یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

درباره ی بیانیه ی هفدهم موسوی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : دل کباب

عنوان : سخنی با فعالان اپوزیسیون سکولار
در سی سالی که از عمر این حکومت نحس اسلامی می گذره صدها و شاید هزاران نفر دلسوز ایرانی در داخل و خارج، نوشتن و فریاد زدن که اپوزیسیون متحد شوید و نگذارید نوع آینده نظام باعث تفرقه شما شود. بدتر از حکومت اسلامی رژیمی نخواهیم داشت. آقای حسین باقر زاده یکی از این افراد دلسوز است.
اما نظریه پردازان اپوزیسیون و بخصوص چپ ها هی نوشتن و داد زدن که نه، اول باید سر اینکه چه می خواهیم متحد شویم تا بعد سر آنچه که نمی خواهی با هم همکاری کنیم.

جنبش سبز مردم خط باطلی بر طرز تفکر باصطلاح نظریه پردازان چپ کشید و نشان داد که میشود در اهداف و خواسته اختلاف داشت و در عین حال با حفظ این اختلاف با هم همگام شد و بر علیه دیکتاتوری مبارزه کرد. بی جهت نیست که مذهبی ای که هنوز از خمینی دفاع می کند در کنار چپ ترین ها و سلطنت طلب ترین ها راه می افتد و بر علیه خامنه ای شعار می دهد.
هنوز هم دیر نشده اگر مخالفان سکولار از چپ گرفته تا آقای رضا پهلوی و حزب مشروطه با هم متحد شوند و جبه ا ی بوجود آورند ، آنوقت مردم در مقابل سازش های احتمالی موسوی آلترناتیوی خواهند دید و امیدوارتر می شوند . امیدوارم چنین شود.
چپ هم خوبه اعتراف کنه که اون تآکیدهایش بر اشتراک در نوع نظام و شرط گذاری اش اشتباه بوده تا دوباره تکرار نشود.
۱۹۵۰۲ - تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱٣٨٨       

    از : فرزان داد

عنوان : لطفا" اول نیروهای سکولار و دموکراتیک را جمع کنید بعد شعار انتخابات آزاد بدهید
با سلام

نوشته شما به این نکته اشاره نمیکند که در شرایط حاضر نیروهای سکولار و دموکراتیک دارای تشکلی تاثیر گذار نمی باشند. اگر به ترکیب شرکت کنندگان در تظاهرات دوران اخیر توجه کنیم روشن است که ترکیب غالب با نیروهای دارای گرایش سکولار و دموکراتیک می باشد ولی متاسفانه این برتری تعداد فعالین به هیچ وجه در صحنه سیاسی و در رهبری سیاسی جنبش خود را نشان نمی دهد. واقعیت این است که چه ما بخواهیم یا نخواهیم رهبری سیاسی کنونی در دست نیروهای مذهبی_ملی میباشد.

با نگاه گذرا به بیانیه پنج ماده ای موسوی روشن میشود که تمام قوانین حاکم بر داد و ستد های سیاسی را رعایت شده است, چه از نظر وقت شناسی (درست در شرایط قدرت نسبی که بعد از تظاهرات روز عاشورا ایجاد شده) و چه از نظر محتوی, چرا که اجرای حداقلی این مواد هم دستاورد قابل قبولی برای جنبش سبز به شمار میآید. درست است که در صورت تفافق نیروهای حاکم با این طرح همچنان نیروهای سکولار خارج از دور میمانند ولی هر آدم با انصافی این را میداند که عدم تشکل نیروهای سکولار و دموکراتیک ربطی به جنبش سبز ندارد.

خیلی دردناک است ولی باید پذیرفت که علیرغم گذشت سی سال جنبش سکولار و دموکراتیک مردم ایران به دلایل گوناگون از جمله به دلایل تاریخی, فرهنگی و اجتماعی هنوز اندر خم یک کوچه است و درست در زمانی که بیش از همیشه به آن نیاز بود متاسفانه غایب است.

با آرزوی سربلندی مردم ایران
۱۹۵۰۱ - تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱٣٨٨       

    از : حق

عنوان : چرا موسوی مرتب فرصت های بدست آمده را یکی پس از دیگری می سوزاند؟
موسوی کافی بود همان روزی که سه میلیون با شعار رأی من کو بیرون آمدند از مردم میخواست تا وصول مطالبات خود در خیابان ها بمانند. از آنزمان تاکنون هم بارها فرصت داشت که از مردم بخواهد اعتصاب کنند، در خاته هایشان بمانند، مالیات ها و پول آب و برق ...ندهند ولی مردم را بازی داد. می توانست خواستار لغو اعدام و شکنجه شود و قوه قضاییه را بی اعتبار بخواند ولی نکرد. مردم از او پشتیبانی می کردند ولی بنظر می رسد او به مردم پشت کرده است. او می توانست کمر این نظام جابر را با پشتیبانی مردم بشکند ولی بنظر می رسد که خیانت کرده است. موسوی می توانست در این بیانیه اش خواستار آزادی همه زندانیان سیاسی تا آخر این هفته باشد، می توانست خواهان ان شود که دستگیری های جدیدی از این به بعد صورت نگیرد ولی نکرد، چرا؟ فقط بدنبال چند قول و قرار آبکی است. اتحاد جمهوریخواهان خارج از کشور هم فقط با موسوی لاس سیاسی می زند.

حال کدام نیروی سیاسی آزادیخواه و دمکرات و دلسوز دل به دریا خواهد زد و شجاعانه و با اعتماد به نفس اطمینان مردم را بخود جلب خواهد کرد؟
۱۹۵۰۰ - تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱٣٨٨       

    از : نیاز

عنوان : اینهم نظری است
آیا هنگام «نبرد نهایی» فرا رسیده است؟

در یک کلام، نه! اگر میخواهیم صد درصد مطمئن باشیم، باید کمی صبر بیشتر داشته باشیم. ما از صبر کردن ضرر نخواهیم کرد بلکه منفعت بیشتر خواهیم برد اما حاکمیت نه.
.....
یک نگاه به چند ماه پس از انتخابات بیاندازیم. هیچ «نبرد نهایی» رخ نداده است. در این مدت ما فقط زمان از دست داده ایم. اما بجایش چه بدست آورده ایم؟ ما با پرداخت هزینه زمان، نیروی بیشتر، قوی تر و مصمم تر و رادیکال تر بدست آورده ایم. ما توانسته ایم خود را سازمان دهیم، اهداف را تعیین کنیم و مخالفت را تمرین کنیم. ما در این تمرینات جسور تر شده ایم و فولاد آبدیده تر خواهیم شد. ما تجربه سیاست بدست می آوریم و با پافشاری بر آزادیخواهی و حقوق مردم این ارزشها را در خود غریزی میکنیم بطوری که حتا پس از جمهوری اسلامی نیز اجازه ندهیم بار دیگر به دست خودمان یک دیکتاتوری حال به نام جدید «برقراری نظم» بر خودمان تحمیل شود
....
دست زدن به حرکتهای رادیکال و اعمال خشونت از جانب جنبش سبز و یا شروع جنگ مسلحانه امروز یک ریسک و قمار است. ممکن است بگیرد ممکن است نگیرد. اما سوال اینجاست که چه اشکالی دارد که چند ماه دیگر صبر کنیم؟ پاسخ شاید این باشد که مردم سرد میشوند. برای پاسخ به این سوال نگاهی به چندماه گذشته بیاندازیم. آیا مردم سرد تر شده اند یا داغ تر؟ فقط مدتی دیگر صبر کنیم.

http://mohsenkordi.blogspot.com/۲۰۰۹/۱۲/blog-post_۲۹.html
۱۹۴۹٨ - تاریخ انتشار : ۱۱ دی ۱٣٨٨       

    از : آرش

عنوان : درباره بیانیه شماره ۱۷ آقای موسوی
این رژیم ولایت فقیه مدت هاست از نظر اخلاقی سقوط کرده و گند لاشه متعفنش همه جا را فراگرفته است. هیچکدام از رهبران نمادین جنبش و حتی آقای هاشمی رفسنجانی هم از ادامه چنین رژیمی طرفی نمی بندند. رژیم ولایت فقیه از همان اول با زندان و شکنجه و اعدام و ترور و بحران آفرینی تثبیت شد و برای ادامه خودش هم هیچ راهی غیر از سرکوب و ترور و بحران آفرینی ندارد. توجه به چند نکته زیر بد نیست:

۱) آن ها رو به زوالند اما جنبش سبز رو به صعود. بنابر این گذشت زمان به نفع ماست. نیروهای آن ها دائم در حال ریزش است. اما جنبش سبز رو به گسترش و تعمیق. بگذارید نقطه برخورد را اگر ضروری بود ما انتخاب کنیم نه آن ها به ما تحمیل کنند.

۲) ریسک بی عملی ما این است که این روند قهقرا و انحطاط به فروپاشی نظام اداری کشور و خدای نکرده هرج و مرج و تجزیه بیانجامد. لشکر بیکاران و گرسنگان در راهند و به جنبش خواهند پیوست. اما کمبودها و فشارها ممکن است به هرج و مرج نیز بینجامد.

۳) ضعف جنبش برای رویارویی تمار عیار احتمالی، ضعف سازماندهی و تشکیلات است. برای رویارویی با ده ها ارگان سازمان یافته که فرماندهان وحشی و حقیر آن فاقد هرگونه پرنسیبی هستند به سازماندهی نیاز است.

۴) در یک حالت ایده آل و کم هزینه باید اعتصابات آن ها را فلج کند. اما با توجه به شرایط ویژه ایران و کنترل سپاه روی صنایع حساس مثل انرژی، سناریویی که بیشترین احتمال پیروزی در آن است فتح خیابان هاست در زمان و مکان مناسب.

۵) برای پشتیانی عملی از جنبش سبز، دولت های خارجی هم باید ضعف رژیم را ببینید، هم یک جایگزین قوی را. تشکیل “کنگره ملی” موقت و انتخاب یک هیئت اجرایی که بتواند همه گرایش ها (از جمله محافظه کاران) را نمایندگی کند یک ضرورت است.

۶) از هر راهی برویم و هر روشی را انتخاب کنیم همه راه ها به “برگزاری انتخابات آزاد” ختم می شود. بیانیه رئیس جمهور موسوی این را پیش روی سران رژیم گذاشته است. امیدواریم تا دیر نشده خردی نشان دهند و بگذارند این دوره انتقالی، از یک رژیم دیکتاتوری فردی به دمکراسی و آزادی، با کمترین هزینه و کوتاهترین زمان اتفاق بیفتذ.

۷) هیچکس حق ندارد و نمی تواند حق تک تک ایرانیان و تک تک سازمان های سیاسی را از شرکت در سرنوشت کشور و ساختن ایرانی آباد و آزاد و پیشرفته انکار کند. نظر آقای موسوی در رد حق بعضی از گروه ها یک نظر فردی است و نظر جنبش سبز نمی باشد.
۱۹۴۹۷ - تاریخ انتشار : ۱۱ دی ۱٣٨٨       

    از : نیازنیاز

عنوان : پس تجدید انتخابات چی شد؟
متوجه شدید که موسوی در این بیانیه دولت احمدی نژاد به رسمیت شناخته شده است.زود دنبال موسوی نیفتید بابا. بیایید جزییاتش را بحث کنیم. بند یک این قطعنامه برخلاف گذشته خواهان ابطال انتخابان نیست. بعید میدونم سبزها را بشه به دولت احمدی نژاد دیگه راضی کرد. موسوی احتمالا از شعارهای سقوط نظام ترسیده. بنظر من رژیم میتواند دروغکی این پنج ماده را قبول لفظی کند. مورد اول را به حساب به رسمیت شناختن دولت احمدی نژاد تلقی کرده و بقیه را هم ماست مالی میکند. احمدی نژاد تا همین حالا هم در حرف این پنج ماده را به انحائ مختلف در مصاحبه های تلویزیونی داخلی و خارجی به دروغ ادعا کرده است. مثلا میگوید که ما آزادی اجتماعات داریم، شاهدش هم تظاهرات چهارشنبه. بقیه روزها هم اغتشاشگران بودند. میگه باشه ولی ما اصلا زندانی سیاسی نداریم. تایید لفظی این مواد چه فایده ای دارد؟ اگر بعد در عمل با سفسطه های ا.ن. زد زیرش چی؟ شاید باید شرط مشخص گذاشت. مثلا قبول یک میتینگ یا راهپیمایی به نفع سبزها در روزهای آینده برای نشان دادن حسن نیت رژیم.
۱۹۴٨٨ - تاریخ انتشار : ۱۱ دی ۱٣٨٨       

  

 
چاپ کن

نظرات (٣۶)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست