مصونیت تمامیت ارضی و احزاب سیاسی ایرانی
-
ب. بی نیاز (داریوش)
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : بهنام
عنوان : مصونیت تمامیت ارضی
آقای بینیاز با سلام
خوشحالم که با نوشتن این مقاله فرصتی پیش آوردید که بتوان بحث پیشین را ادامه داد. امیدوارم افراد بیشتری در این بحث شرکت کنند و صاحبنظران، ما را از نظریات خود بیبهره نگذارند.
همانطوریکه در بحث پیشین متذکر شدم، من موافق جدایی در سرزمین متنوعمان ایران نیستم. من معتقدم که ایران برای همه ما ایرانیها بقدر کافی بزرگ است و ما ایرانیان بقدر کافی به هم پیوسته و دارای ظرفیت کافی برای همزیستی باهم هستیم. من مخالف جدایی هستم زیرا معتقدم که انسانها، باهم و در ارتباط با هم میتوانند زندگی راحت و سعادتمندی داشته باشند. من در حقیقت به نوعی، از حق مخالفین خودم دفاع میکنم.
جداییطلبی یک اندیشه سیاسی است که فکر میکند جدا از جمع موجود میتوان بهتر زیست. این اندیشه سیاسی میتواند در شرایطی به عمل سیاسی بیانجامد. بر عهده همه انسانمحوران است که راهحلهایی را بیابند که در یک جامعه متنوع، با شیوههایی انسانی، امکان زیست آزاد و سعادتمند برای همه وجود داشته باشد و لزوم جدایی به حداقل برسد و از طریق وضع قوانینی انسانی، در صورت جدایی، این عمل سیاسی به بیدردترین وجهی صورت پذیرد. درست در همینجاست که از نظر من منشور جهانی حقوق بشر و ملحقات آن، هنوز، کامل نیستند.
آقای بینیاز
همانطوریکه به درستی نوشتهاید "معیارهای حقوقی هم نه ازلی هستند و نه ابدی، آنها نیز در طول تاریخ دستخوش تغییر میشوند." باید امیدوار باشیم که این تغییر هرچه زودتر به نغع ایجاد یک راهحل عقلانی در این زمینه منجر شود.
شما به درستی تاکید کردهاید که روح منشور جهانی حقوق بشر "مصونیت و خدشهناپذیری شأن و حیثیت انسان است". حال این پرسش پیش میآید که آیا زیر پا گذاشتن حقوق یک اقلیت زبانی، ملی یا... خدشه وارد آوردن به شأن و حیثیت این انسانها نیست؟ احتمالا با من موافقت دارید که: آری جنین است.
در حال حاضر چه راهی برای جلوگیری از این وارد آوردن خدشه به شأن و حیثت این انسانها و تداوم آن وجود دارد بجز اعتراض این انسانها و احیانا حمایت سازمانهای بینالمللی در اعلامیههایی مبنی بر محکوم کردن نقض حقوق این انسانها؟ آیا اینگونه حمایتهای اعلامیهای میتوانند تضمینی واقعی برای جلوگیری از این اقدامات ضدحقوق بشری دولتها یا مردمانی باشند؟ تجربه عملی ثابت کرده است که: نه.
پس باید چارهای اندیشید که بر اساس آن: ۱- افکار عمومی بینالمللی و قدرتهای جهانی (اعضای سازمان ملل متحد) بتوانند به اقدامات عملی دست بزنند (منظورم عمل نظامی نیست). ۲- این مورد تبعیض واقع شدگان، وسیلهای قانونی داشته باشند تا بتوانند تکلیف خود را با تبعیضگران، به صورتی مدنی و برای همیشه، یکسره کنند. اینجاست که خدشه ناپذیری تمامیت ارضی در مقابل جامعه جهانی و نیز مردمان مورد تبعیض قد علم میکند. وقتی تمامیت ارضی خدشهناپذیر میشود، چنین امکاناتی هم نمیتوانند وجود داشته باشند و نقطه گرهی دقیقا در همینجاست: تناقض اصل "خدشهناپذیری شأن و حیثیت انسان" با " خدشهناپذیری تمامیت ارضی".
شما به ماده ۳ بند ۴ منشور سازمان ملل که برای اعضای آن میباشد اشاره کردهاید: "همهی اعضا در مناسبات بینالمللی خود از هرگونه تهدید یا بکارگیری قهر که علیه تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی یک کشور معطوف است یا به نحوی با اهداف سازمان ملل متحد مغایرت دارد، خودداری میکنند."
این اصلی کاملا درست، منطقی و انسانی است. ولی اشتباه نکنیم، این ماده مربوط است به مناسبات بینالمللی بین اعضای سازمان ملل و نه ناظر بر مناسبات بین مردمان ساکن یک کشور. اینجا تناقضی هم وجود ندارد ولی شما بلافاصله مورد متناقض را آوردهاید: ماده ۸ بند ۴ "اعلامیه حقوق افراد متعلق به اقلیتهای ملی، قومی، زبانی و دینی" که میگوید "هیچ یک از مواد اعلامیهی حاضر را نمی توان چنان تفسیر کرد که اقدامی را علیه اهداف و اصول سازمان ملل متحد، از جمله علیه برابری کامل، تمامیت ارضی و استقلال سیاسی دولتها مجاز شمارد."
شما متذکر شدهاید که: "حق جدایی یکی از موارد حقوقی بسیار پیجیدهای است که هنوز حقوقدانان و فیلسوفان سیاسی نتوانستهاند در خصوص آن به یک اتفاق نظر برسند."
بله آقای بینیاز. دقیقا همینطور است و اگر "خدشهناپذیری" مورد نظر بیانیه حقوق بشر و همچنی اعلامیه حقوق افراد متعلق به اقلیتهای ملی... و قوانین بینالمللی در این مورد روشن و واضح و کامل و قابل قبول و خالی از اشکال بودند که این اختلاف نظر بین حقوقدانان و فیلسوفان سیاسی تا این حد دوام پیدا نمیکرد.
شما در این مقاله به درستی به نقض "مصونیت تمامیت ارضی" در دوران جنگ سرد از سوی ایالات متحده امریکا و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی با استفاده از کارگزارانشان در کشورهای دیگر اشاره کردهاید (صرفنظر از اینکه این امر مختص این دو کشور نبود). ولی آقای بینیاز فراموش نکنید که این سکه دو رو دارد. این کشورها تحت نام حمایت از حقوق پایمال شده مردم برخی از کشورها، تمامیت ارضی آنها را مورد تهاجم قرار دادند. ولی روی دیگر سکه این است که حاکمان برخی از کشورها به بهانه همین تمامیت ارضی، هر صدای حقطلبانهای را به وحشیانهترین شکلی سرکوب میکردند و این قصه هنوز هم ادامه دارد.
من هم با شما موافقم که مبانی حقوقی که از سوی سازمان ملل ارائه شده است، دموکراتیکترین و انسانیترین پایههای همکاری و همزیستی سالم انسانها را در حال حاضر تشکیل میدهند، ولی من بر روی در حال حاضر تاکید میکنم و فکر میکنم که این پایهها میتوانند دموکراتیکتر و انسانیتر هم بشوند.
آقای بینیاز شما در پایان مقاله خود از غربال سیاسی صحبت کرده اید و نوشتهاید: "یعنی احزاب سیاسی فارسزبان که حقوق تعریفشدهی غیرفارسزبانان را نمیپذیرند به همراه احزاب سیاسی غیرفارسزبان که جداییطلباند یعنی مصونیت تمامیت ارضی ایران را به رسمیت نمیشناسند، از این مجموعه خارج میشوند."
امیدوارم منظورتان از غربال این احزاب، حذف فیزیکی آنها نباشد زیرا احزاب را میتوان حذف کرد ولی اندیشه سیاسی آنها را نمیتوان از بین برد.
شادکام و تندرست باشید
۲۰۷۵٣ - تاریخ انتشار : ۶ بهمن ۱٣٨٨
|
از : ب. بی نیاز داریوش
عنوان : آقای حامدی عزیز
پیام تان را دریافت کردم و برایتان هم یک پیام کوتاه تشکرآمیز فرستادم. به هر رو، یک بار دیگر مرسی از زحمت تان.
مقاله ی قبلی را می توان در «گوناگون» بخش «ملی» یپدا کرد.
شاد و تندرست باشید
۲۰۷۱٨ - تاریخ انتشار : ۵ بهمن ۱٣٨٨
|
از : حامدی
عنوان : مقاله ی آقای بی نیاز
باسلامی دوباره،جناب بی نیازدرزیرمقاله ی قبلی شماآخرین پیام ازمن بود که درآن
آدرس "بیانیه ی حقوق زبانی "راخدمت شما نوشته بودم ، بعدآ که مراجعه کردم متاسفانه مقاله برداشته شده بود.اگرآدرس بیانیه رادریافت نکرده ایدلطفا درهمین جابنویسیدتادوباره آدرس بیانیه رابنویسم.من هنوزاین مقاله جدیدشمارانخوانده ام تانظردهم.موفق وسلامت باشید.
۲۰۷۱۷ - تاریخ انتشار : ۵ بهمن ۱٣٨٨
|
|
|
چاپ کن
نظرات (۱٣)
نظر شما
اصل مطلب
|