از : پرسشگر
عنوان : با تشکر از ناشناس، اطلاعات جالبی ارائه کرده اید.
به ناشناس، در نظرات اخیرتان اطلاعات جالبی ارائه کرده اید که هیچکدام تا حالا بوسیله مخالفین تان تکذیب نشده اند. از زحمات شما متشکریم. نه در داخل کشور اجازه داریم تاریخ خودمان را یاد بگیریم و نه در بیرون موقعیت های مناسب برایمان هست. مرسی از زحمات شما. کاش دیگران هم همتی می کردند بجای اینکه ناسزا نثار کنند.
به ایرانی، تشکر از شما، حتما دوباره الان یکی می آید و مسخره می کند که ما به همدیگر مدال تقدیر می دهیم. باید از اینها پرسید که آیا خوب می شد اگر بهم ناسزا می گفتیم؟
به مکتبی، من نمی دانم شما را جدی بگیرم یا نه. تکیه حمید زرگرها به نکاتی که اشاره کرده اید زیاد به چشم می خورد. نه آقا من بدنبال اعتقادات نیستم. هیچی برایم دیگر آسمانی نیست و دنبال مکتب نمی گردم. استقلال و آزادی خودم را دوست دارم. شاه و شیخ و مرگ پرست هم نیستم. امیدوارم سماجت من کسی را اذیت نکند.
به حافظه تاریخ، من نمی فهمم که بررسی تاریخ چه ارتباطی به تطهیر این و آن رژیم دارد. آیا شما می گویی تاریخ را نباید خواند، نباید بررسی کرد، نباید شخصیت های تاریخی را شناخت؟ آخر کدام دانشگاه و مدرسه ای معتبری در جهان مطالعات تاریخی را تطهیر مثلا چنگیز خان و هیتلر و استالین و خمینی و چرچیل و روزولت .... قلمداد می کند که شما مطالعات درباره تاریخ کشورمان را تطهیر پهلوی ها و مصدق ها و توده ای ها و رستاخیزها می دانید؟ تاریخ ایران میراث هم شماست و هم من و هر دو حق داریم آنرا بدور از حب و بغض مطالعه کنیم. هر چه هست همینی است که هست. تاریخ ماست و ما نمی توانیم عوضش کنیم و یا بخش هایی از آنرا غدغن کنیم و یا تعبیر بخصوصی را به همه تحمیل کنیم و یا آنرا تکفیر و تحریم کنیم. باید با تاریخ و گذشته خود کنار بیاییم. شما اگر اطلاعاتی دارید که خلاف ناشناس را نشان می دهد ما را از آن محروم نکنید. غدغن ها را کنار بگذاریم. در دنیای من غدغن وجود ندارد و آنچه من بدنبالش هستم حقایق تاریخی است که هر کسی مشتی از آنرا از ما پنهان می کند و یا از آن سوء استفاده می کند. مگر میشود کل دوره پهلوی را نجس بشمریم و آنرا تکفیر کنیم و هر کس خواست صحبتی از آن کند را متهم کرد که دست به تطهیر آن زده است. هیچ دوره تاریخی را نمی شود حذف کرد. همه از خمینی متنفریم ولی احساس تنفرمان را که نمی توانیم در مطالعه از او دخالت دهیم. باید عقل و احساس را جدا کرد تا کارمان ارزش داشته باشد. ما هم لیاقت داریم با تاریخ مان همان برخوردی را داشته باشیم که غربی ها دارند. مگر چه چیز ما از اینها کمتر است؟
۲۵۱۷۷ - تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : حمید زرگری
عنوان : حافظه ی تاریخ گرامی و دوستی که بی نام سند می گذارید
دوستان سپاس از سعی تان. شما با همین اسناد کوتاه اما معتبر و از منابع شناخته شده، خیانتهای رضا خان و پسرش را یکبار دیگر در معرض داوری دوست و دشمن گذاشتید. اگرچه بعضی از شاهدوستان شرمسار سعی کردند که با طرح پرسشهای کودکانه و بهانه جویانه بحث را از مسیر اصلی خارج کنند، اما این بحث به نتایجی که می بایست رسید. حسن کار شما اینست که اغلب اسنادتان از منابع خود سلطنت طلبان استخراج می شود و این خود رسوایی این ورشکستگان به تقصیر را صد چندان می کند.
سندی از افاضات شاه خائن در مورد دم موش و هویزر نهایت فلاکت و افلاس شاه شاهان را به نمایش می گذارد. شاهدوستان آنرا کاملا نادیده گرفتند و با کمال درماندگی در قبال آن سکوت کردند.
می بینید بین خودشان هم دودستگی افتاده است. به همپالکی شان داریوش دشنام می دهند و در برابر نظرات خانمی که سلطنت طلبی نسبتا منصف است ( نام خانوادگی اش گویا شفا ست ) سکوت می کنند.
دوستان پیروز باشید
۲۵۱۷۴ - تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : مسئله بحرین
عنوان : این حرف که بحرین در زمان شاه از ایران جدا شد یک دروغ بزرگ است
این حرف که بحرین در زمان شاه از ایران جدا شد یک دروغ بزرگ است. من به دوستان توصیه میکنم تا به اسناد منتشر شده وزارت خارجه بریتانیا که به کوشش آقای دکتر مجید تفرشی به فارسی برگردانده شده مراجعه کنند. لازم به توضیح است که تاریخ این اسناد متعلق به سال ۱۹۷۱ است. اسناد مریوط به جزایر خلیج فارس قرار بود در سال ۲۰۰۱ میلادی منتشر شود ولی وزارت خارجه بریتانیا بخاطر حساس بودن این اسناد از انتشار آنها جلوگیری کرد که سرانجام با شکایت آقای تفرشی و رای دادگاه اسناد مربوطه در اختیار ایشان گذاشته شد.
طبق این اسناد، تا سال ۱۹۰۳ که نیروهای نظامی دولت بریتانیا جزایرخلیج فارس را اشغال نکرده بودند، این جزایر به مدت طولانی و به طور کامل در اختیار ایران بودند. در ابتدای سلطنت مظفرالدین شاه، به دلیل ضعف دولت مرکزی و غفلت صورت گرفته، بریتانیا نیروهای خود را در این جزایر مستقر کرد و وضعیت تا سال ۱۹۷۱ به همین صورت ماند.
در سال ۱۹۶۸، دولت بریتانیا برای اولین بار تصمیم گرفت نیروهای خود را از خلیج فارس خارج کند و به امارات موجود در آنجا که تحت الحمایه خودش بودند، استقلال بدهد. سرانجام بعد از خروج انگلیس از خلیج فارس، ایران ادعای حاکمیت بر این جزایر را مطرح کرد. لازم به توضیح است که تا آن زمان حاکمیت ایران بر این جزایر در هیچ نهاد بین المللی نظیر سازمان ملل برسمیت شناخته نشده بود. بعد از خروج انگلیس، بر سر مالکیت بحرین اختلاف نظر پیش آمد. سرانجام پذیرفته شد که مسئله با یک همه پرسی روشن شود که نتیجه این همه پرسی در بحرین به استقلال این کشور انجامید. در مقابل ایران حاکمیت خود را بر دیگر جزایر از جمله سه جزیره تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی به ثبت جهانی رساند (قرار شد در ابوموسی به نوعی حاکمیت مشاع برقرار شود بطوریکه حاکمیت نظامی به طور کامل به ایران تعلق گیرد و حاکمیت در مراکز غیر نظامی به طور مشترک بین ایران و امارات باشد. طبق قرار داد ایران همچنان تفوق بر امور حساس نظامی و غیر نظامی داشته باشد. در حالیکه شارجه ای ها هم در ابوموسی باشند). بعد از تاسیس سازمان ملل بحرین هیچگاه بر اساس مرزهای برسمیت شدهء کشورها جزء خاک ایران نبود. چیزی که بطور رسمی و قانونی جزء خاک کشور نیست چگونه میتواند از کشور جدا شود. من از کسانیکه ادعا میکنند بحرین پیش از استقلال در دهه ۷۰ جزء خاک ایران بود تقاضا میکنم دلایل و اسناد خود را نشان دهند. اگر بحرین جزء ایران بود استاندارش که بود؟ نمایندهء مجلسش که بود؟ و اساساْ چه دلیل محکمی برای اثبات ادعای خود دارید؟ البته از حالا میدانم که رفقا بجای سند و مدرک بنای فحش و فحشکاری و فلسفه بافی را خواهند گذاشت.
در ضمن آقای "حافظه تاریخ" طبق معمول جز فحش دادن کاری نمیکنی. باید اسمت را بجای حافظه تاریخ بگذاری کینه تاریخ.
۲۵۱۷٣ - تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : حافظه تاریخ
عنوان : از این شاخ بآن شاخ پریدن مسله جان نثاران حل نمیشود. ننگ برآن مورخی باد که از راه دریوزگی امرار معاش کند.
جناب ناشناس; لااقل نفسها آخر را «شرافتمندانه» بکشید. شما این انتظار را از همه آزادیخواهان و دموکراتهای ایران در کامنت ۲۴۸۲۷ بجهت سر سپردگی خانه زادی باستبداد پهلوی خود کردید. افاضات «تاریخی» شما «.. براستی که یکی از مهمترین دلایل اقبال مشروطه خواهان و رویکرد روزافزون نسل جوان به رضا پهلوی، حمله کور و بی منطقی گروههای ضد پهلوی برژیم سابق است . ..خطاب بآزادیخواهان «.. بروید بساط تان را جمع کتید و بجای چاک دهان از دو سو گشادن و خودنمایی، سعی کنید نفسهای آخر را حداقل شرافتمندانه بکشید..» این جمله آخر که «آخرین نفسها را شرافتمندانه بکشید» را فقط جانیان و شکنجه گران ساواک از قربانیانشان انتظار داشتند که برآورده بشود (امیداست که شما از بازمانده ها آن بیشرفان نباشید). شما برای تطهیر رژیم فاشیستی محمدرضا «استدلال» میکنیدکه «.. هر که در ایران بقدرت میرسید سیستم و خود مردم ازاو (منظور شما شاه است!)دیکتاتور میساختند.» بقول هموطن ( آشنا لنگرودی، ۲۵۱۰۰) «.. بعبارت دیگر، این دیکتاتورها و مستبدین نیستند که با استفاده از همه امکانات غیرانسانی و خشنونت و متدهای فاشیستی و پلیسی و(کودتا)... قدرت حکومتی را بدست میگیرند تا دمار مردم خود و همسایگان خودرا درآورند، بلکه تقصیر مردم و سیستم است بعدها از او دیکتاتور میسازند( بقول شما آقای خمینی میتواند مثال خوبی باشد). شما بااین استدلال خودتان نه فقط میخواهید استبداد پهلوی را «تطهیر» کنید بلکه حتی اعمال رژیم جمهوری اسلامی را تبرئه نمائید. شما نشان از دو رژیم استبدادی شه و شیخ دارید. شما و تمام شاه پرستان برای« تطهیر» نمودن استبداد دوران پهلوی، اجبارآ هر مستبد تاریخی مثل هیتلر و استالین راهم مبرا از جنابت میکنید.». شما و دیگر جان نثاران هیچ جوابی نداشتید که بدهید وفقط مغلطه و تکرار . شما ثابت کردید که در کجای مرکز استبداد و فاشیسم قراردارید. نمیگویم که شما ننگ هر مورخ و محققی هستید. «کتابهای» شما همانند نظراتتان همانگونه که یکبار پیشتر گفته بودم شایسته سطل زباله دانی است.
۲۵۱۷۲ - تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : داریوش ر
عنوان : تفرقه
بقول بی سوادان بود شد بقل بی سودادن، ببخشید که اینهمه باعث درد سر شد.
حالا خوب است که من با همه ی انتقاداتم به شما شاهزاده رضا پهلوی را از تمام این ملیون و کمونیستها لیبرال تر می دانم. شما بیشتر باعث تفرقه اید
۲۵۱۷۱ - تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : به داریوش خان ر
عنوان : به داریوش خان ر
راستی حاج داریوش یادم رفت ازت بپرسم نوشتی "سوادادن= سوادان". میتونم بپرسم "سوادان" یعنی چی :)))))
۲۵۱۷۰ - تاریخ انتشار : ۲۰ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : به داریوش خان ر
عنوان : به داریوش خان ر
حاج داریوش واقعاْ آدم جالبی هستی. از خنده مُردم. تو همین ایمیل آخرت که میخوای تازه غلط نوشتناتو درست کنی بازم شاهکار زدی. بجای "منظورم" نوشتی "منظوزم" (نمیخواد از قصد اشتباه کنی. همینجوری هم همه رو میخندونی). اشکال نداره ایندفعه رو برات درست کردم. در ضمن فکر میکنم منظورت هست جون میدهید برای سر بسر گذاشتن بجای "شماها جن میدهید برای سربسر گذاشتن"!
قبل از اظهار فضل کردن نوشته ها تو به یه آدمی که حداقل دو کلاس سواد داره نشون بده تا اینقدر آبروریزی نشه.
حالا برو لباس کارآگاهی تو بپوش و فکر کن ماها که خلاف تو در این سایت مینویسیم چند نفریم :)))
۲۵۱۶۹ - تاریخ انتشار : ۲۰ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : داریوش ر
عنوان : جوابی برای شخص بی نام
یک جو هوش؟
نوشته اید:
"شما که خیلی باسوادید میتوانید به ما بگویید که لغاتی چون "بقل"، "سوادادن"، "تعد" و یا "دیرزو" ...."
نابغه ی بزرگ، افراد حتی با هوش اندک از سیاق کلام غلط تایپی را تشخیص مید هند. اما اگر فارغ اتحصیل را فارق التحصیل بنویسیم این از حدود غلط تایپی فرا تر میرود. شماها جن میدهید برای سربسر گذاشتن!
موقف باشید منظوزم موفق بود!
این هم توضیحات:
بقل = بقول
سوادادن= سوادان
تعد= تعدد
دیرزو= دیروز
۲۵۱۶۷ - تاریخ انتشار : ۲۰ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : منصور منصوری
عنوان : ار آن دیکتاتور تا این دیکتاتور
بار دیگر دیکتاتور آخوندی پنچ ایرانی را اعدام کرد. مردم که از دست دیکتاتور شاهی خود را رها کردند از دست این دیکتاتورها هم باید خود را خلاص کنند. من این مصیبت را به همه ایرانیان ایران دوستان تسلیت می گویم. آخر من جوابی از شاه دوستان در مورد سرسپردگی محمد رضا پهلوی نشنیدم. البته یک آمریکائی ایرانی نما این فاجعه را انقلاب خواند. که معلوم است او از وطن پرستی چیزی نفهمیده اند. ناشناس و پرسشگر تکلیف نوکری شاه به آمریکا چه شد. هدیه بحرین به غرب چه شد. بقول راستگو باید عوامل استبداد شاهی و آخوندی را شناخت تا ایران از دیکتاتورها رها شود.
۲۵۱۶۶ - تاریخ انتشار : ۲۰ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : ایرانی
عنوان : موضوع آرمیتاژ اسمیت
با درود فراوان خدمت آقای ناشناس. باید بگویم که یک کامنت شما و جناب پرسشگر به صد مقالهء این به اصطلاح روشنفران عصر گذشته می ارزد. خوشحالم که هر بار با دلیل و مدرک و مآخذ صحبت میفرمایید. بخودی نیست که هر کلام شما آتش به جان اینها میاندازد و هر بار بددهنتر و رکیکتر برخورد میکنند.
جناب ناشناس محبتی کنید و در رابطه با موضوع آرمیتاژ اسمیت بیشتر صحبت نمایید. این موضوع آرمیتاژ اسمیت برای جبهه ملی چی ها و دیگر مصدق پرستان بسیار ناموسی است. بارها دیده ام که حتی اشاره به این موضوع به شدت آنها را عصبی میکند تا جایی که حاضر به ادامه بحث نیستند. خوشبختانه مسئله این قرارداد روز به روز بیشتر در جامعهء روشنفکری امروز ایران مطرح میشود. واقعیت آن است که محمد مصدق در کمال نادانی و بلاهت با قبول این قرار داد ننگین در دورانی که وزارت دارایی را در زمان احمد شاه بر عهده داشت یکی از بزرگترین ضربه ها را به کشور زد و شرکت نفت ایران-انگلیس در کمال زرنگی از این موضوع استفاده کرد و تمام حق ایران را در سرمایه گذاریهایی که در دیگر نقاط دنیا کرده بود خیلی راحت بالا کشید. مصدق حتی در جریان ملی شدن نفت نیز حاضر نشد در مورد سهم قانونی ایران در سرمایه گذاریهای شرکت BP کاری انجام دهد. در حالیکه بارها به او در این مورد تذکر داده شد.
در مورد این قرار داد چنانچه اطلاعات بیشتری دارید ما را هم در جریان بگذارید. همهء ما بی صبرانه منتظر باقی صحبتهایتان هستیم.
۲۵۱۶۴ - تاریخ انتشار : ۲۰ ارديبهشت ۱٣٨۹
|