از : ارسلان تبریزی
عنوان : اذربایجان گهواره ایده های ازادی و برابری و دموکراسی است و پرچم دموکراسی را تنهایی بر دوش خود می کشد.
اقای داود داودزاده از من سئوال کرده اند که اگر من به احتمال جدایی آذربایجان ازایران باور دارم پس چرا احتمال جدایی کورد های ترکیه از آن کشور را نداده ام.
اقای داودزاده: مگر قرا بود من در پیامگیر سایتی به تمامی مشکلات جهان بپردازم.؟ مگر من به مشکلات مشابه مانند مسائل ایرلندی ها با دولت انگلستان و یا مثلا به صد ها مشکلات خیلی بغرنج تر در قاره افریقا و سایر نقاط جهان پرداخته بودم که معضلات کورد های ترکیه از قلم ام افتاده باشد.؟
اگر خواست و ارزوی خود مرا خواسته باشید من نه تنها خواهان جدایی اذربایجان و یا کوردستان ایران از ایران نیستم بلکه معتقد هستم که بخاطر رقابت با قدرت ها و اقتصاد های قوی مانند امریکا و روسیه و اروپا و چین و هندوستان در منطقه ما کشور های دموکراسی --- که بالاخره یکی بعد از دیگری بهش وارد خواهند شد--- با در نظر گرفتن قوانین بین المللی باید بین خود اتحادیه ای تشکیل داده و قوانین مرز های خود را شل کنند و بجای صرف میلیارد ها دلار برای بودجه نطامی و سرکوب مردم خود و دادن بهانه بدست دیگران مانند سایر مردم جهان زندگی خود را در صلح و ارامش و اسایش سر و سامان دهند . متاسفانه تاریخ خیلی وقت است که دیگر به ارزو های من توجهی نمی کند و راه مخرب خویش را ادامه می دهد.
اگر هم درمنطقه بزن و بکش هایی اتفاق بیافتد مقصر اصلی اش ستمگران هستند و نه ستمکشان.
من در مورد ترکیه و وضع کورد های آنجا فقط دستی از دور به آتش دارم و شناخت من فقط از طریق اخبار و غیره است که برای تحلیل کافی نیست. اما اینرا میدانم که ترکیه خیلی زود تر از ایران مشکلاتش را حل خواهد کرد و هر چه زودتر مسائل داخلی کورد هایش را حل کند همانقدر به نفع اش خواهد شد. این بیداری هویت طلبی ملت های بدون دولت به همان اندازه امری تاریخی است که مثلا بیداری بور÷وازی و سرنگونی فئودالیسم.
البته این به آن معنی نیست که راهی که اروپایی ها در یکی دوقرن قبل برای بر پایی - ملت - دولت های خود رفتند قانون طبیعی است و ما هم باید در همان جاده بیافتیم. وضع عوض شده و اقتصاد بین المللی آن قوانین قرون گذشته را شل و ول کرده و می توان بدون گذر از همان راه ها دولت های کاملا دموکرات را بر خرابه های دولت های مستبد ایجاد کرد. به عقیده من اینکار در ترکیه شدنی است ولی در ایران اگر هم غیر ممکن باشد خیلی خیلی مشکل است. برای اینکه در ترکیه خود روشنفکران و نخبه گاه فرهنگی و سیاسی تورک با کورد ها همدلی و همدردی می کنند و صد ها نفرشان هم به زندان افتاده اند ولی در ایران طبق نوشته کاربری به نام" ایران بدون تبعیض"در همین صفحه تهرانی ها حتی خبر خیرش عظیم خرداد ۱۳۸۵ تورک های اذربایجان را نشنیده بودند. این هموطن اما یادش رفته بگه که علت عدم آگاهی فارس ها از اینگونه حوادث بزرگ داخل ایران همین روشنفکران فارس هستند که در بیش از ده ها هزار سایت انترنتی شان حتی اخبار داخل اذربایجان را هم گزارش نمی دهند. انگار که مثلازندانیان سیاسی اذربایجان در کره مریخ هستند و نه در اوین.
همین بی توجهی روشنفکران و نخبه گاه ملت فارس است که صبر و شکیبایی ما تورک ها را از بین برده و این دیوار عدم اعتماد هز روزه ضخیمتر می شود و دقیقا به همن خاطر ماخطوط مبارزاتی خودمان را از آنها جدا کرده ایم. مطمین باشید که ما تورک ها قدمی از این خط مشی مان به عقب بر نخواهیم گذاشت که بقول مارکس" پرولتاریا بجز زنجیر هایش چیزی برای از دست دادن ندارد."
توپ در میدان ملت فارس است. اگر فکر می کنند که می توانند دولت دموکراتیک اما متمرکزی در ایران بر پا کنند تشریف بیاورند که این گوی و این میدان.
جان جوانان اذربایجان مجانی بدست نیامده است که انرا در راه بر اندازی یه ر÷یم مستبد و شوینیست و جایگزینی با یه ر÷یم شوینیست دیگری از دست بدهد. مگر تغییرات سیاسی عمیق و هذینه دار مانند خرید مبلمان است که اگر خوش مان نیامد عوض اش کرده و یا یکی دیگری را بخریم. اذربایجان گهواره ایده های ازادیخواهی و دموکراسی است و مطمین باشید که ارمغان دولت دموکراتیکی را یا برای همه ایران و با برای خود خواهد آورد. ملت با شرف و صبور تورک با سربلندی از عهده همچو وظیفه عظیمی بر خواهد آمد.
۲۱۷٣۱ - تاریخ انتشار : ۲۵ بهمن ۱٣٨٨
|
از : اباذر
عنوان : آقای ایرانی بدون تبعیض - متشکرم از توجه شما به املا اینجانب. یادم هست در املا یا ۱۰ میگرفتم و یا ۹ چون نمیدانستم حرفهایی را که در گفتن تکرار میشوند یک بار بنویسم یا دو بار. و یا با کدام ز ط ص بنویسم )
خیلی خیلی متشکرم. یافتم!
فهمیدم که بچه سفیری که در لندن به دنیا می آید. و محل تولد لندن بر آن مینویسند. دیگر فارس (البته ببخشید ایرانی) نیست و او از نسل انگلیس است و فتنه انگیز! دیگر بچه هایی که در دبی به دنیا می آیند. عربند! دیگر در لس آنجلس بچه ایرانی وجود ندارد! و ...
- ولی آخر کردهایی که در ایران به دنیا می آیند نه ببخشید اشتباه شد ایرانیهایی که در سنندج به دنیا می آیند. و محل تولدشان ایران است. چرا نمیتوانند رهبر بشوند. و یا رئیس جمهور!
- چرا بعضی از ایرانیها حق یادگیری زبان مادریشان را دارند ولی بعضیها نه!
- چرا نصف ایرانیها نمیتواند قاضی بشوند!
- چرا بعضی کودکان کارتون به زبان مادریشان را نگاه می کنند و بقیه کودکان باید در کوچه ها چرخ دوچرخه را دنبال کنند!
- چرا نصف ایرانیها برای شهادت دادن نصف و نیمه هستند!
- چرا بعضیها پان فارس هستند و بعضیها پان ترک.
- چرا بعضها به هیچ وجه جدایی طلب نمیشوند ولو حکومت را سرنگون کنند. ولی بعضی ها با گفتن زبان مادری جدایی طلب میشود.
- چرا خبر بازداشت بعضی ها در رسانه های خارجی گوش مردم را کر می کند ولی کسی خبر کشته شدن جوانانی که به خاطر تقاضای تحصیل به زبان مادریشان را دارند شنیده نمی شود.
و ....
و....
و....
عجبا که پاسخ شما هزاران هزار سوال در ذهن من ایحاد کرد. که تا عمر باقی دارم باید دنبالشان بدوم. ولی به شما قول می دهم تا جوابشان را پیدا نکنم. قلم بر زمین نگذارم و آسایش را بر خود حرام بدانم.
۲۱۷٣۰ - تاریخ انتشار : ۲۵ بهمن ۱٣٨٨
|
از : ایران بدون تبعیض
عنوان : اباذرعجب سئوال عجیب غریبی می کنی. در همه این کشورهایی که نامبردی برای همه در بدو تولد شناسنامه صادر می شود.
اباذرعجب سئوال عجیب غریبی می کنی. در همه این کشورهایی که نامبردی برای همه در بدو تولد شناسنامه صادر می شود. هویت افراد در شناسنامه هایشان ثبت می شود. در صفحه اول شناسنامه های ایرانی شما نام، نام خانوادگی، نام پدر، محل تولد و... را دارید. اگر شما در استان کردستان متولد شده باشید نام ده و یا شهری هم که در آن بدنیا امده اید هم ذکر می شود. فکر کنم لازم به یاد آوری نباشد که در گذرنامه ها ملیت اشخاص ذکر می شود.
در ضمن من می بینم بعضی ها ملیت را به غلط مللیت می نویسند.
۲۱۷۲۷ - تاریخ انتشار : ۲۵ بهمن ۱٣٨٨
|
از : اباذر
عنوان : مللیت
آقای ایران بدون تبعیض، شما ما را خوب شناختید. بنده رئیس جمهور قبلی امریکا یعنی جرج دابیو بوش هستم و می دانم که شما مردم فارس، ترک، کرد، عرب و بلوچ درنهایت صمیمیت باهم زندگی میکنید. و میخواستم در بین شما تفرقه باندازم و کشورتان را به تاراج ببرم. که متاسفانه متوجه شدید. حال که شما بنده را مجبور کردید دست خالی به امریکا برگردم میتوانم از شما تنها یک سوال بپرسم و جواب آن را به امریکایها بگویم تا مرا از کشور بیرون نکنند.
لطف می فرمایید بگوید این کردهای بیچاره تجزیه شده در ۴ کشور به کدام ملت تعلق دارند؟
۱- ترکیه ای
۲- ایرانی
۳- عراقی
۴- سوریه ای
۲۱۷۲۵ - تاریخ انتشار : ۲۵ بهمن ۱٣٨٨
|
از : ایران بدون تبعیض
عنوان : در ایران ما یک ملت و یک ملیت داریم، نام کشور ما ایران و همه ایران سرای آحاد ایرانیان است. ما مرزی درون ایران نداریم که ما ۷۰ میلیون ایرانی را از هم از هم جدا کند.
ما به هیچ کس اجازه نمی دهیم که بین ما ایرانیان تفرقه بیاندازید و حکومت کند. ایران پرستی را دشمنان ایران فحش می دانند و نه ما. نه در دوره قاجارها قومی بدلایل واهی شما تحت فشار بیشتری از اقوام دیگر بود و نه در دوره پهلوی و نه در دوره دژخیمان فعلی. مشکلات ما به خودمان مربوط است و نه به بیگانگانی که طمع به آب و خاک ما همیشه داشته اند. ما مردمی با فرهنگ و اخلاق و خشونت گریزی هستیم و بهمین دلیل نقشه های شما تاکنون باعث نشده که میان مردم ما خونی ریخته شود. حکومت های جابر و جائر در ایران می آیند و می روند ولی ما ملت هستیم که می مانیم. ما هستیم که در میان خود صلح و صفا داریم و حساب خود را از حکومت ها همیشه جدا کرده و می کنیم. از نوشته های شما معلوم است که زبانهای ما را در ایران بهتر از ما می دانید ولی روحیه و زندگی مردم ما را در ایران نمی شناسید. ما در ایران بهم که می رسیم اصلا حتی به ذهنمان هم خطور نمی کند که همدیگر را به عنوان ملیت های گوناگون ببینیم و حس کنیم، این چیزها بما نمی چسبد. شما اگر ایران را می شناختید هیچوقت ادعا نمی کردید که چنین خط کشی های سیاه سفیدی، مثل نقاشی بچه های مهد کودک، در میان مردم ایران وجود دارد. بیخودی سعی نکنید کلمه ملیت و خلق را در ایران جا بیاندازید، در ایران نزدیک یک قرن است که این بازی بیگانگان نگرفته است در آینده هم نخواهد گرفت. خمینی هم مثل شما از کلمه ملت و کشور و ایران و ایرانی فرهنگ و تمدن ایرانی و کله پاچه و کوفته تبریزی و میرزاقاسمی بدش می آمد و خیلی سعی کرد از ما یک امت نون و سیب زمینی خور و وحشی بسازد ولی شکست خورد همانطور که شما تاکنون شکست خورده اید. خمینی نه از ما توانست امت بسازد، نه توانست خرافه هایش را نهادینه سازد، و نه توانست زنان ما را از جامعه بیرون کند و در زیر کوهی از پارچه پنهان کند.
از نظر ژنتیکی ما انقدر مخلوطیم که لج خیلی ها از این لحاظ تاکنون در آمده است. واقع مسخره است که شما محل تولد ما را ملاک ملیت ما قرار می دهید! کجای اینکار شما علمی است؟ این ملاک را در کدام کشور در دنیا تا حالا دیده اید که ایران کهنسال دومی باشد. مردم کانادا ملیت کانادایی دارند، مردم سوییس ملیت سویسی دارند و مردم ایران ملیت ایرانی دارند، به همین سادگی. ۷۳ میلیون ایرانی حق مالکیت کل ایران را دارند صرف نظر از محل تولدشان، رشت همانقدر مال منست که مال آن آبادانی است و بالعکس. این برای تو سخت است ولی برای منه ایرانی نه.
۲۱۷۲۴ - تاریخ انتشار : ۲۵ بهمن ۱٣٨٨
|
از : اباذر
عنوان : مللیت
آقای شبستری لطف می فرماید تعریف ملت را توضیح دهید و بگوید کردهای تجزیه شده در ۴ کشور به کدام ملت تعلق دارند.
۲۱۷۲٣ - تاریخ انتشار : ۲۵ بهمن ۱٣٨٨
|
از : داود داودزاده
عنوان : بیان چند نکته
روی سخن من در این کامنت با ۲ کامنت گذار است ۱- ایران بدون تبعیض و ۲_ارسلان تبریزی
جناب ایران بدون تبعیض شما تحت لوای ایران بدون تبعیض عملأ کامنتتان در رد حقوق ملی انسانی ملتهای است در ایران که زبان مادری آنها فارسی نیست شما با بیان اینکه در ایران چگونه میشود تست ژنیتیکی کرد برای اینکه بدانیم کدام کرد است یا فارس یا ترک دارید کل مسئله را مخدوش میکنید چون کردستان معلوم است کجاست و همینطور آذربایجان و مناطق دیگر ولی ایران پرستان تمامیت خواه با شعارهای عوام فریبانه داراند مواصع پان ایرانیستی خود را باد میکنند .
در مورد جناب ارسلان تبریزی نیز باید نکتهای را بیان کرد .
به این نوشته ی جناب تبریزی توجه کنید نقل از ایشان .
حتی احتمال داده می شود که ریشه های این جریان از روسیه و ارمنستان آب می خورد که می خواهند بین تورک و کورد دشمنی و نفاق انداخته و در اینده اگر اذربایجان اعلام استقلال کند کورد ها تشویق به اشغال مناطق بین اذربایجان و تورکیه کرده و اذربایجان را هم از تورکیه و هم از اروپا جدا کرده و درتنگنا قرار دهد.
جناب ارسلان چرا شما برای آذربایجان این احتمال را میدهید که از ایران مستقل شود ولی این احتمال را برای کردهای ترکیه در نظر نمیگیرد ؟ در هر صورت هر گونه تغیر و تحولی در نقشهی جغرافیای خاور میانه باور کنید اگر اتفاق بیفتد قبل از ایران از ترکیه شروع میشود و اگر آذربایجان مستقل شود یقین بدانید کردستان نیز مستقل میشود و این استقلال کردستان شامل سرزمین کردستان در ترکیه نیز میشود و آذربایجان در هر حالت نمیتواند با بخش ترک نشین ترکیه هم مرز باشد چون با دیوار گوشتی ۲۰ میلون کرد ترکیه روبرو خواهد شد به اضافهی کردهای آذربایجان از ماکو گرفته تا پائین ترین بخش آن سنقر و در منطقه در محدود خواهد بود و راه به اوروپا و دریای آزاد را فقط از طریق کردستان به دست می اورد
۲۱۷۲۱ - تاریخ انتشار : ۲۴ بهمن ۱٣٨٨
|
از : ایران بدون تبعیض
عنوان : با یک آزمایش ژنیتیکی در ایران مشخص کنیم که کی ترک و فارس و عرب و بلوچ و کرد است و تکلیف را یکسره کنیم.
بعضی ها باید دوره تاریک و زشت قرون وسطای اروپا و دوره فاشیست هیتلری و دوره کمونیستی اتحاد شوروی را تجربه کنند تا شاید انسان شوند و درک درستی از هریک از این سه مبحث پیدا کنند.
آن ایرانیانی که خود را روشنفکر می نامند باید بروند و فرق خود را با روشنفکران غربی پیدا کنند. وظایف و تولیدات فکری خود را با وظایف و تولیدات فکری روشنفکران غربی مقایسه کنند و تاریخچه ای از اعمال و رفتار و نتایج کارهای خود منتشر کنند. اینگونه معلوم کنند که آیا روشنفکران نیم قرن اخیر ایران سازنده بوده اند و یا مخرب، آیا دلها را بهم نزدیک کرده اند و آزادی و دمکراسی را اشاعه داده اند و یا با ندانم کاری های خود ۳۱ سال است که ملتی را به بدبختی گرفتار کرده اند.
حال چنین روشنفکرانی با چنین سابقه زشتی با قلم فرسایی های خود تخم تفرقه و کین میان مردم ما می کارند، دلایل اینکارهایشان را خود دانند و بس. اینها باید اول مشخص کنند که آخرین باری که ایران را دیدند و با مردم ایران سر و کار داشتند کی بود؟ بسیاری از اینها تصوری از ایران و ایرانی دارند که متعلق به دوره پیشه وری و ایدئولوژی هایی است که در خدمت روسیه بوده و امروز در خدمت هفت خواهران نفتی نیز هست. با این تفکراتشان از ایران، نه ایران را می شناسند و نه ایرانیان را. وضع این روشنفکران مرا بیاد داستان زاغ و کبک می اندازد، نه از روشنفکر غربی چیزی آموخته اند و نه قادرند به خلق و خوی ایرانی ایرانی بازگردند. خط کشی هایی میان مردم ایران می کنند که انگار در ایران مردم با این خط کشی ها زندگی می کنند، واقع بچگانه و احمقانه است. طوری از رویداد ۱۳۸۵ در آذربایجان سخن می گویند و از تهرانی ها گله می کنند انگار مردم تهران چیزی درباره این واقعه می دانند. مردم تهران خود از وقایعی که دو کیلومتر دورتر از منطقه شان رخ می دهد خبر ندارند چه برسد به بلوچستان و کردستان. از واقعه ۱۸ تیر من باخبر بودم ولی عموی من که در خیابان سیروس تهران زندگی می کند از آن خبر نداشت. کشتار دهه ۶۰ را الان همه می دانند ولی در زمانی که اتفاق افتاد اکثر ایرانیان از آن بی اطلاع بودند. من از این روشنفکران در عجبم که چنین بدیهیاتی را فراموش می کنند و یا مغرضانه کتمان می کنند که گردش خبر در ایران بسیار محدود است و ضد اطلاعات بسیار فعال می باشد.
شما روشنفکران قادر نیستید مسئولانه رفتار کنید و رفتارتان همانند آن روشنفکرانی است که پس از جنگ جهانی اول با اشاعه نفرت و کینه میان مردمان در دو امپراطوری عثمان ها و هابزبرگ باعث بدبختی های بزرگی میان مردمانی شدند که تا روز قبل در همسایگی یکدیگر می زیستند. با ایجاد کینه و تفرقه میان مردم بر حسب نژاد و دین و زبان و... از دل هر یک از این امپراطوری ها کشورهای نوینی در آوردند که همواره نسبت به هم بیرحم و زشتکار شدند. کشورهایی شدند که پس از مدت کوتاهی در درون هر یک از آنها گروهی فاشیست شدند و گروه دیگری کمونیست. هر کدام دچار نا آرامی های شدید داخلی و تحت نفوذ شوروی و آلمان به برادر کشی مشغول بودند و پس از جنگ جهانی دوم به اقمار اتحاد جماهیر شوروی تبدیل شدند و تا ۱۹۸۹ به آزادی دست نیافتند. آخرین اینها هم یوگسلاوی بود که همه شما حتما بیاد دارید.
آقایان روشنفکر، ایران امپراطوری نیست که شما می خواهید اینرا بما بباورانید. بروید کنار و انقدر شر بپا نکنید، ما مشکل زیاد داریم و جای بس تاسف است که شما هم یکی از مشکلات بزرگ ما هستید. حرف آخرتان را اول بزنید و بگوییدبا یک آزمایش ژنیتیکی در ایران مشخص کنیم که کی ترک و فارس و عرب و بلوچ و کرد است و تکلیف کشور را یکسره کنیم.
۲۱۷۱٨ - تاریخ انتشار : ۲۴ بهمن ۱٣٨٨
|
از : کریم ن
عنوان : چند نکته در پاسخ جواب آقای بهزاد کریمی!
آقای کریمی،
از اینکه به موضوع اشتباه فاحش در نسبت دادن سر بریدن کبوتر صلح تراختور اشاره کرده اید جای تشکرهست منتها سه نکته را به نظر تان میاورم:
۱- از لحن و طنزی که در برجسته کردن اشتباه تان به کار گرفته شده گلایه کرده اید. برای اینکه جانب انصاف را رعایت کرده باشید لطفا به نوشته خودتان مراجعه کنید تا ملاحظه کنید که خودتان با چه لحنی از یک کار نکرده همشهریانتان صحبت میکنید!
۲- انتظار این بود که حضرتعالی همانطور که در نوشته خود با آن لحن گزنده از یک عمل نکرده تراختور چی ها حرف زده اید اینک که بر شما معلوم شده که کننده این کار رذیلانه آنطرفی ها بوده اند نیز همان لحن را بکار بگیرید و از آن حرف بزنید.
۳- نوشته اید که “”اتکا و اعتماد من به دو منبع خبری مستقل از هم در این زمینه، که هیچیک از آنان نیز دارای مواضع ناسیونالیستی ویژه نبودند و از تیم فوتبال خاصی طرفداری نمی کردند،موجب این سهو بوده است.””
از شما تعجب میکنم که با این همه سوابق سیاسی و با همه آشنائی به روحیات ترک ها و همچنین با این همه مقاله که در این رابطه نوشته شده، هنوز متوجه نشده اید که دعوای حمایت و مخالفت از تیم خاصی در بین نیست. تراختور یک نماد است که ترک ها با آن روی هویت مستقل و مجزای خود تاکید میکنند. منابع شما که این خبر وارونه را خدمتتان گفته اند لزوما به آن از زاویه رقابت ورزشی نگاه نمیکرده اند، همانطور که در اصل هم رقابت ورزشی در موضوع تراختور اساسا مطرح نیست.
۲۱۷۱۱ - تاریخ انتشار : ۲۴ بهمن ۱٣٨٨
|
از : ارسلان تبریزی
عنوان : در مورد سایت مشکوک بای بک و ستون پنجم دشمن
اقای بهزار کریمی : با تشکر از اذعان به اشتباه تان باید بگویم که این تنها اشتباه تان نبود. رجوع دادن به سایت بای بک و نویسنده نا اشنایش اشتباه دومی تان بود که می تواند با استاندارد های مردم موجه باشد ولی با استاندارد های خود من موجه نیست برای اینکه شما به راحتی می توانستید قبا از دست به قلم بردن از دوستان اطلاعات لازمی در باره چهره ها و جریانات هویت طلب بدست آورید . تا آنجائیکه من میدانم همه نحبه گان هویت طلب تورک های اذربایجان با اسم حقیقی خود می نویسند و آدرس محل اقامت و ایمیل دارند و در سمینار ها و کنفرانس ها و مصاحبه ها چهره هایشان اشکار است. اما در مورد این سایت بای بک کسی از ماهیت اش اطلاعی ندارد که این خود شک و شبهه بر انگیز است. آنطوریکه شنیده ام مسعود انتظار نامی در لندن این محفل را می گرداند که کسی ایشان را نمی شناسد. باز هم آنطوریکه دهان به دهان می گردد این جریان وابسته به نیروهای امنیتی ر÷یم ایران است که با دادن شعار های فوق رادیکال سعی در دشمنی انداختن بین خود هویت طلبان تورک و بین تورک ها و فارس ها مخصوصا کورد ها هستند. حتی احتمال داده می شود که ریشه های این جریان از روسیه و ارمنستان آب می خورد که می خواهند بین تورک و کورد دشمنی و نفاق انداخته و در اینده اگر اذربایجان اعلام استقلال کند کورد ها تشویق به اشغال مناطق بین اذربایجان و تورکیه کرده و اذربایجان را هم از تورکیه و هم از اروپا جدا کرده و درتنگنا قرار دهد.
شما که خودتان عمری را در مسایل سازمانی و سیاسی گذرانیده اید و می دانید که طرفین متخاصم برای پیروز شده به هزاران حیله متوسل می شوند که داشتن ستون پنجم یکی از موثرترین و مخرب ترین سلاح هاست.
آتش زدن سینما در ابادان و نسبت دادن آن به ر÷یم پهلوی و یا پاره کردن عکس خمینی و نسبیت دادن آن به طرفداران جنبش سبز و یا عکس کتابسوزی شاهنامه ---که فردی به نام پیمان پاکمهر در اشپزخانه شان به راه انداخته و آنرا به هویت طلبان چسبانیده بودند ---و یا همان شعار های افراطی در خیزش عظیم خرداد ۱۳۸۵ چند نمونه از سعی و کوشش مستبدین است که با این کار ها سعی در مخدوش کرده چهره معترضین دارد.
شما اگر واقعا می خواستید مشی و سیاست های کلان هویت طلبان تورک آذربایجان را تجزیه و تحلیل کنید پس چرا به منابع شناخته شده شان رجوع نکرده اید.؟
فرض کنید که اصلا تمامی جریانات هویت طلب تورک ارتجاعی اند و غیره. شما نحبه گان فرهنگ فارس--- می دانم که خودتان هم آذربایجانی هستید و احتمالا خودتان را هم تورک نمی دانید--- چرا بحث فدرالیسم را که به نظرم خودتان هم قبول دارید که شیوه کشورداری بس دموکراتیک تر از جمهوری مرکز گرا است را بین مردم نمی برید.؟
اگر بفرض همین فردا این ر÷یم مستبد قرون وسطایی سقوط کرده و دولتی سکولار سر کار بیاید ما تورک و کورد و عرب و بلوچ و ترکمن ایرانی چه مکانیزمی داریم که بتوانیم مرکز را وادار به تمکین کنیم.؟ حتی اگر تک تک انسانهای روی زمین در اخلاق و رفتار یه کانتی صد در صد باشند وقتی دور هم جمع شده و حکومت مرکزی تشکیل دهند بدون ابزار و مکانیزم های کنترل از خارج بدون استثنا به انحراف خواهند گرائید. این در ماهیت ساختار سازمان و ارگانیزم است که رفتار های اعضایش را تعیین می کند و نه برعکس. آناتومی فیزیولو÷ی را تعیین می کند. قلب بخاطر این کارش را بخوبی انجام می دهند که آناتومی اش به آن شکلی است.
همینطور ساختار فرهنگ و دنیای نمادین و شکل تشکیلات سیاسی و رابطه بین اینهاشیوه تفکر و رفتار انسانها را را تعیین می کند. فروشنده آمریکایی که ده بار برای اشتباهش عذر خواهی می کند و یا همیشه لبخند بر لبانش حک شده است بخاطر ساختار و فرهنگ شرکتی است که برایش کار می کند و گرنه مانند کارمند های اداره مالیات که بهت احتیاجی ندارند عبوس و ترشرو می شدند.
۲۱۷۰۶ - تاریخ انتشار : ۲۴ بهمن ۱٣٨٨
|