یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

تحریم اسرائیل چرا؟ - سهراب مبشری

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : محسن مقصودی

عنوان : برای اطلاع آقای مبشری
دوست گرامی سهراب مبشری سوال هایی را مطرح کردند که به چیزی اشاره دارد و آن اینکه دیپلماسی یک بام و دو هوا، دچار تناقض است و باور مردم را بدنبال نمی آورد. البته باید اصولی را برای اتخاذ سیاست خارجی پیشنهادی اپوزیسیون دمکرات و لائیک ارائه داد. بعنوان مثال حقوق انسانی و صلح خواهی، مخالفت با نظامی شدن منطقه، مخالفت با کشتار کور مردم ، مخالفت با تروریسم دولتی و غیر دولتی، تاکید بر حقوق بین الملل، تاکید بر حل مناقشات بین المللی از راه های مسالمت آمیز، عدم دخالت در امور دیگر کشور ها، تاکید بر تصمیمات مجمع عمومی سازمان ملل و ...
در مورد کشور اسرائیل و سیاست های خارجی آن نیز باید بر اساس همین اصول موضع گرفت.
بر خلاف نظر آقای مبشری، هر تماس با اسرائیل و سیاست مدارهای این کشور موجب دلشوره مردم نمی شود. بعنوان مثال من ۵ سال پیش با آقای منشه امیر مسئول رادیو اسرائیل بخش فارسی ، مصاحبه ای انجام دادم و در این مصاحبه به اهمیت نقش اپوزیسیون ایران در رفع صلح آمیز و انسانی نزاع مابین فلسطینی ها و اسرائیلی ها اشاره کردم . برخلاف اعتراض ها به نوشته کوتاه سهراب ، حتی یک بار هم کسی به این مصاحبه انتقاد نکرد.
من از آقای منشه امیر خواستم که برای افزایش درک متقابل مابین ایرانی ها و اسرائیلی ها به برگزاری نشست مابین خبرنگاران، لااقل برای شروع ادامه دهیم. از موضعی برابر و کاملا شفاف. پاسخ ایشان چه بود ؟ هیچ ! ۱ سال بعد که ایشان را در پاریس دیدم حاضر نشد یک دقیقه هم بایستد و گفتگو کند. در عوض مرتب شرکت کنندگان در همآیش پاریس را می برد در اتاقی و با آنها مصاحبه ! یا نظر خواهی می کرد که نظر شما نسبت به حمله نظامی اسرائیل به ایران چیست ؟ و البته من کسی را از شرکت کنندگان ندیدم که محکم، هر حمله نظامی به ایران را محکوم نکند با وجود تمام مخالفت صریحی که با رژیم دیکتاتوری ولایت فقیه داشتند.
نمونه دیگر:
خانم نازی بیگلری خبرنگار بین المللی صدای آمریکا در هنگامه جنگ غزه ، گزارشی بطور زنده از آنچه دیده بود پخش کرد، خیلی کمتر از گلدستون در گزارشش گفته بود. چند ماه به مرخصیش فرستادند. و به جای وی وفا مستقیم یکی دیگر از کارکنان صدای آمریکا را به اسرائیل فرستادند تا جبران احساساتی برخورد کردن خانم بیگلری را بکند !!! اینجا ما دیگر با خبرنگار و گزارش سروکار نداریم بلکه با کارمند و اجرای دستورات مواجه هستیم.
اگر خبرنگاری از هر ایستگاه خبری برابر کار شرافتمندانه و مسئولانه اش پول دریافت کند، کار خطائی نکرده است، اما هر کس بخاطر پول و دریافت پاداش خدمتکار و مستخدم هر ارگان و یا شخصی بشود، خطاست و در مورد خبرنگاران و گزارش گران نه تنها خطا بلکه فریب و بی حرمتی به شرافت این شغل است. مردم باهوش کشور ما بخوبی و با نکته سنجی تشخیص راست از دروغ را می دهند. من به این امر باور دارم.

آقای مبشری چند سال پیش که برای تهیه گزارشی به آشویتس سفر کرده بودم همانقدر با قربانیان این ماشین کشتار انسان ها احساس همدردی کردم که با هموطنان مبارزمان که در اوین و دیگر زندان های کشور کشتار شدند. در اتاق های سیاه انفرادی این بازداشتگاه همان انفرادی های زندان های ایران را دیدم. در اتاق گاز آنجا در نظرم همان هیاهوی مرگ آمد که در صف های طویل اعدام های سال ۶۷ . و دیر تر وقتی بدن های سوخته مردم فلسطینی از بمب های فسفری را دیدم به یاد کوره های آدم سوزی آشویتس افتادم که بدنم را می سوزاند. انسان یگانه است و انسانیت اندیشه ای توحیدی است و تابع زمان و مکان نیست .

آقای منشه امیر که نپذیرفت اما،
من به شما آقای مبشری و یا گروه اخبار روز پیشنهاد می کنم که مبتکر میز گردی بشوید با حضور خبرنگاران مستقل ایرانی و اسرائیلی و از این طریق گفتگوئی را باز کنیم مابین مردم کشورمان و مردم اسرائیل، حتما مفید خواهد افتاد.
۲٣۲۷۴ - تاریخ انتشار : ۱۰ فروردين ۱٣٨۹       

    از : دانشجوی ایرانی

عنوان : زندگی در دنیای احساسات
آقا/خانم "صلحجوی" گرامی، با تشکر بسیار از مطلبتان، بسیار متاسفم که مسائل را چنین سطحی و احساسی تحلیل میکنید.
فعالین سیاسی ما بطور اعم و فعالین سیاسی چپ ما بطور اخص دنیای سیاست را با شب شعر اشتباه گرفته اند و همین بدبختی آنان است که نه تنها در تحلیل مسائل کشور بلکه در تحلیل مسائل جهانی نیز درمانده اند و بطور بسیار مضحک و مسخره ای خود را وکیل و وصی همه دنیا میدانند.
آقا/خانم "صلحجو"، شما و یا هر کس دیگری مختارید که هر چه دوست دارید فکر کنید. از هر کس و یا هر کشور و یا ملتی متنفر باشید و یا عاشق و شیدایش باشید. احساسات شما نه برای من مهم است و نه تاثیری در زندگی من دارد. ولی اگر قصد دفاع از یک طرز فکری را دارید بهتر است چیزی بیش از بیان احساسات بیان دارید. گفته های شما در کامنتتان در مورد اسراییل چیزی جز بیان احساسات خالی از هر نوع منطق و استدلال نیست.
جناب "صلحجو"، در پاسخ به سوالتان باید بگویم که بله من اعتقاد دارم که ملت اسراییل موافق استقرار دو دولت متساوی الحقوق اسراییل و فلسطین در منطقه است و اسراییل موجودیت یک دولت مستقل فلسطینی باحقوق اولیه یک دولت مستقل را میپذیرد! من بر خلاف شما با احساسم قضاوت نمیکنم بلکه به شواهد و مدارک رجوع میکنم. اسراییل تنها کشوری است که به شهروندان عرب مسلمان فلسطینی تبارش حقوق شهروندی کاملاْ مساوی با دیگر شهروندان اعطا کرده! هیچ کشوری در منطقه وجود ندارد که به فلسطینیها حقوق کامل شهروندی داده باشد حتی سوریه و اردن که بیشترین آوارگان فلسطینی (تا قبل از واگذاری غزه و ساحل غربی به فلسطینیان) در آنجا زندگی میکردند. البته فراموش هم نکنیم که بزرگترین کشتار فلسطینیها هم توسط همین دو کشور صورت گرفته (تل زعتر و سپتامبر سیاه). هیچ کشوری به اندازه مصر با اسراییل در جنگ نبود و هیچ کشوری به اندازه مصر نیز به اسراییل ضربه نظامی نزد. ولی دیدیم که چهار سال بعد از شکست سنگین اسراییل از مصر و آزاد شدن کانال سوئز دو کشور بر سر میز صلح نشستند و اسراییل تمام سرزمینهای مصر را به آنان پس داد و هم امروز نیز دارای روابط بسیار محکمی با مصر است (عین همین مطلب نیز در مورد اردن صادق است). اسراییل در پی مذاکرات اسلو و Road Map نوار غزه و بیش از نود درصد ساحل غربی را به فلسطینیان پس داد و امیدوارم که باقی مسائل نیز بزودی حل شود.
شکی نیست که اسراییل بسیاری از قطعنامه های سازمان ملل را در مورد صلح نادیده گرفته بود و برای این مسئله باید از لحاظ تاریخی مورد بازخواست قرار گیرد ولی فراموش نکنید که فلسطینیها و دیگر اعراب نیز در نادیده گرفتن قطعنامه های سازمان ملل دست کمی از اسراییل نداشتند. نمونه بارز آن هم قطعنامه ۱۸۱ است که مورد توافق اسراییل بود ولی اعراب نادان با رد کردن آن این جنگ لعنتی ۶۰ ساله را بوجود آوردند. آقای به اصطلاح "صلحجو"، من از شما سوال میکنم، آیا شما و یا آن آقای فرید بیشتر در جریان مسائل فلسطینیها و روابطشان با اسراییل هستید یا عرفات و محمود عباس و سازمان PLO؟ چرا از پاسخگویی به این سوال من شانه خالی میکنید؟ اگر آنها میتوانند برای مصلحت فلسطین استقلال و موجودیت کشور و ملت بزرگ اسراییل را برسمیت بشناسند شما دایه های مهربانتر از مادر نیز باید بتوانید اسراییل را مورد "بخشش!!" قرار دهید:)
من نمیدانم ما چه کسی را میخواهیم گول بزنیم. نفرت از اسراییل در بین فعالین سیاسی ما ریشه در دوران پیش از انقلاب دارد. اسراییل مورد نفرت فعالین سیاسی ما بود چرا که از وابستگان بسیار نزدیک امپریالیزم آمریکاست. والا، اگر چنین نبود ما براحتی چشممان را در مورد اشغال خاک فلسطینیها میبستیم و اینطور کاسه داغتر از آش نمیشدیم، همانطور که در مورد اشغال کشور پهناور تبت توسط چین چشمانمان را میبندیم و کاسه داغتر از آش نمیشویم. شاه دارای روابط خوبی با اسراییل بود بنابر این مخالفت با اسراییل خوراک تبلیغاتی خوبی در مخالفت با رژیم دیکتاتوری شاه بود. سازمانهای به اصطلاح "مبارز" ما (مثل مجاهدین و فداییان و کنفدراسیون و غیره) کمکهای زیادی از نظامهای "دموکراتیک و مردمی" لیبی و سوریه و غیره میگرفتند پس برای جبران، حداقل کاری که میشد کرد این است که به خون اسراییلیها (ولو به صورت حرف) تشنه بود.
امروز دنیا عوض شده. فلسطینیها و کشورهای عربی که با اسراییل بصورت مستیم جنگ کردند (به استثنا سوریه) اسراییل را بصورت رسمی و قانونی به رسمیت میشناسند. دیکتاتوری کمونیستی شوروی و اقمارش آنچنان نابود شد که انگار هیچگاه وجود نداشت و آن دو تا نصفی کشور باقیمانده از دنیای کمونیزم نیز، همچون حکومت ولایت فقیه، آنچنان از سایه خود میترسند که پیش از آنکه مایه مباهات باشند اسباب شرمساری هستند. در چنین وضعی پیر پسرها و پیر دختران ما که در دوران جنگ سرد خود را ناجی بشریت میدانستند، همچنان در دنیای کوچکشان غرقند و علی رغم سپری کردن سالها همچنان کودک بسر میبرند.
شما و یا هر فعال سیاسی به قول خودتان صلحدوست میتواند با عملکرد دولت اسراییل مخالف باشد. من خود نیز با عملکرد دولت لیکود مخالفم و همانطور که عرض کردم امیدوارم این دولت غیرواقع بین بزودی سقوط کند. ولی هرگز و هرگز نه تنها با موجودیت کشور و ملت اسراییل مخالف نیستم بلکه از دوستاران و هواداران این ملت بزرگ و با احترام میباشم.
۲٣۲۷۰ - تاریخ انتشار : ۱۰ فروردين ۱٣٨۹       

    از : یک صلحجو (باز هم)

عنوان : آیا واقعا اسراییل به قطعنامه های سازمان ملل عمل می کند؟
من اصلا آقای فرید را نمی شناسم. اما این فردی که با عنوان «دانشجوی ایرانی» کامنت گذاشته است آیا واقعا قبول دارد که دولت اسراییل در کادر قطعنامه های سازمان ملل حرکت می کند؟ آیا او واقعا قبول دارد که اسراییل موافق استقرار دو دولت متساوی الحقوق اسراییل و فلسطین در منطقه است؟
آیا چنین است؟ اسراییل آیا موجودیت یک دولت مستقل فلسطینی باحقوق اولیه یک دولت مستقل (حتی نه متساوی الحقوق با اسراییل) را پذیرفته است؟

سازمان ها و شخصیت های پیشرو یهودی در اسراییل و سراسر جهان، خواهان تحریم اسراییل هستند. دقیقا «تحریم». درست با همین عنوان. و آقای سهراب مبشری از آن ها یهود دوست تر و اسراییل دوست تر و آشنا تر به منطقه و مشکلات آن می شود. پس طبیعی است که مدافعانش هم باید کسانی از نوع این «دانشجو» باشند.

و همچنین: حربه بسیار زنگ زده ای است چسبانیدن مخالفت با اشغال و تجاوز گری اسراییل به یک سازمان و دو سازمان فلسطینی.
کوچکند کسانی که ناچارند برای اثبات خود، به این حربه زنگ زده متوسل شوند.
۲٣۲۶۴ - تاریخ انتشار : ۱۰ فروردين ۱٣٨۹       

    از : دانشجوی ایرانی

عنوان : همصدا با تروریستها
آقای فرید، قطعنامه ۱۸۱ سازمان ملل متحد برای ایجاد دو کشور مستقل یهودی و عرب مورد تایید رهبران یهودی در اسراییل قرار گرفت، ولی فلسطینیها در کمال حماقت و به تحریک دیگر کشورهای عرب آن را رد کردند. اینکه گفته شود اسراییلیها نقض کننده قطعنامه ۱۸۱ سازمان ملل هستند و تقاضای تقسیم منطقه را به دو کشور یهودی و عرب نپذیرفتند یک دروغ بسیار بزرگ است.
آقای فرید، حال که صحبت از کاسه داغتر از آش شد آیا میتوانم از شما سوال کنم که چگونه است که مبارزان سازمان آزادیبخش فلسطین و روسای جمهور منتخب ملت فلسطین موجودیت اسراییل را قبول دارند ولی شمای کاسه داغتر از آش (بقول خودتان) از آنها "فلسطینی" ترید و همصدا با تروریستهای حماس و آخوندهای جنایتکار خواستار نابودی اسراییل هستید؟
۲٣۲۵۶ - تاریخ انتشار : ۱۰ فروردين ۱٣٨۹       

    از : فرید

عنوان : کاسه ی داغتر از آشی که اشغالگران صهیونیست برای خود پخته اند
خانم یا آقای دانشجوی ایرانی.. قطعنامه ۱۸۱ مجمع عمومی سازمان ملل متحد که به طرح تقسیم فلسطین نیز موسوم است، در تاریخ ۲۹ نوامبر ۱۹۴۷با ۳۳ رای موافق در برابر ۱۳ رای مخالف، یک غایب و ۱۰ ممتنع تصویب شد. کشور های مخالف (۲۳٪) عبارت بودند از:افغانستان ،کوبا ،مصر ،یونان ،هند ،ایران ،عراق ،لبنان ،پاکستان ،عربستان سعودی ،سوریه ،ترکیه و یمن. همانطور که می بینید حتا رژیم سلطنتی ایران در آن روزها به رغم سرسپردگی به حامیان غربی اسراییل، از ترس خشم مردم ایران، جرئت دادن رأی موافق به این قطنامه را پیدا نکرد. مطابق این قطعنامه که کلیتی "واحد" است، سرزمین فلسطین به دو کشور عبری و فلسطینی تقسیم شد. بنابراین، اسرائیل قانوناً زمانی مشروع است که کلیت این قطنامه به اجرا در آید. این در حالیست که همه می دانند خود اسرائیل از تشکیل دولت فلسطین در بخش مربوط به آن ممانعت می کند. در شرایطی که خود اسرائیل مانع اصلی مشروعیت بخشیدن قانونی به خود است، شما کاسه ی داغتر از آشی که اشغالگران صهیونیست برای خود پخته اند هستید؟
۲٣۲۴۹ - تاریخ انتشار : ۹ فروردين ۱٣٨۹       

    از : ایرانی

عنوان : دیدگاه نیروهای مدرن سکولار در اسراییل
کامنت تمارا نمونه‌ای کامل از دیدگاه نیروهای مدرن سکولار در اسراییل است. بنیادگرایان اسلامی و یهودی اعضای یک اردوگاه هستند که منطقه ما را به انحطاط کشیده‌اند. نیروهای سکولار پیشرو در تمامی خاورمیانه در یک صف در مقابل مرتجعین قرار دارند.
ایرانی
۲٣۲٣۷ - تاریخ انتشار : ۹ فروردين ۱٣٨۹       

    از : اروان کیانی

عنوان : توضیح کوتاه اقای مبشری ایشان را از جواب به سوالات من معاف نمیکند
اقای سهراب مبشری ظاهرا مدتی است که از سازمان فداییان خلق ایران اکثریت کناره گیری نمودند ولی مقاله های ایشان هنوز در نشریه کار ارگان مرکزی سازمان چاپ میشود. و اخرین مقاله ایشان به نام
"روایت نادرست تاریخ را نباید تحمل کرد" نیز هنوز در سایت سازمان قابل دسترسی است و همین چند کلمه زیر نشان از مسئولیت ایشان حدقل در گذشته در این سازمان دارد.
"پس از انتشار نوشته من در پاسخ به روایت رفیق فرخ نگهدار از سیاست سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) در سالهای ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۲، رفیق نگهدار و برخی دیگر از خوانندگان، درباره آن نوشته اظهارنظرهایی کرده اند و در مواردی از من پاسخ خواسته اند. من در نوشته قبلی خود اشاره کرده بودم که «پیکار مردم ایران برای گذار از خودکامگی به دمکراسی، اولویت هایی دیگر را در برابر فعالان سیاسی نهاده است». اما از یک سو برآنم احترام به خوانندگانی که اظهار نظر کرده و از من جواب خواسته اند، پاسخی را که در زیر می آید ایجاب می کند، و از سوی دیگر نگرانم که روایت نادرست از رویدادهای تاریخی، چه آگاهانه صورت گیرد چه ناآگاهانه، نسلهای بعدی فعالان سیاسی ایرانی را با چیزی به نام تاریخ، اما بناشده بر روایتی مخدوش روبرو کند."

بهرحال سوالهای اینجانب از ایشان همچنان از اعتبار برخوردار میباشد چه ایشان در حال حاضر مسئولیتی در سازمان داشته باشد و یا فقط مقاله نویس ارگان مرکزی این سازمان باشد
۲٣۲٣۶ - تاریخ انتشار : ۹ فروردين ۱٣٨۹       

    از : دانشجوی ایرانی

عنوان : مشکل کمبود بهانه برای رژیم آخوندی
آقای فرید در اظهار فضل خودشان میفرمایند:‌ "تنها موردی که جمهوری اسلامی، به حق اکثریت مردم ایران را نمایندگی می کند، مخالفتتش با اسراییل است". خدمت ایشان عرض میکنم که تا روزی که ملت شریف ایران بطور رسمی ایشان را نماینده و سخنگوی خود قرار نداده این درفشانیها را صرفاْ از قول خودشان بیان دارند. آقایان خامنه ای و احمدی نژاد به اندازه کافی سخنگوی خودخوانده ما ایرانیان هستند و این مردم به نماینده خودخوانده دیگری نیاز ندارند......
با تشکر فراوان از جناب آقای علی کاظمیان، باید عرض کنم که مسئله اسراییل در جامعه سیاسی ایران به معظلی تبدیل شده که "دوستان" ایدئولوژی زده چپ و یا اسلامی ما را در جور کردن قافیه شعرشان درمانده کرده. همانطور که مطرح شد کشور اسراییل کشوری است مشروع که موجودیت آن از جانب جامعه جهانی و سازمان ملل برسمیت شناخته شده. ما میتوانیم با بعضی سیاستهای یک دولت مخالف باشیم ولی نمیتوانیم موجودیت یک ملت را نادیده بگیریم. بسیار مضحک است که درحالیکه سازمان آزادیبخش فلسطین و روسای جمهور منتخب آنان یاسر عرفات و ابومازن به صورت رسمی و قانونی موجودیت کشور اسراییل را با امضای قراردادهای اسلو و Road Map برسمیت شناخته اند، رفقای کمونیست ما که هنوز نتوانسته اند واقعیت بی اساس بودن تئوریهای خود را بپذیرند، هنوز شعارهای جنگ سردی میدهند و فلسطینی تر از فلسطینی ها میشوند. من خود به عنوان یک شهروند جامعه جهانی با عملکرد دولت لیکود در عدم برسمیت شناختن بخش شرقی اورشلیم به عنوان مرکز یک کشور مستقل فلسطینی مخالفم و امیدوارم که با سقوط این دولت زمینه برای واگذاری بخش شرقی اورشلیم به فلسطینیها هموار گردد. ولی این بدان معنی نیست که با افراطیون ایدئولوژی زده (که یکی خواستار تسلط یک دین ارتجاعی بر منطقه و دیگری خواستار انتقامگیری از امپریالیزم جهانی برای سقوط کعبه آمالش است) همداستان شویم و به جنگ ملت بزرگ اسراییل رویم.
من شخصاْ هیچ مشکلی با مسافرت آقای ماکان به اسراییل ندارم. تا آنجاییکه من میدانم ایشان هرگز خود را نماینده جنبش سبز اعلام نداشته، و اینکه گفته شود که سفر ایشان بهانه بدست آخوندها میدهد، نیز حرفی بی اساس است. آخوندهای جنایتکار در طول این سی و چند سال کی مشکل کمبود بهانه داشته اند که این بخواهد دفعه دومش باشد؟ من از این کار شجاعانه و سنت شکنانه کاسپین عزیز تقدیر میکنم و برای او آرزوی موفقیت دارم. امیدوارم که در آینده ای نه چندان دور شاهد گشایش سفارت اسراییل در ایران باشم. چرا که شخصاْ معتقدم که ما ایرانیان دوستی بهتر از اسراییل در منطقه نداریم.
۲٣۲٣۴ - تاریخ انتشار : ۹ فروردين ۱٣٨۹       

    از : تمارا یکوبیان از تل اویو

عنوان : لالائی صلح برای مردم فلسطین و اسرائیل
سرنوشت این مردم در دو سو، بازیچه جنگ قدرت میان دولتها و احزاب و گروههای ناسیونالیست و قومپرست و مذهبی در ۶۰ سال گذشته بوده است. در یک سو یک کشور قومی – نژادی – مذهبی توسعه طلب و تجاوزگر؛ و در طرف دیگر دولتهای مستبد در کشورهای عربی٬ دولت اسلامی حاکم بر ایران٬ جریانات اسلامی که بر نفرت سرمایه گذاری میکنند و گروههای ناسیونالیست عرب که سالها از مساله فلسطین برای تسلط سیاسی خود بر مردم استفاده کرده اند٬ قرار دارند. دولت آمریکا هم در این رابطه به سیاست دفاع بی چون و چرای خود از اسرائیل ادامه داده است.
تشکیل دولت مستقل و متساوی الحقوق فلسطین یک گام تعیین کننده در راستای پایان دادن به مشقات مردم فلسطین و اسرائیل می باشد. ولی راه پایان دادن قطعی به فجایعی که بر علیه مردم فلسطین صورت می گیرد و این حفره خونینی که در پیش پای مردم خاورمیانه باز شده است، خارج شدن دولت و جنبشهای اعتراضی و مدنی از زیر سلطه قومیت و مذهب و نژاد پرستی است. مادام و تا زمانی که بنیانهای قانون گذاری و مبانی دولت و حق و حقوق و منزلت شهروندان در اسرائیل، بر اساس آیات تورات و بازگشت "یهودیان" به پشت دیوار ندبه استوار است، و بر این اساس خود را در برابر "مردم مسلمان" و "عرب" فلسطین و از طریق اشغال و تصرف محل زندگی آنها تعریف میکند، اسلام سیاسی، حزب الله و حماس و انواع "جنبشهای مقاومت اسلامی" محصولات تبعی آن خواهند بود. سوال این است که آیا خود مردم منطقه و انساندوستی کل بشریت قادر خواهند شد سدی در برابر تداوم این سیل سرشار از خون و قتل عام و بمب انتحاری و اشغال و اشغالگری و نفرت قومی و نژادی و مذهبی که از زمان تشکیل دولت اسرائیل در سال ۱۹۴۸، امنیت و آسایش را از شهروندان اسرائیل و فلسطین و کل مردم منطقه سلب کرده است، بنا کنند؟
ما میلیاردها مردم جهان در معادلات و منافع سیاسی ای که پشت این جنایات اند، سهیم نیستیم، اما به اتکا همان روحیه ای که در گرماگرم کشتار مردم غزه، مردم طرفدار صلح و آسایش اسرائیل درتظاهرات خود نشان دادند و به اتکا خشم عمیقی که مردم جهان علیه این صحنه های نمایش جنون آدمکشی از خود بروز داده اند، باید راهی فراتر از سالوسی و ریاکاری دولتها وجود داشته باشد. مردم خاورمیانه و جهان نمیتوانند این چوب خونین لای زخم را بر روح و جسم خود تحمل کنند.
۲٣۲٣۲ - تاریخ انتشار : ۹ فروردين ۱٣٨۹       

    از : سهراب مبشری

عنوان : یک توضیح ضروری
با درود به خوانندگان گرامی و سپاس از توجه به نوشته من، لازم به توضیح است که من مسئول هیچ سازمان سیاسی نیستم و نظرات مندرج در این نوشته، نظر شخصی من است. با احترام، سهراب مبشری.
۲٣۲٣۱ - تاریخ انتشار : ۹ فروردين ۱٣٨۹       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۵۰)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست