یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

عوامل بازسازی استبداد، بعد از انقلاب ۵۷ چه کسانی بودند (۳) - فرید راستگو

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : آشنا لنگرودی

عنوان : جناب «ناشناس» بکجا چنین شتابان
بسیار خوب که همه اختیارات «قانونی» پادشاه را ردیف کردید.
بنظر شما در زمان قدرتمداری محمدرضا نیم پهلوی با دارا بودن این همه قدرت در دست یکنفر چگونه باید برخورد میشد? و شما اگر خدای نکرده در اپوزیسیون بودید چکار میکردید؟(شاید بودید و نمیدانستید که جرا) ایا اختیارات اینچنانی محمدرضا جائی برای اظهار نظر و عقیده برای شما باقی میگذاشت? شاه شما هم سلطنت میکرد و هم حکومت، علاوه برآن رئیس تنها حزب موجود بسبک هیتلر هم بود. البته اینهارا شما بهتر از من میدانید. حال اسم این نظام را چه میگذارید؟ آقای «ناشناس» آشناقلم، انتقادات منفی بنظریاتان در گذشته، دیگرجرئت آفتابی شدن با اسم حقیقی را نمیدهد.
۲۵۰۵۷ - تاریخ انتشار : ۱۹ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : میدانم سلطنت طلبان وساواکی ها ناراحت میشوند

عنوان : فرهنگ شاهنشاهی و چاپلوسی اطرافیان شاه ودروازه تمدن بزرگ
بوسیدن پای شاه بعد از جشن های ۲۵۰۰ ساله در دربار به اوج رسیده بود، عبدالعظیم ولیان استاندار خراسان و نایب‌التولیه هرگاه به حضور شاه می‌رسید روی زمین می‌افتاد و پای شاه را می‌بوسید.

بعد از انتصاب اردشیر زاهدی به وزارت امور خارجه، همه معاونین و سفرا را مجبور کرده بود تا هنگام «شرفیابی»در مقابل شاه زانو بزنند. زانو زدن وزیر و به خاک افتادن وی در برابر شاه موجب اعتراض یک خبرنگار فرانسوی به علم شد. علم اعتراض خبرنگار را به اطلاع شاه رساند و شاه پاسخ داد: «حق بود به او می‌گفتی که اردشیر رعایت سنتهای ملی مملکت را می‌کند.»

سفرا موظف بودند در گزارش هایشان به شاه، جمله «پای مبارک را می‌بوسم» بنویسند. پرویز راجی از این که امیرخسرو افشار، آخرین وزیر امور خارجه ایران دوران شاه به جای کلمه «پای مبارک» را می‌بوسم، نوشته بود «دست مبارک را می‌بوسم» اظهار شگفتی می‌کند هرمز قریب یکی از مدیرکل های وزارت دربار در نامه می‌نوشت:

مراتب پرستش چاکرانه را به خاک پای مبارک بندگان اعلیحضرت همایون شاهنشاه تقدیم [می‌کنم.] پای مبارک علیاحضرت ملکه و والاحضرت شاهدخت شهناز را با کمال احترام می‌بوسم.
گاهی وقت ها چاپلوسی چنان شدت می‌گرفت که هر کدام از اطرافیان سعی می‌کردند از رقیب سبقت بگیرند. علم وزیر دربار به یکی از این جلسات اشاره می‌کند و می‌نویسد: «ناهار دسته‌جمعی در حضور شاه خوردیم و هر یک سعی کردیم گوی چاپلوسی و تملق‌گویی به او را از دیگری برباییم.»گاه این تملق‌گویی به جایی می‌رسید که حالت انزجار دست می‌داد. پرویز راجی سفیر شاه در انگلیس اعتراف می‌کند که «واقعاً هم خودم از این همه تملق و چاپلوسی که موقع شرفیابی به حضور شاه نشان دادم، حالت انزجار داشتم.» بعضی اوقات تملق بیش از حد مورد اعتراض نزدیکان چاپلوسان قرار می‌گرفت. در یکی از میهمانی های ملکه مادر، علم چنان چاپلوسی کرد که مورد اعتراض همسرش قرار گرفت و به او «تذکر داد که امشب بیش از حد معمول نسبت به شاه تملق» گفتی.
۲۵۰۵۴ - تاریخ انتشار : ۱۹ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : unknown

عنوان : کربلایان
درخواست:
از همفکران و مخالفان خود تقاضا می کنم که هر کدام خلاصه ای از چارچوب فکری خود از تاریخ معاصرایران ارائه دهند تا ببینیم که با قرار دادن جزییات قضایا کدامیک از چارچوب ها معقول تر و محکمه پسند تر ازدیگریست. مرسی.

پاسخ:
انشاء نویسی,پدرتاجدارتان,جان نثاران,عاجز,باعث تآثر,مواجب بگیر,تقلب تاریخی,گندیده و کهنه,سیه روی,غش,مرداب متعفن

و اما
۱- سلطنت ونه حکومت. این است
قانون اساسی مشروطه, این حکومت است:

سیم: قوه اجرائیه که مخصوص پادشاه است یعنی قوانین و احکام به توسط وزراء و مامورین دولت به نام نامی اعلیحضرت همایونی اجراء می‌شود به ترتیبی که قانون معین می‌کند.
اصل چهل و ششم: عزل و نصب وزراء به موجب فرمان همایون پادشاه است
اصل چهل و هشتم: اعلیحضرت همایون شاهنشاهی می‌تواند هریک از مجلس شورای ملی و مجلس سنا را جداگانه و یا هردو مجلس را درآن واحد منحل نماید.
اصل پنجاهم: فرمانفرمائی کل قشون بری و بحری با شخص پادشاه است.
اصل پنجاه و یکم: اعلان جنگ و عقد صلح با پادشاه است.
اصل پنجاه و هشتم: هیچ کس نمی‌تواند به مقام وزارت برسد مگر آن که مسلمان و ایرانی الاصل و تبعه ایران باشد

۲-(کربلای)۲۸ مرداد, کودتا یا ضد کودتا
اصل چهل و ششم: عزل و نصب وزراء به موجب فرمان همایون پادشاه است.

سرپیچی از عزل و بازداشت حاملین فرمان, مهر وموم کردن کاخ های سلطنتی اسمش چیست؟مقاله تُند و سخنرانی توهین آمیز دکتر حسین فاطمی علیه شاه در روز ۲۵ امرداد ۱۳۳۲ و پخش آن از رادیوتهران ،تخریب مجسمه ها ی رضا شاه و محمدرضا شاه کودتا نیست؟ مصدق روز بعد از دریافت فرمان عزل، در جلسه هیات دولت مساله و فقط از "کودتای نظامی" سخن میگوید و در ابلاغیه دولت خطاب به ملت که در ۲۵ امرداد از رادیو پخش می شود، نیز از دریافت فرمان عزل سخنی به میان نمی آید.سئوالی که بنظر می رسد آن است که چرا دکتر مصدق، حقیقت را از مردم و حتی از هیات وزیرانش پنهان کرده بوده است؟روز ۱۹ مرداد ۱۳۳۲ مصدق بدون توجه به مندرجات قانون » با تعریف ۱۹۰۶ که اجازه تعطیل مجلس را به نخست وزیر نداده است مجلس را با رفراندمی ساختگی تعطیل می کند. این نامش چیست؟
حائری زاده در تلگرامی خطاب به دبیرکل سازمان ملل می نویسد اشاره می کند: «مصدق به زور علیه پارلمان، قانون اساسی و اعلامیه حقوق بشر قیام کرده است»( اطلاعات ۱۸ امرداد ۱۳۳۲ ).


طبق اسنادی که در کتاب خاطرات و تالمات مصدق و درکتاب های دیگر از جمله کتاب های متعدد به
نگارش استاد مهدی شمشیری، دکتر جلال متینی و در یادداشت های مجلس ثبت است جناب محمد
مصدق السلطنه بدنبال نطق شداد و غلاظ روز ۱۲ امرداد و رفراندم روز ۱۸ امرداد از روز ۱۹
امرداد مجلس را بدنبال رفراندمی که هرگز در قانون اساسی معین نشده بود با حیله و نیرنگ تعطیل
کرد. اینکار غیر قانونی و مخالف قانون اساسی خود بخود دولت را که فقط در صورتی معتبر است که
مجلسی وجود داشته باشد به تعطیلی می کشد. اینکار را می توان به خودکشی ویا "حلق آویز کردن
خود" تلقی کرد. مصدق چون خودش مجلس را منحل کرده بود دیگر مجلسی نیست که دولت او را
تائید کند پس در آن صورت او یعنی مصدق دیگر قانونا و طبق مندرجات قانون اساسی ۱۹۰۶ نخست
وزیر محسوب نمی شود .
۲. کسی که خود بخود نخست وزیری رااز خود سلب کرده است بدون داشتن هرنوع اختیاری اقدام به
نصب تانک و سرباز و نگهبان در اطراف خانه خودش می کند. این خود استفاده از اموال "مردم" و
"ابوابجمعی" ارتش که اختیاری به آن ندارد می باشد و این بعنوان اقدام دوم غیر قانونی مصدق در
فاصله ۱۹ امرداد تا ۲۶ امرداد بحساب می آید.
۳. در روز ۲۵ امرداد، پیرو عزیمت شاه به اتقاق ملکه ثریا به بغداد دکتر حسین فاطمی به سفرا و
کارداران کشور های بیگانه اعلام می کند که شاه از سلطنت مخلوع شده است.
۴. سرلشگر زاهدی توسط فرمانداری نظامی احضار می شود
۵. دکتر بقائی، و علی زهری و عده ای نمایندگان غیر مستعفی مجلس بازداشت می شوند، کاری غیر
قانونی که در هیچ کشوری سابقه ندارد نماینده ای را که مصونیت پارلمانی دارد را بتوان دستگیر کرد
مگر کودتائی رخ داده باشد!
۶. عده ای از افسران به اتهام واهی و مشکوک بازداشت می شوند، باتمانقلیج و اسکندر آزموده جزو
بازداشت شدگان هستند.
۷. لشگر گارد خلع سلاح شد.
۸. عکس های شاه و ثریا و رضا شاه بزرگ از سازمانها و ادارات جمع آوری میشوند. مجسمه ها پائین
می آید.
۹. افراد حزب توده خیابان ها را نامگذاری می کنند.
۱۰ . ابوالقاسم امینی کفیل وزارت دبار، سلیمان بهبودی رئیس تشریفات و هیراد رئیس دفتر مخصوص
وسایر درباریان بازداشت می شوند
۱۱ . دکتر حسین فاطمی وزیر امور خارجه که به قصد غارت کاخهای سلطنتی رفته بود پس از دخالت
مصد ق مهروموم میکند.
۱۲ . سرتیپ ریاحی رئیس ستاد ارتش طی مصاحبه ای از خیلی مسائل پرده بر میدارد و فرار شاه را استعفاتلقی میکند.
۱۳ . تمام روزنامه های وابسته به حزب توده خواستار لغو نظام شاهنشاهی می شوند.
۱۴ . دکتر حسین فاطمی در روزنانه باختر امروز شدیدترین توهین ها را به شاه و خانواده سلطنتی می
نویسد.
۱۵ . در حالیکه سرهنگ نصیری و شش تن از افراد همراه او در حال انجام وظیفه هستند و مامور ابلاغ
فرمان عزل در شب ۲۵ امرداد به خانه او مراجعه می کنند. (در بسیاری از کشور های غربی هم
برخی ابلاغ های قانونی در دل شب انجام می شود؛ دلیل آن این است که شخص هر جا باشد شب برای
خواب به منزلش می آید و حتما می توان امضا گرفت) سرهنگ نصیری و همراهانش در حال انجام
وظیفه هستند که به دستور محمد مصدق که پس از تعطیل مجلس دیگر سمتی بر او متصور نیست
توقیف می شوند، مصدق برای اینکار از سربازان و افسران گارد منزلش که آنها را هم غیر قانونی
در اختیار گرفته بود استفاده می کند. اقدام غیر قانونی سوم در مدت پنج روز و تجاوز به حریم قانون
در یک شب؛ و چون طبق تعریف بالا دیگر پس از "خودکشی سیاسی" نمی توانست در مقام نخست
وزیر پذیرفته باشداین دستگیری یک نوع کودتا برعلیه کشور بحساب می آید و در آن شکی باقی نمی
ماند.
آری این کودتا بود... و نه چیز دیگری... کودتای مصدق علیه کشوری که مدعی بود نخست وزیر آن کشور
است، قانون می داند، قانونی عمل می کند و دکتر حقوق است به قانون اساسی آن قسم خورده است

---------------------------------
۳- اسلامگرایی مصدق:دکتر مصدق شخصیتی بود با باورهای مذهبی که برای پیشبرد آرمان هایش، شور سیاسی را با نوعی «مظلومیت» و «دادخواهی مذهبی» در هم می آمیخت و باعث همدلی و تحریک احساسات مردم می شد. در مجلس پنجم و ششم، دکتر مصدق بیش از دیگر نمایندگان – حتی نمایندگانی چون مدرس، روحانی معروف – به دین اسلام تظاهر می کرد آنچنانکه می گفت: «باید مملکت را همیشه اصل اسلامیت حفظ کند، امروز در مملکت ما اصل اسلامیت، اقوا است» (متینی، ص ۹۳، به نقل از: مصدق، ص ۱۹۰). اینکه دکتر مصدق، رساله دکترای خود را درباره «وصیت در حقوق اسلامی» تهیه و تنظیم کرد، شاید ناشی از تعلقات اسلامی وی بوده است. مصدق حتی ملی کردن صنعت نفت را ناشی از یک «الهام غیبی» می پنداشت و اظهار می کرد: « در خواب دیدم که شخصی نورانی به من گفت: دکتر مصدق! برو زنجیرهائی که به پای ملت ایران بسته اند، باز کن …. وقتی به اتفاق آرإ(طرح) ملی شدن صنعت از کمیسیون گذشت، قبول کردم که حرف آن شخص نورانی غیر از الهام چیز دیگری نبوده است». بدین ترتیب: مصدق کوشش می کرد تا اقداماتش ضمن داشتن مشروعیت سیاسی، رنگی از مشروعیت یا حقانیت مذهبی نیز داشته باشد. با چنین حقانیت و مشروعیتی بود که مصدق در برابر مخالفان می گفت: «انتقاد از دولت، بی جا است»، یا «هر کس که مخالف دولت است، مخالف ملی شدن نفت است» (همان، صص ۲۴۱ و ۲۶۲ و ۲۶۳). با چنان اعتقاداتی، مصدق تاریخ تشکیل جلسه شورای امنیت سازمان ملل متحد در نیویورک را برای رسیدگی به شکایت دولت انگلیس علیه ایران(به علت همزمانی با ایام عزاداری تاسوعا و عاشورا) ۳ روز به تأخیر انداخت. در کابینه اول دکتر مصدق نیز در حالیکه مذهبی متعصبی بنام باقر کاظمی، وزیر امور خارجه مصدق شد، مهندس مهدی بازرگان[نخست وزیر دولت موقت پس از وقوع انقلاب اسلامی، برگزیده شده از سوی آیت الله خمینی ازتاریخ ۱۵/۱۱/۱۳۵۷ تا ۱۴/۸/۱۳۵۸]؛ معاون وزیر فرهنگ و دکتر مهدی آذر(پزشگ عمومی) نیز وزیر فرهنگ دولت دکتر مصدق گردید که اولین اقدامش بستن مدارس مختلط(دخترانه – پسرانه) بود! همچنین، منع فروش مشروبات الکلی و مخالفت با دادن حق رأی به زنان، از تصمیمات اولین کابینه دکتر مصدق بود. او در سخنرانی ها و پیام هایش – غالبأ – ایران و اسلام را با هم و در کنار هم بکار می برد. در واقع، از این زمان است که ما شاهد تولد و رشد مفاهیمی مانند «ملی – مذهبی» در فرهنگ سیاسی ایران هستیم.
قانون اساسی مشروطه مورد علاقه واستناد مصدق:
اصل اول: مدهب رسمی ایران اسلام و طریقه حقه جعفریه اثنی عشریه‌است باید پادشاه ایران دارا و مروج این مذهب باشد.

اصل دوم: مجلس مقدس شورای ملی که به توجه و تایید حضرت امام عصر عجل الله فرجه و بذل مرحمت اعلیحضرت شاهنشاه اسلام خلدالله سلطانه و مراقبت حجج اسلامیه کثرالله امثالهم و عامه ملت ایران تأسیس شده‌است باید در هیچ عصری از اعصار مواد قانونیه آن مخالفتی با قواعد مقدسه اسلام و قوانین موضوعه حضرت خیرالانام صلی الله علیه و آله و سَلم نداشته باشد ومعین است که تشخیص مخالفت قوانین موضوعه با قواعد اسلامیه بر عهده علمای اعلام ادام الله برکات وجود هم بوده و هست لهذا رسما مقرر است در هر عصری از اعصار هیاتی که کمتر از پنج نفر نباشد از مجتهدین و فقهای متدینین که مطلع از مقتضیات زمان هم باشند به این طریق که علمای اعلام وحجج اسلام مرجع تقلید شیعه اسامی بیست نفر از علماء که دارای صفات مذکوره باشند معرفی به مجلس شورای ملی بنمایند پنج نفر از آنها را یا بیشتر به مقتضای عصر اعضای مجلس شورای ملی بالاتفاق یا به حکم قرعه تعیین نموده به سمت عضویت بشناسند تا موادی که در مجلس عنوان می‌شود به دقت مذاکره و غور رسی نموده هریک از آن مواد معنونه که مخالفت با قواعد مقدسه اسلام داشنه باشد طرح ور د نمایند که عنوان قانونیت پیدا نکند و رأی این هیات علماء در این باب مطاع و بتبع خواهد بود و این ماده تا زمان ظهور حضرت حجه عصر عجل الله فرجه تغییر پذیر نخواهد بود.

همدستی با تروریستهای فدائیان اسلام وازادسازی وملاقات با خلیل طهماسبی قاتل رزم ارا

ایا با توجه به موارد بالا ایا مصدق در صدد ایجاد حکومت اسلامی به سبک ج ا ۳۵ سال قبل ترش نبود؟
وب سایتهای http://www.۱۴۰۰years.org/home.asp و www.alefbe.com کتابهای متینی , شمشیری ومیرفطرس بروشنی واقعیت های موجودی تراتومی موسوم به جبهه ملی را عریان کرده اند.

شاهان پهلوی با معطل گذاشتن بسیاری از صول قانون اساسی مانند اصل شورای نگهبانی ان کمک بزرگی به کشور کردند. ادامه دارد.
۲۵۰۴۷ - تاریخ انتشار : ۱۹ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : حافظه واقعی تاریخ

عنوان : با تشکر از جناب پرسشگر
جناب پرسشگر بسیار از این ابتکار شما استقبال میکنم. امیدوارم که نتایج حاصله مفید باشد.
۲۵۰۴۵ - تاریخ انتشار : ۱۹ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : پرسشگر

عنوان : به آقای زرگری محترم، از چارچوبی که ارائه کردید متشکرم.
به آقای زرگری محترم،

از چارچوبی که ارائه کردید متشکرم. آیا همفکران شما و بطور کلی طیف چپ با این چارچوب شما موافق هستند یا خیر. سپاسگزار می شوم اگر این نکته را برایم روشن کنید.

من نظرم را برای تصحیح مخالفین شما فرستادم و این نظر من بر پایه آنچه می بینم است و وحی منزل نیست. من ابایی از تجدید نظر ندارم ولی اول باید متقاعد شوم. با زور و ارعاب و خشونت های لفظی کسی افکار و عقاید خود را عوض نمی کنم. نه عقایدم را تحمیل می کنم و نه اجازه می دهم کسی عقایدش را بمن تحمیل کند.

به آقای زرگری محترم، از چارچوبی که ارائه کردید متشکرم.
۲۵۰۴۴ - تاریخ انتشار : ۱۹ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : حافظه واقعی تاریخ

عنوان : آقای اسکویی، درود بر شما و نسل شما
ضمن درود فراوان خدمت هموطن عزیز جناب آقای اسکویی باید از لطف ایشان نسبت به خودم تشکر کنم و به اطلاع ایشان برسانم که نصایح ایشان را به گوش جان میخرم. من از واژه ای که شما برای بیان این عنصر لمپن بیان داشتید بسیار لذت بردم. براستی از نوشته های این فرد و امثال او میتوان به میزان روان پریشانی آنها پی برد. بعد هم که میخواهد مثلاْ جواب دهد ذهن کوچکش همچون حسین شریعتمداری متوجه توطئه است. این جماعت آنقدر از لحاظ ذهنی نحیفند که نمیتوانند قبول کنند مخالفان آنها بیشمارند و آنها اندک. نمیتوانند بفهمند که نسل نوی ایرانی، برخلاف کند ذهنان مخالف رژیم پیشین که با چند اعلامیه خمینی اغفال شدند، به این راحتی ها گول نمیخورد و عقل و منطق را بر احساسات ارجح مینهد. مشکل اصلی این فرد و افرادی چون او جوانانی چون شماست. آنها میسوزند از اینکه نسل جوان ایرانی دیگر به دنبال جنایتکارانی چون لنین و استالین و چه گوارا راه نمیافتد و به ماهیت واقعی مارکسیسم لنینیسم و یا کمونیسم واقف است. آنها میسوزند از اینکه جوان امروز ایرانی تروریستهای جنایتکار زمان شاه را قهرمان نمیداند و بر این نکته واقف است که اگر آنها با آن سبیلهای از بناگوش دررفته شان بر کشور مسلط شده بودند چیزی به مراتب بدتر از این ولایت فقیه میداشتیم. خوشحالم که میبینم شما به عنوان نمونه ای از نسل جوان بر تمامیت خواه بودن این جماعت واقفید و میبینید که ایشان خود را نماینده همه مردم میدانند و نعره میکشند که "همه مردم چنین و چنان هستند". همانطور که میبینید دیگر همفکران این آقا (که البته هم شعورشان و هم سوادشان از او بیشتر است) حتی قادر نیستند برای اثبات حرفهای خود یک دلیل قانع کننده بیاورند و مرتب تخیلات خود را در مورد وقایع تاریخی به عنوان واقعیت بیان میدارند.
رامین عزیز، البته این فرد لمپن یک چیز را درست میگوید. من و شما یکی هستیم ولی نه آنگونه که او در ذهن کوچکش میپندارد. ما ایرانیانی هستیم که برای پیشرفت کشورمان نه فقط به ارتجاع مذهبی بلکه به ارتجاع شکست خورده کمونیسم و آنچه در ذهن کوچک مارکس و همفکرانش میگذشت و یا میگذرد پاسخ منفی میدهیم. به امید پیروزی شما هموطن جوان و نسل شما.
۲۵۰۴۰ - تاریخ انتشار : ۱۹ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : مسافر خسته

عنوان : بالاتر از سیاهی رنگی نیست
جناب پرسشگر، پاکیزه کردن پوستین گندیده و کهنه رژیم وابسته و مستبد پهلوی را در مرداب متعفن بجا مانده از پدر تاجدارتان برشما ارزانی باد. سیه روی شود هر که در او غش باشد.
۲۵۰٣٨ - تاریخ انتشار : ۱۹ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : پرسشگر

عنوان : کسی را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است. دانسته های ما از تاریخ بشریت همواره بازنگری می شوند، باید هم بشوند. فقط دیکتاتورها و تمامیت خواهان هستند که هر پرونده ای را که منافع شان را بخطر بیاندازد مختومه اعلام می کنند.
دانسته های ما از تاریخ بشریت همواره بازنگری می شوند و برای همین هم هست که تاریخ یکی از مهمترین و در عین حال حساس ترین و محبوبترین رشته های علوم انسانی است. بیخود نبود که چندی پیش خامنه ای از رشد زیاد استقلال فکری دانشجویان که با تعبیرهای رژیم از تاریخ و فرهنگ ... ایران مخالف بودند بوحشت افتاد و علیه این رشته ها اعلان جنگ داد. کسی را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است.

بله، کسی را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است. دانسته های ما از تاریخ بشریت همواره بازنگری می شوند، باید هم بشوند چون همه حقایق یکجا و بی گرد و غبار و بدور از تعصبات و منافع این و آن بر ملا نمی شوند. با آزاد شدن اسناد و مدارک بیشتر، تاریخ بازنگری می شود تا به حقایق تاریخی نزدیکتر شویم. چه بخواهیم و چه نخواهیم، و چه خوشمان بیاید و چه بدمان بیاید، چه در جهت منافع و باورهایمان باشد و یا بر خلاف آنها باشد، متخصصین تاریخ بی توجه بما به کارشان ادامه می دهند. سعی در جلوگیری از آن همانقدر عبث است که سعی در جلو رفتن عقربه های ساعت است. مقاومت بیهوده است و تاریخ در نمایاندن خود با کمک محققین بی غرض و مرض پیروز خواهد شد. تاریخ انسان نیست که حافظه اش آلوده به خلقیات انسانی باشد، نه ناموس دارد، نه ارتجاع و تعصب و اعتقادات ایدئولوژیکی سرش می شود و نه در بازار خرید و فروش سهام دار است. فقط دیکتاتورها و تمامیت خواهان هستند که با هر پرونده ای که منافع شان را بخطر بیاندازد مقابله می کنند و آنرا مختومه اعلام می کنند.

هیچ پرونده ای در تاریخ معاصر ایران بسته نشده و نمی شود، و همچنان برای وارثین این تاریخ برای همیشه باز خواهد ماند تا هر نسلی ارزیابی های خود را از آن بعمل بیاورد و نتیجه گیری های مستقل از دیگران خود را انجام دهد. نه امروز کسی حق دارد بما بگوید تاریخ اینست که من به شما می گویم و تا ابد هم کسی حق ندارد جز آنچه من امروز می گویم را بگوید، و نه کسی به این حرف زورش گوش می کند. «حافظه تاریخ» ها بدانند که نه نسل امروز ایران بدون استدلال کافی و شک و تردید به تاریخ معاصر ایران نگاه می کنند و نه نسل های بعدی در ایران. دو طرز فکر وجود دارد و هر دو حق حیات دارند و آزادند که آنچه می خواهند بیاندیشند و بگویند ولی هیچکدام حق ندارند به دیگری زور بگویند و خود را به دیگری تحمیل کنند.

کسی را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است. دانسته های ما از تاریخ بشریت همواره بازنگری می شوند، باید هم بشوند. فقط دیکتاتورها و تمامیت خواهان هستند که هر پرونده ای را که منافع شان را بخطر بیاندازد مختومه اعلام می کنند.
۲۵۰٣۶ - تاریخ انتشار : ۱۹ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : حمید زرگری

عنوان : ۲۸ مرداد نه انقلاب سفید آری!
آقای پرسشگر اینگنه آغاز می کنند:
بنظر من، در قرن بیستم سه رویداد بسیار مهم در ایران رخ داد، انقلاب مشروطه، انقلاب سفید و فاجعه ۵۷. .....

فرزند شما باید بیدار شوید. یکی از بزرگیرین رویدادهای قرن بیستم در میهن ما کودتای بیست و هشت مرداد بود و بی شک اثر گذار ترین آنها در زندگی من و شما.
انقلاب مشروطه را انگلیسی ها با رضا شاه به لوث کشیدند. و ناتمام ماند. و آن حرکت با آن بزرگی در کوتاه مدت به سکون کشیده شد. چرا که ارتباطات مثل سال ۳۲ نبود. اما کودتای ۲۸ مرداد زخمی چنان عمیق بر روان آرادگان ایرانی بوجود آورد که هنوز از آن خون می ریزد و موجب اینهمه منازعه و مناقشه است.
تازه شما بلوای سال ۴۲ را دست کم گرفته اید. همانجا بود که امپریالیستها فهمیدند که خمنی از پطانسیل های مطلوب بری مقاصد احتمالی شان در آینده برخور داراست و اورا بوسیله ی شاه در آب نمک خواباندند تا در صورت لزوم بر علیه اعلیحضرت استفاده کنند و کردند.
راستی چرا شما پیشداوری را در همه ی نظراتتان قالب می کنید. و فقط به نوشته های پهلوی چی ها اعتماد دارید؟
دها کتاب و مقاله به زبانهای مختلف در دست است که از برنامه های کندی از انقلاب سبز و سفید و... در کشاورهای وابسته صحبت می کند. این حرکت برای توسعه بازارها، پیدا کردن کارگر ارزان، چپاول بیشتر مواد اولیه و تبدیل آنها در همان کشورهای تحت سلطه و... انجام گرفت. این حرکت فقط در ایران اتفاق نیفتاد بلکه در ژاپن و بعضی از کشورهای آمریکای جنوبی هم کندی انقلاب کرد. حالا شما این را از اتفاقات مثبت میهن ما حساب می کنید. این اقدام واقعا شاهانه بود!
شما بهتر است بروید مطالعه کنید. باور کنید اتکا به ادبیات شاهانه که شما آنها را با آثار ادکامیک عوضی می گیرید مغزها را می پوسانتد
۲۵۰٣۴ - تاریخ انتشار : ۱۹ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : خشایار م

عنوان : به رامین اسکویی
رامین عزیز،
انصاف داشته باشید، اولا من نمی توانم باور کنم که شما کس دیگری باشید غیر از خود جناب واقعی. حالا فرض می کنم شما کس دیگری باشید. آقای واقعی (من نامی را که ایشان سرقت کرده اند بکار نمی برم) کل اپوزیسیون را احمق می خوانند شما آنرا نمی بینند و چند نقطه ای که من برای احتراز نوشتن از واژه ی احمق بکار برده ام شما را بر آشفنه است.
اگر شما آن چند نقطه را واژه ی زشت تری خوانده اید حتما تصور زشت تری از واقعی در ذهن دارید. منظور من همان است که گفتم و اصل واژه را نخست واقعی بکار بره است تازه من اسائه ادب را هم افزوده ام . حالا پیدا کنید ادم بی ادب و .... را!
ثانیا زبان شما هم از زبان من و هم زبان واقعی ناهنجار تراست. ثالثا واقعی واژه نفهم را که واقعا شایسته ی خود اوست چند بار در باره ی دیگران بکار برده است شما اگر کسی غیر از خود واقعی بودید اینها را هم می دید.
رابعا واقعی نام دیگران را سرقت می کند و بی سواد است، هم از نظر سیاسی و هم از نظر نگارش . من نظراتم را در باره ی بی سوادی ایشان نوشتم.کجای این لی تربیتی است؟
خامسا شما که از ادب دم می زنید و در توزیع مدال کارت آفرین برای خود و همفکرانتان ورزیده اید و لومپنی را نکوهش می کنید چرا دیگران را لومپن می خوانید.
سادسا دشنام را واقعی سارق آغاز کرد، انهم با انشاء مغلوط. من بی انکه واژه ی نامناسبی بکار ببرو به او پاسخ داده ام.
یک سوال هم از شما دارم. حالا شما و شاهدوستان دیگر چرا دائما از خود و دوستانتان ستایش می کنید. ذست بردارید از این تبلیغات . می نویسید: بهترین نظرها را فقط آقای واقعی و پرسشگر و بقیه شاهدوستان مطرح کرده اند. مگر خوانندگان خودشان نمی توانند تشخیص بدهند. این توهین به شعور عمومی است.
ص
۲۵۰٣۲ - تاریخ انتشار : ۱۹ ارديبهشت ۱٣٨۹       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (٣۶۷)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست