یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

عوامل بازسازی استبداد، بعد از انقلاب ۵۷ چه کسانی بودند؟ (۵) - فرید راستگو

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : جلال شمسائی

عنوان : آزادی بیان همیشه !@
این جا خارج از کشور ست !
آزادی بیان ، اندیشه ، نشر و چاپ آزادست ولی نه در کیهان لندن و بسیاری از رسانه ها .اکثر سایت ها نیز جاده های یکطرفه ساخته و هر چه دوست دارند منتشر می نمایند. دست فلک هما به آنها نمی رسد. بزرگترین آنها خبرنامه ی گویا می باشد.

حتی حق اظهار نطر در بسیاری از سایت ها در نظر گرفته نشده ست و در بعضی ها محدود و گزینشی می باشد.

در این شرایط حمله ی شدید «آزادیخواهان» علیه اخبار روز معنی دار ست رحم به هیچکس نمی کنند.

بازهم تکرار می کنم تمام بازماندگان رژیم شاه و حکومت خمینی با تمام جنایات و خیانات حق دارند که آزادانه حرف بزنند و بزندگی شرافتمندانه تا ابد ادامه دهند.


اما فراموش نکنند که این به معنی این نیست که آنها تبرئه شدند و یا مردم فراموش کردند.این را نیز عرض کنم که در ایران آینده نیز حق دارند با هواداران خود برای فعالیت اجتماعی تشکیل گروه و حزب دهند. ولی فراموش نکنند در چنان مواردی باید مطابق قانون ثابت کنند که در گذشته جانی و تبهکار نبوده اند.

خلاصه مقوله های آزادی بیان و حقوق بشر را با نقض حقوق بشر را با شائبات
کیفری و جنائی مخلوط ننمائید و شامل مرور زمان نمیشود.

در ضمن رضا پهلوی را نیز بخاطر پدرش نباید مواخذه کرد او بخاطر پدرش نباید مورد بی احترامی قرار گیرد. اما شاهزاده نیز نباید چشپ و گوش بسته دنبال مرای لشگری و کشوری و رستاخیزی ها بیفتد و حرمت خود را لوث نماید.
۲۶۶۰۵ - تاریخ انتشار : ۱۱ خرداد ۱٣٨۹       

    از : لنگرودی اصیل

عنوان : چهره جانبدار استبداد در پشت اسامی متفاوت «من درآوردی»
در هجویات تکراری جناب ناشناس «مورخ نادان» آمده است که « وقتی انقلاب پیروز شد مدعیان زیادی یافت و در واقع بسیار کسان در آن سهم داشتند. ‏گروههای بیشمار مردم، هرکس در مرحله ای، به موج انقلابی پیوسته بودند. در راه ‏پیمایی های چندصدهزار نفری، خانمها با پالتوهای پوست در کنار وزیران پیشین و ‏سرمایه داران و مقاطعه کاران معروف شرکت می جستند.» هرآنکس که از انصار «هزار فامیل» بود قادر بود جزو «سرمایه دار و مقاطعه کار و دلال اسلجه و ..» باشد و بنظر نمیرسد که اینگونه افراد با خانمهایشان (با پالتو پوست) برعلیه ولی نعمت خودشان «راه پیمایی» کرده باشند. این زالو صفتان جامعه قبل از آنکه دیر بشود سرمایه های بغارت شده مردم را بخارج منتقل کرده و بااجازه «ناشناس» در مکان امن خارج «بریش» مردم زیر ستم ایران میخندند. پرونده دزدیهای این جنایتکاران همانند دیگر همدستان استبداد هرگز بسته نخواهد شد. جناب ناشناس برای ثابت کردن هجویاتش اگر میتواند یکی از افراد «پالتو پوست» پوشیده سرمایه دار و در خون خود غلطیده را در میدان ژاله فقط نام ببرد. افرادی امثال این جان نثاران هنوز «منتظر» امکانی که بتوانند بقیه «اموال دزدی و غارت شده خود» را بعلل کمی وقت نتوانسته بودند «بموقع» از ایران خارج بنمایند، در کمین هستند. و برای رسیدن باین امر «مهم» یعنی چپاولگری مجدد از هیچ چیز ابا ندارند. مبارزه با عوامل استبداد رژیم خشونت اسلامی هرگز بدون مبارزه با بازماندگان رژیم فاشیستی پهلوی نمیتواند ثمربخشی داشته باشد.
۲۶۶۰۱ - تاریخ انتشار : ۱۱ خرداد ۱٣٨۹       

    از : لقمان شمال

عنوان : بین جنایتکار پهلوی و جنایتکار خمینی هیچ فرقی نیست
مبارزات مردم ایران جهت رسیدن بآزادی و استقلال در خفا و «ظاهر» بعد از کودتای ننگین استعمارگران - پهلوی باکمک عوامل و عناصر طرفدار جهل و تاریکی و جانبداران استبداد و فساد و جنایات از نوع آخوندها و «ناشناس و پرسشگر و..» تابامروز جریان دارد. تعویض «مهره» دیکتاتوری شاه به «مهره» دیکتاتوری خمینی هرگز مورد خواست و برنامه مبارزاتی مردم قرار نداشت. کمااینکه بعد از پیروزی مرحله ای انقلاب ۵۷ مبارزات مردم برای رسیدن بخواستها، مبارزه را با شدت ادامه میدهند و توسط دژخیمان جمهوری اسلامی و بجامانده از رژیم ددمنش پهلوی هم بشدت مقابله میشود. شدت کشتارها در یکسال اخیر را بایددر رابطه باشدت گرفتن مبارزات مردم دید. حالا هر کسی که قادر بفکر کردن باشد و بتواند «بد» را از خوب تشخیص بدهد لااقل از نعمت روان سالم برخوردار باشد، باید بداند که مردم ایران بعداز ۵۷ سال تجربه از رژیمهای جنایتکار شاه و خمینی و دادن اینهمه قربانی چه در زندانهای شه و شیخ وچه در خیابانهای شهرهای ایران، دوباره دنبال دیکتاتوری دیگر نمیرود. این قماش تطهیر کنندگان استبداد و جنایت مواجب بگیر آنقدر در جهل مرکب قرار دارند که بمغز کوچکشان قطور نمیکند که تحمل اینهمه کشتار، دربدری و شکنجه و تجاوز توسط عوامل شه و شیخ برای بدست آوردن آزادی است و نه برگردانیدن دیکتاتوری و استبداد وابسته. رسوا کردن این قبیل دستیاران جنایتکاران استبداد گذشته و خال از عمده ترین بخش روشنگری اجتماعی است. اینان شاید «قادر» باشند با استفاده از «امکانات» عالم غیبی و کمکهای عموسام و استقاده از «ارشیو» آنها و پخش کپی کرده از آنها در اینجا، عده را بخود مشغول بنمایند، ولی جنایات ۵۷ سال گذشته هرگز نمیتوانند «بفراموشی» بسپارند.  
۲۶۵۹۶ - تاریخ انتشار : ۱۱ خرداد ۱٣٨۹       

    از : بحث خیلی خوب

عنوان : ‫نقد و بحث خیلی خوبه
‫جناب ‫ناشناس:
‫نقد و بحث خیلی خوبه و شما باعث شدید که خیلی ها از جمله موافقان شما چون پرسشگر و بسیاری مخالفان شما بروند بیشتر مطالعه کنند.
‫اما اصل مطلب
‫مردم ایران همچون سیل سالها بود به پشت سد بتونی محکم سلطنت استبدادی فشار میاوردند. هر جا میشد ترکی دائمی دران ایجاد میکردند. ترکها اما:

ترک های ایجاد شده در زمان مشروطه طلبان، ترک های دوران انتقال، ترکهای دوران مصدق، ترکهای دوران ۳۲ تا ۴۲ ترکهای دوران ۴۲ تا ۵۷ ، ترکهای بیکفایتی خود رژیم مانند: رستاخیز، جشنهای ۲۵۰۰ ساله، بی برقی های شهرهای بزرگ در تضاد با تمدن بزرگ، مشکل ازلی ترافیک تهران، سیل مستشاران نظامی ،شرکتها، کارشناسان و مقاطعه کاران خارجی و عدم حمایت از سرمایه داران و صنعت کاران داخلی و خصوصی، دیر شنیدن صدای اعتراض و انقلاب مردم، لولوخور خوره مورد نفرت عام و هیولای ساواک..... همه و همه ترکهای سد را بتدریج افزایش دادند و تا حد گسیختگی و تخریب سد پیش بردند. متأسفانه انایز شما در نتیجه گیری غیر علمی تان که انقلاب اجتناب ناپذیر نبود بسیار ابکی ا ست. شما نتوانسته اید ثابت کنید که مردم و روشنفکران در چه شرایط انقلاب نمیکردند......
۲۶۵۹۱ - تاریخ انتشار : ۱۱ خرداد ۱٣٨۹       

    از : مجید ایرانی

عنوان : یک پرسش از ناشناس
آقاتی ناشناس محترم،
چه چپ ها و چه ملی گرایان همه قبول دارند که از نظر جنایت و آدمکشی شاه ار خمینی بهتر بود. هر دوتا از یک قماش بودند و شاه بهتر بود. شاه خائن ارباب غربی داشت مجبور بود خودرا متجدد نشان بدهد، درنتیجه یک چیزهایی را رعایت می کرد. مثلا زنده یاد جزنی و یارانش را اعدام نکرد در حین فرار بگلوله بست. می بینید چقدر رعایت شوون اخلاقی را می کرد.
سوال اینست که شما خجالت نمی کشید از کسی حمایت کنید که از خمینی کمی بهتر بود؟
البته کم کم دارید روشن می شوید زیاد از شاه خائن دفاع نمی کنید.
۲۶۵٨۹ - تاریخ انتشار : ۱۱ خرداد ۱٣٨۹       

    از : خسرو فرخنده دیگه که ؟

عنوان : خوب مغز کوچک فرمانبردار حتا با خواندن اسم اتصال کوتاه میکنه تا چه برسه به مطلب سیاسی مخالف !
توده ایها حتا اسامی را هم نمیخوانند !

خلاصه مطلب : چرا توده ایها با تغییر فضای سیاسی کشور ( در جبهه مردم و در جبهه حاکمیت ) بختیاریسم را به عنوان نقاب جدید بر گزیدند ؟ جواب روشن است . به همان دلیل که در انقلاب ۵۷ خط امامیسم را برگزیدند . در هر دو مورد آنها میتوانند به لیبرال ها و ملیون و ملی مذهبی ها و سلطنت طلبان حمله کنند و چهره شان پنهان بماند . نقش خودشان در کودتا ها علیه مردم و دموکراسی را هم پنهان و ماست مالی میکنند . یک فرق جزیی وجود دارد . در ۵۷ زیر نقاب خط امامی به مصدق و یاران او حمله میبردند (به انضمام بختیار ) حالا به یاران مصدق حمله میبرند زیر نقاب هواداری از بختیار (مرحوم ) چون میخواهند ضدیتشان با امریکا را (که هم از طرف احمدی نژاد در خطر افتاده و هم از طریق گرایش ضد روسی و غربگرایی مردم در خطر است) با سینه زدن زیر علم کودتای ۲۸ مرداد که خودشان یک پای اساسی ان بودند زنده نگه دارند .
۲۶۵٨۷ - تاریخ انتشار : ۱۱ خرداد ۱٣٨۹       

    از : پرسشگر

عنوان : دستاوردهای دانشجویان و تحصیلکردگان ناراضی شاه در زمینه های مختلف در خارج کشور چه بود؟ آیا وضعیت در این ۳۱ سال متفاوت بوده است که شاهی نبوده که جلویشان را بگیرد؟ آیا در این زمینه شاه بهانه ای نبوده و نیست برای کارنامه مردود ناراضیان و سلب هر گونه مسئولیت ا
منظورتان از آخرین جمله در نظرتان چیست، ممنون می شوم اگر توضیح دهید.

«روشنفکران غیر مارکسیست هم شجاعت گنجی را ندارند که نور بر تاریک خانه این خفاشان بتابانند» .
-------------------------------------------------------------------------

۱. در دوره پهلوی آخوندها و مردم چه عکس العملی از خود نشان می دادند اگر از طریق رسانه های دیداری، شنیداری و نوشتاری خرافه های دینی و فلسفه کمونیسم نقد و بررسی می شد؟ آیا در دانشگاه ها می شد ایندو را نقد و بررسی کرد یا نه؟ اگر نه، چرا؟

۲. تحصیلکردگان ناراضی دوره پهلوی براحتی قادر بودند برای تحصیل بخارج بروند و دسترسی به هر کتابی که مایل بودند داشته باشند و در این کشورها به پژوهش و تفکر بپردازند، آیا چنین کاری را در علوم انسانی و اقتصاد کردند، در چه زمینه هایی؟ اگر نه، چرا، نه؟

این ناراضیان می توانستند تحقیقات خود را به ثبت در دانشگاه های معتبر جهان برسانند، چند کار پژوهشی از این دست را انجام دادند و در نشریه های علمی انزمان بچاپ رساندند؟ در این ۳۱ سال چطور که شاهی بالای سرشان نبوده؟

۳. می گویند که در زمان شاه، دانشجویان و تحصیلکردگان آزاد نبودند که هر کتابی را که می خواستند بخوانند و از آنها الهام بگیرند و رشد فکری پیدا کنند و آثار مورد علاقه خود را بچاپ برسانند. این نمی توانسته در مورد دانشجویان و تحصیلکردگان ایرانی خارج از کشور که در آزادی کامل بودند حقیقت داشته باشد. یک نگاه اجمالی به بازرگان و کابینه اش و همراهان سکولار خمینی که با او به ایران آمدند نشان می دهد که تقریبا همگی آنها در آزادترین کشورهای جهان سالها تحصیل و کار و زندگی کرده بودند. چند سئوال در اینجا پیش می اید:-

- چگونه است که همه اینها نهایتا به این نتیجه رسیدند که یک حکومت دینی/کمونیستی با یک رهبر فرهمند، ایران را بهشت برین می کند؟

- حکومت دینی که در تاریخ تجربه نشده بود، کدام آدم عاقلی دچار چنین توهمی می شود که این تحصیلکردگان شدند؟

- چگونه است که اینها ارزشهای والای حقوق بشری و دستاوردهای آنرا در آزادی های سیاسی و پیشرفت های اقتصادی و اجتماعی بی ارزش شمردند و آنرا بطور کامل نفی کردند؟

- آیا شاه قدرت اینرا داشت که جلوی اینها را هم بگیرد که مبادا به کتابخانه ها و کتابفروشی ها بروند و هر کتابی که می خواهند تهیه کنند؟

- اگر روشنفکران جهان آزاد پژوهشی در تفکر و عملکرد تحصیلکردگان ناراضی ایرانی آنزمان انجام می دادند چه ارزیابی ای از آنها ارائه می دادند؟ آیا اینها را متفکر و روشنفکر و نابغه ارزیابی می کردند و یا ابلهانی که مدارک تحصیلی عالیه دارند و کشور و ملتی را به نابودی می کشانند؟

۴. تحصیلکردگان ناراضی دوره پهلوی مثل بچه هایی بودند که تنها چیزی را که نداشتند با سماجت ولی بی تعقل طلب می کردند و عامدانه چشم بر هر آنچه که مثبت بود می بستند. دوران پهلوی را عمدا با دوره قاجار مقایسه نمی کردند تا تحول عظیمی که صورت گرفته بود را برسمیت نشناسند. این ناراضیان بجای جلب اطمینان حکومت و با درک منافع ملی ایران بدنبال بیگانه، سرنگونی کل نظام و بنای آرمانشهر های خود بودند که یکی در بلوک شرق بود و دیگری در مکه و مدینه ۱۴ قرن پیش. این ناراضیان هیچ درکی از بلوک شرق نداشتند و بلوک غرب را نمی خواستند بشناسند و به تاریخ و فرهنگ ایران هم بی توجه بودند. با کدام بخش مخالفید و چرا؟

دستاوردهای دانشجویان و تحصیلکردگان ناراضی شاه در زمینه های مختلف در خارج کشور چه بود؟ آیا وضعیت در این ۳۱ سال متفاوت بوده است که شاهی نبوده که جلویشان را بگیرد؟ آیا در این زمینه شاه بهانه ای نبوده و نیست برای کارنامه مردود ناراضیان و سلب هر گونه مسئولیت از خود؟
۲۶۵٨۰ - تاریخ انتشار : ۱۱ خرداد ۱٣٨۹       

    از : حسین فرخنده

عنوان : برای unknown
ببینید شما یا اطلاعات سیاسی ندارید یا مخصوصا سعی میکنید عمدا وقایع و مباحث را دستکاری و از ریشه آنرا تبدیل به «آرزوی» خود نمائید.
در وقایع ارتجاعی ۱۵ خرداد که خمینی از سرکوب جبهه ملی دوم توسط شاه «سرمست» شده بود به بهانه ی کاپیتالاسیون و وابستگی های حکومت کودتا از احساسات مردم در مراسم عاشورا سوء استفاده کرد و با دارو دسته ی طیب به مقابله با اصلاحات آمد.
من فرض را بر بیسوادی سیاسی شما میگذارم نه «غرض ورزی» در آن سرکوب خونین و معروف رهبران جبهه ی ملی و نهضت آزادی در زندان بودند.

شادروان دکتر غلامحسین صدیقی و سایر رهبران علیرغم اینکه با اصلاحات مشکلی نداشتند و این شاه نادان و بیمار بود که ماموریت داشت تمام نیروها را سرکوب کند و آنها مردان شریف را به بند کشیده بود در زندان اعلامیه ای علیه سرکوب خونین ۱۵ خرداد نمودند بدون اینکه از خمینی جانبداری نمایند. در این مورد نوشته ها و کتابهای مرجع وجود دارد خواهشمندست با کسانی که میدانند مشورت کنید - کسی که حقیقت را نمی داند نادان ست ولی آنکه می داند و آنرا تحریف می کند ....... بماند
۲۶۵۷۹ - تاریخ انتشار : ۱۱ خرداد ۱٣٨۹       

    از : مجید ایرانی

عنوان : نگارش یا خشت مالی
آقای ناشناس،
شما دارید با این اطناب ملال آور پز می دهید و تظاهر می کنید که سواد دارید. با طولانی نوشتتن چیزی را نمی توانید ثابت کنید. اینجا کارگاه خشت مالی که نیست.
آخر شما هیچ آدم عاقلی را می شناسید که یکی دوساعت بنشیند و بنویسید بعد بگوید خوب شما دوست ندارید نخوانید!برای کارتان لااقل خودتان ارزش قائل شوید.

کم گوی و گزیده گوی چون در
تا زاندک تو جهان شود پر

لاف از سخن چو در توان زد
آن خشت بود که پر توان زد

تازه باید یکی بیاید آیین نگارش به شما یاد بدهید. فکر نکنید دیگران نمی توانند آسمون وریسمون ببافند، اولا بلدند که مطلب را سازماندهی و بخش بندی کنند؛ ثانیا کمی برای وقت خوانندگان ارزش قائلند. البته اینکارها عقل سلیم می خواهدشما عقده ی فلمفرسایی دارد. هرچه طولانی تر بنویسید خوانندگان کمتری خواهید داشت.
۲۶۵۷۷ - تاریخ انتشار : ۱۱ خرداد ۱٣٨۹       

    از : به توده ای بختیاریست نما

عنوان : بیاید به قول فرخنده ساده و مختصر بنویسید
اگر شاه ادامه میافت وضعیت ما بهتر از امروز بود یا نه ؟ بله ما دموکراسی کامل نداشتیم - بله آزادی سیاسی مثل کشور های غربی نداشتیم . اما از کمونیست ها (کوبا و کره و ...) وضعمان قطعا بهتر بود . آنکه میگوید حتا یک نفر نباید زندان و شکنجه و اعدام شود بهتر است یک کشور جهان سوم نشان دهد که چنین بهشتی است !
اگر لیبرال ها ( بازرگان و بنی صدر ) میماندند و همه فدائیان و توده ایها و مجاهدین و ...به جای حمایت مستقیم و غیر مستقیم از رژیم ضد امپریالیستی نیرویشان را صرف نگه داشتن آنها میکردند و نه صرف شلوغ کردن کردستان و ترکمن صحرا و دانشگاه و خوزستان و اشغال سفارت یا تایید ان ، آیا خمینی با ان چند هزار آخوندی که شما میگویید قادر بود باز هم ولایت فقیه درست کند ؟ یا مجبور بود عقب بنشیند ؟ اگر میگویید قادر بود پس ادعای شما از پشت نقاب بختیاریسم توده ای مبنی بر اینکه ملیون و لیبرال ها می توانستند انقلاب را و خمینی را متوقف کنند مضحک است ! چون توده ایها و فدائیها و مجاهدین ممکن نبود به ماندن سلطنت و بختیار رضایت دهند! هنوز هم نمیدهند !!!!
پس : اگر مصدق میماند یا شاه میماند و سلطنت میکرد یا بنی صدر و بازرگان میماندند و ایران را به سمت ترکیه میبردند وضع ما بهتر از امروز بود . مقصر کیست ؟
۲۶۵۷۶ - تاریخ انتشار : ۱۱ خرداد ۱٣٨۹       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (٣۵٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست