اقای دکتر مان می نویسند که"تنها در یک روز ۸۰ نفر از بابی ها را در تهران سلاخی کردند»، و میرزا آقا خان کرمانی در این باره گزارش کرده است" . ویا"صدراعظم سیصد نفرشان را به طبقات مختلف سپرده و ملایان با "مقراض صحافی" گوشت بابی می بریدند.». به اعداد ذوج و دقیق ۸۰ و ۳۰۰ توجه کنید.


یا مثلا می گویند که علی در یه روز ۸۰ نفر را گردن زده است و یا محمد خود ۱۰ بار سنگسار کزده است و یا داریوش با ارتش ۲.۵ میلیونی اش به یونان حمله کرده بوده.

روشنفکری که این خرافات را مانند نقل و نبات بین مردم پخش می کند به اندازه اتمی هم به مغزش فشار نمی آورد که چگونه در قرن ۲۱ با جمعیت بالای ۶.۵ بیلیون نفر بزرگترین ارتش جهان یعنی ارتش روس چیزی بالای نیم میلیون نفر عضو دارد چگونه ۲۵۰۰ سال پیش که جمعیت جهان خیلی خیلی کمتر-- حدودا چند میلیون-- بود این داریوش چگونه ۲.۵ میلیون نفر را به زیر پرچم آورده بوده.

من از اینکه این گونه داستان های ام کلثومی را از مادر بزرگ بی سوادم بنشوم اصلا ناراحت نمی شوم اما وقتی این داستان های خیالی و کودکانه را از دهان دکتری که سال هاست در آمریکا زندگی می کنند و خود را یکی از گل های سرسبد جریانات روشنفکری می دانند می شنوم خیلی دلسرد می شوم.

فعلا آدمخواری شاه اسماعیل را که خود شاعری خوش قریحه بوده را پیش کش دکتر می کنم
۱۹۱۹۶ - تاریخ انتشار : ۴ دی ۱٣٨٨       

    از : یک خوانند ه دیگر

عنوان : نه کار کاره شاهه مش قاسم
"یک خواننده" جان میشه یک مثال کوچک از ادبایی که در زمان شاه هم این حرفها را میزدند و نمونه مشخصی از آثار آن ادبا بزنی که باور کنیم که خسن و خسین خواهر های ... بودند. این عقده های شما علیه شاه آخر کی باز میشود جانم آخر؟ سی سال دیگه بسه؟ انشالله که شما زنده باشی تا آنموقع و با آرامش وجدان سر بر زمین بگذاری، ما که فکر نکنم تا آن موقع باشیم.
۱۹۱۹۲ - تاریخ انتشار : ٣ دی ۱٣٨٨       

    از : شهین

عنوان : بربرها یک قوم نبودند , اقوام متعدد ومتفاوت بودند.
به " یک خواننده" که به نظر میرسد علامه بزرگی باشند توجه می دهم که بربرها اقوام گوناگونی در اروپا بودند که ژرمن ها معروف ترین آن ها بودند . در تاریخ این ها به عنوان اقوامی که غارت و کشتار می کردند شناخته شدند , این که چرا کشتار و عارت می کردن نظر های متفاوتی هست, این ها به عنوان سمبل مخالفت با تمدن شناخته شدن .من شک ندارم که نویسنده ( نقره کار) در این مورد هم اطلاع کافی دارد تا حدی که من از نوشته های ایشان دستیگیرم می شود بی سند و مدرک حرف نمی زند. شما به جای اینکه نقش معلم و استاد بازی کنین و نویسنده را بی اطلاع جلوه بدهید نظر خودتان را بنویسید . با تشکر.
۱۹۱۹۰ - تاریخ انتشار : ٣ دی ۱٣٨٨       

    از : یک خواننده

عنوان : مشکل بزرگ
آقای نقره کار

شما که می خواهید از نظر تاریخی علیه نقش اسلام روشنگری کنید، لطفا کمی در کاربرد نسبتها و کلمه ها حساس باشید. بربرها چه کسانی بودند؟ آیا می دانید؟ آیا کمی در این باره مطالعه کرده اید؟ یونانیان به دشمنانشان بربر می گفتند، بربرها اما قومی بودند که بیشتر مورد تعرض امپراطوریها و دولتهای زورمند قرار می گرفتند تا اینکه بخواهند یا بتوانند تعرض کنند. بعد از آن هم دولتهای زورمند و زورگو به اقوامی که مثل خودشان نبودند بربر گفتند. امروز بربرها مردمی هستند که برای هویت و اعاده حیثیت فرهنگی و تاریخی خودشان دارند روشنگری می کنند.
برخی می گویند این بربرها آن بربرها نیستند، اما اطلاق نام یک قوم (حتا با تلفظ دیگر) به هر گروه و دسته ای که کشت و کشتار می کند، به ادبیات راسیستی تعلق دارد.

اما همه ی چیزهایی که الان احمدی نژاد و مشایی دارند بلغور می کنند، تفاله های راسیستی همان تئوریهایست که فرهنگیان و دانشگاهیان و ادبای دم و دستگاه حکومتی شاه نوشتند و گفتند و هنوز هم دارند تبلیغش می کنند و شما فقط خر احمدی نژاد را چسبیده ای، برو ببین تئوری اش از کجا می آید!
۱۹۱٨۹ - تاریخ انتشار : ٣ دی ۱٣٨٨       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست