یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

عوامل بازسازی استبداد، بعد از انقلاب ۵۷ چه کسانی بودند (۳) - فرید راستگو

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : LSE

عنوان : LSE
این فقط لیست کوچکی از فارغ التحصیلان این دانشگاه معتبر است. همانطور که گفته شد خود مسئولین دانشگاه نیز اعلام کردند که به مسئله حضور افراطیون مسلمان رسیدگی میکنند. اگر واقعاْ این دانشگاه محل افراطیون مذهبی بود من مطمئنم مقامات بریتانیا و یا این همه آدم درست حسابی به اندازه پروانه خانم عقلاشان میرسید که بر ضد این دانشگاه اعلام جرم کنند. نه اینکه بر اساس یک آدم مجهول الهویه و یک وبلاگ بی نام و نشان این دانشگاه معتبر را تخطئه نمایند.




[edit] Heads of State or Heads of Government
Harmodio Arias (۱۸۸۶–۱۹۶۲) - President of Panama, ۱۹۳۲–۱۹۳۶
Óscar Arias (b. ۱۹۴۱) - President of Costa Rica, ۱۹۸۶–۱۹۹۰, ۲۰۰۶–present and Nobel Prize winner
John Atta-Mills (b. ۱۹۴۴) - President of Ghana, ۲۰۰۹–present
Taro Aso (b. ۱۹۴۰) - Prime Minister of Japan, ۲۰۰۸–present
Lord Clement Attlee (۱۸۸۳–۱۹۶۷) - Prime Minister of United Kingdom, ۱۹۴۵–۱۹۵۱
Errol Walton Barrow (۱۹۲۰–۱۹۸۷) - Prime Minister of Barbados, ۱۹۶۲–۱۹۶۶, ۱۹۶۶–۱۹۷۶, ۱۹۸۶–۱۹۸۷
Marek Belka (b. ۱۹۵۲) - Prime Minister of Poland, ۲۰۰۴–۲۰۰۵
Pedro Gerardo Beltran Espanto (۱۸۹۷–۱۹۷۹) - Prime Minister of Peru, ۱۹۵۹–۱۹۶۱
Maurice Bishop (۱۹۴۴–۱۹۸۳) - Prime Minister of Grenada (۱۹۷۹–۱۹۸۳)
Heinrich Brüning (۱۸۸۵–۱۹۷۰) - Chancellor of Germany, ۱۹۳۰–۱۹۳۲
Forbes Burnham - (۱۹۲۳–۱۹۸۵) - President of Guyana
Kim Campbell (b. ۱۹۴۷) - Prime Minister of Canada, June-November ۱۹۹۳
Eugenia Charles (۱۹۱۹–۲۰۰۵) - Prime Minister of Dominica, ۱۹۸۰–۱۹۹۵
John Compton (b. ۱۹۲۶) - Premier of Saint Lucia, ۱۹۶۴–۱۹۷۹, and Prime Minister of Saint Lucia, February-July ۱۹۷۹ & ۱۹۸۲-۱۹۹۶
Sher Bahadur Deuba (b. ۱۹۴۳) - Prime Minister of Nepal, ۱۹۹۵–۱۹۹۷, ۲۰۰۱–۲۰۰۲, ۲۰۰۴–۲۰۰۵
Tuanku Jaafar (b. ۱۹۲۲) - Yang di-Pertuan Agong (King) of Malaysia, ۱۹۹۴–۱۹۹۹
Jomo Kenyatta (۱۸۹۱–۱۹۷۸) - First President of Kenya, ۱۹۶۴–۱۹۷۸
Mwai Kibaki (b. ۱۹۳۱) - President of Kenya, ۲۰۰۲–present
Tanin Kraivixien (b. ۱۹۲۷) - Prime Minister of Thailand, ۱۹۷۶–۱۹۷۷
Yu Kuo-Hwa (۱۹۱۴–۲۰۰۰) - Premier of Taiwan, ۱۹۸۴–۱۹۸۹
Hilla Limann (۱۹۳۴–۱۹۹۸) - President of Ghana, ۱۹۷۹–۱۹۸۱
Alfonso López Pumarejo (۱۸۸۶–۱۹۵۹) - President of Colombia, ۱۹۳۴–۱۹۳۸, ۱۹۴۲–۱۹۴۵
Michael Manley (۱۹۲۴–۱۹۹۷) - Prime Minister of Jamaica, ۱۹۷۲–۱۹۸۰, ۱۹۸۹–۱۹۹۲
Ratu Sir Kamisese Mara (۱۹۲۰–۲۰۰۴) - Prime Minister of Fiji ۱۹۷۰-۱۹۹۲, President of Fiji ۱۹۹۴-۲۰۰۰

Queen Margrethe II of DenmarkQueen Margrethe II (b. ۱۹۴۰) - Queen of Denmark, ۱۹۷۲–present
Beatriz Merino (b, ۱۹۴۷) - First female Prime Minister of Peru, ۲۰۰۳-۲۰۰۳
Sri K. R. Narayanan (۱۹۲۱–۲۰۰۵) - President of India, ۱۹۹۷–۲۰۰۲
Kwame Nkrumah (۱۹۰۹–۱۹۷۲) - First President of Ghana, ۱۹۶۰–۱۹۶۶
Sylvanus Olympio (۱۹۰۲–۱۹۶۳) - Prime Minister of Togo, ۱۹۵۸–۱۹۶۱, and first President of Togo, ۱۹۶۱–۱۹۶۳
George Papandreou (b. ۱۹۵۲), Prime Minister of Greece, since ۲۰۰۹
Percival Patterson (b. ۱۹۳۵) - Prime Minister of Jamaica, ۱۹۹۲–۲۰۰۶
Romano Prodi (b. ۱۹۳۹) - Prime Minister of Italy, ۱۹۹۶–۱۹۹۸, ۲۰۰۶–present and President of the European Commission, ۱۹۹۹–۲۰۰۴
Navinchandra Ramgoolam (b. ۱۹۴۷) - Prime Minister of Mauritius, ۱۹۹۵–۲۰۰۰
Seewoosagur Ramgoolam (۱۹۰۰–۱۹۸۵) - Prime Minister of Mauritius (۱۹۶۱–۱۹۸۲)
Veerasamy Ringadoo (۱۹۲۰–۲۰۰۰) - First President of Mauritius, March-June ۱۹۹۲
Moshe Sharett (۱۸۹۴–۱۹۶۵) - Prime Minister of Israel, ۱۹۵۳–۱۹۵۵
Constantine Simitis (b. ۱۹۳۶) - Prime Minister of Greece, ۱۹۹۶–۲۰۰۴
Sergey Stanishev (b. ۱۹۶۶) - Prime Minister of Bulgaria, ۲۰۰۵–۲۰۰۹
Edward Szczepanik (۱۹۱۵–۲۰۰۵) - Prime Minister of the Polish government in exile, ۱۹۸۶–۱۹۹۰
Banja Tejan-Sie, (۱۹۱۷–۲۰۰۰) - Governor-General and leader of opposition Sierra Leone People"s Party in Sierra Leone
Anote Tong (b. ۱۹۵۲) - President of Kiribati, ۲۰۰۳–present
Pierre Trudeau (۱۹۱۹–۲۰۰۰) - Prime Minister of Canada, ۱۹۶۸–۱۹۷۹, ۱۹۸۰–۱۹۸۴
Lee Kuan Yew (b. ۱۹۲۳) - Prime Minister of Singapore, ۱۹۵۹–۱۹۹۰
۲۵۲۵٣ - تاریخ انتشار : ۲۲ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : AH

عنوان : جوش نزن
آقای زرگرس شما که خیلی باسوادید با ذکر منبع دقیق توضیح دهید که نظر آقای نجاتی مصدق پرست و دیگران درباره اسناد وزارت خارجه انگلیس و نامه های لرد کرزن در ضدیت با کودتا چیست؟ در ضمن ما هیچوقت کودتا را نفی نکردیم. حرف ما این است که بر اساس اسناد منتشر شده وزارت خارجه انگلیس این کودتا ربطی به دولت انگلیس نداشت.

پروانه خانم اینقدر جوش نزن. همانطور که میبینی مسئولین دانشگاه نیز اعلام کرده اند که به مسئله حضور افراط گرایان رسیدگی میکنند و آنجا جایی برای افراطگرایی نیست.
Aled Dilwyn Fisher, general secretary of the LSE union, said: “We are taking these issues very seriously — there is no place for Hizb ut-Tahrir at LSE.”
۲۵۲۵۲ - تاریخ انتشار : ۲۲ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : پروانه ص

عنوان : اعتبارمدرسه اقتصاد انگلیس!
دوست عزیز آن ناسزاها سزاوار شماست که با استدلال میانه ندارید.
اینهم نام آن دانشجو و وبلاگ او
Erik Ringmar"s web pages
این انکار شما چیزی را حل نمی کند. این اتفاقات در دانشگاه "محبوب و معتبر "شما دارد میفتد.

من از دوستانی که انگلیسی نمی دانند عذر می خواهم. این مدارک که من بخشهایی از آنها را اینجا میاورم صحت گفتار من و حمایت مدرسه ی مورد علاقه ی شاهدوستان را از اسلام بنیادگرا و ارتجاع جهانی روشن می کنند.
دوستانی که انگلیسی میدانیدخواهش می کنم سطر نخست را گوگل کنید و کل داستان را بخوانید.
دهها مدرک از رسوایی این مدرسه در دست است. شما فکر کنید این مدرسه اگر منافع حیات نداشته باشد در غزه پرآشئب شعبع تاسیس نمی کند
اینهم سند دیگر مبنی بر حمایت از ارتجاع.
LSE’s Hizb ut-Tahrir teacher Reza Pankhurst and the secretive ‘Brothers’ Circle’

An Islamist radical whose teaching role at a leading university was exposed yesterday by The Times led a secretive “Brothers’ Circle” at which he espoused his hardline views.

Reza Pankhurst, a senior figure in the hardline group Hizb ut-Tahrir, gathered a group of male members of the London School of Economics (LSE) Islamic Society for private talks.

Mr Pankhurst, whose party advocates the creation of an Islamic state governed by Sharia, is a research student employed as a teacher in the LSE’s government department.
۲۵۲۵۱ - تاریخ انتشار : ۲۲ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : به دوستان باسواد

عنوان : LSE
محض اطلاع آقای داریوش خان با سواد، که نوشتنش همواره باعث خنده و سرگرمی است، پانزده برنده جایزه نوبل از اعضای این دانشگاه بوده اند. در میان دیگر اعضای این دانشگاه میتوان به کارل پوپر ( فیلسوف معروف)، چارلز وبستر، کلمنت اتلی (نخستین نخست وزیر حزب کارگر)، مروین کینگ (رییس کنونی بانک انگلیس)، جان کندی (رییس جمهور آمریکا)، آسکار آریز (رییس جمهور کوستاریکا)، تارو آسو (نخست وزیر ژاپن)، امبدکار (تنظیم کننده قانون اساسی هند)، نارایانون (نخست وزیر هند)، رومانو پرودی (نخست وزیر سابق ایتالیا) اشاره کرد. اینها تنها جمعی از فارغ التحصیلان و همکاران این موسسه هستند. حال ما باید اینها را نادیده بگیریم و به حرف داریوش خان دانشمند، که معلوم نیست فکتهایش از کدام منبع در میاید، گوش کنیم که:
"هم امنون (منظور داریوش خان هم اکنون است:)) این موسسه مرکز تبلیغات بنیادگرایی است"
بله دوستان چنین موسسه ای کتاب/تز ارزشمند دکتر هوشنگ صباحی را مورد تایید قرار میدهد. میشود حدس زد چرا اینقدر آتش میگیرید.
۲۵۲۵۰ - تاریخ انتشار : ۲۲ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : حمید زرگرس

عنوان : خودکشی با طناب دولت فخیمه
دوستان شاهدوست بروید کودتای ۱۲۹۹ را گوگل کنید ببینید چند در صد اسناد این کودتا را تایید می کند.
کتاب سرهنگ نجاتی را که بخوانید چشمتان باز می شود. این مرد با تمام تضییقات و محدویتهایی و مخفی کاریهایی که آیرن ساید و سید ضیا فراهم کرده بودند حقایق را دریافت و نوشت. روانش شاد. اسناد آمریکایی تمامی نوشته های نجاتی را تایید می کنند. این اسناد در کتاب آقای مجد آمده است. و پیش از آن محققی بنام محمد گودرزی آنها در شهروند نوشته بود.
من در کتابهای آقای آجودانی ندیدم که ایشان منکر کودتا باشند. می شود نام کتاب و شماره ی صفحه را اعلان بفرمایید. ممنون می شوم.
شاهدوستان عزیز چرا شما حرفهای خودتان را سند فرض می کنید و برای آنها سند اراءه نمی کنید اما از دیگران دائما سند می خواهید.
قبلا کسی در همین ستون نوشته است منهم تاکید می کنم. نوشته های آیرون ساید و انتشار آن خود داستانی دارد. آیرون ساید خاطرات خود را روزانه می نوشته است و نوشته های او بالغ بر هزاران صفحه است که فقط بخشی از آن چاپ شده است آنهم با "هدایت" دولت فخیمه. بار اول انگلیش از انتشار خاطراتی که مربوط به کودتا بود جلوگیری کرد. بار دوم پسر ایرن ساید "منتخبی" از آن را چاپ و منتشرکرد. بروید لا اقل ویکی پدیا را بخوانید. دشاهدوستان عزیزبیدار شوید. با طناب انگلیس نمی توانید هیزم جمع کنید. این طناب فقط بدرد خودکشی می خورد!
یادتان باشد اینها به شاهانتان که اینهمه نوکریشان کردند وفا نکردند، حتی بعد ازاینکه مردم شاه را از ایران فراری دادند (فرار دوم) انگلیس باو ویزا نداد. حالا شما سنگ انگلیس را به سینه می زنید؟ شاهدوستی تان هم مثل آگاهی تان بی اساس است!
۲۵۲۴۹ - تاریخ انتشار : ۲۲ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : به پروانه "خانم"

عنوان : خجالت بکشید خانم!
پروانه خانم واقعاْ باید برای شما تاسف خورد. شما نوشتهء یک فرد بی نام و نشان بنام Erik را که حتی نام فامیل خود را هم نمینویسد، در یک وبلاگ بی نام و نشان، مبنا قرار داده اید تا یکی از معتبرترین کالجهای علوم سیاسی در جهان را، که وابسته به دانشگاه لندن است و از سال ۱۸۹۵ تا به امروز به فعالیت آکادمیک میپردازد، لجن مال کنید. چرا که کالج مزبور "جسارت" کرده و کتاب تحقیقی انسان دانشمندی را که مورد تایید شما نیست به عنوان اثری ارزشمند مورد قبول قرار داده. پروانه خانم این همان راه و روش امام راحلتان است. در همین ستون شاهد بودید که آقا مرتضی نیز کاری شبیه شما در رابطه با عفو بین الملل انجام داد و صد البته رسوا شد. خجالت بکشید خانم!
۲۵۲۴۷ - تاریخ انتشار : ۲۲ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : داریوش ر

عنوان : مرکز تبلیغات اسلام بنیادگرا
پرسشگر جان شما واقعا نمیدانید که که و از چه حمایت می کنید.مدرسه اقتصادی لندن یکی از حامیان از کمربند سبز بدور شوروی و پرورش دهنده اندیشه ی گسترش اسلام رادیکال بود و هست. هم امنون این موسسه مرکز تبلیغات بنیادگرایی است.
سند زیر نشان می دهد که این مدرسه از سخنرانی یک فرد مترقی درباره ی خطرات اسلام بنیاد گرا جلو گیری می کند اما برای بنیادگرایان تسهیلاات و امکانات تبلیغ فراهم می آورد. هنوز فکر می کنید این دانشگاه معتبر است
Damian Thompson is Editor of Telegraph Blogs and a journalist specialising in religion. He was once described by The Church Times as a "blood-crazed ferret". He is on Twitter as HolySmoke.

Gutless LSE bans Islam critic Douglas Murray for "security reasons"

The London School of Economics has banned Douglas Murray, the brilliant young director of the Centre for Social Cohesion, from chairing a debate on Islam tonight. The ostensible reason: “security fears”.

I know for a fact that members of Al-Mujaharoun, a pro-terror Islamist organisation, have spoken publicly at LSE. I was there. The presence of the group was announced in advance, but that was OK with the School. Presumably that was because it was also OK with the Islamic campus ideologues in front of whom it cowers.

Murray is a ferocious critic of Islamism and its allies in the British establishment. That “offends” fundamentalist Muslims, who can dish it out (in more ways than one) but not take it.

The debate will go ahead without Murray. I could give you more details, but since it’s now going to be a phony event, why should I? I did my postgraduate research at the LSE. Is there any way you can resign as an alumnus?
۲۵۲۴۶ - تاریخ انتشار : ۲۲ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : پروانه ص

عنوان : آزادی بیان در دانشگاه آقای صباحی!
آقای پرسشگر عزیز من با شما خصومت ندارم. شما نآآگاهید و تعصب سلطنت طلبی جلوی دید شما را گرفته است.
اگر انگلیسی نمی دانید خدمتتان عرض کنم که این گله و شکایت یک دانشجوی
LSE
دانشگاه محبوب شماست که از نبودن مناسبات دموکراتیک در آن موسسه و مستقیما از مدیر موسسه Sir Howard Davies
که آزادی بیان را نقض می کند سخن می گوید. گوگل کنید مدرک را پیدا می کنید. هرچه این قضییه را بیشترمی شکافید تعفنش بیشتر در می آید. خواهش می کنم دست بردارید.
شما که به نبی تجربگی خود در این قضایا اذعان دارید چرا اینقدر پافشاری می کنید؟
MIT and me vs. the LSE PDF Print E-mail
current online writing
Written by Erik
Wednesday, ۰۷ October ۲۰۰۹ ۱۰:۳۷
۰diggsdigg


bloggersCheck out this article in the New York Times.
MIT and other leading US universities are giving space to students to blog about the student experience on the universities" own web pages. Critical remarks are allowed. In fact, they are encouraged. In fact, the students are paid to be critical of their own universities.

I wrote a blog when I worked at the LSE in London. I discussed all kinds of things, including what it was like to be an LSE student. Of course I was occasionally critical. There was a lot to be occasionally critical about. Once, at a recruitment event for prospective students I gave a speech where I tried to describe the LSE experience, warts and all. My idea was that a school of LSE"s caliber should have enough self-confidence to speak the truth about itself. My idea was that prospective students respect the truth. That the truth is a great recruiting tool.

Man did I get into trouble! My boss, George Philip, told me to "take down and destroy my blog" and the LSE Director, Sir Howard Davies, blantantly contradicted the free speech code of the School and tried to shut me up. National newspapers wrote about it; for a while I was a student hero -- and completley shunned by my colleagues.

As always, I was right, but about three years too early. When the LSE too one day pays student bloggers to be critical of the School, will I get an apology from Sir Howard Davies?
۲۵۲۴۴ - تاریخ انتشار : ۲۲ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : آرمان

عنوان : کتمان حقیقت
پروانه خانم ص، اینقدر ناراحت به مسائل نگاه نفرمایید. شما از هر دری سخنی میبافید و در نهایت برداشت شخصی خود را واقعیت عرضه میدارید. خدمت شما عرض میکنم که موسسه ای که کتاب وزین جناب دکتر صباحی را تایید کرده یکی از معتبرترین دانشگاههای دنیاست. اینکه شما میفرمایید "این دانشگاه با تاسیس شعبه ای در غزه بعضی از سیاستهای آن دولت را بو سیله ی ا ستادن سر سپرده در منطقه دنبال می کند" یک نظر شخصی است که هیچ پایه و اساسی ندارد.
پروانه خانم بدیهی است که ما آن چیزی را قبول میکنیم که تا حدی به مزاجمان خوش آید. در موافقت و یا مخالفت با خاندان پهلوی دیدگاههای زیادی وجود دارد. من میگویم که صرف نظر از تمایلات شخصی باید مدارک و اسناد را آنگونه که هست قبول کرد. شما میفرمایید "۹۵حد اقل در صد منابع می گویند انگایس رضا خان را با کودتا سر کار آورد دلائلش را هم دوستان اینجا ذکر کرده اند. حالا یک نفر که خودش اعتراف می کند که چیزی نمی داند منکر این اسناد است". من نمیدانم که شما از کدام ۹۵ درصد و یا کدام اسناد صحبت میکنید. ولی واقعیت آن است که اسناد رسمی منتشر شده از جانب وزارت خارجه انگلیس و کتاب خاطرات آیرونساید حکایت از عدم اطلاع و نهایتاْ تایید کودتا ۱۲۹۹ توسط دولت انگلیس دارد. حتی آیرونساید خود صراحتاْ اذعان میدارد که او از رضا خان میخواهد که کاری به شاه نداشته باشد. این معتبرترین اسنادی است که در مورد روی کار آمدن رضا خان منتشر شده و نشان میدهد، صرف نظر از اینکه ما چقدر از او خوشمان و یا بدمان میآید، دولت انگلیس نقشی در روی کار آوردن او نداشت. این مسئله مورد تایید بسیاری از اندیشمندان مانند دکتر کاتوزیان و آجودانی واقع شده. متقابلاْ اظهارات خانم آلبرایت حکایت از رضایت آمریکاییها از سقوط مصدق است. حال چه ما از او خوشمان بیاید و یا بدمان بیاید، نمیتوانیم این حقیقت را کتمان کنیم.
۲۵۲۴٣ - تاریخ انتشار : ۲۲ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : پرسشگر

عنوان : اول تفاوت تز/رساله، کتاب و مجله را باید درک کرد و بعد نظریه ای را رد یا قبول کرد.
به این دو پاراگراف فکر و توجه کنید و بعد از خود سئوال کنید که راستی چرا صباحی دیگری تاکنون پیدا نشده که عکس آنچه او گفته را با رساله اش رد کند؟

رضا شاه بی کودتا بقدرت رسید:- دکتر هوشنگ صباحی با تز/رساله خود از یکی از معتبرترین دانشگاه های جهان نشان داده است که رضا شاه با کودتا و با حمایت انگلیسی ها بقدرت نرسید. این رساله معتبر خواهند تا زمانیکه مخالفان او با تز/رساله ای از یکی از معتبرترین دانشگاه های جهان خلاف آنرا ثابت کنند.

پرسش من در اینجا اینست که چرا تاکنون تز/رساله ای به ثبت یکی از دانشگاه معتبر جهان نرسیده است که نشان دهد رضا شاه با کودتا و با حمایت انگلیس بقدرت رسید؟ آیا زمان آن فرا نرسیده است که مخالفان دکتر صباحی در این مورد اقدامی بعمل آورند و با تز خود تز او را بی اعتبار کنند؟

اول تفاوت تز/رساله، کتاب و مجله را باید درک کرد و بعد نظریه ای را رد یا قبول کرد.

راستی چرا؟ راستی چرا کسی تا حالا نتوانسته تز صباحی را رد کند؟ راستی چرا؟

**************

چرا از دست صباحی عصبانی هستید؟ چرا از دست دانشگاه او عصبانی هستید؟ برای اینکه او خلاف آنچه شما دوست دارید بشنوید را ثابت کرده است؟ بجای عصبانی شدن و بد و بیراه گفتن، بدنبال کسی بگردید که تز او را با تزش رد کند؟ به همین سادگی. اینکه غصه ندارد. دانشگاه برای همین تزها بنا شده اند، حوزه که نیستند که طلبه ها با رجوع به صدها کتابی که درباره بهشت و جهنم و اجماع نوشته شده است بگوید چون صدها کتاب در مورد اینها نوشته شده است پس حقیقت دارد. یک دروغ را می شود در صد هزار کتاب و مجله و روزنامه نوشت و گفت ولی نمی شود بجای حقیقت آنرا قالب کرد، اقلا نه به کسانی که بدنبال حقیقت هستند. حقیقت به اندازه کافی تلخ هست، با جنگ و ستیز با آن نباید تلخ ترش کرد.
من با حقیقت روبرو می شوم و وحشتی از آن ندارم، شما چطور؟

******************************

تفاوت تز/رساله، کتاب، مجله و تلویزیون را درک کرد و بعد نظریه ای را رد یا قبول کرد. اول باید استانداردهای بین المللی را شناخت بعد نظر داد که دانشگاه مورد نظر معتبر است یا خیر. اول باید تفاوت میان تاریخدان شرافتمند و تاریخ فروش را دانست تا کتابش را خرید و خواند و بعنوان مدرک مورد استفاده قرار داد. اول باید تشخیص داد فرق کتاب های علمی/آکادمیک با کتاب های پوپولیستی چیست بعد آنها را مرجع قرار داد... جمهوری اسلامی و کیهان شریعتمداری ۳۱ سالست روزنامه و کتاب می نویسند. صدها کتاب درباره خمینی و حضرت فاطمه و غسل و طهارت و چرندیات دیگر نوشته اند و همه آنها را وحی منزل و معتبر معرفی می کنند اما کو دانشگاه معتبری در جهان که ارزشی برای آنها قائل باشد. صدها کتاب در رد تز صباحی نوشته باشند هیچ ارزشی ندارد چون آکادمیک نیست/بعنوان تز به ثبت یک دانشگاه معتبر نرسیده است. تفاوت تز و کتاب را دریابید.
۲۵۲۴۲ - تاریخ انتشار : ۲۲ ارديبهشت ۱٣٨۹       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (٣۶۷)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست