یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

عوامل بازسازی استبداد، بعد از انقلاب ۵۷ چه کسانی بودند (۳) - فرید راستگو

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : پرسشگر

عنوان : آیا «روشنفکران» ایرانی از جنس روشنفکران چک اسلواکی بوده و هستند؟ آیا چنین قیاسی مجازو سازنده است یا مشکل ساز و مخرب؟ آیا باید تفاوتی میان رفتار روشنفکران و تبهکاران باشد؟ اگر تفاوتی نباید باشد چه فرقی می کند دنبال کدامیک از اینها راه بیافتیم؟
«خشونت بکار گرفته شده بر علیه سران رژیم شاه، خود مدیون خشونتی است که آنان به مدت ۵۷ سال بر علیه مردم ایران بکار بردند. اگر آنان جامعه ایران را با اصول جوامع پیشرفته رشد می دادند و یک جامعه مدنی را در ایران بنا می ساختند هرگز گرفتار ددمنشان خونخواری چون خمینی و یارانش نمی شدند».

در رابطه با این بخش از مقاله آقای راستگو مشکل دارم. چطور می شود که «روشنفکران» ایرانی که انقدر داد و فغان از خشونت پهلوی ها براه می انداخته خودشان وقتی بقدرت رسیدند به خشونتی دست زدند که در تاریخ معاصر ایران سابقه نداشت؟ این توجیح آنها اصلا قابل قبول نیست که این واکنشی طبیعی در قبال خشونت ۵۷ ساله پهلوی ها بود. مگر قرار است که روشنفکر همانند یک آدمکش انتقامجو رفتار کند؟ آنوقت فرق او با یک تبهکار چیست؟ مگر در طول آن ۵۷ سال (باید آقای راستگو دوره بین سقوط رضا شاه و پایان دوره دکتر مصدق را از این ۵۷ سال کم می کردند که نکردند و دچار اشتباه شدند) «روشنفکران» نمی گفتند که خشونت بد است و نباید اعمال شود؟ پس چرا نظر خود را پس از انقلاب ۱۸۰ درجه تغییر دادند؟ مگر می شود خشونت به دلبخواه خوب و یا بد باشد؟ این برای من همچنان یک مسئله باقی خواهد ماند تا پاسخ قانع کننده ای دریافت کنم. اینکه بگوییم که چون آنها کردند اینها هم از آنها کپی کردند و به استبداد گذشته تداوم بخشیدند به هیچ عنوان محکمه پسند نیست. آیا می گویید که تفاوتی میان شکنجه گران ساواک و روشنفکران ایرانی نباید قائل شد و هر دو با هم در تفکر مثل هم بودند و هستند؟ آیا می گویید که انتقامجویی و کینه ورزی در یک روشنفکر ایرانی باید همانند تبهکاران یک جامعه باشد؟

آیا «روشنفکران» ایرانی از جنس روشنفکران چک اسلواکی بوده و هستند؟ آیا چنین قیاسی مجازو سازنده است یا مشکل ساز و مخرب؟ آیا باید تفاوتی میان رفتار روشنفکران و تبهکاران باشد؟ اگر تفاوتی نباید باشد چه فرقی می کند دنبال کدامیک از اینها راه بیافتیم؟

اگر اینطور است چرا روشنفکران چک اسلواکی سابق مثل نویسنده و فعال سیاسی، هاول، پس ۴۵ سال خشونت حکومت کمونیستی در کشورشان همان خشونت را به رهبران رژیم سابق روا نداشتند؟ چه تفاوت هایی میان روشنفکران چک اسلواکی و ایرانی بود که ما از آنها دو عکس العمل کاملا متفاوت دیدیم؟ آیا این مقایسه هم غلط است؟

نتیجه:- «روشنفکران» ایرانی بدنبال آزادی نبودند بلکه بدنبال قدرت و ثروت برای خود بودند، درست مثل آخوندها. هر دو اینها بسیار دیکتاتورتر از شاه بودند و طبیعتا با به قدرت رسیدنشان وضع ملت بدتر از گذشته می شد که دیدیم شد. زنده یاد شاپور بختیار هم غیبگو نبود و می دانست چه می گوید چون حساب دو دوتا چهارتاست. روشنفکران چک اسلواکی ثابت کردند که حقیقتا بدنبال آزادی حقوق بشری برای آحاد ملت خود بودند و مثل «روشنفکران ما مردم فریب نبودند که از ملت استفاده ابزاری بکنند و وقتی خرشان از پل گذشت بر پشتش بپرند و سواری بگیرند و آنرا به مقصد نا معلومی بنام مدینه فاضله ای که در توهمات خود بنا کرده بودند هدایت کنند که جهنمی بیش از آب در نیامد.

«روشنفکران» ما از یک آخوندهای شیپیشو رودست خوردند و بجای اینکه به این واقعیت اعتراف کنند و براه راست خود را هدایت کنند، از مردم فریبی خود ادامه می دهند تا یکبار دیگر شانس خود را برای بقدرت رسیدن امتحان کنند. بجای اعتراف و مسئولیت پذیری می گویند آخوندها انقلاب ما را دزدیدند. منهم می گویم خب، حالا آقایان و خانمها بروید آجان بیاورید و دست از سر ما، توده مردم، بردارید. پس از ۳۱ سال شما هنوز همانی هستید که بودید ولی مردم دیگر آن مردم نیستند و برای همین است که گله وار دیگر وارد میدان نمی شوند. این مردم با جنبش سبز خود هم به شما، هم به رژیم و هم به سودجویان بین المللی نشان داده اند که در جهت خود منافع خود گام بر می دارند و نه در جهت شما.

آیا «روشنفکران» ایرانی از جنس روشنفکران چک اسلواکی بوده و هستند؟ آیا چنین قیاسی مجازو سازنده است یا مشکل ساز و مخرب؟ آیا باید تفاوتی میان رفتار روشنفکران و تبهکاران باشد؟ اگر تفاوتی نباید باشد چه فرقی می کند دنبال کدامیک از اینها راه بیافتیم؟
۲۴٨۰٨ - تاریخ انتشار : ۱۵ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : پرسشگر

عنوان : جامعه جوان ایران جذب منابع و روشنفکران معتبرشده است و این روند رو به افزایش است. در اشاعه آن و خرد گرایی کوشا و مصمم باشیم.
در دانشگاه های معتبر جهان، تاریخ همواره بازنگری می شود تا به حقیقت نزدیکتر شود، هیچ پرونده تاریخی ای مختومه اعلام نمی شود چون کاری ابلهانه تلقی می شود. بنابراین، چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید پرونده پهلوی ها، شیخ ها، احزاب، گروه ها و شخصیت های سیاسی و روشنفکرنماهای ایران هیچوقت مختومه اعلام نخواهد شد. این دانشگاه ها به تحقیقات خود را در این خصوص تا ابد ادامه خواهند داد و هیچکس هم قادر نیست مانع اینها شود. این دانشگاه ها وقت خود را تلف کسانی نمی کنند که ادعا دارند که حقیقت مطلق در انحصار آنهاست و بازنگری در تاریخ کاری عبث است و یا اینکه باز نگری در تاریخ تا زمانی باید مجاز باشد که نتیجه گیری هایش متفاوت از حکم/نتیجه ای ابدی ای که آنها از قبل داده اند نباشد. کدام دانشگاه معتبری را در جهان می شناسید که استادانش طرز تفکر عصر حجری ای داشته باشند؟ اگر داشتند، امکان نداشت مثل آکسفورد و کمبریج اعتبار جهانی پیدا کنند و تزهایشان مورد توجه جهان مترقی و پیشرفته قرار گیرد. نگاه ما به اینگونه دانشگاه هاست و نه کسانی که جرئت نمی کنند نظریه های خود را در تاریخ در اینگونه دانشگاه ها به ثبت برسانند. اینها بدنبال حقیقت و اعتبار برای تفکر و نظریه های خود بوسیله مراجع معتبر نیستند، اینها مغرضند، تاریخ فروشند، متعصبند/تاریخ ناموسشان است و نه ایران. اینها از انتشارات دانشگاه های معتبر وحشت دارند و اگر بر وفق مرادشان نباشد آنرا می کوبند همانطور که تز/رساله دکتر هوشنگ صباحی را می کوبند. از نظر اینها دانشگاه معتبر آنست که با محملات اینها موافق باشد وگرنه بی اعتبار است. این طرز تفکر روشنفکرنماهای ایرانی و هوادارانشان است. این یکی از تفاوت های اساسی بین روشنفکران جهان اولی و سومی است.

بستر گرم و نرم «روشنفکران» جهان سومی، توده های عقب افتاده و نا آگاه این جوامع است که با تحریف، جعل و وارونه جلوه دادن وقایع تاریخی قابل تحریک هستند. با سوء استفاده از تاریخ می شود بسادگی آنها را در جهتی قرار داد که فرصت طلبان و سود جویان بین المللی بدنبال آن هستند. تفاوت میان کشورهای عقب افتاده و پیشرفته در همین است که اولی مفلوک دومی می شود و تا زمانیکه این وضع ادامه یابد این معادله تغییر پیدا نخواهد کرد. جامعه ایرانی این را دریافته است و دیگر حاضر نیست تحریک شود و با استفاده از احساسات خود تصمیمات سرنوشت ساز درباره آینده کشور اتخاذ کند. همانطور که رژیم روزهای پیری خود را دارد از سر می گذراند، سوء استفاده چیان ایرانی تاریخ هم دارند روزهای آخر خود را سر می کنند. ما هم آمده ایم که به هر دو اینها کمک کنیم تا زودتر تسلیم شوند و دست از سر ملت ما بردارند. دست و پا می زنند ولی فایده ای ندارد، باید به آنها همواره یادآوری کرد که وقتی فردی عاقل می شود، دیگر نمی شود او را جاهل کرد. باید به آنها همواره یادآوری کرد که عصر اینترنت است و ما اسیر تنها یک منبع جهت دار اطلاعات نیستیم. باید به آنها یادآوری کرد که خیزش مردم موسوم به جنبش سبز باعث شد که ما بیکباره دریابیم که چه اندازه همفکر و همراه داریم، ما همدیگر را یافتیم و فعال شدیم. زمان را نمی توان به عقب باز گرداند و این سایت و سایت های دیگر را بصورتی که پارسال بود بازگرداند. نیاز را برانید، مرا برانید، با بقیه چه می کنید، بقیه ای که ده ها میلیون هستند و از شما فاصله گرفته اند بدون اینکه اکثر آنها حتی از وجود شما آگاه باشند. هر چه بیشتر به این نوع نگاه به تاریخ ایران ادامه دهید خودتان به فاصله تان با ملت اضافه می کنید. مطمئن باشید آنها براه خود با شما و بی شما ادامه خواهند. از قافله دور مانده اید.

***********************

من معتقدم که پس از فروپاشی این رژیم، ملت ایران لایق یک قانون اساسی نوین بر پایه های استوار منشور جهانی حقوق بشر است که هر نوع تبعیضی را در ایران برای همیشه براندازد. تنها در این شرایط است که ما می توانیم هر دو را همزمان داشتیم، هم آزادی را و هم نان را.

به سرگرمی خود ادامه دهید و با علم غیبی که دارید نظر دهندگان را به هر چه می خواهید تقسیم کنید. مادربزرگ خدا بیامرز منهم که متاسفانه خرافه پرستی را با خدا باوری عوضی گرفته بود به استخاره و فال قهوه و چای اعتقاد راسخی داشت و مرتب غیب می گفت. البته او حتی دیپلم هم نداشت، بجز قم، قزوین، مشهدو تهران به هیچ جای دیگر ایران سفر نکرده بود، و سفرهای برون مرزی او هم به شهرها ی مهم کشورهای پیشرفته و مترقی ای مثل کربلا، دمشق، مکه و مدینه بود که او را به وجد می آورد و فکر می کرد دنیا را دیده است و همه چیز را می داند.

جامعه جوان ایران جذب منابع و روشنفکران معتبرشده است و این روند رو به افزایش است. در اشاعه آن و خرد گرایی کوشا و مصمم باشیم.
۲۴٨۰٣ - تاریخ انتشار : ۱۵ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : ‫رضا سالاری

عنوان : کیفرخواست ناقص و خلخالی وار
به « به اقای زرگر » و « مسافر خسته » در جواب دو کامنت زیر

‫شما خود همان کاری را مرتکب شدید که از آن انتقاد میکنید! همان کاری را کردید که میگوئید ساواک شاه و ساواما و سپاه و بسیج خمینی و خامنه ای تا بحال کرده اند. یعنی اول برچسب سلطنت طلبی زدید، بعد به جرم انجام شکنجه و کشتار و زندانی کیفر خواست دادید و متهم و محکوم کردید و بعد هم اشد مجازات ها را خواستار شدید. شما همان برچسبی را زدید که:

‫ساواک و رژیم شاه بر پیکر زندانیان و مخالفین چپ و چریک زد: برچسب خرابکار، کمونیست، مارکسیست اسلامی، عوامل اجنبی، ......،

‫جمهوری اسلامی بر مخالفان و دربندانش زد: ساواکی، ضد انقلاب، مفسد فی الارض، کمونیست، صهیونیست، کافر، منافق، گروهک، لیبرال، بهائی، لائیک، محارب، مرتد، ......

اگر فقط یکی از این برچسب ها را به شما بزنند، چه احساسی خواهید داشت؟

پیشداوری، ‫برچسب زدن و تحقیر و محکوم کردن و تخریب انسانهای بی گناه چه آسان، ولی ساختن، واقع بینی، صداقت، عدالت، تحلیل و قضاوت درست چه مشکل. ای کاش حداقل در کیفر خواست تان به ریز ریز جرمهای بر گرفته از کامنت ها هم اشاره ای میکردید. منصف باشید و سفر خوش.
۲۴٨۰۲ - تاریخ انتشار : ۱۵ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : مسافر خسته

عنوان : آفتابی شدن شاه پرستگان
بازماندگان رژیم وابسته و ضدملی پهلوی باسو استفاده از محیط آزاد غرب و بیاری دلارهای بسرقت رفته از ایران به عوامفریبی و دغلکاری مشغولند.بر آزادیخواهان و نیروهای ملی لازم و ضروری است که با یادآوری مداوم از تاریخ معاصر اجازه ندهند که یک مشت اجیرشدگان سلطنت طلبان از اوضاع آشفته میهن ما، تاریخ را تحریف و نظام ظل الهی پهلوی را تطهیر نمایند. رژیم استبدادی ولایت فقیهی در ادامه سیاست رژیم ضد ملی و وابسته پهلوی تا بامروز حاصلی جز، فقر، بدبختی، سنگسار کردن، اقتصاد ورشکسته، تورم و بیکاری، تبعید اجباری میلیونی، نابودکردن هویت و فرهنگ و هنر اصیل مردمی، ترور و خفقان، اعدامهای دستجمعی، ایجاد زندان وحشت سراسری ایران،و... واز همه بدتر سست کردن و از بین بردن اعتقادات ملی مذهبی اکثریت مردم نسبت بحرکتهای اجتماعی سیاسی آینده جامعه چیز دیگری برای جامعه محروم و مردم ما بارمغان نداشت. جنایتکاران و متجاوزین بمردم ایران در رژیم فعلی، تعلیم دیده های رژیم منحوس پهلوی هستند.
۲۴٨۰۰ - تاریخ انتشار : ۱۵ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : به اقای زرگر

عنوان : کسانی که قبلا شکنجه و زندان میکردند و هروقت دوست داشتند جوانان ایران را میکشتند حالا میخواهند بحث کنند واین جای خوشحالی است.
سلطنت طلبان در زمان قدرت با گلوله با مخالفین حرف میزدند و با کسی بحث و شوخی نداشتند حتا انهائی که به نظام سلطنتی وفادار بودند و حالا بعد از ۳۱ سال از سرنگونی دیکتاتوری میخواهند بحث کنند خوب به نظر من این جای پیشرفت است که انها از سلطنتی بودن خودشان شرمگین هستند و با نامهای مختلف و در نقشهای مختلف در حالی که به سلطنت طلب بودن افتخار نمیکنند سعی در دفاع از سلطنت پهلوی دارند. بعد هی بخودشان مدال میدهند یکی سالاری را محبوب در بین نسل ۳ و ۴ میداند یکی به ناشناس دائم مدال میدهد ناشناس هم درعین دفاع ناموسی از رژیم مخالفان سلطنت را مخالفت ناموسی متهم میکند. ولی اقای زرگر عزیز من فکر میکنم اگر کسانی که روزی جنایت میکردند حالا اعلام میکنند که به منشور سازمان ملل اعتقاد دارند و گرچه با دفاع از رژیم جنایتکار شاه خود در تناقضند ولی همین هم گامی به جلوست. به نظر من جامعه ما احتیاج به همبستگی بر اساس حاکمیت مردم دارد و نه حاکمیت شیخ و شاه پس هرکسی بگوید ما مخالف جنایت هستیم و دیگر به شکنجه و اعدام مخالفین معتقد نیستیم و واقعا انرا محکوم کنند حتا اگر طرفداران سلطنت و ساواکی ها باشند و یا طرفداران حکومت اسلامی باید استقبال کرد. من از نیاز و سالاری و ناشناس و پرسشگر که بشکل شرمگینی از سلطنت پهلوی دفاع میکنند متشکرمیشوم که باهرنوع جنایت و خشونت چه شاهنشاهی و چه اخوندی مخالفت کنند و چپها هم علنا مخالفت شان را با دیکتاتوری پرولتاریا و هرنوع تک حزبی و مبارزه خشونت امیز اعلام کنند. البته میدانم که سالهاست که در برنامه بسیاری از احزاب چپ دمکراسی و حقوق بشر و پلورالیسم گنجانده شده است
۲۴۷۹۹ - تاریخ انتشار : ۱۵ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : بنازم به روشنفکرامون!!!

عنوان : ناشناس عزیز، چقدر خوب گفتید «تاریخ برای برخی ناموسی شده»
تاریخ برای همان برخی نه تنها سیاسی و فروشی شده بلکه ناموسی هم شده. دوستانی که مخالف تحریف و جعل تاریخ هستید، این سه چیز را در مورد هر مطلبی که می خوانید و می شنوید بیاد داشته باشید که تاریخ برای برخی ها سیاسی، فروشی و ناموسی شده. در هر جا لازم بود اینرا متذکر بشوید شاید که آن برخی ها یاد بگیرند که این نوع نگاه به تاریخ چقدر بی ارزش و مسخره است و ما زیر بار آنها نمی رویم. مقاله نویسان باید بدانند که ما مردم ۳۱ سال پیش نیستیم که هر چی «روشنفکر» گفت بگوییم حتما درست می گوید چون دانشگاه دیده است و خیلی سرش می شود. ما هیچوقت روشنفکر نداشتیم. روشنفکر واقعی فرا ایدئولوژی اندیشه می کند، خودش را عقل کل نمی داند، هیچوقت تسلیم افکار دیکتاتوری و توتالیتر نمی کند، حدود خود را می شناسد و اگر شاعر و نویسنده است ادای اقتصاد دان و سیاست ورز را در نمی آورد، سری که درد می کند را از تن جدا نمی کند، به جنایت دست نمی زند، در قبال قتل و آدم سوزی (کشتار جمعی سینما رکس) سکوت نمی کند و وقتی اشتباه می کند ابایی ندارد که بگوید که اشتباه کرده است، کسی را تحقیر نمی کند، سر کسی که با او موافق نیست داد نمی زند، مخاطب خود را بی شعور فرض نمی کند، دیکتاتور مآب نیست....حال با این اوصاف چه کسی می تواند ادعا کند ما در دهه ۴۰ و ۵۰ روشنفکر داشتیم. نه آقا، ما یا یک عده دیکتاتورتر از شاه داشتیم که خودشان را روشنفکر بما قالب کرده بودند و دست بردار هم نیستند. تقصیر همه بود جز این فرشته ها.

ناشناس عزیز، چقدر خوب گفتید «تاریخ برای برخی ناموسی شده»
۲۴۷۹۴ - تاریخ انتشار : ۱۵ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : unknown

عنوان : تصحیح می شود
تمام وقایع بالا بین ۱۳۲۰-۳۲ که محمد رضا پهلوی قدرتی نداشت توسط دولتمران وروشنفکران روز صورت گرفت
۲۴۷٨٨ - تاریخ انتشار : ۱۴ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : unknown

عنوان : برای بعضی مخالفت با رژیم گذشته ناموسی شده است.
جناب زرگری
باید همه را شناخت نه فقط پهلویها را. نمونه های عملکرد گروههای مختلف در کامنتهای قبلی گفته شد. پهلویها دیکتاتور ودرست, ایا اپوزیسیون انها دموکرات بودند؟علت عملکرد تحصیکردگان مخالف که تا حد ترور کور وحتی هم اندیش کشی وکودک کشی رفتن چه بود؟کسانی که چشم بر وافعیت بسته وکورکورانه اوامر بیگانه را اجرا میکرند,دموکرات بودند؟ در زمانی که پهلویها هنوزدیکتاتور نبودندوقدرتی نداشتندمملکت گل وبلبل بود؟ فرقه دموکرات اذربایجان زمان دیکتاتوری بود؟ , محمد مسعودرا پهلویها کشتند؟ خلیل طهماسبی که مجلس ازادش کرد بستور دربار بود؟پس از ازادی چه کسی بدیدن خلیل طهماسبی تروریست رفت؟ شاه جوان در چه سالی وتوسط چه کسانی ترور شد؟ لیست دراز است. تمام وقایع بالا بی ۱۳۲۰-۳۲ که محمد رضا پهلوی قدرتی داشت توسط دولتمران وروشنفکران روز صورت گرفت.ان هم تقصیر پهلوی بود. مدرنیته که پهلویها سعی در ان داشتند با مقاومت شدید رشنفکران رو برو شد. علت مخالفت جبهه ملی وتوده ای ها با انقلاب سفید چه بود؟ جز انکه چرا بدست پهلوی انجام میشود؟چرا جبهه ملی از قیول تشکیل دولت دراوایل دهه ۴۰ سرباز زدند؟چطور تمامی محکومین جبهه ملی ونیز بسیاری از چپ مدل ایرانی بریده به مقامات بالا رسیدند ؟ یا جبهه ملی با شاه همدست بوده!یا رژیم شاه انطور هم که می گویید همچین بد هم نبوده.
همین حالا در هیچ جای دنیا برای تروریست پارتی نمی گیرند. در کل دنیا حقوق بشر به بهانه مبارزه با تروریست در حال نقض است حتی در انگلستان با ایرلند چه میکنند.چه برسد به ۳۰-۴۰ سال پیش که درخود اروپا کشورهای یونان وپرتقال واسپانیا دیکتاتور نظامی بودند. با گروه های تروریستی بادرماینهوف وبریگاد سرخ دول المان وایتالیا مذاکره کردند؟ کشتندشان و حبس طولانی کردنشان.
اگر ج ا نمیتواند از پس ملت پس از سی سال مغزشویی شبانه روزی براید به مدد همان مدرنیته نیم بند زمان پهلوی هاست. شما امثال شما نمونه تیپیک روشنفکر مدل ایران هستید. حال چند مشخصه روشنفکر مدل ایران:
خود حق مطلق بین,تابع قانون همه یا هیچ وسیاه وسقید بین,فریز شدگی در خاطرات, همیشه طلبکار,هتاک, نسخه پیچ

یک سئوال از مدعیان دموکرسی: اگر الان مجاهدین یا مشروطه خواهان اعلام گردهمایی, تشکیل اتحادیه برای نجات ایران بدهند,کدامتان حاضرید دست اتحاد بدهید؟اصلا کدامتان حاضرید بدون دشنام وتهمت وغیره
در یک گنکره ثالث با انها سر یک میز بنشینید؟پاسخهایتان خواندنی خوهد بود.
برای بعضی مخالفت با رژیم گذشته ناموسی شده است.
۲۴۷٨۷ - تاریخ انتشار : ۱۴ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : خشایار م

عنوان : دوستان لطفا از ارسال نامه سپاسگزاری بخود خوداری کنید
دوستان لطفا از ارسال نامه سپاسگزاری بخود خوداری کنید. این شگردها قدیمی است. آقای نیاز عزیز حرفهای شما پراز تناقض است و از اون بالا بالا ها و پیامبرگونه وحی صادر می کنید. یکی به نعل می زنید یکی به میخ. خوب می دانید همنجور که روشنفکر مذهبی نداریم، روشنفکر سلطنتی هم نداریم، سعی می کنید بگویید سلطنت طلب نیستید.
این نوشته آخر شما پراز خشونت است. شما می توانید نظر هرکس را قبول نداشته باشید ولی نسبت جاعل، اتهام است. آیا می توانید شرافتمندانه این اتهام را ثابت کنید؟
۲۴۷٨۶ - تاریخ انتشار : ۱۴ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : خواننده نظرات

عنوان : آقای راستگوی محترم
آقای راستگوی محترم،

شما که درباره مضرات خشونت قلمفرسایی می فرمایید، چگونه بخود اجازه می دهید که نسبت به نظر دهندگان خشونت روا دارید؟ آقای راستگوی محترم، خشونت تنها خشونت فیزیکی نیست، خشونت لفظی هم داریم که شما بی محابا آنرا بصورت مکتوب منتشر کرده و در معرض تماشای دوست و دشمن قرار داده اید. من واقعا متاسفم.

نیاز فردی فرهیخته و صادق است و نظراتش بسیار پر بار و قابل تامل حتی اگر با او مخالف باشیم. من به شخصه هیچوقت تناقضی که در مقالات کثیری از نویسندگان مان می بینم را در او ندیده ام. آقای سالاری بدرستی دریافته اند که نیاز مورد علاقه جوانترهاست و ۵۰ ساله هم ما را در برابر این سئوال در خور توجه قرار می دهد که چرا حرف های نیاز به دل او و امثال او می نشیند ولی حرفهای برخی دیگر نه.

آقای راستگوی محترم، ما باید تحمل کسانی که مثل ما نمی اندیشند و به آسانی متقاعد نمی شوند را داشته باشیم. من بسیار خوشحالم که جوانترهای ما مثل زمان ما هر حرفی را قبول نمی کنند و طوطی وار آنرا تکرار نمی کنند. من خوشحالم از اینهمه شک و تردید که در آنها می بینم. من به چالش طلبیدن آنها را بسیار دوست می دارم. اینها همه آن چیزهایی هستند که ما نبودیم. ما حق نداریم آنها را از خود گریزان کنیم چون مثل ما و یا شبیه بما نمی اندیشند. اگر ما حقیقتا به تکثر گرایی اعتقاد داریم باید نشان دهیم که این حرفی تو خالی ای نیست...

آقای راستگوی محترم، رفتار ما نباید باعث شود که خوانندگان ما فکر کنند که این سایت و مقالاتش مختص به گروهی خاص است که عوام را برنمی تابد. پرسشگرها نباید فکر کنند که جای آنها اینجا نیست و بقول یکی از نظر دهندگان دانستن حق ماست، درست می گوید و این بدون پرسش و تبادل نظر امکان پذیر نیست. بزرگ آنست که خطای خود را بپذیرد و متحول شود. من از شما می خواهم فصلی نو را همه با هم آغاز کنیم و آنرا را با پوزش از نیاز و دعوت او به بازگشت شروع کنیم. در این راه موفق باشید.
۲۴۷٨۵ - تاریخ انتشار : ۱۴ ارديبهشت ۱٣٨۹       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (٣۶۷)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست