درباره جوکهای موهن علیه ملیتهای غیرفارس در ایران
-
یونس شاملی
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : متأسف
عنوان : دروغگویی تا بکجا؟
آقای یونس شاملی مثل همه همفکران قومگرایشان هیچ ابایی از دروغگویی ندارند. البته ما از این مسئله می گذریم که چرا در این هنگامه کشت و کشتار ملتی که چیزی جز حقش را نمی خواهد امثال یونس شاملیها این مسائل را پیش می کشند. شاید کشتار و شکنجه و تجاوز از نظر ایشان اصلا در خور توجه نیست.
ولی دروغهای ایشان:
۱. جک سازی بین فارسها (که ما بالاخره نفهمیدیم چه کسانی هستند و در کجا زندگی می کنند) و غیر فارسها نیست. این پدیده با تمان مذمومیتش شامل خود فارسها هم می شود، فکر می کنم تعداد جکهایی که برای قزوینیها، اصفهانیها، یزدیها، کاشانیها و آبادانیها (همه فارسزبان) ساخته می شود، از جکهای ترکی بیشتر باشد. جک سازی یک پدیده مذموم میان تهرانیها و شهرستانیها است و ریشه در فقر فرهنگی کشور و جامعه ما دارد. اگر این جکها ماهیت راسیستی داشتند، باید:
اولا برای شهرهای فارسیزبان جک ساخته نمی شد،
دوما برای همه غیر فارسیزبانها جک ساخته می شد،
آیا آقای شاملی تا بحال جکی در باره ترکمنها و بلوچها و تاتها شنیده است؟
۲. ریشه این پدیده به هشتاد سال قبل برنمی گردد و جامعه ما متأسفانه خیلی قبلتر به این مرض دچار بوده است. بروید کتابهای عبید زاکانی را بخوانید تا ببینید جک سازی ریشه اش به کجا برمی گردد. البته آقای شاملی مثل همه قومگرایان می خواهد برای این مرض ریشه ۸۰ ساله بتراشد، تا بتواند آنرا به شوینیسم فارس نسبت بدهد، چون اگر ثابت بشود که چنین مرضی در دوره حاکمیت شاهان ترکزبان قاجار هم وجود داشت، آنوقت کل تئوریهای من درآوردی "شوینیسم فارس" و "آریاگری" و امثالهم مثل یک کاخ پوشالی فرو می ریزد. ایشان بد نیست یک سری به دیوان اشعار معجز شبستری بزنند تا بدانند من چه می گویم (در خانه اگر کس است، یک حرف بس است).
۳. این مرض در اشل منطقه ای هم وجود دارد، از جمله جکهای تبریزیها برای اردبیلیها و برعکس (در اینجا گاهی کار به توهینهای رکیک هم می کشد)، بروجردیها و خرم آبادیها، دزفولیها و اهوازیها و الی آخر. آیا می شود از شوینیسم تبریزی و بروجردی و دزفولی هم حرف زد؟
۴. جک را تهرانیها برای شهرستانیها می سازند، (از جمله برای شهرهای فارسیزبان مثل اصفهان و شیراز و یزد و کاشان و ...)، از طرفی هم قومگرایان و پانترکیستها ادعا می کنند اکثریت جمعیت تهران ترکزبان و از مهاجرین آذربایجانی است و بعضی از آنها تهران را بزرگترین شهر آذری نشین دنیا می دانند. پس می شود نتیجه گرفت که این جکسازی هم کار همین "اکثریت" است و فقط دودش به چشم فارسها (که هنوز هم نفهمیدیم که هستند و در کدام مناطق ایران زندگی می کنند) می رود.
۵. در اوج مبارزات بی امان و شجاعانه مردم بر علیه ارتجاع حاکمی که از هیچ جنایتی دریغ نمی کند، ناگهان امثال آقای شاملی به وسط معرکه می پرند و مسائلی را مطرح می کنند که بر سر خواننده از تعجب شلغم سبز می شود. گویا از نظر اینها تضاد اصلی مردم نه ولایت فقیه است، نه مافیای سپاه، نه دستگاه سرکوب احمدی نژاد و نه باندهای مخوف ترور و شکنجه. دشمن برای این جماعت فقط یک اسم دارد: "شوینیسم فارس"، اسمی که فقط برای مخفی کردن افکار نژادپرستانه و راسیستی این حضرات بکار می رود، واگرنه اگر آقای شاملی هم شهامت چهرگانی و عباس لسانی را داشت، مطمئنا دم از "برگرداندن فارسها به موصن اصلیشان یعنی کویر" میزد،
برای هموطنان عزیز ترکزبانم متأسفم که چنین کسانی داعیه دفاع از ایشان را دارند.
۱۹۶۹۲ - تاریخ انتشار : ۱۵ دی ۱٣٨٨
|
از : یک ایرانی
عنوان : در ضمن
بارها از پان ترکیستها در رابطه با آمار سی ملیونی صحبت کردیم ولی آنها یک سند واقعی ندادند.
آمارهای انجام شده در ایران و خارج از آن حدود ترکزبانان را ۱۵-۱۸ میشمرد:
http://www.azargoshnasp.net/Pasokhbehanirani/SomeStatisticsOnIranAndPanTurkistManipulation.htm
http://www.azargoshnasp.net/Pasokhbehanirani/dorooghbaazibaamaarberaheni.htm
دوستان تنها این دو لینک را بخوانند کافی. جالب است که سایت اتنولاج که قبلا مرجع پان ترکیستها بود نیز شمار آذری را یازده ملیون و نه سی ملیون کذائی این افراد میداند. اینها حتی به سایت اتنولاج نامه نوشتند ولی نامه آنها به جایی نرسید!
این هم یک نمونه از آمار انجام شده در خود ایران که در منابع بالا نیامده است:
http://web.archive.org/web/۲۰۰۶۱۱۱۸۱۹۱۳۴۸/http://www.ivry.cnrs.fr/iran/Archives/archiveRecherche/statistique/Tableaux-pdf/Tab۰۲.pdf
یعنی این آمار گزارشی و خبری از فلانی نیست بلکه انجام شده است.
این هم یک آمار انجام شده دیگر:
"در مرداد ۱۳۷۰، هنگام صدور شناسنامه برای نوزادان، درباره زبان ۴۹ هزار و ۵۵۸ مادر در سطح کشور سوال مطرح شد که نتیجه حاکی از سهم حضور ۵۳٬۸ درصدی زبان های غیرفارسی در ایران بود. بر اساس نمونه گیری مذکور، توزیع سهم هر یک از زبان ها (به درصد) به این شرح بود: ۴۶٬۲ فارسی؛ ۲۰٬۶ ترکی آذربایجانی؛ ۱۰ کردی؛ ۸٬۹ لری؛ ۷٬۲ درصد گیلکی و شمالی؛ ۳٬۵ عربی ؛ ۲٬۷ بلوچی؛ ۰٬۶ ترکمنی؛ ۰٬۱ ارمنی؛ و ۰٬۲ سایر زبان ها ".
(زنجانی، حبیب الله، محمد میرزایی، کامل شاپور و امیر هوشنگ مهریار، جمعیت،توسعه، بهداشت باروری، چاپ دوم، تهران، نشر و تبلیغ بشری، ۱۳۷۹.)
آمار رسی کشور دیگر:
http://www.statoids.com/uir.html
بر طبق این آمار جمعیت استان های ایران به شرح زیر است :
استان / ساکن در شهر / ساکن در روستا
آذربایجان شرقی ۲۰۰۴۴۸۴- ۱۳۲۰۷۸۸
آذربایجان غربی ۱۳۱۵۱۶۱ ۱۱۸۱۱۱۹
اردبیل ۵۶۸۴۴۸ ۵۹۶۹۱۶
اصفهان ۲۹۱۴۸۷۴ ۱۰۰۷۰۸۷
ایلام ۲۵۹۶۸۷ ۲۱۷۶۳۴
بوشهر ۳۹۴۴۸۹ ۳۳۲۸۸۴
تهران ۹۴۰۴۷۵۴- ۱۷۷۱۳۰۶
چارمحال و بختیاری ۳۴۲۹۰۵ ۴۱۷۰۰۵
خراسان ۳۴۲۱۹۳۷ ۲۶۲۲۱۳۴
خوزستان ۲۳۴۲۵۱۴ ۱۳۶۷۹۴۵
زنجان ۴۸۹۵۱۸ ۵۴۷۳۰۱
سمنان ۳۴۲۴۵۵ ۱۵۸۹۹۱
سیستان و بلوچستان ۷۹۴۵۲۸ ۹۰۸۵۷۹
فارس ۲۱۶۳۱۱۹ ۱۵۹۸۹۱۳
قم ۷۷۷۶۷۷ ۷۵۲۶۹
کردستان ۷۰۵۷۱۵ ۶۴۰۶۶۸
کرمان ۱۰۶۰۰۷۵ ۹۲۲۸۸۳
کرمانشاه ۱۰۹۸۲۸۲ ۶۷۰۴۵۹
کهکیلویه و بویر احمد ۲۱۳۵۶۳ ۳۲۷۶۸۵
گیلان ۱۰۴۹۹۸۰ ۱۱۹۱۴۸۰
لرستان ۸۵۰۰۱۶ ۷۱۷۰۵۹
مازندران ۱۷۸۳۲۱۸ ۲۲۳۷۹۴۶
مرکزی ۷۰۱۵۴۷ ۵۲۷۲۶۵
هرمزگان ۴۴۳۹۷۰ ۶۱۳۳۲۶
همدان ۸۱۰۶۴۰ ۸۶۷۱۱۵
یزد ۵۶۴۲۳۳ ۱۸۶۵۳۶
مجموع کل جمعیت ایران در سال ۷۵(هجری شمسی) برابر ۶۰۰۵۵۴۸۸ نفر بود. حال این آمار را بررسی می کنیم :
استانهایی که با دقت بالاتر از ۹۵ درصد ترک زبان هستند عبارت اند از :
آذربایجان شرقی، زنجان، اردبیل و مجموع جمعیت آن ها برابر است با ۵.۴ ملیون نفر. اگر فرض کنیم ۵۰ درصد جمعیت آذربایجان غربی نیز ترک زبان هستند این عدد به ۶.۶ ملیون نفر می رسد (هرچند که نقشه ها بیشینه مردم آن جا را کردزبان معرفی می کنند). بنابراین آمار، ایرانیان ترک زبانی که در مناطقی زندگی می کنند که درآن ها زبان ترکی تکلم می شود حدود ۱۰.۵ درصد جمعیت کل کشور را دربر می گیرند.
البته کسان دیگری هستند که آذربایجانی تبار می باشند ولی در محیط کار و جامعه آنان زبان ترکی حاکم نیست؛ مثل آذریایجانی های مقیم تهران. آذربایجانی های تهران در آمیزش با فرهنگ های تمام کشور قرار گرفته اند ، بسیاری از آنان با افرادی که از گوشه و کنار کشور در تهران جمع شده اند ازدواج کرده اند. بسیاری از آنان حتا تکلم به ترکی را نیز نمی دانند.
حال با همه این احوال اگر ۳۰ درصد جمعیت تهران را هم ترک زبان بدانیم یعنی از ۱۲ میلیون ۴ میلیون.
جمعیت مناطق ترک زبان اطراف اراک و قزوین و همدان و گیلان را هم اگر با مراجعه به آمار جمعیتی آن شهرها محاسبه شود، حداکثر حدود یک میلیون می شود. که جمع کل آنان می شود: ۱۱.۳۶۱.۰۰۰
یعنی ۱۸.۹ درصد جمعیت کل کشور.
دوستان پان ترکیست به مان نشان بدهد که چگونه از این آمارها سی ملیون نتیجه میگیرند.
جناب یرواند آبراهیمیان در کتاب تازه خود چاپ ۲۰۰۸ نیز آمارهای قومی صدسال پیش را تخمین زده است و باز درست برخلاف نظر پان ترکیستها است و حدود جمعیت ترکزبان کشور (آذری و ترکمن و غیره) را همان ۱۵-۲۰ برآورده است (صد سال پیش). امروز هم همین است. تنها سه استان آذربایجان شرقی و اردبیل و زنجان اکثریت ترکزبان دارند. پان ترکیستها ادعا میکنند که برای نمونه تهران ۹۰ ترکزبان است در حالیکه هرکس به تهران گذری کند در بهترین حالت برای پان ترکیستها شاید ۲۵ ترکزبان باشد. تازه اغلب این افراد ترکی گو نیستند.
نکته دیگر هم در مورد جوکهای ترکی است که نه ۸۰ سال بلکه ۸۰۰ سال در تاریخ ایران رواج دارد. روشن نیست چگونه ۸۰۰ سال به ۸۰ سال تبدیل کردند؟
جوکهای قومی در اغلب کشورها با دارای تنوع قومی وجود دارد و در جمهوری آذربایجان هم برای تالشان ایرانیتبار جوک میسازند و در ترکیه برای لازها..
این موضوع را نباید از دیدگاه نفرت تجزیه و تحلیل کرد.
به این مقاله در مورد این موضوع نگاه کنید:
http://www.azargoshnasp.net/Pasokhbehanirani/pasokhbehdorooghhaayehrayejbakhshyek.htm
در کل در رابطه با آمار هرفردی به همه آمارهای انجام شده و آمارهای ذکر شده نگاه میکند و آنچه بدیع و عجیب و نادر است را کنار میگذارد. سپس نتیجه همان میشود که اینجا گفته است:
http://www.azargoshnasp.net/Pasokhbehanirani/SomeStatisticsOnIranAndPanTurkistManipulation.htm
مسلئه پان ترکهای ضدایران خیلی آسان حل میشود. در ترکیه حدود بیست ملیون کرد و زازای ایرانی تبار و در جمهوری آذربایجان حدود یک ملیون تالش و در ایران حدود ۱۲-۱۵ ملیون ترکزبان که برخی از آنها عقده ای هستند ولی بسیاری ایراندوستنند. میتوان عقده ای هایشان را به آسانی سرزمینها یا جمعیت های تالش و زازا و کرد تعویض کرد.
قزوینی و لر و رشتی و مشهدی و اصفهانی و غیره که برایشان جوک میسازند همگی به زبان فارسی یا به زبان بسیار نزدیک به آن صحبت میکنند. در رابطه با کردها و بلوچها هم برخلاف نظر جنابعالی چندان جوکهایی ساخته نشده است. تنها در رابطه با پهلوان بودن کردها چند لطیفه وجود دارد. هرچند من نه از این لطیفه ها دفاع میکنم و نه آنها را محکوم، ولی نیازی نیست که شما پیراهن عثمان از یک مسئله فرهنگی بسازید. جنایت امروز جوک گفتن نیست بلکه همان قتل عام ارمنیان و آسوریان و یونانیان به دست ترکان عثمانی امروز جنایت حساب میشود. نه جوک گویی که در اغلب کشورهای متوع قومی موجود است.
۱۹۶٨٣ - تاریخ انتشار : ۱۵ دی ۱٣٨٨
|
|
|
چاپ کن
نظرات (۱۲)
نظر شما
اصل مطلب
|