یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

تراختور چی لارا تبریک، تبعیض، تبعیض است - سودابه اردوان

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : کریم ن

عنوان : سه درد همزمان زنان آذربایجانی: ستم ملی، ستم جنسیتی و ستم ناشی از زیستن در ایران تحت حاکمیت اسلامی.
واقعا که آدم شاخ در میاورد از این سیاست چپ نمایان ایرانی. خانم سودابه اردلان آن زمانی که فقط در چارچوب کلیشه رایج جنبش معروف به چپ ایران مینوشت یک زندانی درد کشیده و هنرمندی بود که همیشه بر صدر مینشست. ایشان از وقتی آمده اند و با الهام از خیزش مردم محروم و تحت ستم ملی آذربایجان، به معضل حقوق زنان و ارتباط آن با مساله ملی پرداخته اند ناگهان مورد عتاب و خطاب تعریف کنندگان دیروز قرار گرفته اند. آقائی که معلوم نیست تا بحال حتی یک سیلی از یک پاسدار خورده باشد ناگهان اصل مساله را ول کرده و مثل یک بازجوی اوین دارد از خانم اردلان سین جین میکند که چرا کمتر شکنجه دیده و یا چرا اصلا هنوز زنده است.
من به شخصه از خانم سودابه اردلان تشکر میکنم که در میانه فریاد ستمدیدگان آذربایجانی، ایشان مشخصا به درد زنانی پرداخته اند که همزمان، بار سه درد را بر دوش دارند، ستم ملی، ستم جنسیتی و ستم ناشی از زیستن در ایران تحت حاکمیت اسلامی. بگذار حریفان هر چه میخواهند بگویند، خلق قدر همراهان خود را خوب میداند.
۲۴۲۵۹ - تاریخ انتشار : ۶ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : مهران

عنوان : فقط با اتحاد میتوان پیروز شد
حکومت منحوس اسلامی در طول حیات ننگینش چنان بلایی سر کشور آورده که هر ایرانی شریفی از هر قوم و ملیتی از هر فرصتی استفاده میکند تا ضربه ای به این رمالان تاریخ بزند و نفرت جمع شده ۳۱ ساله را به کفتاران تاریخ نشان دهد.
مردم شریف آذربایجانی هم از یک فرصت پیش آمده برای حمایت از تیم مورد علاقه شان و در واقع برای نشان دادن نفرتشان از حکومت زن ستیز از کوه و تپه بالا رفتند و یگانگی و اتحاد را به نمایش گذاشتند. خانم اردلان هم به عنوان یک هنرمند احساسش را از این حرکت مردمی بیان کرده است.
اینها حکومتی را که از اجتماع چند نفر وحشت دارد به خشم میاورد و مزدورانش را به تکاپو میاندازد. دیگرانی هم هستند که نادانسته آب به آسیاب ولی فقیه میریزند و گوزن و شقایق را به هم ربط میدهند. مسئله ملیت و زندان و مقاومتی که کسانی را روانی کرده است هر چند به خودی خود مهم است اما چیزی ست که جایش این جا نیست.
۲۴۲۵۵ - تاریخ انتشار : ۶ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : کاربر

عنوان : ادامه...
همین زنان هم که در جنبش زنان فعال هستند می توانند ترک، عرب، بلوچ، کرد یا ترکمن باشند، همین زنان هم می توانند علیه ستم ملی به میدان بیایند، که آمده اند. نمی شود یک جا دم از دمکراسی زد، جای دیگر زورگوئی کرد. جنبش سبزی که عنانش دست اصلاح طلبان و ناسیونالیستها است، پذیرای جنبشهای ملی نیست و برای همین هم این جنبشها با آن همراهی نکردند، اینها راهشان را جدا کردند چون نمی خواهند برای چندمین بار سرشان کلاه گشادی برود، حق دارند.

در ضمن آن کسی که فکر می کند "هنر زندان/هنر در زندان" مقوله ی جدیدی هست، معلوم است که حتا روزنامه ها را هم نمی خواند، یک عالم کتاب و نهاد و گالری و غیره با این عنوان است:

Prison Art, sometimes referred to as "Jailhouse Art," is the hottest new genre in today"s ever-changing art market


اینجا فقط چند تا لینک از سایتهایی را که فقط هنر در زندان را معرفی می کنند، می دهم، بروید اطلاع پیدا کنید، ننگ نیست:

http://www.prisonart.org

http://www.artsinprison.org/ehs.html

http://www.prisonartsstl.org/
۲۴۲۵۲ - تاریخ انتشار : ۶ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : هیاهو مبارزه نیست .

عنوان : بیایید به جای شانتاژ هم عمقی تر از اینها بیندیشیم
من نیز به جامعه ای دمکراتیک معتقدم. اعتقاد دارم همه حق دارند به حقوق خود برسند. و از سویی اعتقاد دارم که دارند با هیاهو مسیر درست مبارزه را عوض می کنند. دارند بین مردم دشمنی ایجاد می کننند. این را، هم تجربه، هم خرد، هم دانش، هم حس درونی و هم تاریخ دوران ما به من می گوید. و همه اینها از ما هوشیاری ویژه ای را می طلبد.
مبارزه زنان برای من بیش از مبارزه است. این مبارزه برایم مقدس است. جنبش سبز با این مبارزه آغاز شد. بیایید به جای شانتاژ هم عمقی تر از اینها بیندیشیم.
۲۴۲۵۰ - تاریخ انتشار : ۶ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : کاربر

عنوان : هیاهو مال کیست؟
آقائی که می گوئی هیاهو مبارزه نیست، چه کسی تعیین می کند که چه چیز هیاهو هست و چه چیز هیاهو نیست؟ لابد خود شما و همفکرانتان؟! اما همین یادداشتهای شما هیاهوئی به نظر می آید که خود نشان از روبرو نشدن با مسائل واقعی در جامعه ایران را دارد. پس برگردیم به اصل مسئله:

به عنوان یک فارس زبان باید بگویم که از یک جامعه ی فارسیزه شده که با سیاستهای شووینیستی اداره می شود، بیزارم و در جهت تغییر آن می کوشم و در این راه حامی خیزشهای ملی در ایران هستم. جامعه و دولت آینده ایران باید بتواند پاسخی انسانی، دمکراتیک، متناسب با حقوق بین المللی به مسئله ی ملی در ایران بدهد. مطمئن باشید که خیزشهای ملی با این حملات فروکش نخواهند کرد و رو به گسترش هستند. امثال شما دارند با تحقیر، تحریف و انکار خواستهای برحق جنبشهای ملی بذر دشمنی و جنگهای داخلی را در ایران می کارند. امثال من اما می دانند که جنبشهای ملی برخاسته از جنبش عمومی آزادیخواهی در ایران است و به سود جنبشهای اعتراضی و مترقی در همه شاخه ها و عرصه هاست.

فراموش نکنید که بیانیه ی حقوق بشر حتا حق استقلال و حق تعیین سرنوشت ملل تصریح می کند. آنچه که مهم است، آزادی، آسایش و تأمین حقوق انسانی فارس و کرد و بلوچ و عرب و ترکمن است، کجا و در چه چهارچوبی؟ خود آنها، با استقلال رأی و بدون زورگوئی دولتهای سرکوبگر سرنوشت خود را تعیین خواهند کرد.

شما بفرمائید به چه اصولی پایبند هستید و آیا به حقوق دمکراتیک انسانها باور دارید یا خیر؟

نوشته ی سودابه اردوان یکی از صادقانه ترین و واقعی ترین نوشته هایی بود که درباره اعتراضات اخیر در آدربایجان خواندم. دستش درد نکند. جای تعجب نیست که سطحی بینها حرفهای واقعی و ملموس زنان را سطحی ببینند.

در باره ی ارتباط جنبشها باید بحث شود، جای این نکته در نوشته ی سودابه خالی بود.
۲۴۲۴٨ - تاریخ انتشار : ۶ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : هیاهو مبارزه نیست .

عنوان : هر چیزی جای خود دارد
و چند جمله هم با آنهایی که نوشته اند که این خانم نقاشی اش بد است و یا توی زندان گوشه گیر بوده و از این حرف ها ... باید خدمتشان عرض کنم که بد بودن و یا خوب بودن نقاشی نمی تواند دلیل بر خوبی یا بدی انسان ها باشد.
و یا اگر ایشان در زندان گوشه گیر بوده دلیل بر بد بودن ایشان نیست. حتی اگر کسی در زندان تسلیم کامل شود نمی توان بر او خرده گرفت. چون مقاومت آدم ها فرق می کند یکی بیشتر دوام می آورَد و دیگری کمتر اینها همیشه با ایمان به مبارزه و یا بی ایمانی ربط ندارد خیلی وقت ها به وضعیت روحی انسان ها بستگی دارد. و این پدیده ای عمیقاً درونی است و گاه حتی عوامل مادر زادی و ژنتیکی در آن دخالت دارند.
پس بیایید مسایل را در هم بر هم نکنیم. هر چیزی جای خودش را دارد. من بخاطر آن هفت سالی که این خانم در زندان نشسته در برابر اش سر تعظیم فرود می آورم.
بر رسی کردن چه جوری در زندان نشسته جایش اینجا نیست. من حتی یک تواب را نیز سر زنش نمی کنم زیرا باید در شرایط او بود و بعد قضاوت کرد. پس بیایید به این خانم که سال های زیبای جوانی خود را در بند و اسیری گذرانده بجایش صمیمانه احترام بگذاریم.
۲۴۲۴٣ - تاریخ انتشار : ۵ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : هیاهو مبارزه نیست .

عنوان : از اصل بحث لطفاً منحرف نشوید
آقای کار بر که لطف کرده ای و از آسمان به ما مردم زمین نگاه کرده ای! کسی مخالف حق ملی این یا آن قوم داخل کشور ایران نیست.
حرف معترضین این است که مبارزه را نباید لوث کرد که در نهایت به سود زورگویان خواهد بود. مبارزه ضد ظلم و بیداد را با ناسیونالیزم کور دامن زدن مبارزه را به بن بست کشاندن است. دشمنی بین اقوام گوناگون داخل کشور ایران را دامن زدن است. این دشمنی ها اگر پخته شود فردا های دور و نزدیک نتیجه خونبار می دهد. بیایید این مسئولیت وحشتناک را به عده نگیریم. بیایید دست در دست هم کاری کنیم تا هم آن روز های غم انگیز را نداشته باشیم، و هم مبارزه با ظلم و بیداد ادامه یابد. لطفاً از اصل بحث خارج نشوید. ما ضد مردم آذربایجان نیستیم. ما ایرانی هستم. و این زیباست که گوناگون هستیم. این گوناگونی را نباید مایه اختلاف و دشمنی ساخت.
عده ای دارند برای خود آب و نانی تهیه می بینند اما دلسوزان واقعی مردم آذربایجان سخت نگرانند. بیایید به این دور اندیشی احترام بگذاریم.
هیچ نکته آموزنده ای در حرف های این خانم نیست. با نگاهی سطحی و پیش پا افتاده به انسان و مبارزه نگاه کرده. البته این دلیل بر این نیست که ایشان آدم بدی است. شاید یکی از شریفترین آدم های روی زمین باشد؛ اما مقاله خیلی سطحی است و چیزی به خواننده نمی دهد.
شما ها با تعاریف خود یک مطلب پیش پا افتاده را به اوج می برید و در نتیجه تشخیص افراد را خدشه دار می کنید. اینجور نوشته ها دانش جامعه شناسی و مردم شناسی و عمق سیاسی لازم دارد. هیچ یک از این سه را در این مقاله شما نمی بینید.
این روز ها رسم شده که همه ما یار گیری کنیم و از یاران خود دفاع نماییم این خیانت است به حقیقت به دانش و حقوق انسان بیایید بجای سمت گیری و فامیل بازی به حقیقت بیندیشیم تا راه چاره ای پیدا کنیم.
۲۴۲٣۹ - تاریخ انتشار : ۵ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : کاربر

عنوان : سودابه ی عزیز
سودابه اردوان نقاش بسیار خوبی است و ژانر هنر در زندان را اعتلا بخشیده است.

محتوای مقاله اش را ترکیبی از عاطفه، تجربه و شناخت می سازد. او به فرهنگ و تاریخ مبارزاتی منطقه ای اشاره می کند که خود برآمده از آنست. مقاومت و تلاشهای سودابه در زندان یا پیش و پس از زندان در کنار دیگر ایرانیان آزادیخواه و مبارز ، نباید دستاویزی برای انکار حق وی در همراهی با مردم آذربایجان باشد، اینها مردمی هستند که در کنار دیگر مردمان زیر ستم و تبعیض ملی (چون کرد، بلوچ، ترکمن و عرب) در پی دادخواهی و آزادی علیه رژیم شووینیستی جمهوری اسلامی دست به اعتراض می زنند و به پا خاسته اند. آنها تاریخ فرهنگ و سیاستهای شووینیستی را در ایران به چالش گرفته اند، پس آواز اعتراضشان رساتر باد!

امروز هر فارس زبانی که دل در گرو آزادی و دادخواهی و برابری انسانها در ایران دارد باید به این صف بپیوندند و این امر را در پیوند مستقیم با دیگر جنبشها و عرصه های مبارزه در ایران بداند.

انشای سودابه اردوان می تواند بهتر بشود یا نشود، خرده گیران بروند بهانه های بهتر از این پیدا کنند که با این افاضات تنها خودشان را بی اعتبارتر خواهند کرد. حرف سودابه هر چه هست شنیدنی و موثر است، ادیت شده یا نشده! با این همه راه پرسش بر نوشته او را هم نباید منتفی پنداشت.
۲۴۲۲۹ - تاریخ انتشار : ۵ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : امین بابایی

عنوان : خانم حضرتی
اگر شما فکر می کنید صحبت بنده بی ربط است در آن شرکت نکنید. بگذارید سودابه اردوان پاسخ بگوید چرا که حرف های من مشخص است و به شما مربوط نیست. درک شما در همین اندازه است که به دیگران اتهام بزنید. به شما چه مربوط است که سال ۶۰ تا ۶۷ من کجا بوده ام مگر پلیس هم هستید؟ این ها را می گویم برای این است که شاید ذهن نابینای تان بینا شود.
۲۴۲۲٣ - تاریخ انتشار : ۵ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : افسانه حضرتی

عنوان : آقای بابایی شما در سالهای ۱۳۶۰ ۱۳۶۷ کجا بودید؟
آقای بابایی اگر ریگی به کفشتان نیست، چرا در میان کامنتهایی که به مقاله و موضوع خاصی مربوط است، مطلب نامربوط داخل میکنید؟ به کامنتهای راجع به موضوع اعتراض میکنید اما خودتان به صحرای کربلا میزنید؟! فکر نمیکنید دارید به شعور خواننده کم لطفی میکنید؟ لطفاً جای مناسبی برای طرح احساسات غیر دوستانه خودتان پیدا کنید و این محل کامنت ها را در اختیار کسانی بگذارید که میتوانند در چارچوب موضوع بمانند و از موافق و مخالف حرفی برای نوشتن دارند. اگر همچو جای مناسبی یافتید، همانجا در مورد گذشته و عملکرد خودتان در سالهای کشتار در زندانها را بنویسید. خیر پیش!
۲۴۲۱۹ - تاریخ انتشار : ۵ ارديبهشت ۱٣٨۹       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۶۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست