از : پروانه ص
عنوان : بی اطلاعی دوستان
آقا یا خانم رودبار،
شما گویا تازگی به جمع ما پیوسته اید. از ۳۰ آوریل تا امروز که من این مقاله و نظرات را دنبال می کنم. دهها مطلب ضد و نقیض و مربوط و نامربوط در این ستون دیده ام که واقعاشگفت انگیزاست. بعضی از دوستان پافشاری و لجاجت را به جایی رسانده اند که آدم فکر می کند اینها دارند شوخی می کنند یا بقییه را گذاشته اند سر کار!
بعضی از مطالب بدیهی که اسناد آن در دست است براحتی مورد انکار این دوستان قرار می گیرد.
من نه دل خوشی از چپ ها دارم و نه از سلطنت طلبها. ولی متانت بعضی از عناصر که از ملیون یا چپ ها هستند واقعا قابل ستایش است.
اگر لقنان شمال این توضیحات را می دهد بنظر من بسیار ضروری است. زیرا دوستان سلطنت طلب این هارا نمی خوانند و نمی دانند.
مثلا دانشگاهی که آقای صباحی از آن فارغ التصیل شده یکی از وابسته ترین موسسات به دولت انگلیس است که حتی با تاسیس شعبه ای در غزه بعضی از سیاستهای آن دولت را بو سیله ی ا ستادن سر سپرده در منطقه دنبال می کند.
بسیار از مرتجع ترین عناصر دنیای سیاست از این موسسه فارغ التصیل شده و یا آنجا خدمت می کنند.
شما بروید استاد راهنمای آقای صباحی را پیدا کنید که آقای صباحی برای خوشامد ایشان آن رساله را با استناد به منابع دولت انگلیس برای گرفتن دکترا سریع تدوین کرده، آبرو ریزی می شود.
آخر کدام محقق درست و حسابی یا آدم منصفی اسناد رساله ی خود را چنین یک جانبه می نویسید و کدام آدم عاقلی باور دارد که انگلیس بیاید بگوید ما در ایران کودتا کردیم. ۹۵حد اقل در صد منابع می گویند انگایس رضا خان را با کودتا سر کار آورد دلائلش را هم دوستان اینجا ذکر کرده اند. حالا یک نفر که خودش اعتراف می کند که چیزی نمی داند منکر این اسناد است.
من یقین دارم که مصدق در دوران خدمات سیاسی خود مرتکب اشتباهاتی هم شده است. اما دوستان سلطنت طلب اشتباه کجا و طنفروشی و خیانت کجا؟!
شما همین سندی هویزر را بخوانید شاه خودش می گوید من در برابر آمریکایی ها مهره ی ناچیزی بودم، آنها بمن گفتند برو، منهم سرم را انداختم پایین و رفتم. آخر اینهم شد شاه!
ببینید چقدر اعتقادات مذهبی در این پدر و پسر قوی بود همه ی فرزندان ذکورشان نام رضا را یدک می کشند. شما ممکن است بگویی آنها مذهبی نبودند می خواستند عوامفریبی کنند، آنهم زشت است.
خلاصه اینکه خشتی را که در طول تاریخ کج گذاشته شده بود، انها کج تر کردند. در عصر پیشرفت اجتماعات بشری آنها مردم را عقب افتاده نگهداشتند تا بلای خمینی را دوستان سابقشان بر ما نازل کردند. تعصب نداشته باشیم و خودمان داوری کنیم نه ....
۲۵۲٣۷ - تاریخ انتشار : ۲۲ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : unknown
عنوان : "بت بزرگ"
جای تاســف اسـت که "بـت بزرگ" سازی از محمد مصدق برجزئی خدمات وی نیـزسـایـه انـداخته اسـت. ازسـوی دیگرطرفداران جبهه ملی همانند اسبی که کنار چشمش بسته باشد بدون تفکر و تحقیق و بکار گیری خرد خویش در ارزیابی وقایع تاریخی تحمل کوچکترین ایـراد و خرده گیـری را از دست داده اند. چون دلیل های موجهی برای اثبات ادعا های واهی خود ندارند در هر مورد تاریخی به فحاشی و بکار گیری واژه های مستهجن و شنیع دست می زنند. هرپژوهشگرتاریخ که بخواهـدکوچکترین ایرادوخرده گیری را از"جبهـه باصطلاح ملی" بنمایـد؛ به نوکـریCIA متهـم میگردد وآمـاج انواع تهمـت هاوناسزاها قـرارمیـگیرد. ایـن درحالـی است که خودشـان با اسـتناد به نوشـته های همــان عـوامـل CIA بـه ویـژه کتـاب کرمیـت روزولـت بوقـایـع بیـن ۲۵ تا ۲۸ مرداد میــنگرنـد....
ملکــه ثـریـامینـویسـد: «شاه یـک روزناگهـان سـیگاری راکه دردسـت داشـت درزیـرسـیگاری لـه کـرد؛ بایـک حرکت که نشـان میـداد انـرژی تازه یافته اسـت؛ روبـه مـن کردوگفـت فقـط یکنفـرمیتوانـدازعهـده مصدق برآمده وبما کمـک کنـد؛ آنهـم ژنرال فضل الله زاهـدی اسـت.»
ملکـه ثـریـاادامه میدهـد: «با ایـن همـه شـاه نمیتوانـست تصمیم بگیردتاآنکـه آن شـب دیگرنتوانسـتم خودم راکنتـرل کنم وفریـادزنان باوگفتـم توقابل ترحـم هسـتی You are pitiful دلم میخواهـد آن مردی باشـی که میــــشناختـم ودوست داشتم اگـراجازه بدهـی مصدق سرکاربمانـد ایران را دو دسـتی به شوروی فروخته ای. شـاه باشـنیدن این حرفـها مدتـی اندیشـیدوبالاخـره گفت بسیارخـوب فرمـان برکنـاری مصدق را امضاءمیکنـم
وسرلشگرزاهدی نخست وزیرتازه خواهدبـود.»
درحالیکه لوی هندرسن و سایر مقامات آمریکائی خود بزرگ بینی کرمیت روزولت را به مسخره می گیرند طرفداران "بت بزرگ" مصدق آنرا به آمریکا نسبت داده و هیچگاه از انگلیس که در اصل دسیسه گر و شکست خورنده اصلی ماجرا بود را نام نمی برند.
جبهه ملی که نام "ضد ملی" بیشتر به این گروه که نه جبهه بود و نه حزب برازنده تر است؛ همچنانکه در ۲۸ امرداد کاملا اشتباه می کرد وهمچنان در اشتباه خود باقی مانده؛ در روز های نزول بلای جانکاه سال ۱۳۵۷ (۱۹۷۹) نیز اشتباه میکرد و با ابلیس زمان دست دوستی و همکاری داد و میهن گرامی ما را به روز سیاهی نشاند که هزار عاقل از در آوردن این سنگ عاجز مانده است. البته اینها مامور بوده و هستند که همواره تخم نفاق پراکنده کنند.
هرچه میخواهندبگویــند.۲۸ امردادماه نه تنهایک کودتا نبود؛ بلکـه یک ضد کودتا بود که امیـد کمونیستها و اربابانشان رادردستیابی بکشورمان حـداقل برای مدت ۲۵سال ازمیان بردوایـن داد و فـریادها و نـنه من غریبم بازیهائی که حضرات درمورد۲۸ امرداد راه میاندازند؛ یا بخاطرآنستکه نتوانسته اند میـوه رسیده را از درخـت بچیـنند و یا آنکه فکرمیکردند اگرآن ماجرارخ نـداده بود؛ هـنوز وزیر و وکیـل وصدراعـظم بودند. غافـل ازاینکه این عالیجنابان اگرامروزبرایشان مجالی مانده است که نفسی بکشندوبه سبک خودشان مبارزه بکننـد؛ ازتصدق سرهمان ضدکودتای مردم و ارتش اسـت؛ وگـرنه امروزنـه ازتـاک نشـان بود؛ ونـه از تـاک نـشان.
به استناد مدارکی که از خانه سدان بدست آمده و به استناد یادداشت های خصوصی بسیاری از خانواده ها و تاریخ نگاران در روز های بین ۲۵ و ۲۸ امرداد تشنج و نگرانی در بین مردم و بسیاری از افسران و درجه داران ارتش رواج پیدا کرد. بطوریکه همه فکر میکردند اگر حکومت بدست کومونیست ها و توده ای ها بیافتد قتل عام بزرگی رخ خواهد داد و همه میهن پرستان و بسیاری از مردم عادی از دم تیغی مشابه آنچه توسط استالین و لنین در روسیه جاری شد براه خواهد افتاد. لذا نگران از جان خود و آینده فرزندان و استقلال کشورشان خود جوش بهم پیوستند و با مصدق که کاملا در آغوش کومونیست ها افتاده بود مقابله کردند.
بعضی هاسعی میکنندچنین بمردم الغاء و تفسیرکنندکه "حکومت جبهه ملی" گرچه بسیار کوتاه و نا کام بود ولی همان حاکمیت ملـی اسـت. درحالیکه از ملی بودن این گروه و یا بقول خودشان جبهه فقط لقب آن به یدک کشیده می شود. چه اگر واقعا ملی بود که هرازچندی تعدادی ازیاران وفادارش راازدست نمیداد. درابتدای کارعبدالقدیرآزاد؛ و یوسف مُشـار کنارکشیدند وبعد دکتربـقائی ها ومکی ها؛ درردیف دشمنان «پیشوا» درآمدند؛ وسرانجام آیـت الله کاشانـی وبازاری ها علم مخالفت بلند کردند؛ تا آنجاکـه درروزهای واپسین کسی نمانده بودجزاعضای حزب توده که مجبوربودند صبح ها بعنوان طرفدار جبهه ملی علم وکتل وبوق وکرنا راه بیاندازند ودر میدان بهارستان جمع شوند و عصرها درمیدان توپخانه شعارهای چپی و سنتی خودشان را فریاد بزنند وبا این کار میخواستند قدرت وصلابتشان رابه رخ مردم بکشند و زمینه را آماده کنند تا بقول خروشچف سیب رسیده ازدرخت بیفتد. همین کاری را که ۲۷ سال است در اینجا و آنجا در مقابل سفارت خانه های آمریکا، جمهوری اسلامی در این میدان و یا آن خیابان راه می اندازند. در۲۸ امردادماه وحتی خیلی قبل ازآن؛ دیگرکسی گمان آنرانداشت که مصدق وباقیمانده یــارانش بتوانند درمقابل توده ای ها تاب بیاورندواینکه عده ای ازآقای ترومن رئیس جمهوری فریفته وآچسن وزیرخارجه انگلستـان نـقل قول میکردندکه مصدق میتواند اوضاع راکنترل کند و ایران رابعنوان دوست غرب نگاهدارد کاملا اشتباه میکردند؛ همچنـانکه این اشتباه رادرچکسلواکی هـم کردنـدونتیجه اش را ۴۰سـال بعد به روشنی مشـاهده کردند.
آقای دونـالـد ویلبـر نیـزدر ادعـاهای دروغ دسـت کـم ازکـرمیت روزولـت نـدارد. مـدعـی اسـت فتوکپـی فرمـان شـاه رادرموردنخست وزیری فضل الله زاهدی او بخبـرنـگاران داده اسـت. ایـن ادعـادرحالیسـت که امـروزه روشـن شده ایـن آقای اردشیـرزاهـدی بـود که باتکثیـرفـرمان ورسانیـدن آن درتپه های ولنجـک بخبرنـگاران خارجـی؛ دنیـا را ازصـدورچنیـن فرمانـی آگاه کرد. بهتـریـن مـدرک تلگـراف شـماره ۳۴۴ مـورخ ۱۹ اوت ۱۹۵۳ کاردارسـفارت آمـریـکا درتهـران وآقای ماتیسـون به وزارتخـارجه است (نقل از اسناد محرمانه وزارت خارجه آمریکا که پس ازگـذشت زمان قانونی منتشرشـده است).
دروغ های زیادی پراکنده شده و چون مردم ایران کمتر به تحقیق و پرس و جو علاقه نشان می دهند هرچیزی را در مورد تاریخ چشم بسته قبول کرده اند. جای تاسف اینجاست که همین زود باوران خوش اشتها با نیرنگی وقیحانه ای بعضی دیگر را هم از حقایق تاریخی دور کشیده اند و نمی گذارند تا این اشخاص به حقایق واقعی دست یابند.
۲۵۲٣۴ - تاریخ انتشار : ۲۲ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : unknown
عنوان : تار عنکبوتیان
اینها مدعی هستند که در سال ۱۹۵۳ بی بی سی پیامی را بصورت رمز در برنامه پارسی خود پخش کرده است. جالب ایـن اسـت که درعصـرروز۲۲اوت سـال ۲۰۰۳ آقای راجـــرهـاردی تحلیـل گـر مسائـل خاورمیـانه «بی بی سـی» طـی گفتـاری کـه درسـاعـت ۴۵/۱۶ بـه وقـت گـریـن ویـچ پخـش گردیـد؛ دربـاره پخـش پیـام رمـز تـوسـط «بی بی سـی» دربرنـامـه فارسـی با اضـافه کـردن کلمـه "دقیقـــا" بـه اعـلام سـاعـت نیمه شـب اظهـارداشت؛ درآن تـاریخ اصـلا" «بی بی سی» درنیمـه شـب بـرنـامـه فارسـی نـداشـت کـه با آن پیـام رمز بفـرسـتد. نکته ای که کرمیت روزولت در نوشته های خود بدان استناد می کند و بدنبال این خودنمائی "ضد ملی ها، توده ای ها و وابستگان این تار عنکبوتی" با کف زدن های خود روزولت را تشویق هم میکنند. اینها مدعی هستند که در سال ۱۹۵۳ بی بی سی پیامی را بصورت رمز در برنامه پارسی خود پخش کرده است. جالب ایـن اسـت که درعصـرروز۲۲اوت سـال ۲۰۰۳ آقای راجـــرهـاردی تحلیـل گـر مسائـل خاورمیـانه «بی بی سـی» طـی گفتـاری کـه درسـاعـت ۴۵/۱۶ بـه وقـت گـریـن ویـچ پخـش گردیـد؛ دربـاره پخـش پیـام رمـز تـوسـط «بی بی سـی» دربرنـامـه فارسـی با اضـافه کـردن کلمـه "دقیقـــا" بـه اعـلام سـاعـت نیمه شـب اظهـارداشت؛ درآن تـاریخ اصـلا" «بی بی سی» درنیمـه شـب بـرنـامـه فارسـی نـداشـت کـه با آن پیـام رمز بفـرسـتد. نکته ای که کرمیت روزولت در نوشته های خود بدان استناد می کند و بدنبال این خودنمائی "ضد ملی ها، توده ای ها و وابستگان این تار عنکبوتی" با کف زدن های خود روزولت را تشویق هم میکنند.
دکتر مجتهد زاده در بخشی از این مصاحبه درباره نقش بریتانیا در کودتای ۲۸ مرداد علیه دولت ملی دکتر مصدق گفت : " در این گونه مسائل سیاسی هر واژه و اصطلاحی تعریفی دارد. در ایران چون ما اصولاً علم سیاستی نداریم هیچ چیز تعریف شده نیست. کودتا عبارت از حرکتی است اغلب ناگهانی و گاه با حضور نیروی نظامی برای نابود کردن حاکمیت کشور و حاکمیت تشکیل می شود از سه قوه مجریه، مقننه و قضائیه که اگر کسی این سه قوه یا دو تا از آنها را سرنگون کند، می شود کودتا و آنچه در سال ۳۲ در ایران اتفاق می افتد این است که آقای مصدق پارلمان را منحل کرد و قوه قضائیه را سر برید. بنابراین از سه قوه دو قوه را از میان برداشت و قوه سوم را که قوه مجریه بود باقی گذاشت چون خودش در راس آن حضور داشت و نیز رئیس کل قوا را اخراج کرد یعنی تا اینجا کودتا به تمام معنا واقع شد."
مجتهد زاده افزود : " آن چیزی که در ۲۸ مرداد اتفاق افتاد عبارت بود از ابلاغ عزل نخست وزیر دولت یاغی از سوی سلطنت، منتها چون حرکت ناگهانی بود و مصدق غافلگیر شد و از ارتش هم تنها سرهنگ نصیری بود با دو تا جیپ ارتشی که رفته بودند حکم را ابلاغ کنند که در نهایت مصدق همه را زندانی کرد آن وقت اینها می گویند کودتا همین است و بعد به دلیل حضور روزولت می گویند کودتای آمریکایی"
وی در ادامه گفت : " چرچیل در راس دولت انگلیس با مصدق درگیری های نفتی و... داشت اما چرچیل واسطه شد و پای امریکا را به میان کشید ولی در چیزی به نام کودتا شرکت نداشت و تنها از امریکا خواسته شد وسایل اتفاقی را که قرار بود بیفتد فراهم کند....عاملان کودتا ایرانی بودند. پیش از اینکه روزولت به ایران بیاید، کابینه مصدق علیه او به پا خاسته بود.
مدیر موسسه یوروسویک لندن در ادامه درباره نقش بریتانیا در کودتای ۲۸ مرداد خاطر نشان کرد : " انگلیس هیچ نقشی نداشت. انگلیس سرگرم مساله نفت بود و در این کار هیچ دخالتی نداشت جز آنکه چرچیل از آیزنهاور برای دخالت در این مساله درخواست کمک کرد.کودتا برای خودش یک تعریف علمی دارد. به هر برداشتی که کودتا نمی گویند.
مجتهد زاده افزود : " من حرفم این است که نمی توانم با خواندن این تاریخ قاطعانه بگویم ۲۸ مرداد کودتا بود و برای دیگران هم چنین توجیهی نمی کنم. نتیجه یی که از مطالعات تاریخی ام گرفته ام این گونه است."
وی در ادامه درباره سوء ظن ایرانی ها به نقش پشت پرده انگلیس در وقایع سیاسی کشور گفت : " در ایران ۶۰ سال است که کلاغی اگر از سر درختی بپرد، می گویند کار انگلیسی ها است. در فرهنگ سیاسی ما وضع انگلیس خیلی خراب تر از امریکا است اما امروز دیگر ترس از انگلیس خیلی وجود ندارد چون دیگر مردم ایران، انگلیس را آنقدر مهم نمی دانند.
وی افزود : " در زمان مصدق انگلیس با مصدق بر سر مساله نفت درگیر بود، به این دلیل که او تصمیم گرفته بود نفت را ملی کند. خیلی خب، این حرف خوبی است اما مساله این است که انگلیس ایران را استثمار کرده بود و خون ملت ایران را خورده بود. اینها شعارهایی است که مصدقی ها مطرح کردند تا مردم به این نیندیشند که استعمار کارش آشامیدن خون همه ملت ها است. آن عصر، عصر استعمار بود. بزرگ ترین مستعمره بریتانیا، هندوستان، در همسایگی ما قرار داشت و پایگاه امپراتوری انگلستان نه در لندن که در بمبئی بود.
مجتهد زاده ادامه داد : "منظور من این است که مسلماً انگلیس استعمارگر و خون آشام بود اما برنامه خاصی علیه ما نداشت بلکه برای تمام کشورها برنامه داشت و عصر، عصر استعمار بود.از زمان مصدق این مساله وارد تفکر و فرهنگ سیاسی ما می شود والا انگلیس با روسیه و فرانسه هیچ فرقی نمی کرد.همه به دنبال منافع ملی خودشان هستند، این بستگی به ما دارد که چگونه از منافع خودمان دفاع کنیم و تحت تاثیر قرار نگیریم.اما امروز انگلیس دیگر کاره یی نیست و به ما علاقه خاصی ندارد زیرا دیگر شرکت نفتی در کار نیست و دیگر سرمایه گذاری خاصی در کشورمان ندارد.در زمان پهلوی دوم یک سرمایه گذاری در تولید پیکان داشت که آن هم دیگر تبدیل شده به اینکه فرانسوی ها ما را هفت ، هشت جانبه محصور کرده باشند.
۲۵۲٣٣ - تاریخ انتشار : ۲۲ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : لقمان شمال
عنوان : فیلم« یک کودتای خیلی بریتانیایی» حتمآ تماشا کنید
جناب رودبار، ساعت خواب!!!! دو نظر قبلی در رابطه با کودتای ۲۸ مرداد ارتجاع مطرح گشته. حال جنابعالی اگر نظر مخالفی دارید و فکر میکنید که «کودتا» نبوده،آنرا بیان کنید و مغلطه کاری ننماید. اینکه روزی «چپ» بودید و رادیو مسکو را گوش میکردید، افتخار بشما. امروزه مثل گذشته بخاطر وجود استبداد و سانسور، مردم برای دستیابی برای «اطلاعات» استفاده از دستگاههای رادیویی و تلویزیونی خارج از مرزها را «حرام» نمیدانند.شنیدن، دیدن و خواندن نظریات دیگران «گناه» نیست.وانسان دارای قوه تشخیص است. یکجانبه رادیو مسکو را گوش کردن، «چپ» مسکویی ببار میاورد و تغدیه یکجانبه میتواند برای سلامتی «روان» زیان بار باشد. تی جان قربان، امه ابرو ره نبر د برار.
۲۵۲۲۹ - تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : رودبار
عنوان : لقمان شمال تازه فهمیده وظیفه بی بی سی فارسی همیشه درراستای حفظ منافع ملی انگلیس بوده!!!!!
یکنفر نبوه به این لقمان شمال بگوید که همه رسانه بیگانه فارسی زبان و خیلی از رسانه های «ایرانی» حافظ منافع همه بوده و هستند بجز ایران و ایرانیان. یادش رفته چطور ما چپی ها از اول با چه ذوق و شوقی منتظر برنامه های رادیویی از مسکو می شدیم و با چه ترس و ولعی این برنامه های مهم!!!را گوش می کردیم.
لقمان شمال تازه فهمیده وظیفه بی بی سی فارسی همیشه درراستای حفظ منافع ملی انگلیس بوده!!!!!خبر تازه برای لقمان شمال، آقا جان، دویچه وله و صدای آمریکا هم حافظ منافع ملی ما نیستند. حافظ منافع ملی کشورهای خودشان هستند. هر کی فارسی حرف میزنه که ایرونی وطندوست نیست که آقا. کاش ماهم مثه اونا یه ذره وطندوستی بلد بودیم.
لقمان شمال تازه فهمیده وظیفه بی بی سی فارسی همیشه درراستای حفظ منافع ملی انگلیس بوده!!!!!بی بی سی دستگاه تبلیغاتیه انگلیسه آقا جان و منبع موثق نمیشه حسابش کرد.
می بلا تی سر بی بی سی. (رشتی)
بلای من بخوره توی سر بی بی سی. (فارسی)
۲۵۲۲۵ - تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : لقمان شمال
عنوان : بی طرفی شیادان به سبک انگلیسی!
بی طرفی شیادان به سبک بی بی سی!
«...امروزه مسئولان شبکه جهانی بی بی سی ترجیح می دهند نام پیشین بخش بین الملل بی بی سی را یعنی «سرویس امپراتوری بی بی سی» (BBC Empire Service) به خاطر مخاطبان خود نیاورند یا آن را این گونه توجیه کنند: «این نام نه برای پیشبرد اهداف امپریالیستی که برای متحد کردن مردم انگلیسی زبان کشوری که در آن زمان امپراتوری بریتانیا نامیده می شد، انتخاب شده بود!» از این رو گردانندگان بخش جهانی بی بی سی، از سال ۱۹۸۸ نام جدید «سرویس جهانی بی بی سی» را جایگزین آن کرده اند.گذشته از وابستگی سرویس جهانی بی بی سی به وزارت خارجه بریتانیا و نام تامل برانگیز آن تا پیش از ۱۹۸۸، زمان تاسیس رادیو، تلویزیون و سایت فارسی بی بی سی، میزان استقلال و بی طرفی این شبکه را آشکار می کند. بخش فارسی رادیو بی بی سی در دسامبر ۱۹۴۰ درست ۸ ماه پیش از سوم شهریور ۱۳۲۰، آغاز به کار کرد. باتوجه به نگرانی بریتانیا از نفوذ تبلیغاتی آلمان در ایران، ۳ ماه پس از آغاز جنگ جهانی دوم ضرورت تاسیس بخش فارسی بی بی سی از سوی سرریدربولارد به لندن گزارش شد. ۴۰ روز بعد این پیشنهاد، تایید و به بولارد ابلاغ شد که وزارت خارجه و خزانه داری، بودجه لازم را برای تاسیس بخش فارسی آماده کرده اند. بی بی سی فارسی از ابتدای تاسیس تا پایان تابستان ۱۳۲۰ درگیر کارزار بی وقفه ای برای بدبین کردن ایرانیان نسبت به آلمان هیتلری و توجیه و آماده کردن افکار عمومی برای اشغال ایران بود.با آغاز جنبش ملی شدن صنعت نفت، بی بی سی بار دیگر استثنائا و براساس مصالح ملی بریتانیا، آشکارا با سیاست های تامین کننده مالی خود همراه شد: نخست با تهیه گزارش ها و تفسیرهایی در ارائه تصویر مثبت از کارنامه شرکت نفت انگلیس و ایران و سپس در همگامی کامل با دولت لندن برای مقابله با ملی شدن صنعت نفت، پرده آخر نمایش بی بی سی فارسی نیز، همکاری مستقیم این شبکه در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سرنگونی حکومت مصدق بود.در آگوست ۲۰۰۵، شبکه ۴ رادیو بی بی سی، برنامه ای از سری برنامه های «داکیومنت (سند)» و با عنوان «یک کودتای خیلی بریتانیایی» پخش کرد! در این برنامه که بعدها چند جایزه رسانه ای نیز دریافت کرد، تصریح شد که گوینده خبر بی بی سی فارسی با اعلام «اکنون ساعت دقیقا ۱۲ نیمه شب است» به جای جمله همیشگی «اکنون ساعت ۱۲ نیمه شب است» پیامی رمزی به شاه و همراهانش برای اطمینان بخشی به آنان و نشان دادن آمادگی لندن برای کودتا دادند.بی بی سی هم چنین در مورد مسئله مالکیت ایران بر جزایر سه گانه خلیج فارس در زمان رژیم طاغوت نیز رسما و علنا از موضع اعراب حمایت می کرد؛ تا آن جا که آنتونی پارسونز سفیر بریتانیا در تهران در گزارش نامه ای در مرداد ۱۳۵۴ که به شدت مورد اعتراض لندن واقع شد، به دخالت بی بی سی در امور کشورهای خاورمیانه برای تاثیرگذاری بر دولت ها اعتراف کرد و از مسئولان وزارت خارجه کشورش خواست از اعمال فشار و مداخله در کشورهای خاورمیانه از طریق سرویس جهانی بی بی سی خودداری کنند.در سال های پس از انقلاب بهمن ۵۷، بی بی سی فارسی همواره جایگاه فعالیت افرادی بوده که با انقلاب و جمهوری اسلامی برآمده از آ ن، سر ناسازگاری داشته و حتی به طور فعال در سازمان های سیاسی و شبه نظامی عضو بوده و یا هوادار آن بوده اند. چیزی که با همه منشورهای گذشته و کنونی بی بی سی و ادعای بی طرفی و عدم جانبداری آن در تضاد است.در دهه ۱۹۸۰ سرویس جهانی بی بی سی و بخش فارسی در رقابت با شبکه های رقیب بین المللی، تا اندازه زیادی از نخبه گرایی دست کشید و به تولید برنامه های عامه پسند روی آورد اما دیپلماسی عمومی بریتانیا، بار دیگر سرویس جهانی بی بی سی را متاثر کرد و با آن که این شبکه در اوج مشکلات اداری و مالی در حال کاستن از برنامه های خود بود، در اکتبر ۲۰۰۶ با چراغ سبز وزارت خارجه و پارلمان انگلیس، ناگهان تاسیس یک شبکه تلویزیونی فارسی زبان در سال ۲۰۰۸ اعلام شد.گرچه افکار عمومی بریتانیا درباره تاسیس این تلویزیون فارسی زبان و پرداخت هزینه آن از جیب مالیات دهندگان آن کشور، چندان خشنود نبوده و نیستند اما «چپمن» رئیس سرویس جهانی بی بی سی در نشست ژوئن ۲۰۰۷ کمیسیون روابط خارجی مجلس عوام، از تاسیس تلویزیون فارسی زبان بی بی سی به عنوان «بالاترین اولویت در برنامه پیشنهادی به وزارت خارجه که دارای پرونده ای بسیار قوی است» یاد کرده بود!....»
پرونده های دخالت مستقیم بیگانگان، خصوصآ انگلیستان در کودتای ۲۸ مرداد هنوز مختومه هستند ولی شاید جناب ناشناس دارای روابط دیگری است؟
۲۵۲۲۱ - تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : لقمان شمال
عنوان : سیه روی شود هرآنکس در او غش باشد.
علت اصلی کودتا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
برگرفته از مجله چشم انداز ایران (با اجازه و تشکر)
سرنگونی دولت مردمی از طریق دسیسهچینی و دخالت نامشروع دولتهای بیگانه، همکاری عوامل مزدور داخلی و حمایت دربار و درنهایت اعمال قدرت نظامی به غرور ملی ایرانیان لطمه زد.
بهطورکلی درباره علت کودتا سه نظریه مطرح است:
الف ـ جنگ سرد
ب ـ رویارویی شمال ـ جنوب
ج ـ مقابله با الگوی درونزا
الف) جنگسرد:
این نظریه با توجه به رقابت دو ابرقدرت امریکا و شوروی در تقسیم جهان و گسترش حوزه نفوذ خود پس از جنگ دوم جهانی معتقد است که کودتای ۲۸ مرداد در بستر چنین فضایی شکل گرفت.
فعالیت گسترده حزبتوده و دفاع از منافع توسعهطلبانه روسها در ایران بههمراه تبلیغات وسیع و بزرگنمایی قدرت حزبتوده توسط عوامل مرموز و رسانههای وابسته، تقویت توهم سرخ نزد اقشار مذهبی و روحانیت سنتی، فضای روانی ـ سیاسی مناسبی را برای بهانهجویی قدرتهای امپریالیستی و دخالت آنها بهمنظور جلوگیری از سقوط کامل ایران و یا بخشی از آن به پشتپرده آهنین فراهم آورده بود. در این نظریه دلیل اصلی کودتا در گرایش دولت ملی به بهبود روابط با دولت شوروی و بیمیلی مصدق در سرکوب حزبتوده و نگرانی اقشار مذهبی از نفوذ کمونیسم و تمایل به نجات ایران و کل خاورمیانه از چنگال کمونیسم جهانی ارزیابی میگردد. چنانکه گازیوروسکی مینویسد: "بسیاری از مقامات ایالاتمتحده تا تابستان ۱۹۵۳ به این نتیجه رسیده بودند که افزایش هرجومرج و شاید به قدرت رسیدن کمونیستها در ایران قابل انتظار است و بنابراین مصدق باید سرنگون شود تا از سقوط ایران در دامان شوروی جلوگیری بهعمل آید."
در این تحلیل از دسترفتن منافع کمپانیهای نفتی فرع بر جنگ بین دو اردوگاه سرمایهداری و کمونیستی تلقی میگردد.
ب ـ رویارویی شمال ـ جنوب
در این نظریه برخی از زاویه دید اقتصادی برآنند که نفت کالای حیاتی و مورد نیاز انگلستان بوده است، بهگونهای که دغدغه اصلی وزارت سوخت و انرژی دولت بریتانیا را شکل میداده و از آنجا که مصدق اراده جدی و قاطعی در ملیکردن نفت ایران داشته است، لذا از همان ابتدا بر دولت انگلستان آشکار بوده است که نمیتوانند با مصدق به تفاهم برسند. پیامد ملیکردن نیز قطع سلطه انگلیس بر یک صنعت بسیار مهم و حیاتی ایران و تشویق ملل دیگر در بهدست گیری کنترل منابع نفتی خود بوده است.
ازسوی دیگر منافع کمپانیهای نفتی امریکا و دولت آنها با قانون ملیکردن واقعی صنعت نفت مغایرت داشته و سقف حداکثری مورد قبول آنها اعمال اصلی تنصیف منافع بوده است. لذا دولتهای آمریکا و انگلیس علیرغم اختلافات اولیه، در سیر حوادث، متحد طبیعی یکدیگر گشته و پروژه حذف مصدق را به طرق سیاسی ـ توسط شاه و مجلس ـ دنبال مینمایند، لکن قیام ملت در سیتیر ۱۳۳۱ این نقشه را عقیم مینماید. پس از این شکست بریتانیا و امریکا روشهای دیگری را برای سرکوب نهضت و دولت ملی آزمودند که نقطه اوج آن در کودتای ۲۵ و ۲۸ مرداد تجلی یافت.
در این نگاه علت اصلی کودتا، لطمه خوردن منافع اقتصادی دولتهای امپریالیستی غربی و کمپانیهای نفتی بهواسطه ملیشدن نفت و تهدید منافع منطقهای آنها و از دستدادن کنترل خود بر منابع نفتی میباشد. در این راستا دکترآبراهامیان مینویسد: "کودتا چندان در چارچوب جنگسرد نمیگنجد و بیشتر به جنگ امپریالیسم غرب علیه ملیگرایی جهان سوم ارتباط پیدا مینماید، بهعبارت دیگر، کودتای ایران بیشتر به رویارویی میان شمال و جنوب مربوط میشود تا تعارض میان شرق و غرب (جنگسرد)."
ج ـ مقابله با الگوی درونزا
نظریه سوم ضمن پذیرش دو تحلیل پیشگفته بهعنوان وجوهی از علل کودتا، علت اصلی کودتا را مطلب دیگری میداند. اجمال اینکه مصدق در خاطرات خود مینویسد که مسئله ملیشدن نفت، غرامت و عوارض آن براساس قوانین بینالملل و ملیشدن نفت مکزیک حل شده بود، یعنی مسئله حقوقی نفت بماهو نفت مسئلهای حل شده بود و الزامی برای کودتا وجود نداشت. این نظریه معتقد است علت اصلی کودتا رویارویی با الگوی درونزای مصدق بهنام اقتصاد مبتنی بر دموکراسی، اعتماد به دولت، پرداخت داوطلبانه مالیات و بهاصطلاح اقتصاد بدون نفت بود که چنانچه این الگو در داخل نهادینه میشد و به کشورهای نفتخیز و جهان سوم تسری مییافت، فراتر از منافع اقتصادی، کیان فراملیتیهای نفتی و دولتهای غربی را به مخاطره میانداخت. بهدلایل زیر الگوی مصدق از جامعیت و پایداری لازم برخوردار بود:
یکم: اصل حاکمیت ملی در نهضت ملی دارای دو مولفه بود. مولفه اول احیای حقوق مردم و تقویت دموکراسی و مولفه دوم اعمال حاکمیت و مالکیت بر منابع زیرزمینی و این هر دو اولاً در راستای احیای قانوناساسی انقلاب مشروطیت بود و ثانیاً در کادر مصوبات سازمان ملل و رویههای ملیکردن در دیگر کشورهای غربی؛ بنابراین خواست ملت ایران فراقانونی نبود.
دوم : ملیکردن با حمایت ملی و پشتوانه ملت مطرح و پیگیری شد. چنانچه ملیکردن و مالکیت بر منابع صرفاً یک عمل ضدامپریالیستی و ضدانحصاری باشد، اما از پشتوانه دموکراتیک برخوردار نباشد،
سوم: ملیکردن به مفهوم اختیار در بهرهبرداری از منابع و آزادی در عرضه آن، با سازوکار سرمایهداری لاینفک از دموکراسی مغایرتی ندارد. مصدق در برابر فشارها و تحریمهای بینالمللی، شعار الگوی اقتصاد بدون نفت را مطرح و در صحنه عمل پیاده نمود. گرچه اقتصاد بدون نفت در شرایط اعمال فشار همهجانبه بر دولت ملی مطرح گردید و بالذات مطلوب مصدق و ملت نبود اما این فشارها تازیانه تکامل جامعه شد و راه رشد اقتصاد و متوازن با صادرات و واردات متعادل و مبتنی بر کار و کوشش و پرداخت داوطلبانه مالیات را گشود، بنابراین نهتنها خلع ید و ملیکردن نفت باعث از دسترفتن منافع عظیم و سودجویانه کمپانیهای نفتی گردید، بلکه تهدید بزرگتر ارائه الگویی درونزا و فرهنگساز بود که از دل دموکراسی و روابط دموکراتیک بین مردم و دولت ملی جوشیده بود که میتوانست راهگشای کشورهای نفتخیز جهت کاهش وابستگی به نفت و خروج از اضطرار در عرضه آن و در نتیجه رشد واقعی قیمت نفت و میل به سمت قیمت ذاتی آن باشد.
امروز نیز امریکاییها از یکسو با منطق گسترش دموکراسی، حضور خود را در خاورمیانه توجیه مینمایند و ازسوی دیگر به صراحت خواستار تأمین امنیت عرضه نفت ارزان خلیجفارس میباشند. حال آنکه چنانچه دموکراسی واقعی در منطقه شکل گیرد، با افزایش رشد و آگاهی مردم و اعتماد به حکومت، مسلماً جریان صدور نفت ارزان تداوم نخواهد یافت؛ زیرا در شرایط اختیار و انتخاب آزاد، رعایت منافع ملی ایجاب مینماید که میزان عرضه نفت براساس اصل حفاظت و صیانت از ذخایر تعیین شود و در اینجاست که دموکراسی بهعنوان یک عامل اثرگذار در قیمت نفت ایفای نقش خواهد نمود، همچنان که در نهضتملی چنین نقشی را ایفا کرد. بهطور قطع میتوان گفت اگر الگوی "اقتصاد بدون نفت" دکترمصدق با کودتا روبهرو نمیشد،. این الگو میتوانست گام موثری در دستیابی به ارزش ذاتی نفت و انرژیهای جایگزین بردارد و کمک بزرگی به زیستمحیط جهانی بکند.
امروزه دولت نروژ الگوی مصدق را پیاده کرده و درآمد نفت خود را در صندوق ذخیره ارزی صدمیلیارددلاری بهعنوان اقتصاد مکمل در کنار اقتصاد مبتنی بر کار و کوشش و پرداخت مالیات با موفقیت به اجرا درآورده است.
۲۵۲۱٨ - تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : unknown
عنوان : مصدق و انگلیس
دکتر مصدق در دوران ولایت فارس و حضورنظامی انگلیس در منطقه جنوب در راستای سیاستهای دولت مرکزی، با دولت انگلیس و پلیس جنوب، همکاری می کرد (۱۱) و رابطه ای دوستانه باماموران انگلیسی داشت. بطوریکه پس از سقوطکابینه مشیرالدوله هنگامی که حکومت وقت(سپهدار رشتی) در صدد تغییر مصدق از سمت استانداری فارس برمی آید، کنسول انگلیس وفرمانده انگلیسی پلیس جنوب شرقی از سفارت انگلیس تقاضا می کند که وسایل ابقاء مصدق را درولایت فارس فراهم کند. (۱۲) دکتر مصدق در این دوران، کاری خلاف نظر و مصلحت انگلیسی هاانجام نداد و حتی از صحبت های او برداشت می شود که لااقل در آن دوران، مخالفتی جدی باحضور مامورین انگلستان در کشور نداشته و آنها راانسان هایی خوب و مترقی می شناخته است. (۱۳)
۱۱- وی در خاطرات و تالمات در این باره می گوید: در جواب کنسول انگلیس که در مورد سرکوب تنگستانیهامشورت می خواست گفتم مگر نبود که جلسه قبل شماءگفتید مردم فارس از پلیس جنوب متنفرند و باید کاری بکنیم از این تنفر بکاهیم اکنون می خواهید آنرا مامورتنبیه عده ای از هموطنان خود بکنید و بر انزجار مردم بیافزایید... از این بیانات مقصودم این نیست که بخواهیم تنگستانیها را از نسبتی که به آنها می دهیدمبرا کنم... و اما آنچه راجع به شخص من است دراموری که مربوط به ایالت استشما نمی باید دخالت کنید از ناامنی راه باید به من شکایت کنید.../ خاطرات و تالمات / ص ۱۲۴.
۱۲- در همین رابطه است که وزیر مختار انگلیس در تهران یعنی مستر نورمان برای ادامه ولایت مصدق السلطنه وساطت می کند و تلگراف زیر را به نخست وزیر ارسال می کند. "سفارت انگلیس ۴ نوامبر ۱۹۲۰- فدایت شوم پس از استعلام از صحت مزاج و تقدیم ارادت زحمت می دهد که از قرار تلگرافی که کنسول انگلیس مقیم شیراز مخابره کرده اند آقای مصدق السلطنه از سقوطکابینه قبلی و تشکیل کابینه جدید قدری مضطربند که مبادا این کابینه در مواقع لازم همراهی و مساعدت مقتضی از ایشان ننمایند و گویا خیال استعفا دارند. ازقرار راپورتهایی که از کنسول انگلیس در شیراز می رسدحکومت معظم له در شیراز خیلی رضایت بخش بوده اگر حضرت اشرف صلاح بدانند بد نیست که دوستانه تلگرافی به معزی الیه مخابره فرموده خواهش کنید که به حکومت خود باقی بوده و از این خیال منصرف شوند. ایام شوکت مستدام باد مستر نورمان/ چهره حقیقی مصدق السلطنه/ دکتر آیت/ ص ۳۵.
۱۳- وی در قسمتی از نطق خود در مجلس چهاردهم در این مورد می گوید: "بنده مامورین خوب از انگلستان دیده ام. من مامورین بسیار شریف و وطن دوست ازانگلستان دیده ام. من مذاکراتی در شیراز و در تهران بااینها دارم. دیگر از اشخاصی که من هرگز فراموش نمی کنم و هیچوقت مراحم و محبتهای او را از نظر دورنمی کنم سرپرستی لورن وزیر مختار انگلیس است که حقیقتا مرد بزرگ و وطن پرستی است که هر وقت من رامی دید و من راجع به مملکتم با او صحبت می کردم و ازمصالح ایران به او نظریاتی می گفتم می گفت من به شماتحسین می کنم که شما وطن خود را دوست داری/روزشمار وقایع تاریخ ایران/ باقر عاقلی/ ج /۱ ص ۴۱۸.
۲۵۲۱۷ - تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : unknown
عنوان : مخالفت دکتر مصدق با راه آهن سراسری
حسین مکی نوشته است: در موضوع راه آهن در چندین جلسه و تاریخهای مختلف آقای دکتر مصدق نطقهای مهمی نموده که همگی دال بر عظمت روح و سعه معلومات و شهامت ناطق آن می باشد ( ۲۲۸ )
دکتر مصدق اولین بار در ۲۰ بهمن ۱۳۰۴ دو روز مانده به پایان دوره پنجم مجلس شورای ملی درباره راه آهن سخن گفت و سپس در دوره ششم در ۲ اسفند ۱۳۰۵، ۲۹ فروردین ۱۳۰۶، ۹ اردیبهشت ۱۳۰۶، و ۲۸ فروردین ۱۳۰۷.
درجلسه ۲۰ بهمن ۱۳۰۴ فقط به ذکر کلیاتی درباره راه آهن پرداخت ( ۲۳۰)
دراول اسفند ۱۳۰۵ مهدیقلی هدایت (مخبرالسلطنه) رئیس الوزراء که وزارت فوائد عامه را نیز برعهده داشت لایحه احداث راه آهن محمره -بندر جز را به مجلس شورای ملی تقدیم کرد.
دکترمصدق در جلسه ۲ اسفند ۱۳۰۵ به مخالفت با این طرح پرداخت منتها با این مقدمه:
بنده افتخار راه آهن ایران را به این دولت مربوط می دانم نه به دولتهایی که بعد می آیند. افتخار راه آهن را مربوط به آن مقام عالی می دانم که روز اول لایحه راه آهن را به مجلس شورای ملی آورد و از خداوند متعال بنده درخواست می کنم که ان شاء الله با آن نیات مقدسه که در آن مقام عالی هست ما موفق بشویم که در تمام نقاط ایران راه آهن تأسیس و ایجاد شود (۲۳۰)
درجلسه ۲۹ فروردین ۱۳۰۶ گفت: �بنده با راه آهن مخالف نیستم به جهت این که راه آهن حقیقت واقعش یک چیزی ست که در هر جایی رفته باعث آبادی شده... ولی با موقعش و طرز خرجش مخالفم(۲۳۸)
وی با مسیر بندر جز - محمره به این دلیل مخالف بود که می گفت �معقول نیست که مملکت اروپا مال التجاره خودش را از راه روسیه بیاورد به بندر جز و از بندر جز هم ببرد به هندوستان که بگوییم راه آهن ما رابط اروپا و هندوستان است�. او مسیر راه اهن را از شمال غرب ایران به شرق پیشنهاد می کرد و میگفت راه آهن جنوب به شمال برای تجارت داخلی ست که به هیچ وجه مقرون به صرفه نیست (مذاکرات مجلس،۲۴۰-۲۴۱)
در جلسه ۹ اردیبهشت در جواب وزیر سابق فوائد عامه که گفته بود روسیه تا شرق اقصی راه آهن کشیده است گفت:
دولت روسیه نظریات سیاسی داشت، نظریات نظامی داشت... ما که امروز نظریه سیاسی و نظامی نداریم و فقط از نقطه نظر اقتصادی می خواهیم راه آهن بکشیم و از نقطه نظر اقتصادی باید ببینیم راه آهنی که می کشیم فایده دارد یا نه؟ (۲۵۱-۲۵۴)
حالا اگر ما بخواهیم راه آهنمان را به مسافرین اروپایی و مال التجاره آنها کرایه بدهیم باید طوری باشد که از غرب به شرق برود ولی راهی که در این نقشه معین شده در رو ندارد فقط برای سواری صاحب درشکه خوب است... (۲۵۶-۲۵۷)
پیشنهاددکتر مصدق این بود:
اگر ما این چهارده میلیون پول موجودی را خرج کارخانه قند در نقاط مختلفه بکنیم هم قند ارزانتر میشود و هم ما مستغنی از فرستادن پول به خارجه می شویم... (۲۴۷)
اگر ما سرویس کامیون را در این مملکت دایر کنیم به این ترتیب که پنجاه کامیون بیاوریم برای مسافرین که یکی از طهران حرکت کند برود بوشهر و یکی هم برعکس. مسافرین در راه بوشهر... روزی پنج نفر هم نخواهد بود... اگر ما پنجاه اتوبوس مسافرتی داشته باشیم می توانیم در پنج نقطه ایران خط ابتدایی و انتهایی درست کنیم و بعد هم یک عده کامیون که بنده شنیده ام امروز در اروپا هست که با بخار حرکت می کند و مخارج سوختش هم خیلی کم است آنها را بیاوریم برای حمل و نقل. البته اگر امروز شروع بکنیم به کشیدن راه اهن تا ده سال دیگر راه آهن فایده ندارد.... بعد از ده سال هم... گمان نمی کنم فایده داشته باشد... اگر ما در این مملکت راههای شوسه مان را درست کنیم ما ضرر نمیکنیم... (۲۴۹-۲۵۰)
مهدیقلی هدایت (مخبرالسلطنه) درباره مخالفت دکتر مصدق نوشته است:
اول اسفند ۱۳۰۵ من پیشنهاد راه آهن را به مجلس بردم. مِن الغرائب، مصدق السلطنه مخالف شد که در عوض، قند سازی باید دایر کرد. راه آهن منافع مادی مستقیم ندارد. گفتم از راه آهن منافع مادی مستقیم منظور نیست، منافع غیر مستقیم راه آهن بسیار است. نظمیه یا نظام هم منافع مادی ندارد، ضروری مصالح مملکت اند. قند هم به جای خود تدارک خواهد شد و اثبات شیء نفی ما عـدا نمیکند (خاطرات و خطرات، ۳۷۰)
دکترمصدق در جلسه ۲۸ فروردین ۱۳۰۷ مجلس شورای ملی بار دیگر مسأله راه آهن را مورد بحث قرار داد و گفت:
�بنده در موضوع راه آهن نظر خودم را به کرّات در مجلس شورای ملی به عرض آقایان رسانده ام�. وی افزود �درست است که قانون احداث راه آهن در مجلس شورای ملی تصویب شده ولی اگر قانونی که از مجلس گذشته نقض شود ضرر ندارد در صورتی که اگر خط آهن را برخلاف مصالح مملکت بکشند ضررهای جبران ناپذیر دارد...� (۲۵۸-۲۵۹)
وی بار دیگر بر مسأله اقتصادی نبودن خط بندر جز -محمره تأکید کرد و نتیجه گرفت:
... بنده کاملاً ثابت کردم که عجالهً راه آهن در ایران فایده ندارد ولی اگر ترانزیت داشته باشد و حمل و نقل ممکن است یک قسمت از ضرر راه آهن را جبران کند ولی خطی که امروز در نظر گرفته شده است کاملاً به ضرر مملکت است. حالا آقایان غیر این تشخیص می دهند مختارند ولی به عقیده خودم این رای را که این خط کشیده شود و به این طرف برود خیانت و برخلاف مصالح مملکت میدانم.
بعضی از نمایندگان - (با همهمه) خیانت نیست.
دکتر مصدق - بنده به نظر خودم خیانت است شما به نظر خودتان خدمت است... (۲۶۰)
ناگفته نماند که دکتر مصدق در این جلسات چندین بار تصریح کرد که با احداث راه آهن کاملاً موافقم و آن را مقدس می دانم ولی... (۲۳۴، ۲۳۷، ۲۳۸، ۲۴۷ ) حتی یک بار ضمن مخالفت اظهار داشت:�آن طور که عرض کردم با راه آهن کاملاً موافقم با این خط هم به هیچ وجه مخالفتی ندارم و نظر دولت را خیلی خوب می دانم صلاح مملکت را هم دولت هیچ وقت از دست نمی دهد، ولی بنده نظرم این است... �(۲۳۷)
مطالب بالا از نوشته های آقای دکتر جلال متینی استاد سابق دانشگاه های ایران اقتباس شده است.
یک علت اصل مخالفت مصدق با کشیده شدن راه آهن از سوی شمال به جنوب این بود که به هر ترتیب شده راه آهن از مستعمرات انگلیس در عراق به سوی هندوستان کشیده شود. از این راه میخواست استان خوزستان که هموراره بدلیل زد و بند های سیاسی انگلیس و ایل های بختیاری دست نخورده باقی مانده بود بدون راه و راه آهن همچنان در ید قدرت انگلیس و دست نخورده باقی بماند
۲۵۲۱۶ - تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : داور
عنوان : بازنویسی تاریخ بفرم همایونی پرسشگر و ناشناس
جنابان پرسشگر و «مورخ» ناشناس، بعد از اینهمه «لالایی» خواندن و توضیحات برای رشد «دماغ»، پرسش تکراری میکنید که «آیا لیلی زن بود و یا مرد» . شما نشان دادید که «مرغ» تان مادرذاتی «یکپا» است. مثال شما تجربه خوبی بود که آدمها متوجه بشوند، «وقت زیاد» برای هر کس فرارکرده از تیمارستان نگذارد. حتی واژه «شارلاتانی» قادر بترسیم افکار مزدورانه شما نیست. حیف از وقت و انرژی که صرف «بفرم» دادن چدن شد. شما موفق شدید که یکمدت فکر و اندیشه ام را نسبت بمشکلات متعددی که ایران مارا فراگرفته، دانسته بخودتان معطوف نمایید.و باین خاطر نه فقط ربع پهلوی از ماموریت شما راضی است بلکه نهایت رضایت خاطر ولایت فقیه «آن سر» استبداد را هم جلب کردید.
۲۵۲۱۴ - تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱٣٨۹
|