یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

عوامل بازسازی استبداد، بعد از انقلاب ۵۷ چه کسانی بودند (۳) - فرید راستگو

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : حقیقت جو

عنوان : برای آخرین بار
جناب دانشجو، چرا حرف دل تنگت رانمیزنی؟ و دیگران را متهم بجریاناتی میکنید که خقیقت ندارد. بیان داشتم که«جمهوری درایران » همان «جمهوری ایرانی» است و بارها هم در نظریاتم اعلام کردم». خوشحال هستم که آنهاییکه مثل شما، نشان از دو طرف استبداد دارند و از آنان «آیت الله پهلوی» نام توان برد، تن به شعار «جمهوری ایرانی» دادند. شک دارم که طرفداری شما از خواست عمومی مردم «مصلحتی» نباشد. جمهوری ایرانی خواستی نیست که از چند ماه اخیر در دهانها افتاده است. 
۲۵٣۹۲ - تاریخ انتشار : ۲٣ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : پرسشگر

عنوان : مصدق وتریاک، مصدق و راه آهن. دریای مازندران، بحرین، سه جزیره و نام خلیج فارس. جداسازی استانهای کردستان و آذربایجان، جنگهای داخلی در کردستان و ترکمنصحرا و جنگ ۸ ساله، آیا همه اینها هم تقصیر شاه بود؟
آیا مصدق افکار درستی در رابطه با راه آهن و تریاک داشت؟ انگلیس در اشاعه استعمال تریاک در چین نقش آفرین بود. مصدق چرا تریاک کشی در میان مردم را تشویق می کرد؟ چرا راه آهن سراسری در ایران را نمی خواست چون هر شاگرد ابتدایی می داند که برای حفظ تمامیت ارضی یک کشور ارتباطات مدرن از نان شب هم واجب ترست؟
مصدق اگر ملی بود چرا قانون شکنی کرد، حداقل در سه مورد؟

--------------------------------------------------------------------
درباره آنچه مستر اردلان می گوید چه دارید بگویید؟ تایید می کنید یا تکذیب؟ کردستان و ترکمن صحرا در زمان انقلاب

----------------------------------
استان های کردستان و آذربایجان را روسها چند بار سعی کردند از ایران جدا کنند، آیا اینهم تقصیر شاه بود؟

--------------------------------------------------------------------

درباره بحرین باید بگویم که کوروش بزرگ اولین امپراطوری جهان
را بوجود که شامل بحرین ولی نه تحت این نام عربی می شد ولی در زمان قاجار یک سوم کل کشور بوسیله روس و انگلیس از ایران جدا شد و با کشف نفت انگلستان برای حفظ منافع خود کل خلیج فارس را در کنترل خود داشت. شما وانمود نکنید که ایران به لحاظ قدرت همتراز انگلیس آنزمان بود و سازمان مللی هم وجود داشت. دنیای خر تو خری بود که هر که زور بیشتری داشت سهم بیشتری هم داشت. بنابراین توازن قدرتی وجود نداشت که ایران بتواند از همه حقوق خود دفاع کند. شرائط زمانی و مکانی را تاریخدانان در نظر می گیرند و یک بعدی به مسائل نگاه نمی کنند. شما بمن بگویید که زورگویی روسیه در مورد دریای مازندران در زمان خاتمی چه؟ سهم قانونی ما ۵۰ در صد است. آیا شما همان حساسیت را که نسبت به مصدق دارید را نسبت به دریای مازندران و سه جزیره ما در خلیج فارس دارید؟ آیا تاکنون نظر و مقاله ای در این موارد در این سایت دیده اید که عرق ملی شما را برانگیزد؟ این یک سئوال است چون من چند ماهیست که کاربر این سایت شده ام؟ درباره دریای مازندران و سه جزیره خلیج فارس و نام خلیج فارس چه فکر می کنید انجام می دهید، اینها مسئله امروز ما هستند که باید حل شوند و نه اینکه کاری نکنید و فردا قربانی دیگری پیدا کنید و بگویید تقصیر او بود. اینها اگر از دست بروند مسئولش آنهایی هستند که دم بر نیاورده اند. من از ناشناس تقاضا می کنم اگر برایش میسر است تحقیقی انجام دهد و هر گروه و حزب و شخصیتی که تاکنون در این موارد سکوت مرگ اختیار کرده و یا نیم بند عمل کرده است را به ملت معرفی کند. بجای پرخاش و مغلطه و تظاهر به ملی بودن ثابت کنید که قادرید متمدنانه و بدون طفره رفتن پاسخ دهید. منهم فحاشی بلدم ولی آنرا در شان خود نمی دانم. بت پرستی و شهید پروری و شهید پرستی بزرگترین دلائل عقب ماندگی ایران است. اینها را باید کنار گذاشت و هیچ آدمی را چه زنده اش و چه مرده اش را نباید پرستید. موفق باشید. منتظر جواب هستم.

--------------------------------
به خشایار
اگر در این صفحه دیر حضور پیدا کردم دلیلش اینست که برخی برای امرار معاش باید مثل من حمالی کنند و جایز نیست که آنها را مورد تمسخر قرار داد جنابی که فکر می کنی خوشمزه ای.

--------------------------------
«آخرین نطق تاریخی دکتر مصدق در مجلس ششم - به عقیده حسین مکی - مربوط است به مخالفت وی با لایحه دولت درباره انحصار تریاک . دکتر مصدق در جلسه ۲۶ تیر ۱۳۰۷ مخالفت خود را در مورد انحصار تریاک به تفصیل از نظر داخلی و بین المللی بیان کرد و در پایان نتیجه گرفت که:

اگر مقصود محدود شدن استعمال داخلی به طوری که غیر از مواد و مواقع طبی استعمال تریاک موقوف باشد و دیگر کسی تریاک نکشد این کار باید به وسیله قانون مجازات صورت گیرد و از نظر بین المللی هم وقتی برای ما اقدامش مضر نیست که همه دول به موجب یک مقررات بین المللی رفتار بکنند. زراعت تریاک یک چیزی ست که در این مملکت فائده دارد و همان طوری که آقای وزیر مالیه توضیح دادند این یک زراعتی ست که آب خیلی کم می خواهد و تا وقتی که هنوز زراعتهای دیگر را جانشین و قائم مقام تریاک نکرده ایم برای ما صرفه ندارد که از کشت تریاک به این شکل صرف نظر کنیم»

بی پاسخ گذاشتن از سوی مخالفان در مورد تریاک و راه آهن، تایید آنها از ناشناس تلقی خواهد شد.

مصدق و راه آهن، مصدق و تریاک. روشن است مصدق در هر دو مورد اشتباه می کرد ولی آیا مخالفین ما حاضرند قبول کنند که مصدق امامزاده نبوده است؟

مصدق وتریاک، مصدق و راه آهن. دریای مازندران، بحرین، سه جزیره و نام خلیج فارس. جداسازی استانهای کردستان و آذربایجان، جنگهای داخلی در کردستان و ترکمنصحرا و جنگ ۸ ساله، آیا همه اینها هم تقصیر شاه بود؟
۲۵٣۹۱ - تاریخ انتشار : ۲٣ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : شاه خائن

عنوان : خدا حافظ بحرین (۲)
گوگل کنید

خداحافظ استان چهاردهم
نقش انگلیس در جدا شدن بحرین از ایران

روشن است که نمایندگان رأی اعتماد به دولت خواهند داد، و زمانی که رأی اعتماد داده شد، مفهومش آن است که مجلس نظر دولت را دایر بر انجام و نتیجه همه‌پرسی در بحرین و نتیجه حاصل از آن پذیرفته است.

کار مسخره‌ای که در هیچ جای جهان پیشینه ندارد این است که ناگهان و بی‌ هیچ مقدمه و درگیری‌ای با یک همه‌پرسی بخواهند بخشی از پیکر یک کشور کهن را از سرزمین اصلی جدا کنند. برای نمونه، بیایند و از مردم خراسان یا کرمان بپرسند که آیا می‌خواهید جزیی از خاک ایران باشید،‌ یا نه؟!

در دی ماه ۱۳۴۷ محمد‌رضا شاه سفری به هندوستان داشت، و در فرودگاه دهلی به خبرنگارانی که در این زمینه از او سوال کرده بودند، گفت: اگر انگلیسی‌ها از در جلو خارج می‌شوند، نباید از در عقب وارد شوند و ما نمی‌توانیم قبول کنیم که جزیره‌ای که توسط انگلستان از کشور ما جدا شده توسط آنها ولی به حساب ما، به دیگران واگذار شود! (مفهوم این سخن را هیچکس نفهمید)
او سپس گفت: سازمان ملل متحد سه پرسش را برای مردم بحرین مطرح کرده است.

۱ـ رأی به باقی ماندن در چارچوب مرزهای ایران؛ ۲ـ رأی به باقی ماندن در تحت‌ الحمایگی انگلستان و ۳ـ رأی به استقلال بحرین.

و زمانی که خبرنگاری از او پرسید که اگر مردم بحرین رأی به جدا شدن از ایران بدهند،‌ آیا می‌پذیرید؟ پاسخ داد: ‌من که نمی‌توانم در کنار هر یک از مردم بحرین یک سرباز بگمارم که شورش نکنند!!
و ... شاه بدینگونه راهنمایی شایسته را به نمایندگان مجلس کرد.

باری، برنامه‌ریزان پشت پرده تصمیم گرفتند به همان گونه که گفته شد عمل کنند و هنگامی که گزارش دولت به مجلس داده شد، یکی از نمایندگان مجلس، دولت را استیضاح کند.

برای این کار «محسن پزشکپور» را که در آن زمان از خرمشهر به مجلس فرستاده شده بود برگزیدند. زیرا در ظاهر آن کس که هوادار «ایران بزرگ» بود و خود را «پان ایرانیست» می‌نامید باید به چنین کاری دست بزندکه طبیعی‌‌تر جلوه کند.

منتها گفتند که چون او پیوسته مست است،‌ اگر بگوییم که خودش نطق استیضاحیه‌اش را بنویسد، چه بسا که در زیر تأثیر الکل، پرت و پلاهایی بگوید که با برنامه‌ریزی‌های ما جور در نیاید، و کار را خراب کند. بر این پایه، بر آن شدند که نطق وی را بنویسند و به دستش بدهند!

در آن روزها «محمود اسفندیاری» معاون اطلاعات و مطبوعات وزارت خارجه بود و دستور داد زیر نظر کارشناسانی که درجریان بودند (مانند رضا قاسمی معاون اداره نهم) نطق مذکور تهیه شود. و بگونه‌ای ظاهراً با جدایی بحرین مخالفت و دولت را استیضاح کند. این نطق تهیه و چند روز بعد، جلسه مجلس تشکیل می‌شود و اردشیر زاهدی گزارش کار را در زمینه بحرین و همه‌پرسی از مردم آنجا به مجلس می‌دهد و پزشکپور که می‌داند اکنون هنگام بازی اوست، پشت تریبون می‌رود و مانند هنرپیشه‌ای کاردان نقش خود را در زمینه مخالفت با نظر دولت، و جدایی بحرین از ایران، به خوبی بازی و دولت را استیضاح می‌کند.

اسدالله علم که خود عاملی از عوامل بیگانه بود، در خاطرات خود می‌نویسد: «به شاه عرض کردم ما نگران چه هستیم؟ اجازه بدهید صدای اقلیت شنیده شود، حتی توصیه می‌کنم اجازه بفرمایید نطق پزشکپور به طور کامل پخش شود.»

طبق آیین‌نامه و قانون‌های آن زمان، هنگامی که دولتی از سوی یکی از نمایندگان مجلس استیضاح می‌شد، می‌بایست پس از دادن پاسخ،‌درخواست رأی اعتماد دوباره می‌کرد و برای تهیه پاسخ، ‌چند روز وقت به دولت داده می‌شد.

چند روز بعد، (۲۴ اردیبهشت ۱۳۴۹) موضوع «اعتماد به دولت» به رأی گذارده می‌شود، و مجلس با اکثریت به دولت رأی اعتماد می‌ دهد. (۱۸۷ رأی موافق در بربر ۴ رأی مخالف) و مفهوم این رأی آن بود که مجلس شورای ملی (بی‌آنکه مسئله بحرین به بحث گذاشته شود) نظر دولت را پذیرفته و با انجام همه‌پرسی در بحرین، و پذیرش نظر اکثریت مردم آنجا، موافق است!

اردشیر زاهدی در دوران وزیر خارجه بودن خود تنها دوبار به مجلس رفته بود (که یکبارش همان روزی بودکه مسئله را مطرح کرد، ولی به هنگام استیضاح،‌ عباس خلعتبری، را به جای خود به مجلس فرستاده بود) ولی از آنجا که هیچ حقیقتی در پشت پرده نمی‌ماند،‌ به ویژه آنکه برنامه‌ریزان آدمهای ناشی‌ای باشند،‌در وزارت خارجه یک اشتباه بزرگ می‌شود، که موضوع را دست کم برای بسیاری از کارکنان آنجا فاش می‌کند. و آن این است که در این وزارتخانه اداره‌ای بود به نام «اداره نشریات» که به دستور اردشیر زاهدی قرار شده بود نشریه یا بولتنی (ماهانه ـ یا دو هفتگی) اخبار وزارت خارجه، و خبرها و رویدادهای مهم دیگر را چاپ و برای آگاهی کارکنان و یا مردم پخش کنند.

از آنجا که اردشیر زاهدی آدمی بسیار سختگیر و تندخو بود، دست‌اندرکاران نشریه یاد شده را تهدید کرده بود که اگر ماهنامه یا بولتن یاد شده، درست در همان روزی که می‌باید چاپ نشود، و حتی یک روز از زمانی که می‌باید پخش شود، دیرتر انجام شود همه دست‌اندرکاران نشریه را از کار برکنار می‌کند.

ایرج پزشکزاد از دست‌اندرکاران نشریه می‌گوید: روزی که قرار بود پزشکپور در مجلس سخنرانی و دولت را استیضاح کند،‌درست روز انتشار این نشریه نیز بود و ما ناگزیر بودیم تا یک شب پیش از روز انتشار همه مطالب را به چاپخانه بفرستیم. مانده بودیم معطل که چه کنیم؟ زیرا متن سخنرانی را پیش از این‌که در مجلس خوانده شود،‌به اداره نشریات فرستاده بودند و آن را در دست داشتیم. ولی آیا می‌شد که در همان هنگامی که او در مجلس است، ولی هنوز نطق خود را نخوانده ما نشریه را چاپ کرده به همه جا بفرستیم و نطق پزشکپور هم در آن باشد؟!

اگر این کار را بکنیم، مشت برنامه‌ریزان باز می‌شود،‌و همه می‌دانند که متن یاد شده در وزارت خارجه تهیه و آمده شده است. و اگر هم صبر کنیم تا نطق خوانده شود،‌ و سپس چاپ کنیم، که از روز انتشار، یکی دو روز می‌گذرد و مورد مواخذه اردشیر زاهدی که خیلی بددهن بود و پیوسته ناسزا می‌گفت واقع می‌شدیم. اگر هم چاپ نمی‌کردیم موضوع به این مهمی (مسئله همه‌پرسی در بحرین) تا شماره بعدی نشریه کهنه می‌شد و ارزش خبری خود را از دست می‌داد.

این بود که دل به دریا زدیم و نطق پزشکپور را پیش از ایراد در مجلس در نشریه اخبار و اسناد وزارت خارجه (در فروردین ۱۳۴۹) چاپ کردیم.

پس از انجام وظیفه از سوی دولت ایران! (سال ۱۳۴۹ خورشیدی) «ویتوریو گیچاردی» (رییس دفتر اروپایی سازمان ملل متحد) به نمایندگی از سوی دبیر کل آن سازمان به بحرین می‌رود و در آنجا هم ضمن یک نمایشنامه از پیش نوشته شده، و یک نظرخواهی ساختگی (نه از یکایک مردم . بلکه از روسای قبیله‌ها و سرپرستان گروهها و شیخ‌های بحرینی، که همه سرسپرده‌های بریتانیا بودند) مسئله را حل می‌کند. بدینگونه که از آنها می‌پرسید: آیا می‌خواهید مستقل شوید؟!
و آنها هم،‌ هماواز می‌گفتند به! به! چه بهتر از این که ما مستقل شویم.

ناگفته نگذاریم که بهنگام سفر «گیچاردی» دو باشگاه فرهنگی «نادر» و «فردوسی» را بستند و شمار چشمگیری از مردم آن جزیره را که هوادار ایران و ایرانی مانده بودند، به زندان افکندند و تنی چند از آنها را کشتند و یک جو خفقان و ترس در آن منطقه پدید آوردند.

بر این پایه، چون گیچاردی، تنها با تنی چند از گردانندگان حکومتی، آن هم به گونه‌ای که از پیش تعیین شده دیدار و نظر ایشان را به نام «نتیجه همه‌پرسی» اعلام کرد، روشن است که از لحاظ حقوق بین‌الملل و حقوق سیاسی مسئله استقلال بحرین به علت مراجعه نکردن به یکایک مردم آن جزیره و برگزار نکردن «همه‌پرسی کامل» از مشروعیت و قانونی بودن برخوردار نیست.

گزارش نماینده اعزامی سازمان ملل متحد به بحرین، به دبیرکل آن سازمان داده شد و آقای «اوتانت» دبیر کل سازمان چنین اظهار نظر کرد که: «نتایج حاصله مرا متقاعد کرد (!) که اکثریت قریب به اتفاق مردم بحرین مایلند که آن سرزمین رسماً به صورت کشوری کاملاً خودمختار و مستقل شناخته شود!»

آنگاه آقای دبیرکل ضمن سپاسگزاری از دولت‌‌های ایران و انگلیس که راه حل مسالمت‌آمیز (!) در مورد بحرین را برگزیدند، گزارشی به شورای امنیت داد و در تاریخ ۱۱ ماه می ۱۹۷۰ شورای امنیت به اتفاق آراء این گزارش را تصویب کرد.

سپس نتیجه همه‌پرسی (!) و گردش کار در سازمان ملل متحد از سوی آقای «اوتانت» به دولت ایران ابلاغ شد و از سوی دولت به آگاهی مجلس رسید و مجلس ایران نیز در اردیبهشت ۱۳۴۹ آن را تصویب کرد و به خجستگی!! و فرخندگی! یک صندلی در سازمان ملل متحد به دولت! بحرین داده شد و ایران نخستین کشوری بود که استقلال بحرین را به رسمیت شناخت. در نتیجه آب‌ها از آسیاب‌ها فرو افتاد و برگ سیاه دیگری بر تاریخ کشورمان افزده شد. بدین ترتیب جزیره‌ای که همیشه ایرانی بود، از پیکر خاک اصلی میهن جدا شد.

بزرگمهر در کتاب کاروان عمر می‌نویسد: «... در بحبوحه جریان بحرین در سال ۱۹۷۰، ماه آوریل، من (بزرگمهر) در تهران بودم، و به عنوان وزیر مشاور خدمت می‌کردم. روزی نخست‌وزیر (هویدا) مرا خواست و گفت: تو که از همه ایراد می‌گیری و وزیر و غیروزیر را نمی‌شناسی، حاضری انجام خدمت لازمی را به دولت برعهده‌بگیری؟
گفتم تا مأموریت چه باشد؟
گفت: می‌دانی که موضوع بحرین در جریان است. آنچه که من می‌‌خواهم، چون هنوز روابط سیاسی با بحرین رسماً‌ به انجام نرسیده، چند روزی به بحرین برو،‌ و غیررسمی تحقیقاتی بکن، ببین اوضاع آنجا در رابطه با ایران چگونه است ولی شرط دارد‌،که این مسئله خصوصی باقی بماند، و کسی از این موضوع باخبر نشود..

... با هواپیمای «ایرایندیا» به بحرین رفتم ... در شهر با کمال تعجب دیدم که تمام مغازه‌دارها فارسی صحبت می‌کنند. و چون سیگار برگ می‌کشیدم، در مغازه (با زبان فارسی) سیگار به من تعارف می‌کردند. همه ایرانی‌الاصل بودند و بسیار خونگرم و مهربان. با چند نفر از تجار که دفاتر معتبری داشتند مذاکره کردم. همه نسبت به ایران و ایرانی نظرات بسیار قابل توجه داشتند...»

ولی، سران دولت ایران برای این‌که آوای اعتراض میهن‌دوستان را طبق خواست انگلیسی‌ها خاموش و دهن‌ها را متوجه جای دیگر کنند،‌ ناگهان شروع به تبلیغات گسترده‌ای در زمینه تصرف سه جزیره (تنب کوچک و تنب بزرگ و ابوموسی) کردند و در رادیوها و نشریات دولتی چنان سر و صدایی راه انداختند که آوای خشم ایران دوستان مخالف جدایی بحرین در آن گم شد!

دنباله دارد...
۲۵٣٨۹ - تاریخ انتشار : ۲٣ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : شاه خائن

عنوان : خیانت خیانت است
خانم وکیل، ما از وفاداری و فرمانبرداری شما سپاسگزاریم.

ما شاه شاهان بزرگ ارتشتاران فرمانده، کوروش را خوابانیدم که بحرین را که در روز گار او دیلمون نامیده می شد درجهت منافع دولت فخیمه ، از ایران جدا کنیم. اگر گوروش به بابل لشگر کشید ما نیز به عمان لشگر کشیدیم ارتجاع سرخ را تارو مار کنیم و ارتجاع سیاه را تا سرفراز سازیم.
۲۵٣٨٨ - تاریخ انتشار : ۲٣ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : بحرین

عنوان : بحرین
و این از ویکیپدیا که نشان میدهد ایران ادعای مالکیت بر بحرین را در زمان شاه داشت ولی سرانجام قضاوت را به سازمان ملل واگذار کرد:

سرانجام در سال ۱۳۴۸، دولت ایران رسما در ازای اشغال جزایر سوق‌الجیشی تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی داوری میان اختلافات ایران و انگلستان بر سر بحرین را به سازمان ملل متحد واگذار نمود و از ادعای خود بر بحرین صرفنظر نمود.

http://fa.wikipedia.org/wiki/D۸AAD۸A۷D۸ABDB۸CD۸B۱_D۸A۷DB۸CD۸B۱D۸A۷D۹۸۶_D۸A۸D۸B۱_D۸A۸D۸ADD۸B۱DB۸CD۹۸۶
۲۵٣٨۷ - تاریخ انتشار : ۲٣ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : روسیه بیگناه

عنوان : سرزمین گل و بلبل بود و پهلوی ها خرابش کردند!!!همه اش تقصیر انگلیسا بود و پهلویا
یا تایید کنید یا تکذیب

سیاست مداخله جویانه بریتانیا و روسیه در ایران, بار دیگر در سال ۱۹۰۷, هنگامی که این دو قدرت خارجی مخفیانه ایران را به دو حوزه نفوذ خودشان تقسیم کردند, به هم گره خورد. ایالات شمالی و مرکزی, از جمله تهران و اصفهان, در حوزه نفوذ روسیه در آمدند. همچنین منطقه ای حائل بین این دولت ها تعیین شد. متعاقب این قرار داد, این دو کشور مانع هر گونه کوششی برای تإسیس یک دولت متمرکز یا هر گونه اصلاح اقتصادی شدند. بر جسته ترین جنبه مداخله این دو کشور, هنگامی به اوج رسید که آنها مانع اصلاح اداره مالیه کشور توسط دولت شدند. در سال ۱۹۱۱,دولت ایران یک اقتصاددان آمریکایی به نام مورگان شوستر را به استخدام گرفت تا اداره مالیه کشور را اصلاح کند. بریتانیا و روسیه با ادعای این که عملکرد دولت ایران در ایالات شمالی و جنوبی مستلزم تصویب آنان است, دولت ایران را مجبور کردند تا وی را مرخص کند (کاظم زاده :۱۹۶۸ ۵۴۸ ـ ۶۴۴).
سرزمین گل و بلبل بود و پهلوی ها خرابش کردند!!!همه اش تقصیر انگلیسا بود و پهلویا
۲۵٣٨۶ - تاریخ انتشار : ۲٣ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : بحرین

عنوان : بحرین
دوستان خود محبتی کنند و این لینک را در مورد بحرین بخوانند. این تمام ادعاهای شخص دروغگویی که با گزینش چند مطلب سعی در وارونه جلوه دادن مسئله بحرین میکند پی ببرید
http://en.wikipedia.org/wiki/History_of_Bahrain
۲۵٣٨۴ - تاریخ انتشار : ۲٣ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : خشایار خشایار

عنوان : پرسشگر کجایی؟
پرسشگر جون،
چرا سوسک شدی
۲۵٣٨٣ - تاریخ انتشار : ۲٣ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : مستوره وکیل

عنوان : بحرین، آذربایجان،کردستان. جنگهای داخلی چپ ها با خمینی در کردستان و ترکمن صحرا هم تقصیر شاه بود؟
به ناشناس که پته همه را رو آب انداخت و بت شکنی کرد. راجع به بحرین نمیدانم ولی:-

استانهای آذربایجان و کردستان را هم شاه دو دستی تقدیم روسها کرد یا چپ های وطندوست!!! ایرانی؟

بحرین، آذربایجان،کردستان. جنگهای داخلی چپ ها با خمینی در کردستان و ترکمن صحرا هم تقصیر شاه بود؟
۲۵٣٨۲ - تاریخ انتشار : ۲٣ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : در مورد بحرین

عنوان : در مورد بحرین
آقای شاهد زنده شما که خیلی چشمتان باز است نگاهی نیز به اسناد وزارت خارجه بریتانیا کنید تا به اساسی حرف خود بیشتر آگاه شوید. من یک سوال از شما آقایان کردم که جوابی دریافت نداشتم. اگر چنانچه شما میفرمایید بحرین استان ایران بود پس بنابراین میبایست استاندار فرماندار شهرداران نمایندگان مجلس مسئولین ادارات محلی و...... داشته باشد. محبتی کنید و با ذکر مآخذ قابل دسترسی مدارک لازم را نشان دهید. (نه مثل آن ادعای پوچ که میگفت عفو بین الملل گفته ایران زمان شاه بیشترین اعدامها را در دنیا داشته. طرف نتوانست حتی یک مدرک در این مورد ارائه دهد). اینکه آنقدر صغری و کبری ندارد! اگر مدرک قابل ارائه (و نه روایت شخصی از یک کتاب مجهول) دارید آنرا ارائه دهید.
و اما در مورد آن فردی که تحت عنوان شاه خائن مطلب نوشته. آقای محترم مثل اینکه جنابعالی متوجه حرفهای من نشدید. همانطور که عرض کردم بحرین تا زمان مظفرالدین شاه قاجار جزء خاک ایران بود. تا آنکه انگلستان در سال ۱۹۰۳ آنرا به همراه دیگر جزایر خلیج فارس به اشغال در آورد. تا اینجای کار این مسئله هیچ ارتباطی به پادشاهان پهلوی ندارد.
همانطور که میدانید بعد از پایان جنگ دوم جهانی نهادی بنام سازمان ملل در دنیا به وجود آمد. یکی از کارهای این نهاد ثبت مرزهای رسمی کشورهاست. بنابر این کشوری نمیتواند سر خود برای منطقه ای ادعای مالکیت کند. بر طبق اسناد منتشر شده سازمان ملل متحد جزایر خلیج فارس را جزء مناطق تحت الحمایه انگلیس میشناخت. باز طبق اسناد موجود (و نه بر پایه کتاب جغرافیای مجهول) بریتانیا در سال ۱۹۷۱ خواستار خروج از جزایر خلیج فارس شد. ایران نسبت به مالکیت تمامی این جزایر ادعا داشت. ولی ادعای ایران در مورد مالکیت بحرین توسط سازمان ملل (که باید نقش داور نهایی را در این زمینه بازی کند) بویژه بعد از رفراندوم در بحرین رد شد. در عوض واگذاری دیگر جزایر از جمله سه جزیره معروف به ایران تصویب شد. پس این ادعا که بحرین از ایران تجزیه شده به لحاظ قانونی و حقوقی و با استناد به اسناد معتبر بین المللی مردود است. چون طبق اسناد سازمان ملل بحرین جزء خاک ایران نبود و سازمان مربوطه با توجه به رفراندوم در این کشور الحاق آنرا به ایران قبول نکرد. اگر مبنای ادعای ما بر اساس مرزهای ایران در زمان کوروش و داریوش باشد پس باید ادعای مالکیت بر مصر و قبرس و تمام آسیای میانه و غیره را هم داشته باشیم. البته مغولها هم میتوانند ادعای مالکیت ایران را داشته باشند. زیرا که چنگیز ایران را به متصرفات خود اضافه کرد.
دوستان من کاری به تمایلات شما در مخالفت و یا طرفداری از شاه ندارم. چیزی که برای من مهم است نباید برای توجیه یک نظریه سیاسی دروغ گفت.
۲۵٣٨۱ - تاریخ انتشار : ۲٣ ارديبهشت ۱٣٨۹       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (٣۶۷)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست