از : هادی ایمان زاده
عنوان : مشکل اصلی کجاست؟
گناه سودابه اردوان چیست؟ برجسته کردن نقش زنان در جنبش مدنی آذربایجان؟ آیا زنان آذربایجان بخشی از زنان ایران نیستند؟ آیا وقتی زن کرد برای فعال کردن زنان کردستان به کار مفیدی دست می زند، اقدام ناهنجاری انجام داده است و یا کاری مترقیانه کرده است؟ چرا می خواهید خودتان را فریب دهید. سودابه اردوان با یک جنبش عمومی دمکراتیک و ملی در آذربایجان همراه کرده و برای فعال شدن زنان آذربایجان در این جنبش قلم زده است. آیا کجای این حرکت اردوان مسئله دارد؟ آیا تصور نمی کنید که مسئله دار خود آنانی هستند که به کار شجاعانه و مترقیانه خانم اردوان ایراد می گیرند. خانم سودابه اردوان آذربایجانی است، فرهنگ مردم آنجا را خوب می شناسد و برای مردم حس همدردی دارد و با جنبش اجتماعی، دمکراتیک و ملی آن همراهی کرده است. شرمگینانه است که به اقدام این زن پیشرو ایراد گرفته شود. ایراد را کسانی مطرح می کنند که نمیخواهند اسم آذربایجان در میدان باشد. اما به نظرم تا زمانیکه که جنبش عظیم مردم آذربایجان و ترکان ایران را نفهمیده باشد، نه تنها نمیتواند خانم اردوان را بفهمد بلکه حتی نمی تواند واقعیت به آن عظمت را در آذربایجان ببیند. این نوع نگرش واپسگرایانه تنها از عهده کوردلان و کورچشمان و کوربینان ساخته است و نه کسی دیگر. حال این کس با هر اسم و رسم و با هر نشان و فکری می خواهد باشد. جمهوری ننگین اسلامی را نگاه کنید که چگونه واقعیتها را قلب می کند. این آقایان که ظاهرا با جمهوری اسلامی هم مخالف هستند اما متدهای تفکری شان با این رژیم مو نمی زند.
متاسفم برای کسانیکه که نمی خواهند جنبش عظیم مردم آذربایجان را که فریاد صدها هزارنفری آنان در میادین فوتبال که می گفتند؛ تورک دیلنده مدرسه- اولمالی دی هرکسه (مدرسه به زبان ترکی- باید باشه بر هر کسی) نمیخواهد ببیند. واقعا انصاف دهید که کوردلان چه کسانی هستند؛ ناسیونال شونیستهای فارس که خود را در جلد چپ درآورده اند و حیثیت چپی را که حداقل تئوریکا و تاریخا در خدمت عدالت خواهی و مردم محروم بوده اند زیر سوآل می برند.
من خانم سودابه اردوان را بخاطر پیوستن به جنبش مردم آذربایجان با تمامی وجودم مورد تقدیر و تشکر قرار میدهم.
۲۴٣۰٣ - تاریخ انتشار : ۷ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : م. نهاوند
عنوان : درست و نادرست!
سودابه اردوان در برنامه هایی شرکت کرده که برای همه ی زندانیان سیاسی ایران بوده و مربوط می شده به روشنگری درباره ی کشتارهایی که جمهوری اسلامی انجام داده، نام ایشان در پای بسیاری از بیانیه های حمایتی از جنبش کارگران و جنبش زنان ایرانی است، حالا هم با صدای بلند در کنار معترضان و آزادیخواهان ترک در آذربایجان ایستاده، مشکل چیست؟ همین حمایت برای کردستان، اعراب خوزستان، ترکمنها و بلوچها هم هست. و من یقین دارم که کسانی مانند سودابه در همه ی جبهه ها حضور خواهند داشت. همه ی این امور در شرایط ایران بسیار پیوسته با هم هستند، نمی شود که یک خواست دمکراتیک را مطرح کرد و در جای دیگر در برابر استبداد سکوت کرد.
کسی که هنوز با بدیهی ترین حقوق انسانی مشکل دارد، چگونه عنوان "سوسیالیست"، "کمونیست" یا "دمکرات" را یدک می کشد؟ حالا به لنین زیاد انتقاد می شود اما حتا دولت لنینی هم حق همجنسگرائی و حق تعیین سرنوشت ملل را با صراحت به رسمیت شناخت و این حقوق در قانون اساسی شوروی وارد شد، تا کجا به اجرا گذاشته شد و به چه دلیل متوقف شد؟ بحث فراوان می طلبد.
شما منتقدان و حمله کنندگان به نوشته ی سودابه مشکل تان یکی دو تا نیست، شما با اساسی ترین و بدیهی ترین حقوق انسانی هنوز مشکل دارید، حتا با حق آموزش و پرورش زبان مادری به بهانه ی چپ بودن مخالفت می کنید؟ دچار هوموفوبیا هستید، نمی دانید این را؟ چپی که با بدیهیات انسانی مخالفت می کند اصلا چپ نیست.
می گویند صمد و ساعدی ترک بودند اما بحث زبان مادری را مطرح نمی کردند، صمد خودش به عنوان آموزگار و کارشناس امور تربیتی کودکان اولین کسی بود که مشکل آموزش زبان فارسی به کودکان ترک آدربایجانی را به صورت مدون مطرح کرد، هم او بود که بر آموزش زبان مادری به کودکان آذربایجان تأکید می کرد.
برخی از دوستان ترک می گویند صمد و ساعدی در این زمینه کار نکردند، اما براهنی کرد. اما براهنی آن سالهایی که صمد و ساعدی بودند و پس از آن متأسفانه هیچ بحثی را در این باره مطرح نکرد. این بحثها را ایشان در سالهای اخیر تبعید پیش کشیده است و علتش هم بیش از همه اینست که آگاهی و فعالیتهای اقلیتهای ملی در داخل و خارج فزونی یافته و البته ایشان هم همراهی کرد با ترک زبانان و حالا هم نکاتی را مطرح می کند که شامل مسئله ی ملی بطور کلی در ایران می شود و مثبت است، اما نکته هایی هم در جرفهایش است که باید به زیر ذره بین برد و مورد نقد قرار داد، مثلا گاهی استدلالهای ایشان به گونه ای برتری بینی نسبت به ترکها در مقایسه با عربها، بلوچها و یا ترکمنها می شود، گونه ای تطهیر تاریخی از آن سو هم حس می شود که باید مورد نقد قرار بگیرد، یعنی اصلا حق مردمان و انسانها یک چیز است و کارنامه ی شاهان و حاکمان و جنگجویان چیز دیگر. اینها را با هم نباید قاطی کرد.
کامنت گذار ترکی می نویسد: "بزرگترین و جهانی ترین شخصیت ادبی و فرهنگی ما یعنی آقای دکتر رضا براهنی.." خب این مبالغه است، شاید نظر ایشان باشد و حتما دلایلی هم دارند برایش، اما باید دید معیارها و محک ها برای "بزرگ ترین بودن" و "جهانی ترین بودن" ها چیست؟ حالا شاید آقای براهنی برای کامیونیتی ترک زبان خارج از کشور چنین باشد، اشکالی ندارد، باشد. اما این امر بواقع مشمولیت جهانی ندارد.
اما خارج از این مسئله و نکات مورد نقد، موضع گیری آقای براهنی در مورد مسئله ی ملی در ایران بسیار مثبت است و من فارس زبان هم خوشحالم که ایشان در این زمینه فعالیت می کنند.
۲۴۲۹۶ - تاریخ انتشار : ۶ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : نصرت الله م.
عنوان : دوست عزیز آقای بهروز برنا
مرقوم فرموده اید: "شما تمام شجاعت های دیگر زنان ایرانی در دیگر شهر های ایران را به جز شهر های آذربایجان فراموش کرده اید"
انصاف هم خوب چیزی است، آخر کجا خانم اردوان وارد این موضوع شده اند؟
باز می نویسید: "من به عنوان یک ایرانی از ته قلب متاسفم که یک فرد دیگر که در کشور من زندگی می کند,در اینجا متولد شده و زبان مردم ایران را خوب می شناسد و می نویسد. اما می خواهد به دیگر هموطنان خود گل بزند. "
ایشان کجا از گل زدن به هموطنان صحبت کرده اند؟ ایشان جمله زیر در این موضوع نوشته اند: "زنان آذربایجان با شرکت خود برای تماشای مسابقه فوتبال گل را وارد دروازه رژیم کردند. دست مریزاد."
آیا فارسی بنده پاره سنگ برمیدارد؟ من از این جمله گل زدن به رژیم را دریافت میکنم نه گل زدن به دیگر هموطنان خود را! بیایید راست و حسینی حرف دلتان را رک و پوست کنده بزنید. اگر موضوع دیگری شمار را ناراحت میکند، این ایرادهای بنی اسرائیلی را ول کنید تا خواننده را هاج و واج نگذارید. چقدر این دختر تبریز برخی هارا ناراحت کرده است!
۲۴۲۹٣ - تاریخ انتشار : ۶ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : بهروز برنا
عنوان : به کی می خواهید گل بزنید؟
من به عنوان یک ایرانی از ته قلب متاسفم که یک فرد دیگر که در کشور من زندگی می کند,در اینجا متولد شده و زبان مردم ایران را خوب می شناسد و می نویسد. اما می خواهد به دیگر هموطنان خود گل بزند. من نمی دانم این تنفر و تعصب نسبت به سایر ایرانیان را از کجا دارید؟ خانم عزیز مگر فقط زنان آذربایجان تحت فشارند که شما تمام شجاعت های دیگر زنان ایرانی در دیگر شهر های ایران را به جز شهر های آذربایجان فراموش کرده اید. مگر دیگر زنان قهرمان ایرانی حتی جان خود را برای کسب آزادی ندادند. شما چرا این گونه فکر می کنید. از نظر شما آذری ها یا به قول خودتان ترک ها در فشارند وبقیه ایرانیان در صلح وصفا و آسایش زندگی می کنند. بس کنید واقعا این رفتار ها ی شما مورد انتقاد اکثریت با شعور ایرانیان واقع شده است. کمی تامل کنید.
۲۴۲۹۱ - تاریخ انتشار : ۶ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : افسانه حضرتی
عنوان : در عجبم... !
تصادفاً وارد این بحث شده و در ادامه بحث از چیزهایی که خواندم در عجب ماندم. خانم اردوان یکبار با روشنی در قبال رژیم زن ستیز فقها ایستاده و اینک با اقدامی ابتکاری و بموقع، به جای حساس همین رژیم تلنگری موثر زده اند. جالب است که همشهری های ایشان هم با مهر و محبت به این انسان مبارز برخورد کرده و ما شاهد چرخه بسیار کوتاه و موثری از اقدام روشنفکرانه خانم اردوان تا جواب مثبت طرفداران تیم آذربایجانی تراکتورسازی شده ایم. یعنی خانم شجاعی همانطور که در سال ۱۳۶۰ و قبل و بعداز آن در مقابل این رژیم قد برافراشته بود، هنوز هم بر سر پیمان و اراده خود هست از قضا امروز برخلاف سالهای در اسارتش، فریاد او فریادرسهای زیادی در میان هم شهریهایش در تبریز پیدا کرده است. حال من در عجبم که این کار زیبا و ستودنی ایشان چرا رگهای عصبیت برخی دوستان را تحریک کرده است؟ آیا موضوعی در کار است من از دیدن آن عاجزم؟ شاید اگر این خانم فارس بودند و موضوع در رابطه با یک تیم فوتبال اصفهانی اتفاق افتاده بود، این دوستان عصبانی برخورد دیگری داشتند. در این وسط گناه یا تکلیف خانم اردوان چیست؟ آیا اگر پیام خودشان را به هوادران تیم فوتبال شیرازی یا اصفهانی خطاب کرده بودند، این نتیجه مثبت را بدست می آوردند؟ اگر اقدام ابتکاری ایشان بدون نتیجه مانده بود، همین طعنه زنها، ایرادات دیگری از ایشان نمی گرفتند؟ بنظر من هر جامعه متمدن و بافرهنگی از چنین کار نجیبانه ای استقبال میکرد و آنرا بعنوان سندی از تاریخ فرهنگ خود به ثبت میرساند. ظاهراً اشکال کار خانم اردوان، وجود یک سری ذهنهای متعصب ناسیونالیست افراطی است که آذربایجانی بودن ایشان را بر نمی تابند. از این جهت فکر میکنم که ایشان احساس تنهایی نخواهند کرد، چرا که بزرگترین و جهانی ترین شخصیت ادبی و فرهنگی ما یعنی آقای دکتر رضا براهنی هم، طعم این کینه ورزیها و برخوردهای تعصب آمیز را سالیان زیادی است که می چشند. در پایان خطابم به خانم اردوان است: سودابه جان! پایدار و سرفراز و مغرور باش که به خال زده ای!
۲۴۲٨۷ - تاریخ انتشار : ۶ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : کوتاه و مفید و افشاگرانه بود
عنوان : درود بر صلاح الدین
صلاح الدین عزیز سلام
می خواستم چند جمله اینجا بنویسم اما بعد از خواندن نوشته شما احتیاجی به نوشتن اش ندیدم. کوتاه و بسیار مفید همه چیز را گفته ای. این خانم محترم ممکن است با صداقت تمام مطلب خود را نوشته باشد اما باید هنگام نوشتن به این هم توجه داشت که نوشته تو برنامه چه کسی را پیش می برد. برای درک عمیق این نکته ما به صلاح الدین ها احتیاج حیاتی داریم.
۲۴۲٨۱ - تاریخ انتشار : ۶ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : صلاح الدین ایوبی
عنوان : هر زمان ملتی بیدار میشود و در جهت احقاق حقوق خود حرکت می کند !
جهان غرب تبلیغ می کند ۱- سخن گفتن به زبان مادری ۲- جدایی اقوام از یکدیگر و از کشور اصلی ۳- پرورش ادیان نوساخته ۴- تقویت همجنسگرایی ۵- حرفی از برابری اقتصادی نزنید ۵- طرح و برنامه ای برای ازمیان بردن فقر ندهید ۶- فعلاً بگویید جدایی جدایی جدایی؛ هم شکم سیر می شود و هم وقتی که اسلحه به روی همدیگر کشیدید؛ آزادی و امنیت به سراغ تان می آید. از همه اینها بهتر وقتی که اقوام ریشه یکدیگر را زدند همه شما جدایی طلب ها آزاد آزاد می شوید. این بهائی است که ملت ها
هرزمان که بیدار میشوند و در جهت احقاق حقوق واقعی خود حرکت می کند باید بپردازند .
۲۴۲۷٨ - تاریخ انتشار : ۶ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : کریم ن
عنوان : اشتباه تایپی !
با عرض معذرت از خانم اردوان اشتباه تایپی در مورد اسم ایشان را اصلاح میکنم !
۲۴۲۶۲ - تاریخ انتشار : ۶ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : سهند نسیمی
عنوان : اقای شیرانی: بقول حضرت مسیح شما چرا.؟
اقای داریوش شیرانی: شما که خودتان کورد هستید و طبیعتا بیشتر از من تورک مورد تبعبض قرار گرفته اید و درد بی حرمتی و بی احترامی و هتاکی را مزه کرده اید اگر دز گفتار تان صداقتی می بود می بایستی همانند شوینست ها توهین و بی حرمتی نکرده و زخم زبان نمی زدید. من دلیل اینهمه بی حرمتی و بی احترامی شما به خانمی که بهترین سال های عمرش در زندانهای قرون وسطایی گذشته است نمی فهمم . شما آنقدر بی معرفت هستید که از داخل نوشته های خانم سودابه اردوان برای زخم زبان زدن استفاده می کنید. با اینکه این خانم آنقدر صداقت و شجاعت دارند که در خارج از کشور بدون آنکه زیر فشار باشند داوطلبانه و شجاعانه واقعیت های درون زندان مثلا چادر بسر کردنش را قبول کرده اند اما شما بجای قدردانی از اینهمه راستگویی از پشت بهش خنجر می زنید.
من با کورد ها و فرهنگ و رسم و رسوم و شخصیت شان اشنایی دارم و بدون آنکه به اختلافات عقیدتی و سیاسی خودم با آنها سرپوش بگذارم کورد ها را آدم های خیلی با معرفت و انسان های خوبی میدانم . تا آنجائیکه در توان داشته ام و قابلیت ام اجازه داده است از طریق ایمیل و یا تلفنی با بعضی هایش تماس داشته خواسته ام که با کورد ها دیالوگ داشته باشم که من بجز معرفت و سعی و کوشش از هر دو طرف برای فهم همدیگر من هرگز شاهد اینهمه بی معرفی از جانب یه کورد نبوده ام و به همین جهت هم من در رفتار های شما نشانه های مشکوکی می بینم حتی انتخاب اسم داریوش برای یه کورد شبهه بر انگیز است برای اینکه بقول ویتگنشتاین در کتابOn Certainty رابطه مرموزی است بین اسم و شخصیت یک فرد. -- یعنی انگار شما hidden agenda را دنبال می کنید.
شما به ضعف خانم اردوان و بدلایل مبهمی به دکتر براهنی ایراد می گیرید و آنزمان طرفداری از دکتر غلامحسین ساعدی می کنید در حالیکه میدانید ساعدی عزیز مان هم در زمان شاه زیر شکنجه های ساواک از خود " ضعف" نشان داده بودند پس دلیل انتقاد و عصبیت شما نسبت به خانم اردوان نمی تواند به اصطلاح صعف ایشان باشد.
سوزش درد آنجای شما بخاطر مسائل خیلی مهمی است که افرادی مانند خانم اردوان و دکتر رضا براهنی انگشت رویش گذاشته اند انهم دفاع جانانه این دو شخص از هویت تورک های ایرانی است که متاسفانه افرادی مانند صمد بهرنگی و ساعدی و بهروز دهقانی و علیرضا نابدل و دکتر تقی ارانی و کلا اکثر نحبه گان فرهنگی و سیاسی اذربایجان در گذشته بهش اهمیتی نداده اند.
ما این درد شما را احساس می کنیم اما درمانی برایش نداریم. امیدواریم که با گذشت زمان علاج شوید. ما از این پیام هائیکه با دهان کف کرده نوشته میشه استقبال می کنیم. هر چقدر افرادی مانند جنابعالی به ما بی ادبی و هتاکی کنند صف هایمان به همان اندازی تنگ تر خواهد شد.
۲۴۲۶۱ - تاریخ انتشار : ۶ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : سهند نسیمی
عنوان : اقای شیرانی: بقول حضرت مسیح شما چرا.؟
اقای داریوش شیرانی: شما که خودتان کورد هستید و طبیعتا بیشتر از من تورک مورد تبعبض قرار گرفته اید و درد بی حرمتی و بی احترامی و هتاکی را مزه کرده اید اگر دز گفتار تان صداقتی می بود می بایستی همانند شوینست ها توهین و بی حرمتی نکرده و زخم زبان نمی زدید. من دلیل اینهمه بی حرمتی و بی احترامی شما به خانمی که بهترین سال های عمرش در زندانهای قرون وسطایی گذشته است نمی فهمم . شما آنقدر بی معرفت هستید که از داخل نوشته های خانم سودابه اردوان برای زخم زبان زدن استفاده می کنید. با اینکه این خانم آنقدر صداقت و شجاعت دارند که در خارج از کشور بدون آنکه زیر فشار باشند داوطلبانه و شجاعانه واقعیت های درون زندان مثلا چادر بسر کردنش را قبول کرده اند اما شما بجای قدردانی از اینهمه راستگویی از پشت بهش خنجر می زنید.
من با کورد ها و فرهنگ و رسم و رسوم و شخصیت شان اشنایی دارم و بدون آنکه به اختلافات عقیدتی و سیاسی خودم با آنها سرپوش بگذارم کورد ها را آدم های خیلی با معرفت و انسان های خوبی میدانم . تا آنجائیکه در توان داشته ام و قابلیت ام اجازه داده است از طریق ایمیل و یا تلفنی با بعضی هایش تماس داشته خواسته ام که با کورد ها دیالوگ داشته باشم که من بجز معرفت و سعی و کوشش از هر دو طرف برای فهم همدیگر من هرگز شاهد اینهمه بی معرفی از جانب یه کورد نبوده ام و به همین جهت هم من در رفتار های شما نشانه های مشکوکی می بینم حتی انتخاب اسم داریوش برای یه کورد شبهه بر انگیز است برای اینکه بقول ویتگنشتاین در کتابOn Certainty رابطه مرموزی است بین اسم و شخصیت یک فرد. -- یعنی انگار شما hidden agenda را دنبال می کنید.
شما به ضعف خانم اردوان و بدلایل مبهمی به دکتر براهنی ایراد می گیرید و آنزمان طرفداری از دکتر غلامحسین ساعدی می کنید در حالیکه میدانید ساعدی عزیز مان هم در زمان شاه زیر شکنجه های ساواک از خود " ضعف" نشان داده بودند پس دلیل انتقاد و عصبیت شما نسبت به خانم اردوان نمی تواند به اصطلاح صعف ایشان باشد.
سوزش درد آنجای شما بخاطر مسائل خیلی مهمی است که افرادی مانند خانم اردوان و دکتر رضا براهنی انگشت رویش گذاشته اند انهم دفاع جانانه این دو شخص از هویت تورک های ایرانی است که متاسفانه افرادی مانند صمد بهرنگی و ساعدی و بهروز دهقانی و علیرضا نابدل و دکتر تقی ارانی و کلا اکثر نحبه گان فرهنگی و سیاسی اذربایجان در گذشته بهش اهمیتی نداده اند.
ما این درد شما را احساس می کنیم اما درمانی برایش نداریم. امیدواریم که با گذشت زمان علاج شوید. ما از این پیام هائیکه با دهان کف کرده نوشته میشه استقبال می کنیم. هر چقدر افرادی مانند جنابعالی به ما بی ادبی و هتاکی کنند صف هایمان به همان اندازی تنگ تر خواهد شد.
۲۴۲۶۰ - تاریخ انتشار : ۶ ارديبهشت ۱٣٨۹
|