یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

تراختور چی لارا تبریک، تبعیض، تبعیض است - سودابه اردوان

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : خواننده مطلب

عنوان : فرصت طلب
صاحب نظر شمکاره ۵۳ مرا با یکی دیگر از نظر دهندگان قاطی کرده است. من از خانم اردوان سوالاتی کرده ام و اشتباه هم نبوده است. آیا تظاهرات بر علیه رژیم خصوصی هستند یا به طور علنی برگزار می شوند؟ همسر ایشان هم در تظاهرات پرچم به دست شرکت می کنند و مرتب به ایران سفر می کنند سوال من این است که اگر در حکومت اسلامی آزادی و دمکراسی وجود دارد و ایشان در امنیت به ایران سفر می کنند چرا با جمهوری اسلامی مبارزه می کنیم مگر غیر از آزادی و امنیت می خواهیم؟! پس می بینیم که در جمهوری اسلامی نه آزادی هست و نه امنیت. به نظر شما حکومت اسلامی مخالفین خود را نمی شناسد که برای آنها دردسر درست نمی کند. این حکومت به هیچ کس رحم نمی کند اگر فکر می کنید که چنین نیست راه باز جاده دراز. شعار مرگ بر جمهوری اسلامی بدهید سپس به ایران بروید تا نتیجه اش را ببینید. باز هم بنشینید و عمومی ترین مسائل را خصوثی تلقی کنید.
۲۴۴۱۹ - تاریخ انتشار : ۹ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : آ. ائلیار

عنوان : شهامت نقد یک کتاب
با سلام به خدمت آقای امین بابایی و چراغ راه و دیگر همفکرانشان ، با احترام به عرض میرسانم : همانطور که نوشته های خانم نازنین سودابه اردوان نشان میدهند ایشان نه تنها در یک جریان مشکوک تلاش نمی کنند بلکه بر عکس در راه به دست آوردن حقوق« برابری زن و مرد» و « رفع ستم ملی » قلم میزنند. و این راه هم یک راه بسیار انسانی وسعادت آفرین برای تمام مردم است که شامل حال شما هم میشود. این راه برای تمام آزادیخواهان دنیا راه بسیار شناخته شده ایست . یعنی ایشان برای آزادی و رهایی شما مینویسند. اگر این آزادی یعنی« رهایی شما از ستم نا برابری زن و مرد » و « ستم ملی» برایتان زیان آور است حتماً باید در خودتان « شکّ» کنید. آیا نمیخواهید از این « ستمها» رها شوید؟ اگر میخواهید رها شوید، پس همدل با خانم سودابه هستید ؛ و اگر نمیخواهید رها شوید پس حتماً خیر و سعادتی در این نخواستن شما وجود دارد. لطف کنید آنرا به ما هم بگوییدکه از آن بهرمند شویم.
دیگر اینکه لازم است بدانید « راه مبارزه همیشه به روی تمام مردم باز است، حتی به روی توابان.» و جنبش ضد تبعیض و ضد ستم ملی آذربایجان از راههای مدنی و مسالمت جویانه در پی کسب حقوق خود است و شدیداً مخالف خشونت و خونریزست. فردای بهتر انسانها با رها شدن از این ستمها و دیگر ستمهای موجود در جامعه ساخته خواهد شد. بدون رفع اینگونه ستمها فردا ی بهتری وجود ندارد. اگر خواهر و برادر شما در راه زدودن ستمگریها جانشان را فدا کرده ا ند همراه آزادیخواهان بوده اند و راه سرفرازانه زیستن را به شما و به ما نشان داده اند. اگر شما در این راه پیش میروید منطقی ست که از تلاشهای خانم سودابه پشتیبانی کنید. ولی متأسفانه شما نه تنها با ستمگریها مبارزه نمیکنید بلکه کسانی را که در این راه میکوشند مانع میشوید. یعنی راه عزیزانتان را به آنهایی وا میگذارید که آنرا ادامه میدهند. و خودتان را از خواهری و برادری روحی خلاص میکنید. از اینرو آنان دیگر خواهر و برادر شما نیستند. فقط عزیزان خونی شما هستند و این هم هیچ افتخاری نصیب شما نمیکند. بلکه افتخار از آن کسانی ست که در راه رفع ستمها میکوشند. مثل خانم سودابه ها. نوشته شما نشان میدهد که هیچ چیز از عزیزانتان یاد نگرفته اید. لابد آنها برایتان گفته اند که « همیشه در پیرامون موضوع صحبت کنید» . اگر هم نگفته باشند من به عنوان برادر روحی آنان این سخن را به شما یادآوری میکنم. موضوع نوشته خانم سودابه بررسی زندگی ایشان نیست ولی شما به زندگی این عزیز میپردازد. شما حداقل آداب سخن گفتن و نوشتن را رعایت نمی کنید. و آنوقت به دیگران تعیین تکلیف میکنید که « خارج از موضوع چه بنویسند و چه ننویسند»مجموعه سخنانتان شبیه حرفهای « کوبلز ایران» است. لطفاً شیوه درستی به سخنان و نوشته خود انتخاب کنید که این شباهت را تولید نکند. از سوی دیگر « شکنجه شدن یا نشدن در زندان ، هیچ مزیت و امتیازی برای شخص ایجاد نمیکند.» .
پیشنهاد میکنم به شما و به دیگرانیکه دوست دارند در مورد « کتاب خاطرات زندان خانم سودابه » بیجا و خارج از موضوع این مقاله سخن بگویند ، بیایید این کار را « بجا و مربوط به موضوع » انجام دهید. یعنی اگر واقعاً حرفی برای گفتن دارید « نقدی به این نوشته » بنویسید و منتشر سازید. و به شیوه خواهر و برادرتان عمل کنید که « نقد حکومت» را پیش می بردند. شماهم شهامت به جرج بدهید و حداقل « یک کتاب» را نقد کنید. براستی چرا این کار را نمیکنید؟ من هم دوست دارم از دانش نقد شما توشه ای بیاندوزم. چشم براه انتشار مقاله شما ها در نقد کتاب مورد بحث هستم.
با احترام به شما.

 
۲۴۴۱۵ - تاریخ انتشار : ٨ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : کف روی آب

عنوان : فرمایش شما قبول...!
قبول است و سوآل کننده از شما کف روی آب است. در این روزها کف روی بودن و خس و خاشاک بودن ظاهراً مد روز شده است. آیا لزومی نمی بینید که به سوآل این کف روی آب جوابی بدهید؟ از سابقه خودتان در آن سالها بفرمایید.

بیننده دیگری خواسته بود همسر نخست وزیر سالهای مورد بحث را با زندانی سیاسی آن سالها مقایسه کند و بدتر آنکه، اولی را شجاع تر یافته بود. جل الخالق!

اگر لزومی و مجالی برای دادن پاسخ به این کف روآبی یافتید، فراموش نکنید مرقوم بفرمایید که آیا فرد معتبر ثالثی حاضر به تأیید ادعای شما هست یانه؟
۲۴۴۱۱ - تاریخ انتشار : ٨ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : کف روی آب

عنوان : فرمایش شما قبول...!
قبول است و سوآل کننده از شما کف روی آب است. در این روزها کف روی بودن و خس و خاشاک بودن ظاهراً مد روز شده است. آیا لزومی نمی بینید که به سوآل این کف روی آب جوابی بدهید؟ از سابقه خودتان در آن سالها بفرمایید.

بیننده دیگری خواسته بود همسر نخست وزیر سالهای مورد بحث را با زندانی سیاسی آن سالها مقایسه کند و بدتر آنکه، اولی را شجاع تر یافته بود. جل الخالق!

اگر لزومی و مجالی برای دادن پاسخ به این کف روآبی یافتید، فراموش نکنید مرقوم بفرمایید که آیا فرد معتبر ثالثی حاضر به تأیید ادعای شما هست یانه؟
۲۴۴۱۰ - تاریخ انتشار : ٨ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : بهرامی

عنوان : بحث سودابه انتقاد به مردان آذربیجان
قابل توجه عناصر معلوم الحال
سودابه در مقاله اولش به مردان آذری انتقاد کرد که اگر شما بر علیه تبعیض مبارزه میکنید و آن را نا روا می شمارید چرا خودتان این تبعیض را به زنان و دختران خود روا میدارید و آنها را با خود به دیدن فوتبال نمی برید. تبعیض تبعیض است
من قسمتی از نوشته مقاله اول سودابه را در زیر آوردم:
تقاضایی زنانه از هواداران تیم تراختورسازی /سودابه اردوان

من به عنوان یک زن آذربایجانی اخبار مربوط به آذربایجان را دنبال می کنم. طرفداران تیم تراختورسازی موجودیت خود را به عنوان تماشاگرانی استثنائی در عرض چند سال اخیر به دنیا نشان داده اند. بسیاری تحت تأثیر این نیرو و همبستگی قرار گرفته اند، آنها را ستوده اند و یا در حسرت نداشتن چنین تماشاگرانی به آنها رشک برده اند.

من که خود در تبریز متولد و بزرگ شده ام و جریمه ترکی حرف زدنم را در کلاس اول دبستان پرداخت کرده ام بخوبی میدانم که این همبستگی ریشه ای عمیق در تحمل ستمی تاریخی و مشترک در عرض سالیان دراز دارد. از طرف دیگر تاریخ پر افتخار آذربایجان سرشار از قهرمانی ها و مبارزه با بی عدالتی ها را با عشق به فرهنگ غنی و زبان مشترک در هم آمیخته و روحیه خاصی را به مردم آذربایجان بخشیده است. در مقابل، جامعه خفقان زده ما چه در رژیم پهلوی و چه در دوران سیاه جمهوری اسلامی سعی کرده است هر کنش مترقی انسانی را در نطفه خفه کند. اما هر بار در مقاطع خاص تاریخی این شور و اشتیاق به آزادی و رهایی به بیرون فوران کرده و جنبش های مردمی و آزادیخواهانه ای را بوجود آورده است.
....
دیدن این همه شور و انرژی و عدالت جویی در میدان فوتبال برای من سوالی پیش می آورد: چرا دراین شور و هیجان عدالت خواهانه با همسران، مادران، خواهران و دختران خود شریک نمی شوید؟ مطمئنأ آنها هم به اندازه شما فوتبال می فهمند و از آن لذت می برند. اصلأ وقتی تب فوتبال، هیجان و شادی اش فقط مردانه می شود احساس ناراحتی نمی کنید؟ این نظم تبعیض آمیز را چه کسی بر علیه زنان بنا نهاده؟ لحظه ای خود را بجای آنان بگذارید یک دقیقه تحملش نمی کنید این همان حقوق نابرابر است.
...اولین اقدام درست این است که عدالت جویان و قهرمانان استادیوم ها بیایند و یک تصمیم جدی و جمعی بگیرند و در مسابقه بعدی همسران، مادران، خواهران و دختران خود را برای تماشا و لذت بردن از مسابقه فوتبال همراهی کنند. پنجاه هزار نفر با یک تصمیم بزرگ به بالای صدهزار نفر خواهد رسید.
۲۴۴۰۵ - تاریخ انتشار : ٨ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : آراز سلیمانی

عنوان : تراخترچی
بنده حقیر نیز از آقای امین بابائی ودوستان وهمفکرانشان چند سئوالی دارم:
آیا در ایران چه در زمان شاهش و چه در زمان شیخش یک سیستم نژاد پرست فارسی
حکومت میکند یا خیر؟آیا این سیستم نژاد پرست یک سیاست فرهنگ و هویت کشی
اعمال داشته ومیدارد یا نه؟ آیا نیرو های چپ ایران زیر نام سیاست ضد امپریالیستی
خودشان سرکوب هر حرکت هویت خواهی را حمایت کرده اند یا نه؟
۲۴۴۰۴ - تاریخ انتشار : ٨ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : چراغ راه

عنوان : من نیز با آقای بابایی موافقم
من نیز با آقای بابایی موافقم. این خانم تواب بوده هرچی بوده در راه مبارزه زندگی خود را گذاشته اما امروز با وارد شدن به یک جریان مشکوک که در تلاش است ایران و خطه آذربایجان را به خون بکشد بی تردید می توان گفت که ایشان به عقب بر گشته و این حرکت ارتجاعی و ضد مردمی در فردای ایران جایی نخواهد داشت. این را هر کودکی می فهمد مگر اینکه کسی چشم و گوش خود را بسته باشد، و یا ...
۲۴٣۹٣ - تاریخ انتشار : ٨ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : امین بابایی

عنوان : سکوت می شکند
خواهر سودابه، من قصد اثبات حرفم را ندارم ولی در مطلبی نوشته اید مادر ملیحه تعهد نمی داد که از زندان آزاد بشود و افتخار می کنید از عمل ایشان. من هم به این مادرهای دلاور افتخار می کنم. در همین رابطه لازم است یادآوری کنم در آخر کتابتان (یادنگاره ها) نوشته اید تعهد داده اید تا از زندان آزاد شوید. البته این حق شماست که هر تصمیمی بگیرید و برایتان تعیین تکلیف نمی کنم. هر کس خود تشخیص می دهد؛ اما بدانید، که اینگونه روایت نویسی، مانند همان ضرب المثلی است که می گوید: روزی در جنگلی جوانی کارگر و زحمتکش عرق ریزان در حال تبر زدن بر تنه درختان تنومند است تا آنها را تبدیل به قطعات کوچکتر و هیزم بکند و از صاحبکار خود دستمزدی بگیرد. و در کناری جوانی دیگر به استراحت در زیر سایه ی درختی تنومند نشسته است و با هر ضربه تبر آخ می گوید! ضربه را جوان کارگر می زند و جوان راحت طلب آخ را می گوید.
حکایت حکایت شماست، باور کنید، دوستانه می گویم آنها که سینه خیزها و انفرادیها را تحمل کردند کاسب نبودند. بدنبال نام و نان نبودند در سایه و کنار هم می نشستند. برای من تعجب است چون عده ای ضرب و شتم و شکنجه شده اند و شما پز آن را می دهید. من هم افتخار می کنم به این زنان مبارز و همچنین منکر زندانی بودن شما و نسل تان نیستم و حتماً خواهرم را می شناسید که دیگر زنده نیست احترام را می گویم و همچون برادرم داوود که بر دار رفت. به اضافه اینکه دوباره پیشنهاد خود را تکرار می کنم از آنچه بر خودتان گذشته است بنویسید و پرده بردارید. مرگ جمهوری اسلامی حتمی است کاری کنید که عده ای از زندانیان مظلوب واقع نشوند به دلیل اینکه صبور هستند.

در پاسخ به خواننده ای که می گوید در سالهای ۶۰ و ۶۷ که ظاهراً خود سودابه خانم هستند با نام جعلی و یا بدون نام می نویسد بگویم که بنده بدخواهی ندارم اگر هم دارم مانند کف روی آب هستند و نه بیشتر! بدانید که بدخواهان من همان بدخواهان ایران هستند.
۲۴٣۹۱ - تاریخ انتشار : ٨ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : تکرار یک سوآل

عنوان : آقای بابایی
تکرار این سوآل در این صفحه را بر من ببخشید. اگر شما سابقه روشنی دارید و خدای ناکرده خودتان گوشه تاریکی در سابقه سالهای ۱۳۶۰ الی ۱۳۶۷ ندارید، لطف کنید پاسخ دهید که آن سالها کجا بودید و چه کسانی حاضرندا ادعاهای شما را تأیید کنند. امیدوارم شما آن کسی نیستید که بدخواهان تان می گویند. لطفاً خودتان روشنگری بکنید و امکان مداخله را از مغرضان و دشمنان احتمالی تان دریغ کنید.
۲۴٣۹۰ - تاریخ انتشار : ٨ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : امین بابایی

عنوان : روزی سکوت می شکند و حجاب ها کنار می روند
آقای هادی ایمان زاده، بر خلاف شما من معتقد نیستم که حرکت خانم اردوان مترقی یانه است. ایشان یک عقبگردی کرده و در دایره ای افتاده که خواهیم دید و خواهند دید که در این دایره چگونه بچرخند و بچرخد. آقاجان در روزهای پیش من سوالات و مسائلی را با ایشان در میان گذاشتم و وکیل مدافعان او به میدان آمدند و خودشان سکوت پیشه کردند؛ از همان سکوتی که در زندان کرده بودند. نه سکوت در مقابل تحمل شکنجه ، بلکه سکوت با جدا شدن حرکتش از حرکت دیگر زندانیان مقاوم و مبارز در زندان. چون خیلی ها پاسیو هستند و زندان و مقرراتش پاسفیسم را می طلبد.
نمونه هایی از ادعاهای تغییر یافته او را از کتابش برداشته و در مقابل چشمش گذاشتم پاسخش چه بود؟ جز اینکه عده ای شروع به بددهنی و بد ذهنی کرده اند عکس العمل دیگری دیده نشد.
من کتاب او را خوانده و نکات زیادی در ذهنم هست که حاضرم با ایشان بحث و جدلی خیرخواهانه داشته باشم. ببینید من از ایشان پرسیده ام ،مقاومت در زندان صحیح بوده یا خیر؟! حال از او می پرسم چند درصد از قربانیان و جان باخته گان در زندان را به یاد می آورد و خواست آنان چه بوده است؟
و با مطالعه این مطلب ایشان چنین استنباط می شود که این خانم هوس پیشه وری شدن به سرشان زده است. کسی که تحمل ممنوع الملاقاتی در زندان را ندارد و مقررات زندان را می پذیرد چگونه و در کجای حرکت جعفر پیشه وری اثر گذاشته و جا دارد! ایکاش رنگ و روغن نقاشی را پاک کنید و چهر ه های رنگ پریده را به معرض نمایش و دید همگان بگذارید. ادامه دارد
۲۴٣٨۴ - تاریخ انتشار : ٨ ارديبهشت ۱٣٨۹       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۶۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست