از : مستوره اردلان
عنوان : هشدار به جنبش سبز و یاد آوری های دکتر میرفطروس بخصوص درباره افکار مریض «دکتر» علی شریعتی
آقای میرفطروس گرامی،
مقاله بسیار روشنگری را بموقع و بجا انتشار داده اید، از این بابت سپاسگزارم. از اخبار روز هم متشکرم که این گونه مقاله ها را در کنار مقاله های بسیار جالب و خواندنی آقایان بی نیاز (داریوش)، تمجیدی، نقره کار،...در این سایت قرار می دهند. در ضمن از اینکه مصاحبه ها و مقالات آقایان گنجی و مهاجرانی را هم در این سایت می بینم از شما سپاسگزارم.
هشدار آقای میرفطروس به جنبش سبز و بویژه به بدنه آن بسیار مهم است، درست همانطور که یاد آوری به آتش کشاندن سینما رکس آبادان بوسیله اسلامیست های ایرانی در زمان شاه و افکار بسیار بیمار «دکتر» شریعتی مهم است. امیدوارم آپوزیسیون واقعی ما مسئولانه و هوشیارانه هر چه زودتر به یک توافق برسند که چشم تاریخ بدانها دوخته شده است.
۱۹۹۹۹ - تاریخ انتشار : ۲۱ دی ۱٣٨٨
|
از : دکتر سعید مهربان
عنوان : گوهری که تا کنون دست نخورده باقی مانده است.
نوشته خیلی جالبی در باره استاد عزیزم دکتر علی میرفطروس.
http://ahmadafradi.blogfa.com/
گفتم که، آقای میرفطروس ، با استفاده از شگردهایی این چنین، می کوشد بازار خود را ( در دنیا ی ادب و فرهنگ فارسی ) رونق دهد وبرای خود شأن ومقامی همسنگ بزرگان فرهنگ وادب فارسی دست و پا کند. ببینیم این « بازار گرمی ادبی » تا به کجا کشیده میشود.
در مقاله " بی پروایی و بی اطلاعی در نقد تاریخی" ، که به نام دکتر مسعود حاتمی ( و در واقع ، به قلم آقای میرفطروس) در هفته نامه ی نیمروز چاپ شده است ، می خوانیم:
" مقاله حاضر ضمن پاسخگویی به بی پروایی ها، بی اخلاقی ها و بی اطلاعی های منتقد، در عین حال ادای دینی است به صادق هدایت، سعیدی سیرجانی، استاد عبدالحسین زرین کوب و میرفطروس، زیرا جان بیدار ما ، روشن از همت بلند آنان و دیگر عزیزان است." نیمروز، شماره ۴۲۲، ص ۳۳
یعنی دکتر مسعودحاتمی ( یا همان آقای میرفطروس ) به خواننده گوشزد می کند که اولاً- این مقاله ادای دینی است به بزرگان فرهنگ وادب فارسی که آقای میرفطروس هم درشمار آنان است. ثانیاً- بدانیم و به خاطر بسپاریم که آقای میرفطروس، همسنگ صاحب نامانی چون صادق هدایت و عبدالحسین زرین کوب و... است . ثالثاً- چنانچه من خواننده ، جان بیداری داشته باشم، بی هیچ چون وچرا، آقای میرفطروس هم همراه با دیگر بزرگان فرهنگ و ادب فارسی، در روشنی این جان بیدار دخیل است !
رابعاً- در شأن آقای میرفطروس نیست که به نقدهایی از این دست پاسخ گوید، چرا که لشگری از ادبا و فضلای آماده به خدمت، در رکاب او وجود دارد که به شاگردیش افتخار کرده و به جای او حق قلمزن هایی را (که بخواهند نسبت به حضرت استادی ! اسائه ادب کنند) کف دست شان می گذارد.
البته ، پس از چند سال ، که آب ها از آسیاب افتاد و تأثیر تبلیغاتی آن ترفند کمرنگ شد ، دکتر مسعود حاتمی به تاریکخانه ی اشباح برگشت و مقاله ی " بی پروایی در نقد تاریخ" ، این بار به نام نویسنده ی حقیقی اش ( یعنی آقای میرفطروس ) زینت بخش کتاب « هفت گفتار » ایشان شد.
البته ، آقای میرفطروس ، در به کارگیری شیوه های تبلیغی از این دست آن قدر خبره شده است که در عبارت مذکور ( پس از نام استاد عبدالحسین زرین کوب ) نام خود را حذف کند.
با هم بخوانیم :
« " مقاله حاضر ضمن پاسخگویی به بی پروایی ها، بی اخلاقی ها و بی اطلاعیهای منتقد، در عین حال ادای دینی است به صادق هدایت، سعیدی سیرجانی، استاد عبدالحسین زرین کوب ، که جان بیدار ما ، روشن از همت بلند آنان و دیگر عزیزان است." « هفت گفتار ، علی میرفطروس ، چاپ اول، صص ۴۱ـ ۴۲ » پایان نقل قول
۱۹۹۹۶ - تاریخ انتشار : ۲۱ دی ۱٣٨٨
|
از : مهتاب باقری
عنوان : علی میرفطروس
آقای عزیزی و علی فکر میکنم مقاله های آقای میرفطروس و دیدگاههای ایشان را اصلا نفهمیدید پیشنهاد میکنم همه را دوباره از اول و یکی بعد ازدیگری و با دقت بخوانید. عجیبه ایشان که به زبان پارسی و به این روانی نوشته اند!!!!!
۱۹۹۹۲ - تاریخ انتشار : ۲۱ دی ۱٣٨٨
|
از : عزیز عزیزی
عنوان : بگذارید این وطن،دوباره وطن شود؟
این وطن که شما میخواهید دوباره وطن شود بعد از اسلام و حتی پیش از آن به جز دوره روشنفکران کابینه مصدق که همش زیر سلطه دیکتاتورها و بله قربانهای مفتخوار بوده است. مصدقی که شما به پای رضاشاه و خانواده اش سر بریدید. مصدق و فاطمی که با ملی کردن نفت، کار کارستان در تاریخ ایران انجام دادند. بر عکس و صد البته جناب میر فطروس علاقه خاصی به رضا شاه روشنفکر ستیز دارد که از جمله به جای روشنفکرپروری ۵۲ روشنفکر معدود ایرانی را هم به جای استفاده از نیرو و استعدادهای شان در قفس شان کرده بود. امروزه همه می دانند نطفه تحفه استبداد و فاشیسم مذهبی با همین روشنفکر ستیزی ها و آزادی ستیزی ها در عهد پهلوی بسته شد. لذا شعارتان را اینگونه اصلاح کنید "بگذارید این وطن،دوباره وطن دیکتاتورهای سلطنتی شود".
۱۹۹٨۱ - تاریخ انتشار : ۲۱ دی ۱٣٨٨
|
از : Ali .
عنوان : میرفطروس و اخبارروز!!
نظرات جناب میرفطروس را اگر راجع به کودتای ۲۸ مرداد، و تلاشش برای تبرئه شاه و آمریکا در این ماجرا ، علی رغم اعترافات مقامات آمریکایی مثل مادلین آلبرایت در این زمینه، را اگر بخوانید، متوجه خواهید شد که چگونه "وطن"ی آرزو دارد.
۱۹۹۷۶ - تاریخ انتشار : ۲۱ دی ۱٣٨٨
|
از : فرد معمولی
عنوان : پس اگثریت مردم ایران در طول تاریخ نجیب و مسالمت جو و خشونت گریز بوده اند و از به اسارت و گروگان گرفتن دیگران منزجر.
اگر این مطالب را ۳۱ سال پیش بزبان می آوردید مردم ایران امکان نداشت حرف شما را باور کنند و رگ غیرتشان می ترکید. با اینحال کسی را هم بخاطر چنین افکاری نمی کشتند، شاید تشری می زدند و او را از روز قیامتی که خود به آن اعتقاد راسخ داشتند می ترساندند چون خود از آنروز وحشت داشتند. اسلام را بعنوان یک دین رئوف با اصول برابری و برادری و بدون خودی و ناخودی کردن مردم به خورد ما داده بودند. همانطور که از مقاله شما بر می آید خمینی و خامنه ای و مهاجرانی و گنجی و موسوی و همفکرانشان پشیزی برای ما مردم هیچوقت قائل نبوده و نیستند. اینست که تاکنون طوری رفتار کرده اند که انگار ایران ارث پدری آنهاست و ۹۹.۹۹ در صد ۷۰ میلیون جمعیت ایران هم چیزی بیش از تعدادی بزغاله و گوساله و خس و خاشاک برای آنان نیست. بی دلیل نیست که این پنج تن خود را از ما بهتران می دانند و در اتاق فکرشان را بروی ما بسته اند. متاسفانه باید با درد فراوان بگویم که بدون تجربه این سی سال من همان خری می ماندم که سی سال پیش بودم و در دام این حیله گران مفت خوری که حرص شان تمامی ندارد می ماندم. افسوس که اینهمه جنایت و دروغ و فسادهای مالی و اعتیاد و فحشا و دربدری را باید می دیدم تا به حرف شما و زنده یاد شاپور بختیار می رسیدم، حیف که سی سال دیر رسیدم و بخاطر ساده لوحان وکودن هایی مثل من چنین هزینه گزافی پرداخت شد.
چیزهای زیادی از مقاله شما یاد گرفتم که یکی از آنها اینست که مردم ایران در طول تاریخ نشان داده اند که مثل حالا نجیب و مسالمت جو و خشونت گریز بوده اند و از به اسارت و گروگان گرفتن دیگران منزجر. مرسی برای این مقاله.
۱۹۹۷۴ - تاریخ انتشار : ۲۱ دی ۱٣٨٨
|
از : رفیق سید آباس ارمنی
عنوان : جناب میرفطروس
آقای میرفطروس نظر به حساسیت شرایط و اوج گیری اعتراضات به این رژیم جهل وجنایت انتظار هست مقالات بیشتری از شما مطالعه کنیم چرا امساک میفرمائید. همین مقاله اخیرتان هم نصفه نیمه است بی مقدمه و بی نتیجه گیری لطف کنید بیشتر بنویسید.
با سپاس از شما
۱۹۹۶۶ - تاریخ انتشار : ۲۱ دی ۱٣٨٨
|